یکشنبه 26 ژوئن 11 | 18:30

از «من» هوای نفس تا «ما»ی تقوای جمعی

افرادی که تقوای فردی را از دست داده بودند کنار هم جمع شدند و تبدیل شدند به حرکت از بین رفتن تقوای جمعی. حاصل جمع بی‌تقوایی جمعی این می‌شود که در مسیری حرکت می‌کنند که شیطان بزرگ آن مسیر را می‌پسندد.


مفهوم «تقوای جمعی» که اخیرا از سوی مقام معظم رهبری طرح گردیده است ریشه در مبانی دینی و مباحث معرفتی ما دارد و از سوی دیگر ضرورت فضای سیاسی امروز کشور آشنایی و اطلاع و عمل به «تقوای سیاسی» و «سیاست متقیانه» است. در این راستا با حجت الاسلام احمد سالک، گفتگویی را انجام داده ایم. سخنگوی جامعه روحانیت مبارز از« عبرت» هایی در تاریخ سه دهه انقلاب اسلامی گفته است که امیدواریم صرفا از آن« عبور» نشود.

حاج آقای سالک مقام معظم رهبری اخیرا در دیدار با نمایندگان مجلس مفهومی را مطرح کردند به نام «تقوای جمعی» و فرمودند اگر تقوای جمعی نباشد فرد متقی هم به خطا و انحراف می افتد. اگر امکان دارد این مفهوم را قدری از لحاظ مبانی قرآنی و دینی روشن نمایید.

در قرآن آیه‌ای داریم که می‌فرماید: «ان اکرمکم عندالله اتقکم»، گرامی‌ترین شما نزد خدا کسانی هستند که باتقواتر باشند، پروا پیشه‌تر یا به تعبیری پرهیزکارتر باشند. در این کلام چند نکته مهم هست که به نظر من زیرساخت فکری کسانی است که صاحب شخصیت توحیدی هستند. نکته اول اینکه مخاطب یک نفر نیست، جمع است، می‌فرماید: (اکرمکم ..اتقکم) جمع را می‌رساند، بنابراین مخاطب کلام خدا جمع هستند یعنی جمعی که از سه یا دو نفر به بالا باشند چون در ادبیات عرب اطلاق به جمع به بالاتر از 2 یا 3 نفر می‌شود و مخاطبان این کلام جامعه و جمعیت‌ها هستند. می‌توانیم تعمیم بدهیم که گروه‌ها و جریانات مختلف مؤمنان مخاطب این آیه هستند. از اینها چه خواسته شده؟

از این جمع تقوا خواسته شده است، این نکته، نکته مهمی است، پس موضوع درخواست از این جامعه مخاطب، داشتن تقوا و صاحب تقوا بودن است. کسی که تقوای او بیشتر است اتقی هست نزد پروردگار عالم گرامی‌تر و محبوب‌تر است. نکته دیگر مصرف این تقواست از ناحیه جمع در مسیر خدای متعال، یعنی صراطی را که خداوند متعال در قالب شریعت اسلام برای کسب کمالات انسانی در ابعاد مختلف تنظیم کرده است. همان‌طور که ابتدای این موضوع از خداست، انتهای آن هم به خدا منتهی می‌شود، بنابراین جامعه باخرد و تقوا در صراط توحید و ولایت که انتهای آن به حضرت حق می‌رسید، حرکت می‌کند، مثل اینکه شما در ابتدای یک اتوبان قرار بگیرید شرایطی را برای حرکت در این اتوبان برای شما ترسیم می‌کند و در نهایت شما به قله‌ای می‌رسید که در نهایت بزرگی و کرامت قرار می‌گیرید.

حالا اگر در این مسیر کسانی خود را از اتوبان خارج کنند آرام آرام با متن اتوبان فاصله و زاویه بگیرند، خسارت بزرگ برای کسانی نیست که در متن اتوبان حرکت می‌کنند برای کسانی است از خط اتوبان فاصله گرفته‌اند. وقتی قرآن می‌فرماید ان اکرمکم…. عندالله صراط مستقیم است و صراط مستقیم دو ویژگی مهم دارد.

یکی بحث توحید، بندگی و یکتاپرستی است، دوم حرکت یک انسان مؤمن در مسیر ولایت است. اهدنا الصراط المستقیم توحید و ولایت است این اتوبان توحید و ولایت است که هر انسان و هر جمعیتی که در آن قرار بگیرد به مقامات عالیه الهی منتهی می‌شود. این یک بحث کلان در این قضیه است که ما باید از نظر زیربنای مبانی ارزشی خود به آن توجه داشته باشیم.

