تریبون مستضعفین (پرونده رسانه مردم) – امیر سعادتی
قد تریبونهای ما از مردم بزرگ و مظلوم مان خیلی کوتاه تر است…
این روزها- یکی دو سال بعد فتنه 88 را می گویم- همه از رسانه حرف می زنند و اهمیت آن. بازار همایش های آنچنانی در سالن های کنفرانسی با صندلی هایی نرم و از جنس مخمل! درباره شناخت ابعاد «جنگ نرم» و «انقلاب های مخملین» داغ داغ است. خنده دار اینکه برخی از میهمانان این همایش ها کسانی هستند که در یکی از جنگِ نرم های واقعی- همان فتنه 88- از روزنامه ها و مجلات و سایت هایشان که پیشکش، از کوچک ترین و دمِ دست ترین رسانه در اختیارشان -یعنی همین زبان نیم مثقالی که هر بنی بشری دارد- یا اصلاً استفاده نکردند یا درست استفاده نکردند. یکی به نعل زدند و یکی به میخ، هم به فکر آخورشان در جمهوری اسلامیِ با ولی فقیه بودند و هم دلشان نمی آمد از توبره دیکتاتوری اسلامی! بی ولی فقیه بگذرند. بگذریم، موضوع این یادداشت این موجودات عجیب و غریب نیستند، موضوع این یادداشت ذکر یکی، دو نکته درباره نسبت کاریکاتوری و نامتوازن«رسانه» و «مردم» در جمهوری اسلامی ایران است.
***
فتنه گذشته، درس ها و عبرت های زیادی داشته و دارد ولی متأسفانه ما سرسری از کنار آن می گذریم. درباره فتنه 88 تحقیقات و پایان نامه ها باید نوشت و یکی از مهم ترین موضوعات آن، بررسی و نقد همین نسبت ناعادلانه بین مردم و رسانه های ما باید باشد. البته این بیماری چیزی نیست که یک روزه و یک شبه و یک ساله به وجود آمده باشد. دلسوزان انقلاب- و مهمتر از همه رهبر فرزانه انقلاب- بارها مدیران فرهنگی، هنرمندان و اصحاب رسانه را به این معضل توجه داده اند، اما سال 88 ویترینی بود برای بیرون زدن نشانه های ظاهری این بیماری درونی. بررسی این موضوع پژوهش های گسترده و عمیقی را می طلبدد و این چند یادداشت کوتاه چیزی نیست جز طرح مسأله ای یا ایجاد تلنگری.
***
اما رسانه چه قدر مهم است؟ وزنِ رسانه در ترازو و دوگانه ی رسانه – مستضعفین چقدر است؟ آیا رسانه همان غول بی شاخ و دمِ چراغ جادویی است که اساتید همایش های جنگ نرم می گویند؟ همان چراغ جادویی که فقط در اختیار و مطیعِ دنیای غرب و دشمنان اسلام و مسلمین است؟ از این غول چراغ جادو چقدر باید ترسید؟ آیا همان قدر باید رویش حساب کرد که اساتید می گویند؟ پیروزِ جنگ رسانه ای سال 88 مردم مستضعف و متکی به روشنگری های ولی فقیه (با همین رسانه های محدود در اختیارشان) بودند یا رسانه های غربی و غرب زده؟ اصلاً رسانه مهم تر است یا مردم؟ آیا رسانه ها محدود به همین قالب ها و ابزارهای مرسوم و متداول هستند؟ انتظار ما از رسانه مطلوب انقلاب اسلامی چیست؟ آیا کارکرد رسانه در نگاه و تفکر انقلاب اسلامی شبیه کارکردش در تفکر غربی است؟ اگر رسانه این قدر مهم و کارآمد است که حتی می تواند انقلاب اسلامی را کله پا کند، چرا در همان ایام دست اندرکاران رسانه ملی ما که حالا «همایش نقش رسانه در جنگ نرم» برپا می کنند نتوانستند از یک دهم همین قابلیت هایی که برای رسانه در این همایش ها می گویند، استفاده کنند؟ نکند منظورشان از اینکه رسانه مهم است این است که ما مهم هستیم؟ قبل از برگزاری هر همایش جنگ نرمی! باید به این سؤالات پاسخ داد.
***
رسانه ابزار خیلی بزرگ و مهمی است، اما نه آن قدر بزرگ که مدیران صدا و سیما در همایش های جنگ نرم می گویند و البته نه این قدر کوچک، ضعیف و خنثی که برنامه ها و عملکرد رسانه ملی نشان می دهد. قد تریبون های ما از مردم بزرگ و مظلوم مان خیلی کوتاه تر است. رسانه ملی ما آیینه تمام نمای ایران اسلامی نیست. مردم ما همان طور که با برقراری پیوند «امت و امامت» از خواص شان جلوترند، از رسانه هایشان نیز بزرگترند. گاهی اوقات فراموش می شود که در فتنه، ما علاوه بر «خواص مردود»، «رسانه های مردود» هم داشتیم.
ادامه دارد …
Sorry. No data so far.