شنبه 16 جولای 11 | 14:18

«شب به‌خير امير! . . .»

ايمان شهروی

انتشار كتابي درباره عمليات مهيج و حيرت‌انگيز دستگيري عبدالمالك ريگي، 14 ماه پس از اين واقعه، يكي از اتفاقات تحسين برانگيزي است كه توان اطلاعاتي ـ امنيتي ارتش جمهوري اسلامي را نشان مي‌دهد.


ايمان شهروی- «شب به‌خير امير! فرمانده محترم نهاجا مي‌خواهند با شما درباره موضوع بسيار مهمي صحبت كنند».

ساعت 23.45 سوم اسفند سال 1388، تلفن مستقيم و قرمزرنگ فرماندهي در محل كار فرمانده پايگاه نهم شكاري به صدا درمي‌آيد. فرمانده كه پس از پشت سر گذاشتن فعاليت‌هاي روزانه عملياتي آماده استراحت شبانه مي‌شود، به سرعت گوشي را برمي‌دارد. آن سوي خط صداي آشناي رئيس مركز پست فرماندهي نيروي هوايي است: «شب به‌خير امير! . . .».

اينها بخشي از پنجاه و چهارمين صفحه از فصل چهارم كتاب «در چنگال عقاب» است و در واقع از همينجاست كه گويي موتور كتاب روشن مي‌شود. نويسنده (سيدحكمت قاضي ميرسعيد) ـ كه پيش از اين آثاري چند در حوزه دفاع مقدس ارائه داده است ـ مي‌داند كه چه ترتيبي براي مطالب انبوه و اطلاعات بسيار ارزشمند عمليات دستگيري عبدالمالك ريگي، تروريست بين‌المللي در آسمان كشورمان در نظر بگيرد تا بتواند جاذبه‌اي دوچندان در اثرش جاري شود و خواننده، كتاب را زمين نگذارد و داستان آن را تا انتها دنبال كند.

نويسنده خوب مي‌داند كه نبايد ابتدا به معرفي عبدالمالك ريگي و فجايعي كه او و همقطارانش طي تنها 5 سال مرتكب شدند، بپردازد و شوق مخاطب را براي دانستن نحوه دستگيري اين تروريست خون‌آشام از بين ببرد. مي‌داند كه شبكه‌هاي تلويزيوني، پيش از اين ريگي را كاملاً معرفي كرده و از جنايات مردي كه در دستگاه وهابيت پرورش يافته و مورد حمايت شبكه‌هاي رسانه‌اي بيگانگان است، به خوبي پرده برداشته‌اند. بنابراين، از همان ابتدا مي‌رود سر اصل مطلب و با اين پيش‌فرض كه خوانندگانش ريگي را مي‌شناسند، داستان را به شكل «هرم وارونه» آغاز مي‌كند.

آنچه درباره اين كتاب گفتني است، اينكه گزارش واقعي و مستند رهگيري و فرود هواپيماي حامل ريگي، در فاصله زماني 14 ماهه پس از آن رويداد در قالب كتاب منتشر شده است. چنين اتفاقي ـ كه محصول همكاري دستگاه‌هاي اطلاعات امنيت كشور و حوزه نشر ما باشد ـ تقريباً كمياب و استثنايي است. جالب‌تر اينكه نويسنده در گفت‌وگوهاي رسانه‌اي مي‌گويد كه مي‌شد اين كتاب را در فاصله بسيار كوتاه‌تر و نزديك‌تري به اصل ماجرا منتشر كرد و اگر ترديدهاي ناشري مانند «سوره مهر» نبود، اين كتاب، شايد در نيمه نخست سال 89 به بازار نشر راه مي‌يافت.

يكي ديگر از امتيازات منفي «در چنگال عقاب»، داشتن ناشري گمنام است كه در عرصه كاري خود توان مفيدي در حوزه اطلاع‌رساني و همچنين توزيع مناسب كتاب ندارد. اگر اين كتاب در يكي از دو زمينه انقلاب يا دفاع مقدس تعريف مي‌شد و تعاريف ما از اين دو مقوله، اين‌قدر بسته نبود، متوليان نشر آثار انقلاب يا دفاع مقدس، براي انتشار اين كتاب با نيروي هوايي ارتش جمهوري اسلامي پيوستگي مي‌كردند و چنين اثري را از غربت و مظلوميت نجات مي‌دادند.

