شنبه 30 جولای 11 | 22:15

اصول‌گرایی، ماهیت و مؤلفه‌‌های آن

اصول‌گرایی با اصول‌گرایان تفاوت دارد؛ اصول‌گرایی آرمان، گفتمان، پارادایم و یك ایدئولوژی است، اما اصول‌گرایان آن دسته از فعالان عرصه سیاست و اجتماع هستند كه دوست دارند و مایل‌اند كه به این نام شناخته شوند؛ درست مانند تفاوتی كه میان اسلام و مسلمانان است.


علی دارابی- جریانهای سیاسی ــ اجتماعی پیوسته نیازمند اندیشه‌ورزی و نظریه‌پردازی در تحلیل گذشته، حال و آینده‌اند. مفاهیم پذیرفته شده و استناد به آنها تأثیر بی‌بدیلی در فرایندهای صعودی یا نزولی این جریانها بر جای می‌گذارد. از این‌رو، می‌توان پیراستن و بازتعریف مفاهیم را در پویاییهای سیاسی ــ اجتماعی امری اساسی و نیازی فوری تلقی نمود. این نیاز در سطح ملی وجود دارد و به همین دلیل از سوی مقام معظم رهبری، مفاهیم و موضوعاتی متناسب با اقتضائات كشور مطرح می‌شوند. «اصول‌گرایی» از جمله این موارد می‌باشد كه نیازمند بسط و تدقیق بیشتر است. در مقاله حاضر كوشش شده است این نیاز ملی به صورت تفصیلی تشریح گردد.

با پیروزی انقلاب اسلامی در بیست‌ودوم بهمن 1357، مردم و جامعه ایران صرفا با نظام 2500 ساله شاهنشاهی، كه پایه آن بر ستم و بیداد، وابستگی به بیگانگان و نادیده انگاشتن حقوق ملت بود، وداع نكردند، بلكه مهم‌تر از آن وداع با گفتمان دوران پهلوی بود؛ گفتمانی كه مبتنی بر ستیز با مذهب و نهادهای مذهبی و احیا و تقویت باستان‌گرایی ناسیونالیستی بود. پهلوی‌ها (پدر و پسر) قصد داشتند كه ناسیونالیسم شاهنشاهی را بر پایه شاه‌پرستی و بزرگ‌نمایی تاریخ ایران باستان و قوم آریایی را به مثابه گفتمان مسلط جامعه ایران حاكم كنند كه این اقدام با تحقیر آداب و رسوم، زبان و در نهایت هویت و موجودیت اقوام ایرانی، و یكپارچه‌سازی قومی ــ فرهنگی دنبال شد كه نتیجه آن نه‌تنها باعث وحدت ملی و انسجام دولت و ملت نگردید، بلكه به تنفر مردم از دولت دامن زد و بدین‌سان بحران مشروعیت رژیم را هم تشدید نمود. این چنین بود كه در تقابل دو ایدئولوژی ناسیونالیستی شاهنشاهی با اسلام‌گرایی، آشكارا اسلام‌گرایی غلبه تام و تمام یافت و با پیروزی انقلاب اسلامی این برتری رسما در تاریخ معاصر ثبت گردید. [1]

بی‌شك انقلاب اسلامی در شمار انقلابهای اجتماعی بزرگ جای دارد، زیرا از یك سو، تغییر در اساس و نوع حكومت را سبب گردید و از سوی دیگر، به تحول در ایدئولوژی غالب و رسمی كشور و خط‌مشی‌های اجتماعی، اقتصادی و سیاسی در ابعاد داخلی و خارجی انجامید. اگر بخواهیم تعریف جامع و مانعی درباره انقلاب ارائه كنیم، دست كم باید دارای چهار عامل و سه ویژگی باشد: نارضایتی عمیق از وضع موجود، ظهور و گسترش ایدئولوژیهای جدید، گسترش روحیه انقلابی، رهبری و نهادهای بسیج‌گر، مردمی بودن، وجود عنصر خشونت و بالاخره تغییر ساختارهای اجتماعی، سیاسی جامعه. [2]

اما در این میان نقش «ایدئولوژی‌های جدید» و «رهبری و نهادهای بسیج‌گر» بسیار تعیین‌كننده و تأثیرگذار است. شاید همان‌گونه كه كرین برینتون گفته است «هیچ انقلابی بدون گسترش اندیشه و ایدئولوژی جدید شكل نمی‌گیرد»،[3] چراكه ایدئولوژی هر انقلابی، در چگونگی پیروزی انقلاب، نوع حكومت جایگزین و حتی مراحل و تحول پس از پیروزی تأثیر بسزایی دارد. همچنین باید از وجود رهبری یاد كرد كه با كارویژه‌های متعدد از جمله «بیان و گسترش اندیشه و ایدئولوژی جدید» توان فعال‌سازی نارضایتی از وضع موجود، بسیج مردم برای به صحنه درآوردن و ترسیم افق آینده را داشته باشد. امام‌خمینی(ره)، در دوران مبارزه، گفتمان خود را بر محور «نفی سلطنت» و «تبیین نظریه حكومت اسلامی بر پایه ولایت فقیه» قرار داد و با اتخاذ سازوكارهایی به عنوان استراتژی مبارزه سیاسی، انقلاب را هدایت كرد و به پیروزی رساند. «مردمی كردن مبارزه سیاسی، مذهبی كردن مبارزه، پرهیز از مشی مسلحانه، پرهیز از اختلاف و حفظ اتحاد و انسجام ملی» از جمله روشهای مبارزه در دوران طاغوت بود كه در پرتو محبوبیت فراگیر و جایگاه رفیع مرجعیت، تأثیر بی‌بدیلی در پیروزی انقلاب بر جای گذاشت. حضرت امام(ره) با رهبری خود این وظیفه مهم را پس از پیروزی انقلاب اسلامی و سقوط نظام شاهنشاهی با جدیت مضاعف پی‌گیری نمود.

