یکشنبه 03 جولای 11 | 11:25

رئیس ستاد انتخابات لاریجانی، از «احمدی نژاد ۸۴» و «احمدی نژاد ۹۰» می‌گوید

درباره اینکه آقاي احمدي‌نژاد سال 84 با آقاي احمدي‌نژاد امروز چه فرقي دارد، شايد ايشان فرقي نكرده باشد و اطلاعات ما در باره ايشان بيشتر شده باشد. اين هم به دليل كارها و وظايفي بوده كه ايشان انجام داده است و كم‌كم در مورد شخصيت و رفتارهاي ايشان مقوله‌هايي در ذهنمان شكل گرفت.


مي­ گويد 27 سال است با احمدي نژاد رفاقت دارد، رفاقتي كه از تقريباً همان اوايل شكل گرفته و به جامعه اسلامي مهندسين و كار تشكيلاتي رسيده و بعد از آن احمدي نژاد رئيس جمهور شده است.

محمدرضا باهنر همان سياست مدار آرام و متين است كه سالهاست در مجلس شوراي اسلامي حضور دارد و به گفته بسياري از سياستمداران نظام، چهره­ اي تاثيرگذار است. او در تشكيل شوراي هماهنگي نيروهاي انقلاب نقشي جدي ايفا كرد و در بازگشت گفتمان اصولگرايي به كشور بخصوص در انتخاباتهاي مجلس هفتم و هشتم يكي از چهره­ هاي محوري بود.

هم حزبي سابق احمدي نژاد در اين گفت و گو بي پرده و صريح در باره وي مي­ گويد: آقاي احمدي نژاد سال 84 با آقاي احمدي نژاد امروز شايد فرقي نكرده باشد اما اطلاعات ما درباره ايشان بيشتر شده است.

بررسي فضاي فعلي دولت، مجلس و انتخابات مجلس نهم از مهمترين محورهاي گفت و گوي هفته نامه شما با نايب رئيس اول مجلس و عضو مجمع تشخيص مصلحت نظام است.

در ابتدای گفت و گو بازگشت چند ساله‌اي به عقب خواهيم داشت. در مرحله اول انتخابات ریاست جمهوری سال 84، جنابعالي رئيس ستاد انتخاباتي آقاي دكتر لاريجاني بوديد. بعد از مرحله دوم انتخابات، در فاصله كوتاهي هنگام تشكيل كابينه كه همزمان با مجلس هفتم بود و جنابعالي هم نائب رئيس مجلس هفتم بوديد، فعاليت‌هايي در حمايت از كابينه آقاي دكتر احمدي‌نژاد داشتيد، و تلاش‌هايي كه براي رأي‌آوري دولت اول ايشان مي‌كرديد، ذهنيتي را براي خيلي‌ها ايجاد كرده بود و حتي در بعضي از تحليل‌ها نوشتند: «نماينده دولت در مجلس». مخصوصاً اينكه جنابعالي يك تماس تلفني مربوط به سال 82 با وزير اسبق اطلاعات را در خصوص عدم امضای حکم شهرداري آقاي احمدي‌نژاد توسط وزیر کشور وقت رسانه‌اي كرديد كه گفته بودید آقای احمدی نژاد رییس جمهور ماست.

به نظر شما تفاوت آقاي احمدي‌نژاد 84 با آقاي احمدي‌نژاد 90 در چيست؟ چون ديديم كه جنابعالي يكي از امضاكنندگان اصلي طرح استيضاح وزير خارجه ايشان بوديد. مي‌خواهيم تفاوت آقاي احمدي‌نژاد از 84 تا 90 را در ذهن مهندس باهنر بدانيم.

خيلي به گذشته برنگرديم. تصور ما اين بود كه در انتخابات دولت نهم، در مورد رئيس‌جمهور نهم مجموع اصول‌گراها امتحان خوبي پس نداديم، علتش هم اين بود كه نهايتاً نتوانستيم راجع به كانديداها علي‌رغم سازوكارهايي كه تعريف و بحث‌هاي طولاني‌ كه كرده بوديم به تفاهم برسيم. اين هم يكي از دلايل – نمي‌خواهم بگويم بهانه‌هايي – بود كه آقاي هاشمي احساس كرد و گفت: «من كانديدا مي‌شوم»، چون ايشان هم از مدت‌ها قبل گفته بود كه اگر اصول‌گراها تفاهم كنند من مي‌مانم، ولي اگر تفاهم نكنند نامزد می شوم. البته به نظر من اگر آقاي هاشمي همان موقع هم تلاش ويژه‌اي كرده بود مي‌توانست مجموعه را به تفاهم برساند. ايشان به هر دليلي وارد ميدان نشد و نهايتاً از اينكه اصول‌گراها تفاهم نكردند، استفاده كرد و كانديدا شد كه بگذريم.