آن کسی که تقوای بیشتری داشته باشد نزد خدا گرامی‌تر است نه آن کسی که پول بیشتری دارد. آن کسی که ثروت و مکنت بیشتری دارد یا کسی که از نظر سیاسی وجهه بالاتری دارد یا کسی که از نظر جنبه‌های مادی برتری دارد. قرآن می‌فرماید آن کسی که باتقواتر است، گرامی‌تر است. ممکن است این انسان باتقواتر، یک ژنده‌پوش باشد، یک انسان فقیری باشد یا از نظر مادی، دون باشد و ممکن هم هست یک انسان با مکنت و ثروت و از نظر علمی و مادیات و … در سطح بالایی باشد ولی آنچه که عامل اصلی گرامیداشت این شخص نزد پروردگار عالم است –که بی‌تردید کسی که نزد خدا گرامی‌تر است پیش مردم هم گرامی‌تر است- آن است که تقوای بیشتری دارد، مثل حضرت امام یا رزمندگان 8 سال دفاع مقدس.

یک لشکری که هزار یا 2 هزار نفر در آن هستند در یک جمع باتقوا هستند این جمع باتقوا، تقوای جمعی برایشان حاکم است و با خدا معامله کرده‌اند، خداوند هم پیروزی‌هایی مثل شکست حصر آبادان، فتح‌المبین و آزادی خرمشهر را به آنها عطا می‌کند. مسئله سوم این است که باید در صراط مستقیم الهی حرکت کرد تا نزد خدا گرامی باشد، پس اگر جامعه یا افرادی از این سه محور فاصله بگیرند، باید خسارت و زیان این فاصله گرفتن را تحمل کنند که این در قالب عذاب در قرآن مطرح می‌شود گاهی عذاب دنیایی است گاهی آخرتی!

و اگر از نظر مبانی ارزشی وارد شویم در قرآن و روایات فراوان راجع به تقوا صحبت شده است. شما ببینید قرآن در سوره بقره می‌فرماید: «بسم‌ الله الرحمن الرحیم، الف لام میم ذلک الکتاب لاریب فیه هدی للمتقین»، این کتاب یعنی با همه عظمت‌اش برای انسان‌های باتقوا هدایت است یعنی کسی که از خط تقوا خارج شد معلوم نیست این کتاب برای او قدرت هدایتی داشته باشد یعنی متقین کسانی هستند که خود را با محتوای اسلام ناب تطبیق می‌دهند، بنابراین مشمول تمام مراتب و مقامات عالیه الهی در این تطبیق با محتوای اسلام می‌شوند و اینها انسان‌ها یا جامعه بافضیلتی هستند که قدرت تغییر تاریخ را دارند. یک انسان باتقوا مانند حضرت امام (ره) مسیر تاریخ بشریت را به نفع اسلام تغییر می‌دهد یعنی مسیر استکبار را در طول سالیان دراز درهم می‌شکند و یک صراط جدید که در آن می‌توان با تقوا، عندالله گرامی‌تر شد، ترسیم می‌کند. این انسان باتقوا چنین قدرتی دارد که تاریخ بشریت را به سمت کسب کمالات تغییر بده و با ظلم و ظالم به مبارزه برخیزد و این فلسفه بعثت انبیا است، انبیاء آمده‌اند که پایه‌های ظلم را درهم بشکنند. ظالمان جامعه انسانی را بی‌تقوا می‌کنند، تقوای جمعی را از بین می‌برند که عواملی مختلف ممکن است داشته باشد.

جناب آقای سالک، رهبر معظم انقلاب در بحث «تقوای جمعی» مصداقی را به کار بردند در مورد اینکه جناح‌ها و مجموعه‌های سیاسی کشور تقوای جمعی را رعایت نکرده بودند و بحث جناح چپ را گفتند که اینها هر چند شعارهای زیبایی می‌دادند – که خود حضرت آقا از این لفظ استفاده کردند- ولی سیر حرکتی آنها به دلیل نبود تقوای جمعی به شکلی پیش رفت که ضد انقلاب و ضد اسلام و ضد امام حسین (ع) به اینها تکیه کرد و در قضیه عاشورای سال 88 دیده شد. شما این سیر و حرکت این مجموعه از دوران 2 خرداد تا فتنه سال 88 را چگونه ارزیابی می‌کنید؟

اگر بخواهیم کالبدشکافی جریانات مختلف را در طول 32 سال بعد از پیروزی انقلاب اسلامی داشته باشیم، این بحث ویژه‌ای دارد. ما تا امروز 7 رییس‌جمهور داشته‌ایم، 7 دولت داشتیم که اگر قرار باشد بررسی کنیم که دولت موقت دارای چه سابقه فکری و اندیشه‌ای بوده؟ چه کسانی بودند و چه شد که با ولایت فاصله گرفتند و آقای عزت‌الله سحابی در کنفرانس برلین به صراحت در حضور خبرنگاران اعلام می‌کنند ما ولایت‌فقیه را قبول نداریم.

