جواد محرمی- اینکه در بلندای برج باشکوه میلاد غذایی سرو میشود که عدهای با پولش یک ماه زندگی خود را میگذرانند لرزه بر انداممان نینداخت. خیلی وقت است این چیزها برایمان عادی شده. راستش مدتی فکرمان رامشغول کرد. خب چه کسی گفته برج میلاد باید مختص از ما بهتران نباشد. پس تفاوت مرفهین بیدرد با ما چیست؟ اگر غیر این باشد که شکاف طبقاتی محلی از اعراب نخواهد داشت.
خوب که فکر کنی میبینی برج میلاد متعلق به همه شهروندان است اما برخی را به بالای آن راه است و عدهای هم از پایین میتوانند نظاره گر شکوه وعظمت سازه عظیمی باشند که تداعی کننده خواست واراده ایرانی است آنهم تحت محدودیت تحریم.. حالا این کلمه تحریم نباید باعث شود ما ذهنمان جاهای بد برود. این تحریم با آن تحریم زمین تا آسمان توفیر دارد. یکی اسمش تحریم همه ملت ایران است و از بیرون مرزها آب میخورد آن دیگری تحریم اکثریت ملت است و از درون نضج میگیرد.
یکی را استکبار جهانی در بوق و کرنا میکند و این دیگری را شهرداری بیسروصدا بر پا. آن اولی دلیلش مقاومت ملت (بخوانید محرومان) است و این یکی علتش فراموشی ولی نعمت. چه فرقی میکند از داخل به بیرون برج نظر بیافکنی یا از بیرون به بیرون برج خیره بشوی.
ساعتها هم که مثل بختک ماتت بزند شهرداری بابتش پولی نمیگیرد از تو. میتوانی وقتی از خیره شدن خسته شدی چشمهایت را ببندی و اندرونش را هم در ذهنت ترسیم کنی. هرچه هست مطمئن باش از بیرون نظاره کردنش بهتر از به درون رفتنش است.
پس تکلیف از ما بهتران چه میشود؟ آنها که گناهی ندارند. برای پایین فرستادن غذای اعیانی فضای آرامی لازم است به دور از ملالتهای غیرمربوط با یک زندگی اشرافی. اگر پیش از آن مردم را اصطلاحاٌ ریز میدیدند آن بالا به واقع دارند مردم را ریز میبینند.
اصولاٌ برج میلاد زین پس فقط نماد تهران نیست. نماد شهرداری تهران هم نیست. بعداز این میشود به نوک این برج که نظر انداختی به یاد بیاوری کسانی در این شهر, غذایی میخورند که احتمالاٌ در ظرف آب طلا سرو میشود. اینکه چگونه از گلوی مبارکشان عبور میکند مهم نیست. تو خیال کن با سمبه پایین میفرستندش. پا را هم فراتر از گلیممان نمیگذاریم. در ضمن این سوالات حتماٌ در تقابل با سرمایه سالاری نیست.
واضح است امنیت سرمایه داری نباید خدشه بردارد. خودمان این را خوب میدانیم که امنیت این عزیزان از نان شب ما هم واجبتر است. حتی نان شب آنها هم که ۱۶۸۰۰۰ تومان برایشان آب میخورد از امنیت ما با اهمیتتر است. اصلاٌ یک شام ناقابل که اینهمه حاشیه لازم ندارد. از اول نباید این موضوع رسانهای میشد تا کار به این حرفها بکشد. شکاف طبقاتی چیز جدیدی نیست. مهم پر کردنش است. شاید مثل بالا رفتن از برج میلاد آسان نباشد. اما آنها که بالا نشینی را یاد گرفتهاند بالا رفتن از برج میلاد برایشان مثل آب خوردن است.
من نمیدانم آدم پس از خوردن یک غذای ۱۶۸۰۰۰ تومانی چه حسی دارد ولی این را میدانم که دیگر هرگاه چشمم به برج میلاد بیافتد بیشتر از اینکه شکست تحریمهای بین المللی به ذهنم خطور کند اوج محرومیتها جلو چشمانم رژه میرود. بیش از آنکه عظمت برج میلاد توجهم را جلب کند. فاصله میان طبقات در نظرم خودنمایی میکند. زین پس برج میلاد برج عاج نشینی را به خاطرم میآورد. کاش برج میلاد همان نماد مقاومت در برابر تحریمها برایم باقی میماند.
راستی آنها که برای صرف غذا آن سازه با شکوه را انتخاب میکنند از کدام مسیر خود را به برج میرسانند ازبزرگراه شهید چمران یا همت یا حکیم یا شیخ فضل الله؟ شاید اگر راه ورود را خوب نشناسند مجبور شوند یکبار به گردش طواف کنند. از خوب یا بد حادثه نام این شهدا برج میلاد را چون نگینی در بر گرفته ولی بیگمان آنها که به سوی برج میروند مسیر شهدا را طی نمیکنند هرچند از بزرگراهی عبور کنند که با نام بلند آنها شرافت یافته و باز هم غربت لالههای پرپر انقلاب اسلامی است که در این وانفسای تاریخ در کلان شهر شلوغ تهران بیش از هر چیز خودنمایی میکند.
آیا از این به بعد هم کودک شهر هیچ با خود فکر میکند که بالای برج به خدا نزدیکتر خواهد بود؟ بیگمان کسی از آنجا به معراج نمیرود. بالا رفتن از آن برج عظیم هبوط دیگری است از برای انسان. با تو هستم میلاد اینگونه تو ابوالهول دیگری بیش نیستی در دلام القرای جهان اسلام. ما اشتباه میکردیم که حساب تو را از برجهای دیگر جدا میکردیم توثابت کردی برج، برج است. میخواهد نامش ایفل باشد درشهر پاریس یا برجهای دوقلو باشد درپایتخت سرمایه جهان، هرچه باشد و هر کجا برج همیشه نماد سرمایه داری است.
ما خوش خیال بودیم که فکر میکردیم تو از جنس دیگری هستی. کاش فراموش نمیکردی این ۴ شهیدی که نام شریفشان بر تارک این ۴ بزرگراهی که تورا احاطه کردهاند به گردن تو حق دارند چون تو مثل برج دوبی ساخته دست مهندسین نظام سلطه غرب نیستی که سرمایه داران را در دل خود به گرمی پذیرا باشی. خشت خشت تو جلوی چشمان این مردم و در شرایط دشوار تحریم با توکل و مجاهدت و ایمان مردان این مرز و بوم به سختی بر روی هم قرار گرفته. توهم اگرچشم نمیبستی بر روی آنهایی که به گردنت حق داشتند جای تعجب بود. دل تو هم مثل شمایل سخت و بتن آرمه ایت سنگی نباشد جای حیرت دارد. شهدا تو را در بر گرفتند ولی تو صاحبان سرمایه را واین بیش از آنکه ماهیت تورا باز نماید واقیت تلخ این دوران را بازتاب میدهد.
آی برج میلاد از آن بالا که شهر را نگاه میکنی مردم مثل مورچه به نظر میرسند؟ نه به گمانم اصلاٌ از آن بالا مردم به نظر نمیرسند. دیگر دلم نمیگیرد از اینکه غبار ریزگردها چهرهات را کدر کند.
Sorry. No data so far.