حضرت امام‌خمینی(ره)، به عنوان رهبر و ایدئولوگ انقلاب، علاوه بر «نهادسازی»،[4] كه تأثیر مهمی در دفاع از دستاوردهای انقلاب اسلامی، ترمیم خرابیهای برجای‌مانده از رژیم گذشته و تواناسازی انقلاب جوان در دفاع از خود و مقابله با ضد انقلاب داشت، به «گفتمان‌سازی»[5] به مثابه «ایدئولوژی انقلاب» توجه بایسته‌ای نمود.

گفتمان‌های دوره انقلاب
با استقرار جمهوری اسلامی فضای جامعه مدتها تحت‌تأثیر گفتمان «انقلاب ــ ضدانقلاب» قرار داشت. همه هستی و موجودیت انقلاب و به عبارت دیگر، بود و نبود آن در گرو بسیج همه‌جانبه ملت برای پاسداشت دستاوردهای انقلاب و مقابله با ضد انقلاب بود.

همزمان به دلیل عملكرد نامطلوب دولت موقت، كه عمدتا «اعضای بلندپایه جبهه ملی و نهضت آزادی» بودند و نوعی صف‌بندی در برابر انقلاب ایجاد كردند، گفتمان «خط امامی‌ها ــ ملی‌گرایان» نیز مطرح شد.[6] در پرتو این گفتمان همه نیروهای انقلاب در برابر جریان ملی‌گرا، كه شامل ائتلافی از رئیس‌جمهور وقت (بنی‌صدر) و دولت موقت مستعفی و سایر لایه‌های پیرامونی ملی‌گرا بودند، صف‌بندی كردند. و اصلی‌ترین دلیل این صف‌بندی تقابل «تعهد ــ تخصص» یا به عبارت دیگر «مكتبی ــ متخصص» بود. شعار ملی‌گرایان آن بود كه اداره امور كشور باید بر عهده متخصصان باشد و بدین بهانه عملا نه تنها راه ورود نیروهای انقلاب را به سیستم مدیریتی كشور مسدود كردند، بلكه نیروهای باقی‌مانده رژیم گذشته را نیز به بهانه استفاده از دانش و تخصص آنها حفظ نمودند و به نوعی همگرایی و گرایشهای خود را نیز به سمت غرب نمایان كردند. شاید بی‌دلیل نباشد كه بگوییم شعار «نه شرقی، نه غربی، جمهوری اسلامی»، كه شعار راهبردی ملت ایران بود و به معنای نپذیرفتن سلطه ابرقدرت شرق (اتحاد جماهیر شوروی) و نیز سلطه ابرقدرت غرب (ایالات متحده امریكا) بود، با تسخیر لانه جاسوسی امریكا[7] (سفارت سابق امریكا در ایران) و افشای اسناد و مداركی دال بر وابستگی فكری ملی‌گرایان به بیگانگان و حمایت حضرت امام‌خمینی(ره) از اقدام دانشجویان مسلمان پیرو خط امام و نام نهادن آن به «انقلاب دوم»، كه از انقلاب اول (كه سقوط رژیم پهلوی بود) بزرگتر است، تیر خلاصی بر پیكره نحیف و نیمه‌جان ملی‌گرایی بود و بدین‌سان در تقابل این دو گفتمان، گفتمان مكتبی، انقلابی یا خط امام بود كه برای سالیانی فضای ایران را تحت‌الشعاع خود قرار داد.

گفتمان‌های پس از انقلاب
1ــ گفتمان دفاع مقدس
اما آنچه فضای دهه اول ایران پس از انقلاب را تحت تأثیر قرار داد و حضرت امام تأثیر بسزایی در آن داشت همانا طرح گفتمان دفاع مقدس بود. در سی‌ویكم شهریور 1359 به دستور صدام‌حسین، رئیس‌جمهور حاكم بر عراق، نیروهای نظامی این كشور به مرزهای هوایی، دریایی و زمینی ایران تجاوز كردند و این جنگ، كه با حمایت ابرقدرتهای شرق و غرب (شوروی و امریكا) و متحدان اروپایی آنها روی داد، هشت سال طول كشید. بیش از سیصدهزار شهید و جانباز فقط خسارات معنوی و انسانی این جنگ تحمیلی بود. بیش از ده استان، 85 شهر، و روستاهای زیادی از كشور در معرض جنگ، بمباران و تخریب قرار گرفت و خسارتی بالغ بر یك‌هزارمیلیارد دلار به كشور وارد آمد.[8] این وضعیت موجب شد كه «گفتمان دفاع» طی یك دهه گفتمان مسلط جامعه ایران گردد. در پرتو این گفتمان «آخرت‌گرایی، معنویت‌خواهی، ایثارگری، شهادت‌طلبی، دنیاگریزی، مردم‌سالاری، دین‌باوری، تقدم منافع جمعی بر منافع فردی، تولی و تبری، جهاد و مقابله با تجاوز» به مثابه دستورالعملی برای كاربست آحاد ایرانیان درآمد. در این فضا بود كه مفاهیم و واژگانی چون «راست» و «چپ» در عرصه سیاسی با تدبیر حضرت امام(ره) و با توقف و تعطیلی كار حزب جمهوری اسلامی و سازمان مجاهدین انقلاب اسلامی به حاشیه رانده شد.[9] به عبارت دیگر می‌توان گفت رهبری انقلاب اجازه نداد عوامل مزاحمی گفتمان اصیل انقلاب را دستخوش آسیب كند.