زاویه اولیه این موضوع از کجا شروع شد و به اینجا رسید؟ اینها جمعی بودند که می‌گفتند ما صاحب خرد هستیم، صاحب سیاست هستیم، مدعی انقلاب اسلامی بودند ولی چطور می‌شود که حذف می‌شوند و امام می‌گوید: «نهضت آزادی از منافقان بدترند.» نکته دوم دوران حکومت بنی‌صدر است، بنی‌صدر خود صاحب ‌ یک شخصیت سادات بود با اینکه یک کتابی در این زمینه نوشتند. بنی‌صدر با افکار اروپا وارد جمهوری اسلامی شده نه با افکار اسلام ناب. پس زیرساخت فکری او یک زیرساخت فکری تؤأم با تقوا و مسایل مربوط نبوده سالیانی در فرانسه زندگی کرده و ساختارسازی فکری او با افکار اروپایی- غربی سامان پیدا کرده‌ این انسان در رأس یک حکومت ارزشی قرار می‌گیرد و چون با آن تفکرات است به منافقان میدان می‌دهد.

کسانی که در شبکه اطراف او(بنی صدر) هستند منافقان‌اند، سلطنت‌طلب‌ها هستند، عناصری از حزب توده هستند، اینها برای او فکر و مشاوره می‌دهند، تصمیم‌ می‌گیرند و او را به جایی می‌رسانند که در مقابل فقیه بایستد. اگرچه خودش هم زمینه داشت، زمینه خودش به علاوه مشورت‌های منافقان و دیگران او را به نتیجه می‌رساند که در مقابله با انسان‌های باتقوا قرار بگیرد آن عوامل را باید دید. مقام معظم رهبری در این قضیه به اصلاح‌طلبان و جناح چپ اشاره می‌کنند و می‌فرمایند: جناح چپ اوایل شعارهای خیلی خوبی می‌داد ولی آرام‌آرام به جایی می‌رسد که جریان فتنه 88 را سامان می‌دهد و بعضا در رأس این جریان قرار می‌گیرد. در اینجا به نظر 3 عامل مهم است. یکی هوای نفس است و میل و خواهش‌های دل.

توجه به میل های نفسانی و طبیعی پیدا کردن یکی از عوامل است یعنی شخص به مرور زمان تسلط خود را بر نفس اماره از دست می‌دهد و تسلیم خواسته‌های نفسی و طبیعی‌اش می‌شود. بنی‌صدر مرتب می‌گفت: «من!» نهضت آزادی‌ها همین حرف را می‌زدند و دیگران هم امروز همین حرف‌ها را می‌زنند یعنی من را به جای ما می‌گذراند و بعد مایی که باید بر آن تقوای جمعی حاکم باشد از دست می‌دهند.

عامل دوم این است که به مظاهر مادی و دنیایی وابسته می‌شوند، از مظاهر دنیایی استمداد می‌گیرند آرام آرام با استمدادهای الهی فاصله می‌گیرند یعنی قدرت خود را به جای قدرت الهی تصور می‌کنند، در حالی که ضعیف‌ترین انسان‌ها در مقابل اراده الهی هستند در این زمینه اینها هم خود را صاحب خرد جمعی می‌دانند اصلاح‌طلب‌ها هم متکی به این خرد جمعی بودند مدام در بحث خرد جمعی صحبت می‌کردند. اگر بر این خرد جمعی، تقوای جمعی حاکم نباشد آرام‌آرام از صراط مستقیم آن اتوبان تقوای جمعی فاصله می‌گیرند.

عامل سوم وابستگی‌هاست یعنی وقتی افراد برای تثبیت اقتدار خود وسایل مختلف را مورد توجه قرار می‌دهند از جمله این وسایل وابستگی به قدرت‌های بیگانه می‌دانند حرفی می‌زنند که قدرت‌های بیگانه آنها را تأیید کنند. سران فتنه در داخل کشور اول که این‌گونه نبودند. آقای کروبی، آقای موسوی اول که این‌گونه نبودند. اینها دم از امام و تقوای الهی می‌زدند از عشق به امام دم می‌زدند ولی آرام‌آرام به جایی می‌رسند که در مقابل ولایتی که امام فرمود «پشتیبان ولایت‌فقیه باشید تا به مملکت شما آسیبی نرسد.» به جای اینکه پشتیبان ولایت باشند ، در مقابل ولایت می‌ایستند.

یعنی هوای نفس و توسل به مادیات و مسایل ظاهری و وابستگی به قدرت بیگانه حرکت آنها را در مقابل ولایت قرار می‌دهد. مردم را هم به دنبال خود می‌کشند که مقابل ولایت بایستند که این اتفاق در سال 88 افتاد و گناه بزرگی بود، چون 30 سال زحمات حضرت امام را زیر سؤال بردند، ضربه زدند، درست آب به آسیاب دشمن ریختند، خواسته‌های امپریالیسم را عملیاتی کردند به گونه‌ای آقای اوباما و نتانیاهو به اسم از آقای موسوی و کروبی در این قضیه دفاع می‌کنند.