من مزاحي مي‌كردم كه البته خارج از جدي هم نبود و مي‌گفتم: «علي‌رغم اينكه ما اصول‌گراها در دولت نهم همگي دست به دست هم داديم كه شكست بخوريم، اما خدا نخواست» و بالاخره يك اصول‌گرا موفق شد و او آقاي احمدي‌نژاد بود. البته همان‌طور كه اشاره کرديد آن موقع اولويت اول ما آقاي احمدي‌نژاد نبود، ما آقاي لاريجاني را انتخاب كرده بوديم، اما بعد از نتيجه انتخابات مرحله دوم با حمايتي كه كرديم بالاخره الحمدلله آقاي احمدي‌نژاد انتخاب شد و ما راضي بوديم، خوشحال هم بوديم. احساسمان اين بود كه بايد همه كمك‌ها را به هر صورتي هست به دولت آقاي احمدي‌نژاد بكنيم تا ايشان بتواند موفق شود. سابقه دوستي ما با آقاي احمدي‌نژاد آن موقع بيش از 20 سال بود كه در حال حاضر 26، 27 سال مي‌شود. ما با همديگر كار اجرايي نكرده بوديم، اما كاملاً با تفكرات، روحيات و توانمندي‌هاي همديگر آشنا بوديم. اوايل دولت زياد تلاش كرديم، كمك كرديم. يادم هست دور اول آقاي رئيس‌جمهور در حال بررسي اعضاي كابينه بودند و هيئتي را مشخص كرده بودند كه ايشان را كمك كنند، آن موقع به آقاي احمدي‌نژاد يكسري توصيه‌هايي داشتم كه اگر يك كابينه قوي و قدرتمند مي‌خواهد خوب است از همين اصول‌گراهايي كه كانديدا بودند و رأي نياوردند استفاده كند و اسم آن چهار نفر مثل آقاي قاليباف، آقاي محسن رضايي و آقاي لاريجاني را بردم. گفتم اينها نيروهاي خوبي هستند، به هر حال مدعي بودند كه مي‌‌خواهند مملكت را اداره كنند، پس الان قاعدتاً بايد خوب بتوانند يك وزارت‌خانه را اداره كنند و شما يك تيم قدرتمند خواهيد داشت. همان موقع براي اولين بار از آقاي احمدي‌نژاد شنيدم كه گفت: «من به دنبال ژنرال‌ها نيستم. من نمي‌خواهم ژنرال در كابينه بياورم». بعدها مشخص شد كه گفت من مي‌خواهم سرباز بياورم.

با توجه به اين روحيه و اگرچه حضرت‌عالي هم گفتید كه شايعه هم زياد بود كه مي‌گفتند بنده چند تا وزير در كابينه اول آقاي احمدي‌نژاد دارم و اين حرف‌ها…

منظورم اين نبود، منظورم حمايتي بود كه از ايشان مي‌كرديد.

شما نگفتید اما آن موقع در مجلس مشهور بود كه باهنر بيشتر طرفدار دولت است تا اينكه نماينده مجلس باشد، اما با اين روحياتي كه در آقاي احمدي‌نژاد كشف كردم كه دنبال ژنرال و آدم‌هاي لااقل شناخته‌شده نيست، احساس كردم كه چندان نمي‌توانيم در تعيين كابينه كمك كنيم، نه ايشان به مشورت‌هاي ما نياز دارد و نه من احساس كردم كه مشورت‌هاي ما خيلي نتيجه مي‌دهد. شايد بعضي‌ها تعجب كنند، چند بار هم گفته‌ام كه من حتي يك نفر را براي وزارت به آقاي احمدي‌نژاد معرفي نكردم. علي‌رغم اينكه شايعه اين بود كه چند تا از وزرا قبل از اينكه دوستان احمدي‌نژاد باشند دوستان باهنرند.

ما با آقاي احمدي‌نژاد يك تعامل نانوشته داشتيم و آن علي‌رغم اينكه جهت‌گيري‌ها و مواضعمان يكي هست، هر كداممان به وظيفه‌هاي قانوني‌مان عمل كنيم و دوستي و رفاقت مانع از انجام وظايفمان نباشد.

با هم چنين قراري گذاشته بوديد؟

ما گفته بوديم، شايد ايشان قبول نمي‌كرد، اما ما به ايشان اعلام كرده بوديم كه دوستي‌ها و رفاقت‌ها نبايد مانع از انجام وظيفه شود. بايد به نظر كارشناسي‌مان عمل كنيم، البته تا آنجا كه مي‌توانيم با هم مشورت كنيم.