2ــ گفتمان سازندگی
با ارتحال حضرت امام‌خمینی(ره)، پذیرش قطعنامه توسط جمهوری اسلامی و پایان یافتن جنگ، «لزوم بازسازی» كشور اولویت‌دارترین مسأله كشور بود. ترمیم خرابیهای ناشی از جنگ، ساخت زیربناها، بیرون بردن كشور از فضای شدیداً وابسته به واردات بر پایه اقتصاد نفتی، بسط فضای دیپلماتیك و… موجب شد كه «گفتمان سازندگی» به مثابه ایدئولوژی نجات‌بخشی برای دهه دوم انقلاب درآید.

در پرتو این گفتمان، پیشرفتهای گسترده‌ای برای كشور حاصل گشت، بسیاری از زیربناها ساخته شد، چرخه واردات تنظیم گردید و بخش عمده‌ای از خرابیها ساخته شد. فن‌سالاران یا تكنوكرات‌ها، در قالب حزب دولت‌ساخته كارگزاران سازندگی، بخش عمده و اصلی اداره كشور را از آن خود كردند، اما اشكال عمده گفتمان سازندگی همانا تكیه صرف بر توسعه اقتصادی و بی‌توجهی به «عدالت و معنویت» و به حاشیه‌راندن «فرهنگ و آزادی» بود. شعار اصلی تكنوكراتها بر پایه سازندگی و آبادانی كشور بود و به عوامل تأثیرگذار آن توجه لازم را نداشتند. ایراد مهم دیگری كه بر این گفتمان بود آنكه دولت تلاش كرد خود پرچمداری آن را بر عهده گیرد و تذكرات ناصحانه و دلسوزانه رهبری نیز برای تصحیح بعضی از اشكالات بنیادی، آن‌گونه كه انتظار می‌رفت، در عمل به كار بسته نشد و جامعه به تدریج ادبار خود را نسبت بر تداوم این گفتمان، به‌خصوص در انتخابات‌ مختلف، نشان داد. اما هشت سال طول كشید تا مردم با رأی قاطع خود ناكارآمدی این گفتمان را اعلام كنند.

3ــ گفتمان اصلاحات
در دوم خرداد 1376 باز دولت بود كه خواست پرچمداری گفتمان‌سازی را در دست داشته باشد. لذا می‌توان گفت دهه سوم انقلاب دهه گفتمان اصلاحات بر پایه «توسعه سیاسی» بود. آزادی، مشاركت مردم، انتخابات، انفتاح فضای سیاست خارجی و گسترش اركان دموكراسی از ویژگی‌های اصلی این گفتمان بود. به‌رغم برخی دستاوردهای مثبت این گفتمان، اشكالات عدیده‌ای بر آن وارد بود؛ در این گفتمان، «دین و معنویت» به دلیل غلبه نگاه سكولار باید به حاشیه رانده می‌شد و تمام تلاش مسئولان مصروف «آوردن دموكراسی بر سر سفره مردم» می‌شد. تورم، گرانی، ركود واحدهای تولیدی، تعطیلی كارخانجات، افزایش بیكاری، و بی‌توجهی به سازندگی و آبادانی كشور فهرستی از ایرادهای وارد به این گفتمان بود. هرچند رهبری تلاش كرد مانند گفتمان سازندگی، اصلاحات را بومی و آن را از اصلاحات امریكایی و بدلی تفكیك سازد، رادیكالها مجال اصلاح را از مقامات و مسئولان عالی‌رتبه گرفته بودند و گفتمان كه به دنبال مشاركت مردم در اداره امور بود، با ادبار و رویگردانی مردم روبرو شد. با وجود این، هشت سال طول كشید تا رسما پایان آن اعلام شود.[10]

در این مبحث یادآوری چند نكته ضروری است:
1ــ پرچمداری و راهبری گفتمان دفاع مقدس بر دوش رهبری بود و مردم به طور وسیع از آن حمایت می‌كردند. این گفتمان بومی و مردمی و به طور مستمر در حال بازتولید بود؛
2ــ گفتمان سازندگی و اصلاحات هر دو گرته‌برداری از الگوهای وارداتی بود و رهبریِ هر دو را دولتهای وقت، بر دوش داشتند. هر یك از این دو گفتمان به زعم خود حامل ارزشهایی بود كه به‌رغم افتراقها، در یك نكته اشتراك داشتند: «فروكاهیدن از ارزشها و هنجارهای دینی متأثر از گفتمان دفاع مقدس»؛
3ــ دو گفتمان سازندگی و اصلاحات حامیان و منتقدان جدی داشت، در حالی كه گفتمان دفاع به مثابه گفتمان مسلط جامعه ایران در دهه اول انقلاب محسوب می‌گردد.

4‌ــ گفتمان اصول‌گرایی
با توجه به مطالب پیش‌گفته و كنكاش در سیر گفتمانهای انقلاب اسلامی به یكی از گفتمانهای اصلی، فراگیر و مهم پس از انقلاب می‌رسیم كه مربوط به سالیان اخیر می‌باشد و عمدتا پایه‌های خود را بر نقاط مثبت گفتمانهای گذشته قرار داده است. اصول‌گرایی را می‌توان به مثابه ایدئولوژی و راهبرد نیز تعریف كرد. این گفتمان با اخذ مسأله پیشرفت و آبادانی از گفتمان سازندگی، و اصلاحات بومی از گفتمان اصلاحات، مدلی تركیبی به نمایش گذاشته است. افزون بر این، ساختار و عناصر مقوم خود را از گفتمان دفاع ودیعه گرفته است تا بتواند همه نقاط قوت گفتمانهای گذشته را در خود جمع كند و عیوب و اشكالات آنها را نیز وانهاده باشد. بر همین اساس است كه ما آن را به مثابه ایدئولوژی، راهبرد، گفتمان و پارادایم حاكم بر جامعه كنونی ایران تعریف می‌كنیم.

