سیدجلال فیاضی – اگرچه بیش از یک دهه از ظهور پدیده «اصولگرایی» در ادبیات سیاسی کشورمان سپری نمیشود؛ اما اصولگرایی ریشهای به قدمت انقلاب اسلامی دارد که در هر مقطعی با عنوان خاصی نمود داشته است و فقط در دهه اخیر صاحبنظران سیاسی موفق شدند واژه متناسبی را برای این جریان سیاسی بیابند. اصولگرایی، بهمعنای پایبندی به اصول اساسی و مبانی انقلاب با نگاه به آینده بدون ایستایی و توقف در زمان است و شاید مهمترین مرز بین اصولگرایی و بنیادگرایی، نگاه این جریان به آینده است و پایبندی و التزام به اصول و مبانی را بهمعنای توقف در آن نمیداند، اما برای درک بیشتر ریشههای اصولگرایی در جریانشناسی انقلاب اسلامی باید قدری به گذشته بازگشت و با بازخوانی جریانهای انقلاب؛ ریشهها، شاخهها و ثمرات اصولگرایی را رصد کرد.
در دو سال نخست انقلاب که مرزبندی بین نیروهای انقلاب آشکار نگردیده بود و جریانهای سیاسی درون کشور عمدتا به دو جریان انقلابی و ضدانقلابی و یا انقلابی و غیرانقلابی تقسیم میشدند، بزرگان انقلاب نظیر شهید مظلوم بهشتی، حضرت آیتالله خامنهای، شهید باهنر و آقای هاشمی رفسنجانی با هدف وحدت و انسجام و سازماندهی نیروهای انقلاب و مردم «حزب جمهوری اسلامی» را بنیان نهادند. حزب با سرعت بهسوی فراگیری پیش میرفت. اما سلایق نیروهای انقلاب در درون حزب جمهوری اسلامی که عمدتا حول سیاستهای اقتصادی کشور شکل میگرفت؛ مجموعه چهرههایی را که زیر چتر حزب گرد آمده بودند بهسوی مرزبندی برد.
گروهی «اقتصاد دولتی» را راه نجات کشور تصور میکردند که از میرحسین موسوی میتوان بهعنوان یکی از سران این گروه یاد کرد و دسته دیگر «اقتصاد غیردولتی» و محدود کردن نقش دولت به سیاستگذاری، برنامهریزی، هدایت و نظارت را نسخه شفابخش اقتصاد کشور میدانستند و در درون چهرههای حزب، حبیبالله عسکراولادی چهره شاخص این گروه بهشمار میآمد. دامنه اختلاف سلیقه بدانجا رسید که انشعاب در حزب اجتنابناپذیر بود و شاید به همین دلیل نیز با اشاره امام، حزب جمهوری اسلامی تعطیل شد.
اما انشعاب درون حزب، در بیرون آن نمود یافت و دو جریان سیاسی در کشور متولد گردید که به «چپ» و «راست» موسوم شدند. از آنجا که مرز اصلی بین این دو جریان موضوع «اقتصاد دولتی و غیر دولتی» بود، این نامگذاری اگرچه بهطور نسبی مطابق با ادبیات رایج سیاسی جهان بود؛ اما تفاوتهای جدی نیز با آن داشت؛ از جمله جریان راست در دنیا به همگرایی با آمریکا شهرت داشت؛ در حالیکه گروهها و چهرههای موسوم به راست در ایران، مواضع کاملا ضدآمریکایی داشتند.
به هر حال، کشور تا میانه دهه 70 تحتتأثیر همین مرزبندی، عمدتا عرصه رقابت دو جریان چپ و راست بود؛ جامعه روحانیت مبارز، جامعه مدرسین حوزه علمیه قم، حزب مؤتلفه اسلامی، جامعه اسلامی مهندسین، جامعه زینب، جمعیت ایثارگران انقلاب اسلامی و چندین گروه سیاسی، در حالیکه بهکارگیری واژه «راست» برای این را جریان سیاسی نمیپسندیدند؛ عمدتا در این جریان تعریف میشدند و مجمع روحانیون مبارز، سازمان مجاهدین انقلاب اسلامی، انجمن اسلامی معلمان، دفتر تحکیم وحدت و… در طیف «چپ» گرد هم آمده بودند و بهخاطر تطبیق بیشتر با جریان جهانی چپ، تلاش میکردند از خود مواضع ضدآمریکایی رادیکالتری نیز بروز دهند تا «چپ» بودن آنها نمود بیشتری داشته باشد. طیفبندی مجلس نیز همینگونه شکل گرفت. مجلس سوم با اکثریت چپ و اقلیت راست و مجلس چهارم و پنجم با اکثریت راست و اقلیت چپ!