«در چنگال عقاب» به دليل اينكه از چند بخش متفاوت تشكيل شده، از تفاوت نوع روايت رنج مي‌برد. اين كتاب، پس از آنكه مقدمه‌اي از ناشر در پيشاني‌اش قرار دارد، به بخش اول، «سالن ترانزيت فرودگاه دوبي» مي‌رسد. يعني نويسنده نمي‌خواهد هيجان مطالعه كتاب را با دادن اطلاعات تاريخ گذشته و تكراري از بين ببرد. هرچند اين كار را در نيمه دوم كتاب مرتكب مي‌شود و از صفحه 141 كتاب و با ورود به بخش «ريگي چگونه ريگي شد؟» شروع به دادن همين دست اطلاعات مي‌كند.

اظهار خرسندي مسئولان و مقامات كشور و اظهار نظر مردم در خصوص دستگيري ريگي از آن بخش‌هايي است كه كتاب را از ارزش واقعي خود دور مي‌كند. به نظر مي‌رسد كه كنار هم قرار دادن روايت دستگيري و پيشينه عبدالمالك ريگي، خود به تنهايي براي نشان دادن اهميت اين مأموريت مهم امنيتي در تاريخ كشور ما كافي بود و اضافه كردن اظهار خرسندي مسئولان، كاملاً دستوري و فرمايشي به نظر مي‌رسد كه ارزش و اعتبار خاصي ندارد.

كتاب در نيمه دوم خود به گزارش دادن و خبررساني مي‌پردازد و اين يعني «در چنگال عقاب» مي‌توانست در حجمي به مراتب كمتر، شايد حدود 150 صفحه به دست مخاطب برسد و اصراري بر 200 صفحه‌اي شدن آن نباشد. البته ممكن است نويسنده كتاب تلاش كرده تا اصل و فرع ماجرا را در قالب مستندسازي عمليات كنار هم قرار دهد تا در تاريخ ثبت و ماندگار شود. چه اينكه به زعم او، روزنامه‌ها و رسانه‌ها در صفحات كاغذي و مجازي خود خبرها و گزارش‌هايي را ارائه مي‌كنند كه بعدها ممكن است يافتن آنها براي خواستاران سخت و تا اندازه‌اي ناممكن شود.

نوشتن نامه از سوي رئيس‌جمهور به «بان كي مون»، دبيركل سازمان ملل و پرده برداشتن از ارتباط عبدالمالك ريگي، تروريست جهاني و مورد حمايت غرب با ناتو و نيروهاي آمريكايي مستقر در افغانستان، يكي از بخش‌هاي كتاب است كه نويسنده تلاش كرده آن را در تاريخ اين واقعه ضبط و ثبت كند.

اين كتاب، حاوي تصاوير متعددي نيز هست كه به شكل گلاسه و رنگي در بخش‌هاي پاياني كتاب منتشر شده است. عكس‌هايي از قربانيان شهيد عمليات‌هاي خونين ريگي در تاسوكي، دارزين و سراوان، همچنين تصاوير متفاوتي از ريگي در ايران، افغانستان و پاكستان، كارت‌هاي شناسايي جعلي اين شرور بين‌المللي و . . . از بخش‌هاي تصويري كتاب است.

كتاب با يك نقشه عملياتي در سه فريم به پايان مي‌رسد كه در سه «لت» پيوسته ميزان پيشرفت عمليات و موقعيت هواپيماي حامل ريگي از امارات عربي متحده تا بيشكك (قرقيزستان)، هواپيماهاي جنگي و هواپيماهاي سوخت‌رسان در پهنه آسمان ايران را نشان مي‌دهد.

«در چنگال آسمان» يكي از آثار خواندني و ماندگار در تاريخ كشور ماست كه انتشارات مكعب آن را در شمارگان 3000 نسخه و بهاي 3500 تومان منتشر و در بهار سال 90 روانه بازار نشر كرده است.

ثبت نظر

نام:
رایانامه: (اختیاری)

متن:

پربازدیدترین

Sorry. No data so far.

پربحث‌ترین

Sorry. No data so far.