بحث ديگري كه آن موقع با ايشان داشتم اين بود كه سئوال كردم در مجموعه اداره مملكت تئوري اقتصادي‌تان چيست؟ ايشان به اين مضمون مي‌گفت من كاري به تئوري و اين حرف‌ها ندارم، من مهندسم و دنبال اين هستم كه توليدي در كشور راه بيفتد، به عنوان مثال عرض مي‌كنم مثلاً ده هزار قندان مي‌خواهم، اعلام مي‌كنم هر كس بهتر، سريع‌تر و ارزان‌تر مي‌سازد بيايد بسازد. من مي‌خواهم اين‌جوري مملكت را اداره كنم. همان‌جا عرض كردم كه مسائل اقتصادي مسائل پيچيده‌اي است و به همديگر ارتباط دارند، يعني در همين مثالي كه شما مي‌زنيد ما قندان را مجرد از استكان نمي‌‌توانيم بسازيم، نمي‌توانيم قندان را مجرد از اشتغال ببينيم، قندان را مجرد از تورم ببينيم؛ اينها مجموعه به‌هم پيچيده‌اي است كه همه روي هم اثر مي‌گذارند. بنابراين براي اداره امور اقتصادي بايد تئوري داشته باشيم. به هر حال كار جلو رفت و شايد اولين اختلاف جدّي كه بين مجلس و آقاي احمدي‌نژاد پيش آمد، مسئله رشد بودجه‌‌‌‌ پروژه‌هاي عمراني در سال اول يا دومي بود كه ايشان لايحه بودجه را تقديم مجلس كرد. يادم هست رشد 80، 90 درصدي در بودجه عمراني مطرح كردند كه آن موقع در مجلس در اين باره خيلي بحث كرديم. ضمن اينكه موضوع بيماري هلندي هم مطرح بود كه برخی در مجلس می گفتند. خلاصه‌اش اين بود كه پول تنها وسيله كار نيست، بلكه بايد مجموعه شرايط جمع شود كه يكي از آنها امكانات مالي و تأمين اعتبار است، اما تأمين اعتبار به‌تنهايي نمي‌تواند مشكل توليد، رشد، رفاه يا عمران را حل كند. ساده عرض مي‌كنم اگر بخواهيم كار عمران را گسترش بدهيم هم بايد پول داشته باشيم، هم بايد ظرفيت‌هاي اقتصادي كشور رشد كند، هم بايد نيروي انساني لازم را داشته باشيم، هم نهادهاي عمومي، دولتي و غيردولتي داشته باشيم تا اين توانمندي‌ها با هم جمع شود و به يك كار توليدي تبديل شود. والا اگر بودجه كشور در يك سال دو برابر شود، اصلاً معنايش اين نيست كه كار هم دو برابر انجام مي‌شود و اينها يك مقدار تورم‌زا خواهد بود. آقاي دكتر احمدي‌نژاد اين را قبول نداشتند. بعد از دو سه سال تازه اين حرف يك مقدار به بار نشست و ما براي مدت‌ها كه داشتيم از تورم دو رقمی نجات پيدا مي‌كرديم يك تورم 25، 26 درصدي نتيجه كار شد، البته كارها و تلاش‌ها هم زياد بود. آقاي احمدي‌نژاد نقاط مثبت بسيار زيادي داشت: مردمي بودن، پرتلاش بودن، دلسوز بودن، تعصب خدمت داشتن، حتي مي‌توانم بگويم در خدمت به مردم و تأمين عدالت ولع داشتند، شجاعت‌هايي داشتند مثلاً گفتمان امام و انقلاب را مجدداً مطرح كردند، شجاعت در حرف‌هاي بزرگ زدن و كارهاي بزرگ كردن؛ اگر بخواهيم اينها را ليست كنيم آقاي احمدي‌نژاد مشخصه‌هاي زيادي داشتند و همين الان هم دارند، البته ايشان نقاط ضعفي هم داشت. به همين دليل معتقد بوديم بايد در جاهايي كه مي‌پسنديم و قبول داريم محكم با همه توان دفاع كنيم و در جاهايي كه نقد داريم، نقدمان را بگوييم. البته تلاش مي‌كرديم تا آنجائي كه مي‌توانيم خصوصي، غيررسانه‌اي و در جلسات و محافلي كه با ايشان داريم مطرح كنيم.

اگر بخواهيم به سئوال شما برگرديم كه آقاي احمدي‌نژاد سال 84 با آقاي احمدي‌نژاد امروز چه فرقي دارد، شايد ايشان فرقي نكرده باشد و اطلاعات ما در باره ايشان بيشتر شده باشد. اين هم به دليل كارها و وظايفي بوده كه ايشان انجام داده است و كم‌كم در مورد شخصيت و رفتارهاي ايشان مقوله‌هايي در ذهنمان شكل گرفت.

بحث اخير استيضاح مقوله جدايي بود. در باره انحراف اولين مقام رسمي كه مسئله انحراف را در كشور مطرح كردند مقام معظم رهبري بودند كه ايشان بعد از جريان فتنه 88 و هزينه‌هاي سنگيني كه اين جريان به نظام تحميل كرد، هشدار دادند كه زواياي انحرافي ديده مي‌شود و با اين تعبير و به اين مضمون اشاره كردند كه من تا زنده هستم نمي‌گذارم اين انحراف در انقلاب اتفاق بيفتد. مشخص بود چه نقاطي و چه كساني. شايد يك مقدار به قبل از اين برگرديم، همان داستان اول دولت دهم بود و انتخاب فرد خاصي از سوي رئيس‌جمهور به عنوان معاون اول، كه با مخالفت مجلسي‌ها، بزرگان، علما، مراجع و نهايتاً به‌طور رسمي با مخالفت مقام معظم رهبري روبرو شد، ايشان هم يك مقدار مقاومت‌هايي داشت و بالاخره منصرف شد؛ البته احساس ما اين است كه آن فرد مخصوص در عمل تقريباً همه اختيارات معاون اول را داشت و هنوز هم شايد داشته باشد، يعني در جاي‌جاي مسائل مختلف آثار تصميماتش در دولت شايد پررنگ‌تر از آثار تصميمات معاون اول رئيس‌جمهور باشد.