شایان ذكر است كه نام‌گذاری، هدایت و نظریه‌پردازی گفتمان اصول‌گرایی نیز، چون گفتمان دفاع، عمدتا از آن رهبری نظام بوده است، هرچند بعضی از گروهها و احزاب سیاسی كه نسبتی با اصول‌گرایی ندارند تلاش می‌كنند آن را مصادره نمایند، همان‌گونه كه گروههایی نیز در گذشته بدون ارتباط معناداری، خود را اصلاح‌طلب معرفی می‌نمودند. فارغ از این بحث در عین حال نباید از تأثیر احزاب سیاسی، كه در تحولات سیاسی ــ اجتماعی جامعه بسیار مؤثر می‌باشند، در طرح، پیگیری و مطالبه گفتمانهای پیش‌گفته غافل شد. لذا برای تبیین درست ماهیت اصول‌گرایی و بیان شاخصه‌های آن لازم است به بازشناسی اصول‌گرایی از برخی واژگان و مفاهیم پرداخته شود.

بازشناسی اصول‌گرایی

1ــ خودی و غیرخودی
این واژه را نخستین‌بار لنین در ادبیات سیاسی دنیا به كار گرفت. او می‌گفت «هركس با ما نیست لاجرم علیه ماست»، اما در انقلاب اسلامی، رهبر انقلاب، حضرت آیت‌الله خامنه‌ای، در اواخر دهه 1370 از این واژه استفاده كرد و مراد از «خودی» كسان یا جریانات و اشخاصی بودند كه «انقلاب اسلامی را بر پایه هویت اسلامی، و لزوم تأسیس حكومت اسلامی به رهبری روحانیت و ولی فقیه را باور داشته» و در مقابل آنها «غیرخودی» كه «بی‌اعتنا به تفكر اصیل اسلامی و آرمانهای انقلاب و جریان سیاسی آن، یعنی اصل ولایت فقیه هستند.»[11]
به عبارت دیگر، مفهوم خودی از نظر رهبری افراد یا جریانات سیاسی را دربرمی‌گرفت كه به انقلاب اسلامی، نظام جمهوری اسلامی و قانون اساسی، آرمانهای حضرت امام‌خمینی و رهبری، و ولایت فقیه اعتقاد و التزام داشتند و طبیعی است غیرخودیها در نقطه مقابل آن قرار می‌گرفتند.

2ــ چپ و راست
اصول‌گرایی چپ و راست نیست. گفتنی است كه واژه چپ و راست از زمان انقلاب فرانسه، كه در مجمع ملی آن نمایندگان انقلابی تندرو در طرف چپ و محافظه‌كارها در طرف راست می‌نشستند، در ادبیات سیاسی جهان رایج شد و گسترش یافت.[12] براساس این دسته‌بندی اختصاصات چپ در میل به تغییر، اعتقاد به گریز‌ناپذیری خشونت، مخالفت با مداخله مقامات دینی در سیاست، اعتقاد به مسئولیت دولت در مورد بخشی از رفاه فرد، اعتقاد به مداخله دولت در امور، اعتقاد به آزادی فردی و… را دربرمی‌گیرد و نقطه مقابل آن راست است كه اعتقاد به حداقل تغییر دارد، خواهان محدودیت مداخله دولت است و توجه ویژه به احساسات و عواطف ملی‌گرایی چون ناسیونالیسم دارد.[13] كاربست مفهوم چپ و راست در ادبیات انقلاب اسلامی از صف‌بندیهای درون حزب جمهوری اسلامی آغاز شد و سپس در سایر احزاب و تشكلها، دولت و مجلس گسترش یافت.[14]
امروزه این مفهوم معنای خود را از دست داده است، چراكه بسیاری از چپ‌ها از راست‌ها راست‌تر و بسیاری راست‌ها از چپ‌ها چپ‌تر شده‌اند.

3ــ اصول‌گرایی و محافظه‌كاری
اصول‌گرایی محافظه‌كاری نیست، چراكه محافظه‌كاری یا كنسرواتیسم هرگز صورت یك فلسفه تدوین‌شده و منظم نداشته و عمدتا معنا و مفهوم آن در برابر تندروی و انقلابی بودن است. این گرایش خواهان حفظ وضع موجود است.[15]

4ــ بنیادگرایی
اصول‌گرایی، بنیادگرایی رایج به مفهوم (Fundamentalism) نیز نیست. چرا كه مراد از بنیادگرایی در دایره‌المعارف علوم سیاسی جنبشی است در چارچوب یك دین یا آیین سیاسی كه گرایش به شكل اصلی و ارزشهای اولیه آن دین یا آیین سیاسی دارد و دو اطلاق مثبت و منفی دارد: مثبت‌بودن آن، اصولی بودن، ارتودوكس بودن و تمسك به اصل است و كاربرد منفی آن قشریگری و تمسك به ظواهر است.[16] از سوی دیگر اصول‌گرایی، بنیادگرایی اسلامی (Islamic Fundamentalism)، كه در بعضی از رسانه‌های غربی به معنای سلفی‌گری ترجمه و معنا یافته است، نیز نیست.[17] هرچند كه بنیادگرایی اسلامی بازگشت به ارزشهای اولیه صدر اسلام و پیروی‌نكردن از الگوهای غربی و شرقی را مدنظر قرار می‌دهد و به آنها اعتقاد دارد، اما الگوهایی چون «طالبان» در افغانستان، كه امروزه به عنوان نمادی از بنیادگرایی اسلامی معرفی شده است، نه تنها نمی‌تواند این گرایش را نمایندگی كند، بلكه الگوی طالبان با برداشت نادرست از مفهوم جهاد و بازگشت به ارزشها، چهره‌ای خشن و ضدعقلانیت را در افكار عمومی متبادر به اذهان می‌كند كه فرسنگها با اصول‌گرایی اصیل و حقیقی فاصله دارد.

