محمد ثقفی
ادامه از بخش اول: انشاءالله حضرت حجت تشریف بیاورند
انجمن حجتیه و قیام برای حکومت اسلامی
در نگاه امام خمینی برقراری حکومت اسلامی از باب مقدمهی واجب (احکام اجتماعی و حکومتی اسلام) واجب است و طبق روایات، ولایت برای فقیه متعین است و هم چنین فقیه در مسائل اجتماعی حق سنجش اهمیت احکام و رفع تزاحمها را در قالب حکم حکومتی دارد. [20] امام معتقد بود که اگر ضروری اسلام تعطیل شد یا در خطر قرار گرفت در راه احیای آن تقیه حرام است و لو بلغ ما بلغ. [21] انجمن حجتیه در زمان شاه با استناد به برخی روایات، هر قیامی علیه ظلم را قبل از ظهور بیحاصل و طاغوتی میدانست. هم چنین هر حکومت پیش از ظهور را طاغوت و باطل و همکاری با آنها تنها برای حفظ منافع شیعیان تا آنجا که پا از دایره احکام اسلام فراتر نرود مجاز میشمرد. انجمن معتقد بود اگر عدهی قابل توجهی شیعهی مخلص به وجود بیایند حضرت حجت ظهور خواهد کرد و فرض حکومت دینی بر دینداران فرض درستی نیست.[22] امام خمینی میفرمود:
«اینهایى كه میگویند كه هر علمى بلند بشود و هر حكومتى، خیال كردند كه هر حكومتى باشد این برخلاف انتظار فرج است. اینها نمیفهمند چى دارند میگویند. اینها تزریق كردهاند بهشان كه این حرفها را بزنند. نمیدانند دارند چى چى میگویند. حكومت نبودن، یعنى اینكه همه مردم به جان هم بریزند، بكشند هم را، بزنند هم را، از بین ببرند، برخلاف نص آیات الهى رفتار بكنند. ما اگر فرض میكردیم دویست تا روایت هم در این باب داشتند، همه را به دیوار میزدیم؛ براى اینكه خلاف آیات قرآن است. اگر هر روایتى بیاید كه نهى از منكر را بگوید نباید كرد، این را باید به دیوار زد. این گونه روایت قابل عمل نیست.» [23]
انجمن حجتیه و ولایت فقیه
انجمن حجتیه مانند غالب فقها، ولایت عامه فقیهان را در صورت بسط ید فقیه برای اعمال ولایت میپذیرفتند. اما همهی مراجع را ولی فقیه و نائب امام زمان میدانستند و برای امام جایگاهی فراتر از دیگر مراجع به عنوان ولی فقیه قائل نبودند، چه این که در جریان تحریم چراغانی نیمه شعبان سال 57 از حکم امام تبعیت نکردند. هم چنین طبق سیاق اظهار نظر غالب فقهای پیشین، گویا ایجاد حکومت شیعی را ناممکن فرض میگرفتند و تنها به بحث بر سر جواز و عدم جواز و گسترهی همکاری با حکومتهای جور و محدودهی حداقلی ممکن برای اعمال ولایت فقیه میپرداختند. [24]
انجمن حجتیه گویا به توصیه شهید مطهری، قبل از تشکیل مجلس خبرگان قانون اساسی، پیشنهاد اصلاحیهای بر پیش نویس قانون اساسی منتشر میکند [25] که در آن آمده است:
« ولایت الهیه فقیه، به نیابت امام عصر (عج)، مبنای حکومت است و تحت این ولایت به پیروی از اصول قرآنی «و شاورهم فی الامر» و «و امرهم شوری بینهم» امور عمومی کشور باید در شوراها و در محدوده شرع و قوانین اسلامی و به وسیله خود مردم و در حدود صلاحیت قانونی آنان حل و فصل شود.» [26]
در تاریخ 1/1/58 شیخ محمود حلبی از مردم خواست تا در رفراندوم شركت كنند و به جمهوری اسلامی رأی قطعی دهند. و در اقدام بعدی انجمن در اوایل سال 58 یعنی 5 ماه پس از پیروزی انقلاب، مبادرت به تجدیدنظر و اصلاحاتی در اساسنامهاش با افزودن تبصرهها و متممهایی كرد. [27] در این اصلاحیهها، منع شركت اعضا در دستهها و تشكلهای سیاسی برداشته شده بود و همچنین اعلام شد كه انجمن تا ظهور امام زمان، خود را در زمینه سیاسی و اجتماعی به پیروی از رهنمودهای رهبری موظف میداند.