در مسئله وزير امورخارجه و انتصابي كه انجام شده بود و جريان انحرافي، يك مسئله خاص و ويژه بود كه ان‌شاءالله اين اتفاقات مجدداً تكرار نشود، اما احساس كرديم بدون استفاده از امكان استيضاح حتي با صحبتي كه با خود آقای دکتر صالحي كرديم، ايشان هم تقريباً به ما مي‌گفت كه چاره‌اي ندارم و بايد اين كار را انجام دهم، به اين دليل به اين نتيجه رسيديم كه اهرمي غير از استيضاح نمي‌تواند مانع اين كار شود. به هر صورت انجام شد و آن كار هم منتفي و مسئله حل شد، اما به‌تدريج يك‌سري اتفاقاتي افتاد، بعضي از افكار اينها و همين‌طور بعضي از عدم رعايت سازوكارهاي مقدور كشور كه مهم‌ترينش قانون بود، مشخص شد. متأسفانه همين‌طور كه جلو رفتيم معلوم و احساس شد كه آقاي احمدي‌نژاد به تشخيص شخصي‌ خود بيش از قانون اهميت قائل است و بيشتر تلاش مي‌كند به تشخيص‌هاي خودش عمل كند، بعضي از قوانين را قبول دارد و اجرا مي‌كند و بعضي‌ها را هم قبول ندارد و اجرا نمي‌كند. اين يك اشكال اساسي در روند اداره كشور به وجود مي‌آورد، چون معتقديم محور ثبات يك جامعه و يك ملت قانون و پايبندي به آن است، حتي اگر قانون ضعيفي باشد، حتي اگر قانون بدي باشد، چون ما به عنوان مركز قانون‌گذاري ادعا نداريم هر قانوني كه تصويب مي‌كنيم بدون عيب است، به هر حال اشكالاتي دارد و نازل‌شده از طرف باري‌تعالي نيست، بالاخره آدم‌ها جمع شده‌اند و آن را وضع كرده‌اند و ممكن است اين قانون اشكال داشته باشد و بهتر از آن قابل تصور باشد، اما هيچ‌كدام از اينها دليل نمي‌شود كه نظام اداره كشور از مسير قانونمندي خارج شود، چون آن وقت مضرات و صدمات آن بسيار عظيم خواهد بود. در اين قضيه اختلافات زيادي بود و حتي به جاهايي رسيد كه آقاي رئيس‌جمهور تفاسير خاصي از اصول قانون اساسي داشتند و بعضي از فرآيندهاي قابل قبول را كه ما مدعي بوديم اينها طبق قانون اساسي است و در 20، 30 سال گذشته اجرا شده‌اند، قبول نداشتند. اگر شما به آرشيو مسائل برگرديد نامه‌هاي متعدد به مجلس، سخنراني‌ها و… حاكي از برداشت‌هايي بود كه خودشان از بعضي اصول قانون اساسي داشتند و اصرار بر ديگران كه آنها هم بايد به اين برداشت‌ها عمل كنند، آخرينش نامه‌اي بود كه ايشان در پايان سال 88 به آقا نوشتند و حدود 17، 18 مورد اشكال عملكرد مجلس را با استناد به قانون اساسي ذكر كردند كه از نظر ایشان ما مجلس از اين خراب‌تر نديده بوديم. مقام معظم رهبري آن را به آیت الله جنتي ارجاع دادند و از ايشان خواستند يك‌سري افراد از مجلس، دولت و صاحب‌نظران حقوقي را جمع كنند و 17، 18 موردي را كه آقاي رئيس‌جمهور ادعا كرده‌اند بررسي كنند و نظر بدهند. تعداد جلساتي كه تشكيل شد زياد بود، من هم عضو آن جلسات بودم، آقاي جنتي هم جلسات را اداره مي‌فرمودند و نهايتاً نظراتمان را خدمت مقام معظم رهبري داديم. جمع‌بندي آن جلسه اين بود كه از اين موارد 16 مورد آن بي‌مورد است و اصلاً وارد نيست و دو مورد هم با اصلاحات مختصر و كوچكي قابل حل است.

اينها روي ارتباطات و تعامل‌ها سايه انداخت و يك مقدار گرفتاري‌ها بيشتر شد. عرض كردم جناب رئيس‌جمهور خيلي از تصميماتي را كه شخصاً مي‌گرفتند اجرا مي‌كردند حالا چه قانوني بودند و چه نبودند. كم‌كم يك مقدار طومار خلافكاري‌هايي كه ايشان انجام داده است و دارد انجام مي‌دهد، طولاني شد.

اشاره‌اي كه به اقدام آخر مجلس در باره استيضاح وزيرخارجه كرديد، از 39 امضا 30 امضا پس گرفته شد و 9 امضا باقي ماند، يعني اگر يك امضاي ديگر بود استيضاح انجام مي‌شد. آن 9 نفر نيازي نديدند كه پس بگيرند يا هنوز مصر به استيضاح بودند؟

نه، احساسم اين بود كه ديگر نياز نمي‌دانستند، يعني احساس كردند كه استيضاح منتفي شده است، والا در همين قضيه استيضاح اول يك اختلاف نظر وجود داشت، يعني همه معتقد بودند روي اين اقدام آقاي صالحي یعنی آن انتصاب، ايشان بايد استيضاح شود. اختلاف نظري كه وجود داشت اين بود كه بعضي‌ها مي‌گفتند موارد ديگر نقاط ضعف آقاي صالحي را به موارد استيضاح اضافه كنيد، بعضي‌ها معتقد بودند نه، ما مي‌خواهيم در اينجا نشان بدهيم كه اعتراض ما متمركز روي اين نقطه عملكرد هست. بقيه مسائل مسائلي است كه مي‌توانيم دور هم بنشينيم و راجع به آن صحبت كنيم تا حل شود و به همين دليل متن استيضاح صرفاً براي اين اقدام بود. موقعي كه آن هم تمام شد، طبيعتاً به‌طور معقول و عقلائي دليلي براي ادامه استيضاح وجود نداشت و ندارد.