5ــ تحجر و واپس‌گرایی
اصول‌گرایی با تحجر (Bigotry) به معنای خشك‌نظری، خشك‌ اندیشی و چسبیدن به اصول كهنه و قدیمی فرق دارد. این گرایش ناتوان از درك و فهم اصول جدید و ترقیخواهی است.[18] همچنین نباید اصول‌گرایی با تعصب (Fanaticism)، جمود فكری، جزمیت و تغییرناپذیری اشتباه شود.[19]

6ــ افراط‌گرایی و تندروی
اصول‌گرایی نباید با افراطی‌گری و تندروی (Extermism)، كه «اعتقاد به افكار یا اتخاذ تصمیماتی افراطی» اعم از چپ و راست را نمایندگی می‌كند، اشتباه گرفته شود.

ماهیت اصول‌گرایی و شاخصه‌های آن
بنابر مطالب پیش گفته كاملا روشن است كه اصول‌گرایی هم ایدئولوژی، هم راهبرد و هم گفتمان است. اصول‌گرایی، در عین حال كه خط تمایز خود را آشكارا با تحجر، واپسگرایی، بنیادگرایی و محافظه‌كاری اعلام كرده است، پارادایم و خط‌مشی و الگویی اصلاح‌طلبانه را كه خواهان این است كه تغییرات تدریجی به صورت قانونی و مسالمت‌آمیز انجام شود، در خود جای داده است.
البته بیان این مطالب نباید موجب خطای فاحش در درك و تحلیل مسأله اصول‌گرایی گردد و تصور شود كه به دلیل تركیبی بودن آن فاقد هویت و شناسنامه است، بلكه برعكس، اصول‌گرایی تلاش می‌كند با تبیین تفاوتها و افتراقهای خود با سایر مفاهیم و واژگان از مصادره و تفسیر به رأی آن جلوگیری كند. در یك نگاه كلی اهم شاخصه‌‌های اصول‌گرایی را می‌توان به شرح زیر بیان كرد:

1 ــ اعتقاد به جامعیت دین در اداره جامعه
اصول‌گرایی بر این باور است كه اسلام برنامه‌ای جامع و عملی برای اداره جامعه در عصر كنونی دارد. جمهوری اسلامی را بهترین شكل حكومت می‌داند و معتقد است كه اسلام محتوا، و جمهوری شكل و فرم حكومت را بیان كرده است. بر این اساس نه مانند محافظه‌كاران سنتی‌خواهان «حكومت اسلامی» است و نه مانند لیبرال‌ها خواستار «جمهوری و دموكراتیك اسلامی»، بلكه براساس همان قرائتی كه حضرت امام‌خمینی فرمودند: «جمهوری اسلامی نه یك كلمه زیاد نه یك كلمه كم. فقط جمهوری اسلامی» را قبول دارد.

2 ــ قانون‌گرایی
اعتقاد و التزام به قانون اساسی به عنوان سند میثاق عمومی ملت و كاركرد قانون در اداره امور را یكی از بایسته‌های اصول‌گرایی باید برشمرد. این گفتمان اصل تفكیك قوا را به رسمیت شناخته است و به هیچ وجه اجازه نمی‌دهد هر یك از قوا در كار دیگری مداخله كنند، زیرا نگاه گزینشی به اصول قانون اساسی را به شدت نكوهش می‌نماید. براساس این اصل است كه سلیقه‌ها و گرایشهای شخصی به حاشیه رانده می‌شود و مهم‌تر از آن، كشور از سلیقه‌های فردی نجات می‌یابد. اصول‌گرایی بر این باور است كه قانون بد از بی‌قانونی بهتر است.

3ــ مردم‌سالاری دینی
هرچند می‌توان مردم‌سالاری دینی را مترادف جمهوری اسلامی دانست، مردم‌سالاری دینی آشكارا گویای اعتقاد به لوازم مردم‌سالاری در اداره حكومت است. انتخابات، مشاركت، رقابت، احزاب سیاسی، آزادی، حق اكثریت از جلوه‌های مهم مردم‌سالاری است.
بنابراین اصول‌گرایی، كه به حق تعیین سرنوشت افراد به دست خودشان معتقد است، با بعضی از افراد و گرایشهایی كه به شدت با رأی، حق انتخاب كردن، حكومت اكثریت و… مخالفت دارند فاصله دارد و مرزهای خود را روشن می‌كند.

4 ــ شایسته‌سالاری
اصول‌گرایی با تبارگماری، باندبازی، جناح‌گرایی، قبیله‌گرایی و فامیل‌بازی به شدت مخالفت دارد. این گفتمان معیار عزل و نصب‌ها و واگذاری مسئولیتها را شایسته‌سالاری براساس تخصص، دانش، تجربه، كاردانی، مدیریت، اهلیت و صلاحیت می‌داند. اصول‌گرایی مسئولیتها را به مثابه امانت و ودیعه الهی برمی‌شمارد و خود را در قبال وظایف محوله در پیشگاه عدل الهی و مردم و نهادهای ذی‌ربط پاسخگو و مسئول می‌شناسد.