امام فرمود دشمن از کسی دفاع می‌کند باید ببینید اشکال کار شما کجاست؟ مهم‌ترین اشکالی که اینها گرفتار آن بودند این بود که تقوای جمعی را از دست دادند. اول تقوای فردی را از دست دادند. افرادی که تقوای فردی را از دست داده بودند کنار هم جمع شدند و تبدیل شدند به حرکت از بین رفتن تقوای جمعی. حاصل جمع بی‌تقوایی جمعی این می‌شود که در مسیری حرکت می‌کنند که شیطان بزرگ آن مسیر را می‌پسندد، این نتیجه عملیاتی آن است، لذا باید به این عوامل توجه کرد، امروز هم این عوامل هست، بعد از آن دولت آقای شهید رجایی را می‌بینیم که شهید رجایی به دلیل ساختار فکری توحیدی و تقوای بالایی که داشت گفت من فرزند مجلس و مقلد امام هستم.

مقلد امام هستم یعنی چه؟ یعنی مطیع امام هستم، یعنی تمام تقوایی را که دارم از اسلام دارم و همه مسایلی که هست در اختیار یک انسان بالاتر و برتر از نظر تقوایی (که حضرت امام هست) قرار می‌دهم زیرا او مصالح کلان را بهتر از این می‌فهمد. مقلد او هستم یعنی امتثال امر دارم، پا جای پای او می‌گذارم اطاعت‌پذیرم. کسانی امتثال امر دارند که پا جای پای رهبری می‌گذارند نه یک قدم جلوتر نه یک قدم عقب‌تر.

ایشان به شهادت رسید، بعد دولت مقام معظم رهبری را می‌بینیم ایشان در دوران ریاست‌جمهوری علاوه بر تقوای فردی‌شان که در سطح بالا بود و در مسایل مختلف خودش را نشان می‌داد در مسایل خصوصی، در مسایل اخلاقی، مسایل اجتماعی در مباحثی که در نماز جمعه داشتند، در ارتباط مردمی- در اطاعت از حضرت امام- ولایت‌پذیری مقام معظم رهبری واقعا زبانزد است امروز شما می‌بینید بعد از 22 سال هر صحبتی که با مردم و جلسات عمومی و خصوصی دارند سخن از استاد بزرگوارشان حضرت امام می‌آورند این اوج تقواست. هر کس دیگری بود این مسایل را کنار می‌گذاشت می‌گفت امروز منم.

آقا هیچ جا بحث منیت نکرد اگر هم صحبتی کرده‌اند بحث ما بوده ما یعنی تقوای جمعی، یعنی ملتی که پشت سر رهبری هستند با این ویژگی حرکت می‌کنند و این پیروز است، این وعده الهی است، نصرت و فتح نصیب کسانی هستند که با این ویژگی‌ها حرکت می‌کنند. بعد دولت آقای هاشمی را داریم و شبکه‌های اطرافش. دولت آقای هاشمی به دلیل باز بودن اندیشه و نوع برخورد ایشان، اطرافیان طمع کردند و در اطراف ایشان استفاده خودشان را کردند ما می‌بینیم عناصری که امروز فرار کردند و روزی در کنار ایشان بودند مثل مهاجرانی و … آقای هاشمی یک شخصیت حقیقی خودشان دارند که آن در مسیر انقلاب بوده.

یک شخصیت حقوقی هم دارند که جایگاه حکومتی است بالاخره رییس مجلس بوده‌اند، رییس‌جمهور بوده‌اند امروز رییس مجمع تشخیص مصلحت هستند ولی ما وقتی اطرافیان ایشان را بررسی می‌کنیم می‌بینیم برخوردار از یک تقوای جمعی نیستند. همین افراد در فتنه 88 سرشان پیدا می‌ِشود. در فتنه 78 برخی از اطرافیان ایشان را آنجا می‌بینیم که نقش آفریدند فرزند ایشان مهدی هاشمی به عنوان یک عنصر اپوزیسیون در مقابل ولایت مطرح است و فراری بودن ایشان دلیل این مدعاست. حالا اینکه این چه آثاری بر وجود ایشان و اطرافیان ایشان دارد یک بحث جدا است.
می‌رسیم به دولت اصلاحات دولت آقای خاتمی.

کسانی که آقای خاتمی را بر سر کار آوردند شعارشان این بود که ما می‌آییم که مسئله ولایت را حل کنیم. ابطحی در پایان دولت 8 ساله آقای خاتمی مصاحبه‌ای کرد و گفت که ما آمدیم تا ظرف سه سال ولایت‌فقیه را خرد کرده داشته باشیم یعنی قضیه را تمام کند ولی الان می‌فهمیم که قدرت و اقتدار در ید قدرت ولایت‌فقیه است. اوست که همه قدرت در اختیارش است. وقتی ما به شبکه اطرافیان آقای خاتمی نگاه می‌کنیم عناصری را می‌بینیم که اکثر قریب به اتفاق آنها دم از شعارهایی می‌زدند که بعد این شعارها تغییر کرد. راجع به دوگانگی در حکومت، دین از سیاست جداست، حکومت از دولت جداست و …. در روزنامه‌های زنجیره‌ای هزاران مقاله نوشتند و این مسئله را که امام جزء اصول ده‌گانه دکترین نهضتی ایشان است یعنی تفکیک‌ناپذیری دین از سیاست. حضرت امام استدلال می‌کند می‌فرمایند اول یهود دنبال این کار بودند بعد مسیحیت در رنسانس این کار را کردند کلیسا و دین را از سیاست جدا کردند کلیسا شد ابزار.