به يك‌سري تشخيص‌هاي فردي آقاي رئيس‌جمهور اشاره فرموديد. امسال شاهد اتفاقاتي هستيم، سه ماه از سال 90 كه مقام معظم رهبري آن را سال جهاد اقتصادي نام‌گذاري كرده اند گذشته است. ما بي‌نظمي‌اي را در تعدادي از وزارت‌خانه‌هاي اقتصادي مشاهده مي‌كنيم، وزارت‌خانه‌‌هاي مهم اقتصادي‌مان وزير ندارند، براي وزارت نفت بعد از مدت زيادي سرپرست منصوب شد و اخيراً وزارت تعاون كه جزو وزارت‌خانه‌هاي اقتصادي هست، وزيرش سرپرست وزارت‌خانه جديد ديگري كه به‌يقين كار زيادي مي‌برد مي‌شود. موضوع ديگري كه باز مرتبط با انتصاب اخير در خصوص رأي نياوردن آقاي سجادي در مجلس مي‌شود اين بود كه يكي از نمايندگان مجلس به صراحت مي‌گويد: «شما تكليف خودت را با جريان انحرافي مشخص كن، بعد ما ببينيم مي‌توانيم به تو رأي بدهيم يا نه». آيا شما هم بين اين اتفاقاتي كه در وزارت‌خانه‌هاي مهم اقتصادی به نام ادغام‌ها رخ داد و جريان انحرافي ارتباطي مي‌بينيد؟

سابقه قضيه ادغام‌ها مشخص است، ماده 53 قانون برنامه را تصويب كرديم و با دولت تفاهم كرديم كه ظرف مدت دو سال از آغاز برنامه پنجم، حداكثر تا پايان سال دوم تشكيلات جديدش‌ را طوري طراحي و ادغام كند كه 21 وزارت‌خانه 17 وزارت‌خانه شود. البته آقاي رئيس‌جمهور مي‌خواست اين كار را در يك مقطع زماني بسيار كوتاه انجام بدهد. اولاً بحث اين بود كه ادغام را مجلس انجام بدهد يا دولت كه اين باز هم از آن برداشت‌هايي بود كه برداشت آقاي رئيس‌جمهور اين بود كه نه، من اختيار ادغام را دارم و آن را انجام مي‌دهم، لازم نيست وزيرم بيايد و رأي اعتماد بگيرد و حداكثر مجلس بعداً بنشيند شرح وظائف وزارت‌خانه جديد را بنويسد. اين منجر به يك‌سري تعابير و تفسير از طرف رئيس‌مجلس از شوراي محترم نگهبان شد. شوراي محترم نگهبان هم پاسخ دادند كه در باره نام وزارت‌خانه، مأموريت‌ها، شرح وظائف و وزير جديد آن مجلس بايد نظر بدهد. همان‌طور كه اشاره کردید اثر فوري تصميمي كه آقاي رئيس‌جمهور گرفتند، اين بود كه سه تا از وزراي كابينه كنار رفتند. عزل‌‌ها انجام شد، حتي آن موقع ادعاي آقاي رئيس‌جمهور اين بود كه اينها به‌طور طبيعي منعزل شده‌اند و كنار رفته‌اند كه ما مجلسي‌ها قبول نداشتيم، چون ادغامي صورت نگرفته و اتفاق جديدي از نظر حقوقي و قانوني نيفتاده است، آقاي رئيس‌جمهور مي‌تواند اينها را عزل كند يا آنها استعفا بدهند و آقاي رئيس‌جمهور بپذيرد، اما اين‌طور نيست كه بگويد چون وزارت‌خانه آنها از بين رفته است آنها منعزل شده‌اند. هنوز هم ما مدعي هستيم كه وزارت نفت، وزارت نيرو و وزارت رفاه سر جايشان هستند و نهايتاً بحث‌هايي كه كرديم به همين نتيجه رسيديم و دولت هم قانع شد، اما سه تا از وزارت‌خانه‌ها بي‌وزير شدند. وزارت مسكن و وزارت راه زماني ادغام شدند كه وزير راه در مجلس استيضاح شد و استيضاحش رأي آورد، شايد بعدازظهر آن روز يا روز بعد بود كه رئيس‌جمهور اعلام كردند كه وزارت راه كلاً در وزارت مسكن ادغام شود، يعني احساس عمومي مجلس اين شد كه بيشتر وزرا دارند ادغام مي‌شوند تا وزارت‌خانه‌ها. بر همين اساس چند وقت قبل تقريباً 200 نفر از نماينده‌ها طرحي را امضا كردند تا عملاً ‌ادغام‌‌ها را به تأخير بيندازند و متوقف كنند، بعد با دولت مذاكره كرديم و قرار شد فعلاً به حداقل‌ها اكتفا كنيم و تفاهمي كه كرديم همين سه وزارت‌خانه جديد بود، يكي وزارت راه و شهرسازي، ديگري وزارت رفاه و كار بود كه البته دولت قبول كرد كه تعاون را با آنها ادغام كند و سومي هم وزارت صنايع و بازرگاني. گفتيم وزارت انرژي هم منتفي شود، چون كار بسيار سنگين و پرهزينه‌اي است و نياز به بحث‌هاي زيادتري دارد. اين آخرين تفاهم ما بود. چند روز قبل دولت لايحه‌اي را براي مجلس فرستاد، اما گفتند اشكالات مختصري دارد و مي‌خواهيم آن را بگيريم، چون آن را اعلام وصول نكرده بوديم دستي آن را پس گرفتند كه منتظر هستيم آن لايحه را به مجلس بياورند. اينها حاشيه‌هاي قضيه را زياد مي‌كند.