بنا بر این به نظر میرسد كه مشروعیت ولایت فقیه از نظر انجمن حجتیه، تنها از كانال تأیید مراجع تقلید میسر خواهد بود.
انجمن حجتیه به مثابه نواخباریگری بازاری
میتوان دین داری انجمن حجتیه را نوعی نواخباریگری عوامانه دانست. توضیح آنکه گرایش اخباریگری (هم ارز سلفیگری ابن تیمیه در اهل سنت) چند صد سال قبل در ایران به وجود آمد و مدعایش رجوع به حدیث و لا غیر بود. اصول اخباری گری را میتوان این گونه خلاصه کرد: اولاً ظاهر قرآن اعتباری ندارد زیرا قرآن تنها برای معصوم قابل فهم است، ثانیاً تقسیم احادیث از لحاظ اعتبار نادرست و توهین به کلام معصوم است، ثالثاً در عقاید و احکام استفاده از غیر حدیث بدعت است به این معنا که بررسی فلسفی عقاید اسلامی و یا اجتهاد برای استخراج احکام از منابع آن مردود است. [28] اگر از مخالفت با اجتهاد صرف نظر کنیم برداست عوامانهای از همه دیگر اصول تفکر اخباری را در آراء انجمن حجتیه میبینیم.
انجمن حجتیه با فلسفه و عرفان و هر چه به سنت و قول امامان برنگردد بسیار مخالف است و الهیات مبتنی بر این دو را تا حد شرک رد میکند. از نگاه انجمن حجتیه هرچه برای هدایت لازم است در کلام معصوم هست و هرچیز فرای آن، گمراهی است. البته این که هدایت الهی با ائمه کامل میشود صحیح است ولی این که کلام خدا و عقل و شهود امکان هدایتگری (بإذن الله) ندارند قابل قبول نیست. [29]
نگاه انجمن حجتیه به قرآن نگاهی باطنی و رمزی است، به این معنا که غالب انجمنیها قرآن را کتابی میدانند که برای معصوم آمده است و اوست که آن را میفهمد و به ما میفهماند. فلذا فهمی از قرآن که مبتنی بر حدیث نباشد (حتی اگر فقط مبتنی بر ادبیات عرب باشد) را نمیپذیرند، به همین دلیل تنها به تفسیرهای حدیثی چون «مجمع البیان» ارادت دارند و به امثال «تفسیر المیزان» بدبیناند. [30]
در جلسات انجمن حجتیه کرامات فرابشری ائمه زیاد سخن به میان میآید. فرا بشری معرفی کردن ائمه عاملی است برای دور شدن از سیرهی آنها و موجه جلوه دادن این که اگر امام فلان کار را کرد چون امام بود! ما نمیتوانیم چنان کنیم و تنها باید دعا کنیم تا امام غایب بیاید و دوباره چنان کند. البته سخن در انکار کرامات ائمه نیست بلکه سخن در لزوم پرداختن به سیرهی اجتماعی سیاسی ائمه و الگوگیری از آن است. مثلاً قیام امام حسین را میتوان تنها وظیفه خاص امام حسین دید و با روایتی توجیه کرد که پیامبر در خواب به امام حسین گفت خدا میخواهد تو را کشته و خانوادهات را اسیر ببیند و آنگاه تنها از مصائب روز عاشورا به عنوان نوعی ریاضت کشی برای خواست خدا صحبت کرد و در اطراف و اکنافش داستانهای خرافی گفت، یا این که ضمن پذیرش کرامات امام حسین و عبودیتش بر آستان الهی، قیام عاشورا را به عنوانی که خود امام نامید (=اصلاح در امت، امربه معروف و نهی از منکر) به عنوان یک وظیفه اجتماعی شناخت و به کار بست. [31] واضح است که اثر اجتماعی این دو نگاه به دین چه اندازه متفاوت است.