در این میان با تشکیل گروه کارگزاران سازندگی از میان دولتمردان دولت آقای هاشمی رفسنجانی با مواضعی کاملا منطبق با جریان راست – بهمعنای واقعی کلمه؛ یعنی اقتصاد کاملا خصوصی وبا تأکیدبر مذاکره مستقیم با آمریکا – و ائتلاف آنها با جریان چپ در انتخابات مجلس پنجم و تأثیرگذاری عمیق بر مواضع این جریان، تقسیمبندی «چپ» و «راست» در ادبیات سیاسی ایران کاملا معنا و مصداق خود را از دست داد.
با پیروزی خاتمی در انتخابات ریاستجمهوری، جبهه پیروز انتخابات که نخست به «جبهه دوم خرداد» شهرت یافت با بهرهگیری از روزنامههای زنجیرهای و غوغاسالاری مطبوعاتی، دو واژه به واژگان سیاسی ایران تحمیل کرد. آنها خود را «اصلاحطلب» نامیدند و جریان رقیب را – که حالا دیگر نمیتوان آنها را «راست» نامید – «محافظه کار» نام نهادند. این در حالی بود که نه «اصلاحطلب» واژه مناسبی برای جبهه دوم خرداد بهشمار میآمد و نه «محافظهکار» نام درستی برای جریان موسوم به راست!
به هرحال مجلس ششم تحتتأثیر همین نامگذاری شکل گرفت و جبهه دوم خرداد با نام جعلی «اصلاحطلب» اکثریت آن را بهدست آورد. جبهه دوم خرداد با رفتارهای ساختارشکنانه، در عمل نشان داد که «اصلاحطلب» نیست. اما جریانی که نام «محافظهکار» را بر او تحمیل کرده بودند، تلاش کرد تا با بازنگری و انسجام، نام مناسب با دیدگاهها و روش خود برگزیند و چنین بود که در آستانه دور دوم انتخابات شوراهای اسلامی شهر و روستا جریان «اصولگرایی» رسما متولد شد و مجموعه گروههایی که روزی عنوان «راست» و در مقطعی نام جعلی «محافظهکار» را بر آنها نهاده بودند، با بازتعریف درست مواضع و دیدگاههای خود، تحت عنوان «اصولگرایی» در جریانهای سیاسی کشور ظاهر شدند و مورد استقبال مردم نیز قرار گرفتند.
اصولگرایی اما از منظر مقام معظم رهبری بهعنوان گفتمان انقلاب اسلامی مورد توجه قرار گرفت، وایشان با تبیین ابعاد آن، آن را فراتر از یک جریان سیاسی دانستند. رهبر انقلاب اصولگرایی را نحله یا جریانی در مقابل دیگر جریانهای سیاسی ندانستند و تصریح کردند هر جریانی که به مبانی انقلاب علاقهمند و پایبند است هر نامی که داشته باشد جزو اصولگرایان است. مشخصههای هشتگانه گفتمان اصولگرایی از دیدگاه مقام معظم رهبری عبارتند از:
1- ایمان و هویت اسلامی و انقلابی؛ ایمان روشنبینانه و استوار و دور از خرافه و سستاندیشی، فاقد تعصبهای فرقهای، همراه با نوآوری دینی و تلاش برای تقویت ایمان به دین، انقلاب، نظام، مردم، استقلال کشور، وحدت ملی و آینده روشن.
2- عدالت؛ با تأکید بر رشد اقتصادی همپای عدالت، کم کردن فاصله طبقاتی، ایجاد فرصتهای برابر، تشویق درستکاری، مهار کردن متجاوزان به ثروتهای ملی، مبارزه واقعی با فساد و ویژهخواری، رواج عدالت در بدنه حاکمیت و عزل و نصبها و توجه به مناطق محروم و با رعایت الزامات و نیازهای اجرای عدالت یعنی قاطعیت و کنار گذاشتن تعارفات، ارتباط صمیمانه با مردم، سادهزیستی و مردمی بودن و خودسازی و تهذیب.
3- حفظ استقلال همهجانبه کشور و رهایی از اختاپوس تحمیلشده فرهنگ غربی و تلاش برای تحقق استقلال سیاسی – اقتصادی کشور.
4- تقویت خودباوری و اعتماد به نفس و مبارزه با خودباختگی تحمیل تاریخی.
5- جهاد علمی و تقویت نهضت تولید علم برای افزودن بر ثروت علمی بشر و ایجاد زمینه مناسب برای شکوفایی استعداد و اعتماد به نفس جوانان ایران.