من هنوز هم اعتقاد ندارم كه قطعاً بگويم خداي‌ نكرده آقاي سجادي با گروه انحرافي زد و بندي داشته است، اما در مجلس سئوالاتي شد، چون براي مجلس مسئله گروه انحرافي خيلي مهم و حساس هست و احساس مي‌كند حتماً بايد دقت و مراقبت كند كه گروه انحرافي حوزه نفوذش را گسترش ندهد و ظرف مدت كوتاه آينده بايد اين حوزه جمع شود و نظام و مملكت نمي‌تواند دائماً مواظبت كند كه اين گروه انحرافي كجا رفت و چه شد. متأسفانه آقاي سجادي نتوانستند دفاع قوي‌اي از عدم وابستگي‌شان كنند. باز هم تكرار مي‌كنم هنوز هم اين اعتقاد را ندارم كه آقاي دكتر سجادي به آن گروه انحرافي وابسته باشد و تفاهم كرده باشد و وعده و وعيدهايي به هم داده باشند. من اين ادعا را ندارم، باور هم ندارم، اما عكس اين موضوع كه آقاي سجادي بتوانند قاطعانه آن را نفي كنند، يا نخواستند، يا اجازه نداشتند كه به هر دليلي نتوانستند. نامه مفصلي كه رئيس‌جمهور براي معرفي وزير داده بودند، ارتباطي به معرفي وزير نداشت. همه اينها اثر گذاشت و مجموعه اين مسائل باعث شد كه آقاي سجادي نتوانستند از مجلس رأي اعتماد بگيرند. قاعدتاً همه اينها آن حاشيه‌ها را دارد. با توجه به اينكه من هنوز به‌شدت علاقمند به آقاي رئيس‌جمهور هستم از ايشان مي‌خواهم، آرزو و دعا مي‌كنم كه ايشان زودتر تكليف گروه انحرافي را روشن كند و اين مسئله در مملكت باقي نماند و دوستاني را كه داشته و دارد همين‌جور نگران و دغدغه‌دار باقي نگذارد. تكليف دولت و جرياني كه در خودشان دارند و ان‌شاءالله اين گروه انحرافي زودتر روشن شود.

رییس جمهور هم که در مصاحبه مطبوعاتی اخیرشان اعلام کردند در باره جریان انحرافی سكوت مي‌كنند و وارد اين قضيه نشدند.

بله.

سئوال ديگري كه در موضوع اخير وزير خارجه پيش آمد، دولت در طول اين 6 سال سابقه‌اي در مقاومت و ايستادگي روی تصميماتش داشته، منتهي در قضيه آقاي ملك‌زاده و وزارت خارجه اين مقاومت نبود و در فاصله دو سه روز، وزير خارجه در مقابل نظر نمايندگان تسليم شد. خيلي وقت‌ها نمايندگان نظرات خود را ارائه مي‌دادند، موضوعات مختلفي مخصوصاً در دو سال اخير بوده كه دولت مقاومت كرده و زمان برده است، يقيناً اثر منفي هم داشته است، ولي در اين قضيه شاهد اين مقاومت نبوديم. جناب‌عالي اين موضوع را پيام مثبتي مي‌دانيد يا روش ديگري از كارهاي جريان انحرافي براي اينكه به اهداف ديگرشان برسند؟

ما در هر صورت مأمور هستيم كه رفتار دولت را حمل بر صحت كنيم و از اين مسئله استقبال هم مي‌كنيم، اما از آن طرف براي اولين بار بود كه مجلس خيلي جدي وارد قضيه شد. علتش هم حساسيت مجلس نسبت به گروه انحرافي بود، در گذشته اين‌طوري نداشتيم كه براي يك اتفاق چنين شود. ضمن اينكه بزرگ‌ترين آرزوي آقايان استيضاح‌كننده‌اي كه امضا كردند اين بود كه قبل از استيضاح مشكل حل شود، يعني هيچ‌كدام داعيه اين را نداشتند كه آقاي دكتر صالحي را بردارند، اما احساسم اين است كه غير از اين راه ديگري وجود نداشت، به همين دليل مجلس محكم وارد اين قضيه شد و قاعدتاً جناب آقاي رئيس‌جمهور و مجموعه سبك و سنگين كردند و به اين نتيجه رسيدند كه ابقاء آقاي صالحي بيشتر نفع دارد تا اصرار بر ماندن آن فرد در دستگاه ديپلماسي كشور.

آقاي مصلحي در سخنراني‌اي كه چند روز گذشته داشتند، به عنوان مسئول اطلاعاتي كشور هشدار دادند كه مسئولان مراقب اطرافيانشان و اقدامات تروريستي منافقين باشند. تحليل جناب‌عالي از هشدار ايشان چيست؟ به نظر مي‌آيد ايشان ارتباطي را بين يكسري جريانات و جريان نفاق ديده‌اند.

نه، من اين برداشت را نكردم. فكر مي‌كنم هشدار آقاي وزير اطلاعات از همان هشدارهاي معمولي و قديمي بود كه ايشان بايد بدهند. البته خبرهايي كه ما با توجه به فشارهاي سنگيني كه گروه نفاق و جاهاي ديگر مي‌آورد، داريم قاعدتاً آنها علاقمندند آخرين زور خودشان را بزنند، طبيعي است كه در كشور بايد هشياري و هشدار وجود داشته باشد. من اين هشدار را در همان راستا تحليل مي‌كنم.

در موضوع انتخابات مجلس نهم كه قرار است آخر امسال برگزار شود، يكسري اقداماتي در راستاي وحدت انجام شده بود كه مسائل سياسي ابتداي امسال سايه‌اي را بر تلاش‌هاي وحدت انداخت، آیا مسوولیت انتخابات در مجموعه اصولگرایی با جامعتين است؟

از روز اول هم گفتيم كه جبهه پيروان خط امام و رهبري سه بحث دارد، يكي اينكه ما وحدت اصول‌گرايان را زير چتر جامعتين مي‌بينيم و فقط در اين مي‌بينيم، قرار نيست از جاي ديگري دستور بگيريم يا تفاهم كنيم. چتر كلي وحدت اصول‌گرايان را جامعتين برداشتند. با سابقه فعاليت‌هاي سياسي‌مان در طول 30 سال گذشته، با هر اسمي كه بوديم چه جبهه پيروان خط امام و رهبري، چه تشكل‌هاي همسو و حتي جامعه مهندسين، مؤتلفه و ديگران در عمل نشان داديم و ثابت كرديم كه هماهنگ و همراه با جامعه روحانيت هستيم و به اين امر افتخار مي‌كنيم.