5 ــ پذیرش نظارت عمومی
اصول‌گرایی پرسش مردم از مسئولان و پاسخگویی آنها را نه یك وظیفه بلكه حق می‌داند. تعمیم نظارت عمومی و نهادینه كردن فرهنگ پرسشگری و پاسخگویی را گامی در جهت عمل به آموزه‌های قرآنی و دینی مبنی بر فریضه امربه‌معروف و نهی‌ازمنكر تلقی می‌كند. بین نقد عملكرد مسئولان با تخریب و مچ‌گیری تفاوت قائل است و بر نقد درون‌گفتمانی به مثابه راهبردی برای خلاقیت و پویایی گفتمان اصول‌گرایی تأكید ویژه‌ای دارد.[20]

6ــ پذیرش عقلانیت و خرد جمعی
اصول‌گرایی با یكه‌سالاری، پدرسالاری، شیخوخیت و استبداد رأی نسبتی ندارد، بر این باور است كه اداره امور با عقل و تدبیر و خرد جمعی میسر است نه با خرافات و موهومات؛ قبول نهادهای برخاسته از آن چون شوراهای اسلامی شهر و روستا یا سایر تشكلها و نیز تمكین به رأی اكثریت را سرلوحه امور خود برمی‌شمارد.

7 ــ التزام عملی به اصول و مبانی انقلاب اسلامی
اصول‌گرایی، علاوه بر اعتقاد به اصول و مبانی انقلاب اسلامی، التزام عملی خود را بدانها برای همگان با افتخار آشكار می‌سازد. بر این اساس به تأسی از حضرت امام‌خمینی(ره) «حفظ نظام جمهوری اسلامی را بزرگ‌ترین واجب شرعی» می‌داند. همچنین «ولایت فقیه» را بزرگ‌ترین میراث ماندگار امام، و نهاد رهبری را نماد مردم‌سالاری دینی برمی‌شمارد. اصول‌گرایی «آزادی»، «استقلال»، «نه شرقی، نه غربی» را به مثابه شعارهای راهبردی و آرمانهای اصیل انقلاب می‌داند.[21]

8 ــ عدالت‌خواهی
اصول‌گرایی، عدالتخواهی را در سپهر مسئولان و نیز مطالبات مردم می‌داند. عدالت را در ساحت سیاسی، اقتصادی و اجتماعی می‌بیند و بر این باور است كه واگذاری مسئولیتها و مناصب، توزیع ثروت و بهره‌گیری از امكانات جامعه براساس عدالت باید انجام شود. عدالت را مهم‌ترین راه برای مقابله با اشرافی‌گری، تبعیض، و فساد برمی‌شمارد.
اصول‌گرایی، فسادستیزی را در ذات و جوهره انقلاب اسلامی و آن را خواسته و مطالبه به‌حق مردم می‌داند. همچنین بر این باور است كه میزان عدالتخواهی مسئولان را باید با میزان عزم و اراده آنان در مقابله با رانت‌خواری و ویژه‌خواری تعریف كرد. پاك‌دستی و ساده‌زیستی، مراقبت از بیت‌المال و مقابله با اسراف و تبذیر را از نمادهای عدالتخواهی مسئولان برمی‌شمارد.

9 ــ اعتدال و میانه‌روی
اصول‌گرایی با افراطی‌گری و رادیكالیسم مخالف است، نه ماجراجویی و تندروی را نه در عرصه داخلی تجویز می‌كند و نه در عرصه سیاست خارجی، زیرا بر این باور است كه مشی اعتدال و میانه‌روی بهترین روش اداره امور داخلی برای تأمین حقوق شهروندان و برقراری انضباط اجتماعی است. از دیگر سو در عرصه دیپلماتیك به دنبال بسط روابط دوستانه و مسالمت‌آمیز با كشورهای جهان و تنش‌زدایی است. اصول‌گرایی خطوط قرمز و محدوده ممنوعه را در سیاست خارجی به اقتضای زمان و مصالح نظام از طریق مراجع ذی‌صلاح قانونی معتبر می‌شمارد.

10 ــ توجه بایسته به علم و دانش
اصول‌گرایی علم و دانش را از عوامل مهم اقتدار می‌داند. توجه بایسته به تخصص و واگذاری مناصب و مسئولیتها را یك اصل انكارناپذیر می‌داند. در عین حال اهتمام بایسته برای فراهم ساختن شرایط لازم در جهت روشنگری نظریه‌پردازی و جهاد علمی را مورد توجه قرار می‌دهد. بر این اساس، نخبگان حوزه و دانشگاه را به عنوان مولّدان فكر و گروههای مرجع محترم می‌داند و بر این باور است كه در محیطها و مراكز آموزش عالی باید علم و دانش و آزاداندیشی محور همه امور باشد.