6- تثبیت و تعمیم آزادی و آزاداندیشی و نگاه به آزادی بهعنوان بزرگترین نعمات الهی و آزاداندیشی بهعنوان یکی از شعبههای اصلی آزادی؛ با تأکید بر لزوم مرزبندی میان آزادی و انتشار گازهای سمی فکری و براندازی خاموش توسط دشمن.
7- اصلاحات به مفهوم صحیح آن بهعنوان مبانی اصولگرایی و درهم تنیده دانستن «اصلاحات اصولگرایانه» و «اصولگرایی مصلحانه» براساس قانون اساسی بهعنوان معیار اصلاحات
8- شکوفایی اقتصادی و رسیدگی به زندگی مردم با حمایت از سرمایهگذاری، مقابله با بیکاری، کارآفرینی و تولید، مبارزه جدی با قاچاق و فساد، ثبات و شفافیت و انسجام مقررات اقتصادی، بازاریابی جهانی، استفاده صحیح از نفت و توجه همزمان به برنامههای راهبردی کشور.
تبیین گفتمان اصولگرایی در کلام رهبر فرزانه انقلاب، راه روشنی را فراروی جریان اصولگرایی قرار داد تا با سعهصدر، چتر اصولگرایی را گسترش داده و نیز مرزبندی با جریانهای انحرافی، ثمرات ارزشمندی را برای کشور به بار آورند.
رویکرد مردم به اصولگرایان در حضور آنها در مراکز خدمتگزاری نمود یافت و آغاز آن پیروزی در انتخابات شورای دوم شهر بود که نماد آن در شورای شهر تهران تبلور یافت. انتخاب دکتر احمدینژاد بهعنوان شهردار تهران و آغاز تلاش برای سازندگی و خدمتگزاری در شهر تهران، بسترهای کسب اکثریت مجلس هفتم توسط اصولگرایان را فراهم کرد و پس از آن، ریاستجمهوری دکتر احمدینژاد، حضور اصولگرایان در ارکان نظام را کامل کرد و سپس با رأی مردم، مجلس هشتم ونیز دوره نهم ریاستجمهوری مجدداً در اختیار اصولگرایان قرار گرفت.
حاصل این همگرایی اصولگرایان، افزایش اعتماد و رضایت عمومی مردم و پیروزیهای بزرگ در عرصههای سیاسی، اقتصادی، سیاست خارجی و ارتقای جایگاه ایران در عرصههای بینالمللی است. ناکامی دشمن در تحریم علیه ایران و پیروزیهای هستهای و دستیابی به چرخه کامل سوخت هستهای، پیشرفتهای علمی در زمینه سلولهای بنیادی، نانو تکنولوژی و…، اجرای موفق سهمیهبندی بنزین و جلوگیری از نابودی منابع کشور و قانون هدفمند کردن یارانهها بهعنوان گامهای بزرگ برای تحقق عدالت و نیز اجرای هزاران پروژه بزرگ و کوچک عمرانی برای آبادانی ایران عزیز مهمترین دستآوردهای حضور اصولگرایان در عرصههای خدمتگزاری بهشمار میآید.
واقعیت آن است که علیرغم دستآوردهای ارزشمند در دهه اخیر و با حضور اصولگرایان در سنگرهای خدمتگزاری، هنوز تا تحقق اهداف انقلاب فاصله زیادی داریم و مردم از مشکلات جدی چون تورم، گرانی و بیکاری رنج میبرند و کشور برای دستیابی به طراز جمهوری اسلامی و زیرساختهای مناسب در زمینه صنعت، کشاورزی، حمل و نقل، راهآهن و در نهایت تحقق یک کشور مدرن و پیشرفته همراه با عدالت اجتماعی و رفاه عمومی با حفظ ارزشهای دینی و انقلابی راه طولانی پیشرو دارد. لذا انتظار میرود، اصولگرایان با چتر فراگیر و سعهصدر و مرزبندی با دشمنان انقلاب، فتنهگران و جریانهای انحرافی و پرهیز از هرگونه تفرقه و اختلاف فرصتسوز، برای قدرشناسی از اعتماد مردم و توسعه و گسترش خدمتگزاری مهیا شوند و با بهرهگیری از همه توان و استعداد خود و پایبندی به منشور اصولگرایی نویدبخش دوران تازهای از خدمتگزاری و حل مشکلات جامعه باشند. انتخابات مجلس نهم عرصه دیگری برای آزمون اصولگرایان است که باید منتظر رفتار آنها و رویکرد مردم برای تعیین سرنوشت آن بود
Sorry. No data so far.