نكته دوم اينكه اصول‌گرايان در هر ساختاري كه به وحدت رسيدند ما از آن ساختار تبعيت مي‌كنيم كه الان دارد آن ساختار شكل مي‌گيرد. البته يك زماني بحث بود و آقاي رئيس‌جمهور هم در اين قضايا فعال بودند، اما با توجه به روند مسائلي كه پيش آمد و بعضي از جريان‌هاي انحرافاتي كه در همين انتخابات تحت عنوان استمرار رئيس‌جمهور مي‌خواستند دخالت كنند و حرف‌هايي از اين قبيل، يك مقدار به چالش كشيده شد. آقاي رئيس‌جمهور هم اعلام كردند كه من به عنوان رئيس‌ قوه مجريه نمي‌خواهم در انتخابات دخالت كنم، از اين پيشنهاد رئيس‌جمهور به‌طور جدي استقبال كرديم و الان هم استقبال مي‌كنيم و ايشان گفتند دولت يا مجموعه وابسته به دولت نبايد فعاليت انتخاباتي در مجلس داشته باشد.

وحدت مجموعه اصول‌گرايي را در چه مرحله‌اي مي‌بينيد؟ آيا به نظر شما بالاخره مثل جبهه متحد اصول‌گرايان در مجلس هشتم به يك فهرست واحد مي‌رسند؟

به نظر مي‌رسد ساختار به سمتي مي‌رود كه ان‌شاءالله حداكثر وحدت را در اصول‌گراها به وجود بياوريم و با هم جمع شويم. هر چند روزهاي آخر خود را مي‌گذراند و به زودي ساختار مشخص خواهد شد و سخنگوي جامعه روحانيت يا جامعه مدرسين اعلام خواهد كرد كه آخرين تصميمات چه خواهد شد. البته ما هيچ وقت وحدت صد در صدي نداريم، هيچ موقع نداشتيم. بالاخره در انتخابات مجلس هشتم در كنار جبهه متحد اصول‌گرايي گروه‌هاي ديگري آمدند فعاليت هم كردند و بعضي جاها توفيقاتي هم داشتند، اما در مجموع وحدت اصول‌گرايي و جبهه متحد اصول‌گرايي موفق بود. فكر مي‌كنيم اين دوره آن توفيق را خواهد داشت، ان‌شاءالله شايد هم زودتر. البته بايد مواظب باشيم، الان با دو جريان روبرو هستيم؛ يكي جريان فتنه و ديگري جريان انحراف. خبرهايي مي‌رسد كه اينها دارند به سرعت به هم نزديك مي‌شوند، يعني ممكن است نهايتاً يك رقيب داشته باشيم، اما الان محاسبه مي‌كنيم كه دو رقيب داريم. هيچ كدام از اينها نبايد ما را از ديگري غافل كند، جريان فتنه بسيار عظيم بود و بايد مواظبت كنيم، جريان انحراف هم جرياني است كه الحمدلله بهتر از فتنه شد، چون زودتر شناسايي شد و اين جزو الطاف خفیه الهي بود. والا شايد بعضي از اينها تصورشان اين بود كه مجلس را تصرف و بعداً دستشان را رو كنند. خدا كمك كرد و اتفاقاتي افتاد كه دست اينها زودتر رو شد. بنابراين جبهه فتنه را رقيب مي‌دانيم، نه رقيب خودمان، بلكه رقيب نظام مي‌دانيم. جريان انحراف را لطمه اساسي به نظام مي‌دانيم، احتمالاً اينها به هم نزديك مي‌شوند و دارند نزديك مي‌شوند، خبرهايش را داريم، اما در هر صورت بايد مواظب هر دو گروه باشيم و هيچ كدامشان تحت تأثير ديگري قرار نگيرد. اين‌قدر روي فتنه متمركز شويم كه از جريان انحراف غفلت كنيم يا برعكس اين‌قدر جريان انحراف را اصلي كنيم كه خداي نكرده از جريان فتنه غفلت كنيم.

جبهه پيروان هم ستاد جداگانه‌اي دارد كه بحث رياست جناب‌عالي یا آقای متکی در آن مطرح شد؟

اصلاً رياستش مهم نيست، آقاي متكي از قدیم عضو جبهه بوده‌اند. ايشان مدت‌ها عضو جبهه بوده‌اند و اين مدتي كه فاصله گرفتند به دليل اساس‌نامه وزارت خارجه بود، ايشان وزير امور خارجه بودند و در اساس‌نامه وزارت خارجه صراحتاً آمده است كه كارمندان و مسئولين وزارت خارجه نبايد در احزاب باشند. بعد از اينكه مأموريتشان در وزارت خارجه تمام شد، سر جايشان برگشتند و دارند در مجموعه جبهه فعاليت مي‌كنند، من هم در مجموعه جبهه دارم كار مي‌كنم.

در فرآيند وحدت آيا فقط تشكل‌هاي اصول‌گرا در نظر گرفته مي‌شوند يا افرادي كه اصول‌گرا شناخته مي‌شوند، ولي در تشكلي عضو نيستند هم محسوب مي‌شوند؟

تلاش ما اين است كه حداكثر اصول‌گراها را با هم جمع كنيم. بعضي‌ها تشكل، گروه، حزب و تشكيلات دارند، بعضي‌ها حوزه نفوذ دارند، يعني ممكن است تشكيلات رسمي نداشته باشند، ولي يك حوزه نفوذ قابل توجهي دارند، سعي مي‌كنيم همه اينها را با هم جمع كنيم.