امروز طغیان شیطان‌پرستی علیه کلیسا است و این مسئله مهمی است. امام می‌فرمایند: دین از سیاست جدا نیست اصلا تفکیک‌ناپذیر است اما در دوران اصلاحات ما شاهد این مسئله هستیم که مقالات متعددی در جهت جدایی دین از سیاست نوشته شد چه کسانی نوشتند؟ افرادی مثل سعید حجاریان و … که در فتنه 88 نقش داشتند و ما شاهدیم کسانی که از این تقوای جمعی حول محور ولایت فاصله گرفتند، در دامن اینها افتادند. امروز کسانی که در سایت جرس علیه نظام جمهوری اسلامی فعالیت می‌کنند چه کسانی هستند؟

کدیور، عبدالکریم سروش، گنجی، مهاجرانی، محسن سازگارا، آغاجری، اینها کسانی هستند که امروز دست پیش اسراییل دراز کرده‌اند تا پول بگیرند علیه جمهوری اسلامی کار کنند و خدمت به استکبار کنند چرا این‌طوری شد؟ چون از آن تقوای جمعی فاصله گرفتند از حول محور ولایت فاصله گرفتند، وقتی از تقوای جمعی فاصله گرفتند ناچار تبدیل به یک اپوزیسیون می‌شوند که این اپوزیسیون برای حفظ خودشان ناچار است دست و پا بزند و به کجا چنگ می‌زند؟ به استکبار جهانی!

در خدمت خائنان بین‌المللی قرار می‌گیرد و در خدمت جهانخواران بی‌فرهنگ قرار می‌گیرد و امروز به جای آنکه در خدمت مردم باشد بر علیه ملت است، بر علیه دین و تقوا است. امروز گنجی و دیگران صحبت‌هایی می‌کنند که این قرآن به درد حال نمی‌خورد و مال 14 قرن قبل است یا کسانی که در جریان فتنه 88 دستگیر شدند صحبت‌های آنها حاکی از این است می‌گویند ما صندلی را از زیر پای ولایت‌فقیه کشیدیم، اگر یک حرکت دیگر بکنیم ولایت حذف می‌شود. امروز جریان انحرافی که در کنار دولت اصولگرایی رشد کرده و با سرعت پیش می‌رود، خطر جدی است برای اینکه با مسایل اساسی تقوا برخورد می‌کند. تقوا به ما تکلیف می‌کند که حول محور ولایت حرکت کنیم، تقوا به ما حکم می‌کند که باید با مردم بود و پشتیبانی مردم را از دست نداد.

تقوا به ما حکم می‌کند که باید ظلم‌ستیز و کفرستیز بود و در مقابل استکبار ایستاد. این هم بار شعار نیست بلکه ما عمل است. فاصله گرفتن از تقوای جمعی یعنی دوری از جمعیتی که در متن این انقلاب 32 ساله، در جنگ سخت 8 ساله، در جنگ نرم و این مدت در تحریم اقتصادی و مسایل مختلف، پای ولایت و ستون خیمه اسلام ایستادند و دفاع کردند. اینها پیروز هستند و هر کس از اینها فاصله بگیرد به هر شکلی به خودش ضربه می‌خورد و امروز مشغول کردن جامعه به مسایلی از قبیل جن و رمال و این حرف‌ها که این هم در متن جریان انحراف است و ثابت هم شده امروز مستنداتی دارد که این هم یک نوع شیطنت استکباری است که به نظر این اجنه‌ای که اینها مطرح می‌کنند یا اسراییلی است یا انگلیسی یا مال ک.گ.ب شوروی سابق. تلاش برای آن است که آن سه مطلبی که آقا فرمودند؛ ایجاد اختلاف بین سران و مسئولان داخل کشور، این تقوای جمعی را ضربه می‌زند، ایجاد اختلاف که آقا اشاره کردند، بالاخره سلایق مختلف هست، اختلاف سلیقه هم هست، مشکلی نیست اما اینکه این مسئله به جامعه‌ای کشیده شود ، این خواسته استکبار جهانی است. و آقا توصیه فرمودند که این حرف‌ها را به سطح جامعه نکشید و چندین بار هم تذکر دادند هم به مجلس، هم قوه مجریه هم به دستگاه‌های دیگر به مسئله دیگری که اشاره کردند که اینها انحراف و الحاد را به اعتقادات جامعه تزریق می‌کنند و این فهم ناشی از تفکرات استکبار جهانی است .