11 ــ تولی و تبری
دوست‌شناسی و دشمن‌شناسی از بنیانهای مرصوص اصول‌گرایی است. استكبارستیزی در ذات و جوهره اعتقادات اصول‌گرایی است. این گفتمان همان‌گونه كه حمایت از محرومان و مستضعفان را وظیفه مبرم خود می‌داند، استكبار ستیزی را از وظایف خود برمی‌شمرد. اصول‌گرایی اصیل توطئه دشمنان قسم‌خورده انقلاب اسلامی را «توهم توطئه» نمی‌داند و بر این اساس جای دوست و دشمن را با هم عوض نمی‌كند. در این نگاه همه ایرانیان در اقصی نقاط عالم شهروند جمهوری اسلامی محسوب می‌گردند مگر ضدانقلاب و خیانتكارانی كه از نظر ملت ایران كارنامه سیاه جنایات آنها، چون منافقین، كاملا روشن و هویداست. مهرورزی، دوست‌داشتن، و خدمت كردن به همه بندگان خدا سرلوحه خادم است و این امر گزینشی نیست. در عین حال اصول‌گرایی اعتقاد دارد كه: «هزاران دوست كم و یك دشمن بسیار» است، لذا در عرصه جهانی تلاش می‌كند از شكل‌گیری اجماع و ائتلاف دشمنان علیه جمهوری اسلامی جلوگیری نماید، و به منظور افزایش ائتلاف دوستان اقدام بایسته‌ای را دنبال می‌كند.

جمع‌بندی:
با این همه، این امكان وجود دارد كه سایر نحله‌ها هم اعتقاد و وفاداری خود را به اصول پیش‌گفته اعلام نمایند، در این صورت چه تفاوتی میان اصول‌گرایی با گرایشهای اعلام‌شده وجود دارد؟ برای نیل به پاسخ مناسب بهتر آن است كه دیدگاه رهبر حكیم و فرزانه انقلاب اسلامی را مبنای داوری قرار دهیم: «نقطه مقابل اصول‌گرایی، اصلاح‌طلبی نیست، بلكه لاابالیگری و نداشتن اصول است. نقطه مقابل اصلاح‌طلبی هم اصول‌گرایی نیست، بلكه فساد است… . راه درست، اصول‌گرایی اصلاح‌طلبانه است.»[22] رهبر معظم انقلاب همچنین در دیدار با مسئولان و كارگزاران نظام در 29/3/85 نیز فرمودند: «اصول‌گرایی به حرف نیست، اصول‌گرایی در مقابل نحله‌های سیاسی رایج كشور هم نیست، این غلط است كه ما كشور یا فعالان سیاسی را به اصول‌گرایی یا اصلاح‌طلب تقسیم كنیم. اصول‌گرا متعلق به همه كسانی است كه به مبانی انقلاب معتقد و پایبندند و آنها را دوست می‌دارند.»

رهبری اصول و شاخصه‌های مدیریت تفكر اصولی اسلام یا به تعبیر رایج، اصول‌گرایی را براساس اصول زیر می‌داند:
1ــ ایمان، هویت اسلامی و انقلابی و پای‌بندی به آن؛ 2ــ عدالت (فلسفه وجودی ما عدالت است)؛ 3ــ حفظ استقلال سیاسی (استقلال سیاسی، اقتصادی، فرهنگی)؛ 4ــ تقویت خودباوری و اعتماد به نفس ملی؛ 5ــ جهاد علمی (باید نهضت تولید علم در كشور راه بیفتد)؛ 6ــ تثبیت و تأمین آزادی و آزاداندیشی (آزادی یكی از نعمت‌های بزرگ الهی است)؛ 7ــ اصلاح و تصحیح روش (اصلاحات جزو مبانی اصول‌گرایی است)؛ 8ــ شكوفایی اقتصادی (رسیدگی به زندگی مردم و اقتصاد كشور).

همچنین رهبری اصول‌گرایی را گفتمان مسلط جامعه قلمداد می‌كند و شاخصه‌های آن را در موارد زیر می‌داند:
1ــ عدالتخواهی و عدالت‌گستری؛ 2ــ فسادستیزی (سلامت اعتقادی و اخلاقی مسئولان كشور)؛ 3ــ اعتزاز به اسلام؛ 4ــ ساده‌زیستی و مردم‌داری؛ 5ــ تواضع، و نه غلطیدن در گرداب غرور؛ 6ــ اجتناب از اسراف و ریخت و پاش؛ 7ــ خردگرایی و تدبیر و حكمت در تصمیم‌گیری و عمل؛ 8ــ مسئولیت‌پذیری و پاسخگویی؛ 9ــ اهتمام به علم و پیشرفت علمی؛ 10ــ سعه صدر و تحمل مخالف؛ 11ــ اجتناب از هواهای نفس؛ 12ــ شایسته‌سالاری، نظارت بر عملكرد زیرمجموعه و تلاش بی‌وقفه برای این خدمات؛ 13ــ انس با خدا و قرآن و استمداد دائمی از خدا.[23]

با توجه به مطالب و ملاحظات فوق می‌توان نتیجه گرفت كه اصول‌گرایی با اصول‌گرایان تفاوت دارد؛ اصول‌گرایی آرمان، گفتمان، پارادایم و یك ایدئولوژی است، اما اصول‌گرایان آن دسته از فعالان عرصه سیاست و اجتماع هستند كه دوست دارند و مایل‌اند كه به این نام شناخته شوند؛ درست مانند تفاوتی كه میان اسلام و مسلمانان است. اسلام دین و آیین جامع و كاملی است، مسلمانان نیز افتخار می‌كنند كه پیرو آخرین دین آسمانی و پیامبر خاتم حضرت محمد(ص) هستند، اما به راستی فاصله ادعای مسلمانی با اسلام چقدر زیاد است البته در اینجا منظور مبالغه‌گویی و بالابردن اصول‌گرایی تا حد اسلام نیست بلكه هدف از این مشابهت‌سازی برای تقریب به ذهن فقط ارائه دو الگوی رفتاری بوده است و بس. از سوی دیگر، همان‌طور كه پیش‌تر بیان شد، گفتمان اصول‌گرایی به دلیل توانایی و قابلیت در تجمیع نقاط مثبت سایر گفتمانها قادر خواهد بود دامنه دربرگیری و قلمروی جغرافیایی خود را بیش از وضعیت كنونی گسترش دهد و در صورت كارآمدی بهتر مجریان و منتسبان به این گفتمان باید گفت گفتمان مسلط ایرانیان در دهه آینده خواهد بود.