سئوال آخر متفاوت از همه سئوالاتي كه مطرح كردم است. اين روزها يكسري اجلاس‌ها و همايش‌ها در خصوص سالگرد شهداي هفتم تير برگزار مي‌شود و همايشي هم با عنوان «جهان بدون تروريسم» برگزار شد كه با پيام مقام معظم رهبري همراه بود. در ادامه، هشتم شهريور را داريم كه روز مبارزه با تروريسم است. جناب‌عالي هم از خانواده‌هايي هستيد كه در آن شهيد باهنر يكي از قربانيان حادثه تروريستي در نظام جمهوري اسلامي هستند. تحليل جناب‌عالي از پيام مقام معظم رهبري به اجلاس جهاني ضد تروريسم چيست؟

ما اصولاً انقلابمان را ضمن اينكه مردم پشت سر حضرت امام(ره) و مقام معظم رهبري تلاش بسياري كرده‌اند، يكي از مظلوم‌ترين انقلاب‌هاي عالم مي‌دانيم. انقلاب ما تفاوت‌هاي زيادي با ساير انقلاب‌ها دارد. يكي از تفاوت‌هاي اساسي همين مظلوميتش است. ما بيشترين قرباني را در جريان‌هاي تروريستي داده‌ايم، متأسفانه نظام بين‌الملل كه خودش بعداً حامي تروريسم شد، البته نمي‌خواهم بگويم كل نظام بين‌الملل مثلاً امريكاي جنايتكار و رژيم صهيونيستي كه خودشان يك سيستم تروريستي رسمي را در دنيا مديريت مي‌كنند و هر جا هم كه كم مي‌آورند تأسيس مي‌كنند، مدعي مبارزه با تروريسم شده‌اند. جالب است اينها مي‌خواهند كشورها و ملت‌هايي را كه مظلوم هستند و بيشترين ضربه را از تروريسم خورده‌اند متهم به حمايت از تروريست كنند. نمي‌خواهم خيلي به سابق برگردم. ممكن است نسل‌هاي امروز انقلاب ما حوادث اوايل انقلاب را نديده يا به‌درستي حس نكرده باشند، اما هنوز زمان زيادي از داستان تروريستي القاعده و طالبان و 11 سپتامبر را كه بالاخره راستي آزمايی اش را اجازه ندادند انجام شود و ما هنوز تلاش مي‌كنيم كه دنبال كنيم و ريشه‌هاي جريان 11 سپتامبر را در آوريم، نگذشته است. زماني كه طالبان و القاعده شكل مي‌گرفت و نطفه‌اش منعقد بود، تقريباً همه عالم مي‌دانستند كه ساخته و پرداخته امريكاست. آنها با هدف ديگري اين كار را شروع كردند، هدفشان منكوب كردن چهره اسلام‌خواهي در دنياست، چون اصلي‌ترين رقيبي كه احساس مي‌كنند اسلام و مسلمانان و ام‌ّ‌القُراء آن، ايران اسلامي می باشد؛ ضمن اينكه قيام‌هاي منطقه و اتفاقات ديگر را مي‌بينيد كه خيلي از بذرهايي كه انقلاب پاشيده است امروز دارد به ثمر مي‌نشيند. اينها براي اينكه چهره‌اي مخدوش از اسلام را عرضه كنند، داستان القاعده و طالبان را بر مبناي ايدئولوژي سَلَفي‌ها درست كردند كه بگويند اسلام يعني اين؛ اسلام آن است كه زن را خانه‌نشين مي‌كند، اسلام آن است كه با تلويزيون مخالف است، اسلام آن است كه ترور را حلال و واجب مي‌داند و…. البته الان ديگر برگي ندارند و همه عالم و آدم اين را مي‌دانند. امروز تقريباً همه ملت‌ها به نتيجه رسيده‌اند كه اگر غرب اراده‌اي در جهت برچيدن تروريسم در دنيا داشت، خيلي زودتر مي‌توانست اين كار را انجام بدهد. همين امروز دولت افغانستان براي اينكه حمايت‌هاي امريكا را داشته باشد، مجبور مي‌شود در مقابل تروريست‌ها با تسامح و تساهل و گذشت برخورد كند. در واقع داستان تروريستي يك طرف معامله با كشورهاي منطقه شده است. آنها اين كارهاي عجيب و غريب را انجام مي‌دهند و باز هم مدعي هستند كه در حال مبارزه با تروريسم هستيم.

من فكر مي‌كنم موقعيت بسيار مناسبي بود و لازم بود كه اين همايش را داشته باشيم و پيام مقام معظم رهبري هم كاملاً روشن، روان و مشخص بود. اميد داريم ان‌شاءالله به زودي دنيايي بدون تروريسم داشته باشيم. البته آدم فكر مي‌كند اين مترادف خواهد بود با اينكه دنياي بدون تروريسم نمي‌تواند رژيم صهيونيستي را داشته باشد، دنياي بدون تروريسم نمي‌تواند زورگويي‌هاي حكّام امريكا را داشته باشد، دنياي بدون تروريسم نمي‌تواند حتّي دوگانه‌انگاري شوراي امنيت و سازمان ملل را داشته باشد. اگر بنا باشد دنيايي بدون تروريسم را داشته باشيم كه ان‌شاءالله خواهيم داشت، در بسياري از اين ساختارها بايد تجديدنظر شود.

ثبت نظر

نام:
رایانامه: (اختیاری)

متن:

پربازدیدترین

Sorry. No data so far.

پربحث‌ترین

Sorry. No data so far.