دشمن تلاش می‌کند، در جنگ سخت نتوانست کاری بکند و در جنگ نرم وارد می‌شود عملیات روانی انجام می‌دهد. جنگ روانی را تعریف می‌کنند و می‌گویند اهدافی دارد و تعریفی دارد و یکی از تعریف‌ها این است: «پیروزی بدون خونریزی»، نبرد اندیشه‌ها در جنگ عملیات روانی یا تسخیر 15 سانتی‌متری بین دو گوش هر انسان یعنی استعمار نوین فکری – نئوکولونیالیزم- این چیزهایی است که خطرناک است با اعتقادات انسان‌ها بازی می‌کنند، وقتی با اعتقادات انسان‌ها بازی شد و ذهن انسان‌ها، فکر و قلب انسان‌ها دستکاری شد این انسان‌ها را از تقوای جمعی فاصله می‌اندازد و به سمتی می‌برد که شیطان بزرگ می‌خواهد. به نظر می‌رسد ما در شرایطی زندگی می‌کنیم که استکبار جهانی تلاش می‌کند که رمز موفقیت ملت ایران که تقوای جمعی و تقوای فردی است را بگیرد و این عملی نیست مگر با اعتقادات و ایمان افراد مبارزه کند و فکر را تسخیر کرده و قدرت تفکر را از جامعه بگیرد، استکبار به دنبال این است از طرق مختلف جنگ نرم و مسایل مختلف. این جریان باطل است و این طرف هم جریان حق است.

جریان حق با تقوای جمعی پیروز است. اگر غیر از این بود حادثه فتنه 88 پیش می‌آید فتنه 78 پیش می‌آید، رفوزه و مردود بودن خواص را در پیش دارد، زمین‌گیر شدن بسیاری از مسایل و عقب افتادن در خیلی از مسایلی که باید به سرعت پیش برویم و به قله‌های علم و پیروزی برسیم اینها را کند می‌کند. شما ببینید در جریان انرژی هسته‌ای دنیا ناچار شد به خاطر مقاومتی که ملت ایران نشان داد، قبول کند.

این مقاومت همان تقوای جمعی است تجلی تقوای جمعی در مقاومت شکل می‌گیرد در ایستادگی و وحدت کلمه شکل می‌گیرد وحدت امت ما حول محور ولایت مصداق بارز تقوای جمعی است. کسانی که به این وحدت ضربه بزنند، خائن هستند هر کسی در هر پست و مقامی باشد اگر به مقاومت یک ملت که توانسته است تا اینجا ایستادگی کند و این امانت الهی یعنی اسلام ناب محمدی را به آیندگان بسپارد این را نباید اجازه داد که به دست نااهل بیفتد همین که مردم ایستاده‌اند، در انتخابات ایستاده‌اند، در مسایل مختلف ایستاده‌اند، تبعیت از ولایت می‌کنند زیر چتر تقوای جمعی هستند. عده‌ای تلاش می‌کنند اینها را از زیر این چتر بیرون بکشند و این آثار منفی خواهد داشت و در راستای خواسته‌های شیطان است.

با توجه به سابقه‌ای که شما در فعالیت‌های سازمانی و تشکیلاتی داشتید از زمان انقلاب چه بعد و چه قبل از آن این موضوع را تشریح بفرمایید؛ حضرت آقا مثالی آوردند و گفتند مجموعه خود را بپایید، چگونه می‌شود یک مجموعه خود را بپاید؟ چه مجموعه در دولت باشد چه در مجلس، چه جناح‌های سیاسی چه سازمان‌های مردم‌نهاد که فعالیت‌های فرهنگی اجتماعی دارند، تقوای جمعی چه مؤلفه‌هایی دارد و چگونه می‌توان آن را ایجاد کرد؟

مجموعه خود را بپاید یک نظریه تشکیلاتی است. در هر تشکیلاتی یک مقولاتی مطرح است یکی بحث شناخت و مقوله شناخت که این در قالب مبانی ارزشی ما تحت عنوان معرفت و عرفان مطرح است در مکاتب عادی مثل مارکسیست‌ها، سرمایه‌داری وابسته، اگزیستانیسالیسم و … روی مقوله شناخت کار می‌کنند، در هر تشکیلاتی باید بحث شناخت و شناسایی و شناساندن به عنوان یک مقوله اصلی و زیربنایی مطرح باشد، کسی که می‌خواهد در تشکیلاتی کار کند باید ببیند در آن شخصیت محوری کیست، او را خوب بشناسد. نکته دوم هدف آن تشکیلات است، اهداف را باید شناخت.