پی‌نوشت‌ها
[1]ــ برای مطالعه جامع درباره گفتمانهای عصر پهلوی رك: حسین كچویان، تطورات گفتمان‌های هویتی ایران، تهران، نی، 1384
[2]ــ رك: انقلاب اسلامی ایران، (ویراست چهارم)، جمعی از نویسندگان نهاد نمایندگی مقام معظم رهبری در دانشگاهها، تهران، دفتر نشر معارف، چاپ بیستم، 1385، صص31ــ22
[3]ــ كرین بریتنون، كالبدشكافی چهار انقلاب، ترجمه محسن ثلاثی، تهران، نشر نی، 1366، صص59ــ45
[4]ــ نهاد در قانون، رسم، عرف و عادت، رویه، سازمان یا هر عنصر دیگر در زندگی سیاسی یا اجتماعی مردم، یك اصل نظام‌بخش یا پیمان در خدمت نیازهای یك اجتماع سازمان‌یافته یا هدفهای كلی تمدن را گویند و شامل نهادهای سیاسی، فرهنگی، اقتصادی، خویشاوندی و مرتبه‌بندی می‌باشد. رك: علی آقابخشی، مینو افشاری راد، فرهنگ علوم سیاسی، تهران، چاپار، 1376، ص276
[5]ــ گفتمان (Discours) به معنای قول، گفتار، كلام، رأی و عقیده است. همان، ص168
[6]ــ باید توجه كرد كه از جمله شرایطی كه حضرت امام‌خمینی(ره) در حكم نخست‌وزیری برای مهندس بازرگان صادر نموده بود تشكیل دولت موقت فارغ از گرایشات حزبی بود، اما این توصیه حكیمانه را بازرگان نادیده گرفت و همانا اصلی‌ترین دلیل و ناكارآمدی دولت وقت را باید در گروه این نكته جستجو كرد.
[7]ــ در 13 آبان 1358 جمعی از دانشجویان دانشگاههای تهران، در اعتراض به مداخلات امریكا در امور داخلی ایران و استنكاف از تحویل شاه فراری مخلوع، در برابر سفارت امریكا اجتماع كردند، اما این اجتماع با بالا رفتن از دیوار سفارت امریكا و گرفتن كاركنان و دیپلماتهای آن همراه شد. این قضیه 444 روز طول كشید كه نهایتا با تدبیر حضرت امام و تصویب مجلس شورای اسلامی در قالب بیانیه الجزایر به دعاوی و حل و فصل شكایات ایران و امریكا پرداخته شد. این اقدام بازتاب و پیامدهای مهمی در سیاست خارجی و داخلی ایران داشت.
[8]ــ رك: علی دارابی، كارگزاران سازندگی از فراز تا فرود، تهران، نشر سیاست، 1381، ص74
[9]ــ برای مطالعه تكمیلی پیرامون دسته‌بندی‌های سیاسی و نیز مفاهیم چپ و راست رك: علی دارابی، سیاستمداران اهل فیضیه (بررسی پیشینه و نقد عملكرد جامعه روحانیت مبارز تهران)، تهران، نشر سیاست، چاپ دوم، 1382
[10]ــ برای مطالعه بیشتر بنگرید به: علی دارابی، انتخاب هشتم، (تحلیلی بر هشتمین دوره انتخابات ریاست جمهوری)، تهران، نشر سیاست، 1381
[11]ــ شهریار زرشناس، واژه‌نامه فرهنگی، سیاسی، تهران، معاونت سیاسی شورای سیاستگذاری ائمه جمعه، 1382، صص132ــ131
[12]ــ داریوش آشوری، فرهنگ سیاسی، چاپ چهارم، تهران، مروارید، 1368، صص78ــ76
[13]ــ همان.
[14]ــ برای مطالعه درباره صف‌بندیها و گونه‌شناسی احزاب و تشكلهای سیاسی موسوم به راست و چپ رك: علی دارابی، سیاستمداران اهل فیضیه، همان، صص154ــ153
[15]ــ داریوش آشوری، همان، صص139ــ138
[16]ــ فرهنگ علوم سیاسی، همان، صص228ــ227
[17]ــ همان، ص300
[18]ــ همان، ص51
[19]ــ همان، ص207
[20]ــ عماد افروغ، گفتارهای انتقادی، تهران، سوره مهر، 1385، صص63ــ19 و نیز صص 474ــ439
[21]ــ برای مطالعه بیشتر رك: 25 گفتار درباره انقلاب اسلامی، زیر نظر علی دارابی به اهتمام معاونت پژوهش و برنامه‌ریزی شوراهای هماهنگی تبلیغات اسلامی، تهران، نشر هماهنگ، چاپ سوم، 1382، صص158ــ150
[22]ــ بیانات رهبری در دیدار با جمعی از استادان و دانشجویان دانشگاههای استان كرمان، 20/2/1384
[23]ــ بیانات رهبری در دیدار با رئیس‌جمهور و اعضای هیات دولت مورخ 6/6/1385

ثبت نظر

نام:
رایانامه: (اختیاری)

متن:

پربازدیدترین

Sorry. No data so far.

پربحث‌ترین

Sorry. No data so far.