شناخت اهداف نقش اساسی در حفظ تشکیلات و در این تقوای جمعی دارد. اگر اهداف الهی نباشد مسیر کمالی دارد. اهداف مالی باشد توقف زمینی دارد انسان زمین‌گیر است فقط مسایل مادی زندگی را تأمین می‌کند مثل احزاب مختلف، حزب دموکرات، حزب جمهوری‌خواه، احزابی که امروز در دنیا هستند صرفا به تنظیم مسایل مادی و رفاهی خود می‌پردازند پس هدف، هدف مادی و رفاهی زندگی کردن است حالا در قالب بی‌بندوباری –در قالب شهوت‌رانی- در قالب مسایل اقتصادی یا ممکن است در این قالب‌ها هم نباشد ولی تأمین مسایل رفاهی دنیایی است و هدفی بالاتر از آن ندارد، پس اهداف را باید خوب شناخت.

مسئله بعد کسانی که گرداننده این حرکت و تشکیلات هستند آنها را باید خوب شناخت آیا اینها نفوذی هستند، آیا شبکه‌هایی هستند که دست‌پرورده دیگرا‌ن‌اند و نفوذ کرده‌اند تشکیلاتی را به وجود آورند که یک حرکتی را از کار بیاندازند یا نه انسان‌های وارسته الهی هستند که از شخصیت‌های یک نظام هستند و امتحان داده‌اند مثل تشکیلات حزب جمهوری اسلامی با حضور شخصیت‌هایی مانند شهید بهشتی، شهید مفتح، شهید باهنر، مقام معظم رهبری و رجایی که اینها امتحان خود را در این زمینه داده بودند.

بنابراین آن ارکان اصلی یک تشکیلات که ناشی از شخصیت‌های آن تشکیلات هست باید شناسایی شود. نکته بعد اینکه این تشکیلات به کجا می‌خواهد برسد؟ اگر خود را بپاید چه ضوابطی باید بر آن حکومت کند؟ به نظر من این فرمایش آقا که خود را بپاید، این یعنی تسلیم ضوابط و اگر مسایلی در زمینه اندیشه و فکر، فکر اگر التقاطی، نفاق و شرک آمیز باشد خطرناک است. فکر باید الهی باشد یعنی خدا بر وجود انسان حکومت کند لاغیر، در مسیر کمالات و ملکات اخلاقی تلاش کند، این اخلاق است که افراد را و تشکیلات را می‌پاید یعنی از افراط و تفریط جلوگیری می‌کند در صراط اعتدال حرکت می‌کند و کسی که در مسیر اعتدال حرکت می‌کند صاحب عفت و غیرت است صاحب شجاعت، حکمت و عدالت است. اینها میوه‌های اعتدال در قوای شهوت، تعصب و فکر است و این فندانسیون علم اخلاق است.

بنابراین مسئله دوم آن است که این تشکیلات اگر بخواهد خود را بپاید باید ببیند چقدر پای‌بند مسایل اخلاق اسلامی و انسانی است چقدر مسیر مکارم اخلاق، فضایل اخلاقی و حسن خلق کار می‌کند؟ ممکن است در یک حزبی بداخلاقی حاکم باشد. ما می‌بینیم در احزابی که در دنیا هستند یکی از شیوه‌های به اخلاق‌هایی که وجود دارد این است که اگر حس کردند فردی مزاحم‌شان است بلافاصله ترور شخصیتی و بعد ترور شخصی می‌کنند. رییس بانک مرکزی دنیا را اول ترور شخصیتی کردند و بعد زندانی شد.

این در قالب تشکیلات شیطانی است که همپایی در آن به حذف دیگران است اما در تشکیلاتی که در آن دین وجود دارد، حفظ همپایی بر اساس ارزش‌ها است که یکی از آن ارزش‌ها، اخلاق است و ما صاحب اخلاق ارزشی اسلامی، الهی و انسانی هستیم.

نکته سوم: عمل صالح است یعنی آنچه که می‌تواند تشکیلاتی مانند مجلس را حفظ کند مثل قوه مقننه و مجریه را، عمل صالح آن است، عمل توأم با ریاکاری، عمل توأم با دروغ‌پردازی، توأم با فریب، روشن نبودن مواضع، شایعه و شبهه همه شیطانی است و نمی‌تواند دوام داشته باشد نمی‌تواند خود را حفظ کند. در جایی لو می‌رود یعنی کسی که مثلا در یک تشکیلاتی ریاکار است چه در رأس چه در بدنه آن، یا فریب‌کار است یا انسانی است که عمل صالح ندارد، به طور طبیعی یک شکافی در آن تشکیلاتی ایجاد می‌کند و این تشکیلات دیگر قدرت جمع کردن و پاییدن یکدیگر را نخواهد داشت، بنابراین اگر در مجلس خدای ناکرده شایعه یا دروغی مطرح بشود، قانونی مطرح شود که فریب است یا دولت به گونه‌ای برخورد کند که مردم را فریب بدهد، قول‌هایی بدهد که عمل نکند مصداق «لم تقولون مالا تفعلون » قرار می‌گیرد چرا حرفی می‌زنید که عمل نمی‌کنید.

«کبرمقتا عند الله ان تقولوا ما لا تفعلون» بزرگ‌ترین گناه نزد خداوند آن است که حرف با عمل یکی نباشد. اگر این حرف با عمل در یک تشکیلات منسجم حکومتی، خلاف دربیاید آثار بسیار منفی دارد، اعتماد مردم را می‌گیرد، میدان به دشمن نشان داده می‌شود، برای نفوذ در این مسیر از همین نقطه ضعف، انسان‌هایی که تا دیروز تسلیم بودند وقتی احساس شکاف کنند پیرو می‌شوند، بی‌حیا می‌شوند، حق‌الناس و حق‌الدین را از بین می‌برند. اختلال در بین سیستم‌ها ایجاد می‌کنند، زاویه حرکت را با مسیر صراط مستقیم جدا می‌کنند، بر سر حرکت جامعه اسلامی مانع ایجاد می‌کنند، چیزهای ضد ارزشی را وارد صحنه می‌کنند؟

رشوه، رانت‌خواری، استفاده از قدرت‌ها. مجموعه این مسایل دست به دست هم می‌دهد و دیگر این تشکیلات همپایی و خودپایی ندارد بلکه باید گفت این فروپاشی درون تشکیلاتی است یعنی یک تشکیلات برای فروپاشی باید ضوابط فکری- اخلاقی و عملی را زیر پا بگذارد، این مسئله مهمی است جهان استکبار امروز تلاش می‌کند در درون ام‌القرای جهان اسلام که حول محور ولایت حرکت می‌کنند یک درون‌پاشی و فروپاشی درون تشکیلاتی ایجاد می‌کند، چگونه می‌تواند این کار را بکند؟ با جنگ نرم.

از کدام نقطه ضعف؟ از نقطه ضعف‌های اعتقادی کسی که محتوای فرهنگ غنی ولایت‌فقیه را نمی‌فهمند، یکی دو تا کتاب خوانده و ادعای دفاع دارد، این چون نمی‌فهمد با ولایت‌فقیه مواجه می‌کند پس برخورد می‌کند و طلب‌کاری می‌کند و حرمت‌شکنی می‌کند و بعد سوژه دست دشمن می‌دهد. بنابراین اینکه آقا فرمودند باید خودتان را حفظ کنید، خودتان را نگه دارید این ناشی از تقوای درون تشکیلاتی هم هست. شناخت اگر به انحراف بیفتد مصیبت درست می‌کنند، اگر در این شناخت کسی نفوذ بکند مسیر را تغییر می‌دهد. اگر به ضد ارزش‌ها گرفتار شد مثل دروغ‌گویی، عدم صداقت و عدم اخلاص، آن تشکیلات دیگر دوامی نخواهد داشت، دیر یا زود از بین خواهد رفت.

انحرافاتی که در مسیر این انقلاب در جریان این هفت دولت گذشته، بوده وقتی شما نگاه می‌کنید می‌بینید چه آثار منفی‌ای داشته است! سرعت عمل حرکت انقلاب را کند کرده، سوژه و بهانه دست دشمن داده است لذا اگر کسانی بخواهند به آن کلام بلند مقام معظم رهبری در حفظ خود، حفظ تشکیلات خود عمل کند باید به شناخت اهداف، ارکان، اصول، سازمان‌دهی تشکیلات توجه کند که روح حاکم بر این تشکیلات اخلاق، دین، اندیشه‌ خدایی و عمل صالح باشد. روح قضیه اینهاست، خون جاری در رگ‌های تشکیلات انقلاب تقوا است اگر این خون، آلوده شود گرفتار مریضی‌ها بشود صاحبان خود را از پای درمی‌آورد لذا مسیر تقوا باید مسیر سالمی باشد.

ساختن این مسیر سالم در دست انسان‌های سالم و باتقوا است. انسان‌هایی که با خدا معامله کرده‌اند نه با نفس خود یا با دشمن. این مجموعه، مجموعه‌ای است که می‌تواند درون تشکیلات را حفظ کرده و آثار بسیار مثبتی داشته باشد که از جمله آثار آن کادرسازی است، تربیت نیروهای صالح و انسان‌های صالح است. انسان‌هایی که می‌توانند موضوع علم قرآن باشند می‌توانند موضوع علم انبیا باشند یا موضوع علم ولایت در جامعه. امروز دشمنان قسم‌خورده ما صهیونیست و آمریکا و انگلیس و اذناب‌شان تمام تلاش خود را می‌کنند که تجلی تقوا و مجسمه تقوا را که عمود خیمه اسلام است از پا بیندازند، وقتی این را انداختند، براندازی نظام هم می‌کنند.

وقتی این دو از دست رفت حکومتی را که می‌خواهند سر کار می‌آورند و ما این را در کشورهای مختلف می‌بینیم و این بیداری اسلامی در خاورمیانه ناشی از استقامت ام‌القرای جهان اسلام با تقوای جمعی است که خود را تا الان پاییده و حفظ کرده است.

ثبت نظر

نام:
رایانامه: (اختیاری)

متن:

پربازدیدترین

Sorry. No data so far.

پربحث‌ترین

Sorry. No data so far.