این موضوع به اضافه ی حکایتهای مرسومشان از خواب ها و راهیابیها به حضور ولی عصر در مجالس و هیئات و مکتوباتشان [32] و دیدگاه خاص آنها به قرآن، نشان دهندهی باطنیگری عمیق این جریان و دوری آنها از اسلام فقاهتی است و عاملی است برای عامیانه شدن دین و مفاهیم دینی.
توضیح این که غالب اساتید انجمنیها را بازاریان یا دیگر افراد غیر روحانی تشکیل میدادند و میدهند [33]، و واضح است که برداشت چنین اشخاصی از دین، برداشتی عوامانه است و این برداشت عوامانه با جذب عوام و ترویج دیدگاه خود جریانی به وجود میآورد که دین را عامیانه به جامعه معرفی خواهد کرد و این به نوبه خود دین ستیزی را در قشر متفکر جامعه به وجود میآورد. حکایت این که بسیاری از فارغالتحصیلان مدرسه علوی (که از کانون های فرهنگی مهم انجمن حجتیه است) در دهه شصت به گروه های مارکسیستی و التقاطی پیوستند را باید در همین جا ریشه یابی کرد.
از طرف دیگر بسیاری دیگر از اساتید متاخر انجمن حجتیه هم از دانشگاهیان (فنی یا پزشکی) بوده و هستند و رگه هایی از گرایش تفسیر و توجیه علمی از دین و مفاهیم دینی (روش مرحوم بازرگان) در جلساتشان دیده می شود. [34] این نیز به گونه ای دین را به سمت عوامانه شدن و برداشت های سلیقه ای و بی مبنا سوق می دهد.
یکی از اثرات همین نگاه اخباری گرایانه به دین و نگاه فرابشری به ائمه این است که جهاد و حکومت و حدود را در انحصار معصوم بدانند و به زمان حضور معصوم موکول کنند و در زمان غیبت بر زمین ماندن احکام الهی و ذلت شیعیان در سایه ترک جهاد و حکومت را به بهانه آخرالزمان بپذیرند.
حمله ی شدیدالحن امام به حجتیهایها
امام بعدها نیز در پیام «منشور روحانیت» به صراحت در مورد گرایش انجمنی در بین دسته ای از روحانیون، سخن به میان آوردند. ایشان فرمودند: «دسته ای دیگر از روحانی نمایانی که قبل از انقلاب دین را از سیاست جدا می دانستند و سر به آستانه دربار می ساییدند، یک مرتبه متدین شده و به روحانیون عزیز و شریفی که برای اسلام آن همه زجر و آوارگی و زندان و تبعید کشیدند، تهمت وهابیت و بدتر از وهابیت زدند. دیروز مقدس نماهای بی شعور می گفتند دین از سیاست جداست و مبارزه با شاه حرام است؛ امروز می گویند مسئولین نظام کمونیست شده اند! تا دیروز مشروب فروشی و فساد و فحشا و فسق و حکومت ظالمان برای ظهور امام زمان ارواحنا فداه را مفید و راهگشا می دانستند، امروز از این که در گوشه ای خلاف شرعی که هرگز خواست مسئولین نیست رخ می دهد، فریاد وااسلاما سر می دهند! دیروز حجتیه ای ها مبارزه را حرام کرده بودند و در بحبوحه مبارزات تمام تلاش خود را نمودند تا اعتصاب چراغانی نیمه شعبان را به نفع شاه بشکنند، امروز انقلابی تر از انقلابیون شده اند! ولایتی های دیروز که در سکوت و تحجر خود آبروی اسلام و مسلمین را ریخته اند در عمل پشت پیامبر و اهل بیت عصمت و طهارت را شکسته اند و عنوان ولایت بر ایشان جز تکسب و تعیش نبوده است، امروز خود را بانی و وارث ولایت نموده و حسرت ولایت دوران شاه را می خورند! راستی اتهام آمریکایی و روسی و التقاطی، اتهام حلال کردن حرام ها و حرام کردن حلال ها، اتهام کشتن زنان آبستن و حلیت قمار و موسیقی از چه کسانی صادر می شود؟ از آدم های لا مذهب یا از مقدس نماهای متحجر و بی شعور؟ فریاد تحریم نبرد با دشمنان خدا و به مسخره گرفتن فرهنگ شهادت و شهیدان و اظهار طعن ها و کنایه ها نسبت به مشروعیت نظام کار کیست؟ عوام یا خواص؟ خواص از چه گروهی؟ از به ظاهر معممین یا غیر آن؟ بگذریم که حرف بسیار است. همه اینها نتیجه نفوذ بیگانگان در جایگاه و در فرهنگ حوزه هاست و برخورد واقعی هم با این خطرات بسیار مشکل و پیچیده است. از یک طرف وظیفه تبیین حقایق و واقعیات و اجرای حق و عدالت در حد توان و از طرف دیگر مراقبت از نیفتادن سوژه ای به دست دشمنان کار آسانی نیست. با این که در کشور ما در اجرای عدالت بین روحانی و غیر آن امتیازی نیست، ولی وقتی با متخلفی از روحانیت خوش سابقه یا بدسابقه برخورد شرعی و قانونی و جدی می شود، فورا باندها فریاد می زنند که چه نشسته اید جمهوری اسلامی می خواهد آبروی روحانیت را ببرد.» [35]
در واقع امام خمینی به یکی از اصلی ترین مشکلات جهت گیری های سیاسی-اجتماعی گرایش حجتیه اشاره می کند و آن نفهمیدن اولویت ها و دشمن شناسی معیوب است. همین دشمن شناسی معیوب در زمان شاه بهائیت را به جای رژیم فاسد پهلوی (که خود پدر بهائیت بود) هدف قرار داده بود و در دهه ی شصت مارکسیسم را به جای آمریکا؛ در صورتی که انقلاب، دست امریکا را از ایران کوتاه کرده بود و در کوتاه مدت و دراز مدت خطر آمریکا بسیار بیش از شوروی بود. حتی امام خطر گروهک های مارکسیست را هم خطر مارکسیسم و شوروی نمی دانست و با بیانی آینده نگرانه از آن ها با عنوان «مارکسیست های امریکایی» نام می برد [36]. اصطلاحی که هم اکنون که آن گروه های چپ (مجاهدین خلق، چریک های فدایی خلق، پیکار و… ) به دامان غرب و آمریکا و لیبرالیسم پناهنده شده اند روشنی بیشتری دارد.
[20] ر.ک. ولایت فقیه، امام خمینی، تهران، مؤسسه چاپ و نشر عروج. هم چنین صحیفه امام، ج20، ص452 (نامه به آقای خامنه ای).
[21] ر.ک. صحیفه امام، ج8، ص11 (فلسفه قیام عاشورا).
[22] انجمن حجتیه چونان یک فرقه گنوسی، حسن مانی، سایت مرکز اسناد انقلاب اسلامی، کد مطلب:4879.
[23] صحیفه امام، ج21، ص16
[24] جزوه ی «به سوی نور» از انجمن حجتیه؛ به نقل از در شناخت حزب قاعدین زمان، عماد الدین باقی، قم، نشر دانش اسلامی، 1362، ص111.
[25] خاطرات مرحوم سید منیرالدین حسینی، تهران، مرکز اسناد انقلاب اسلامی، ص248.
[26] انجمن حجتیه و ولایت فقیه، تاج الدین محرابی، سایت مرکز اسناد انقلاب اسلامی، کدمطلب:5079.
[27] در شناخت حزب قاعدین زمان، ص73.
[28] اسلام و نیازهای زمان، مرتضی مطهری، انتشارات صدرا، ،ج1، صص.
[29] انجمن حجتیه چونان یک فرقه گنوسی.
[30] ر.ک. از انجمن پیروان قرآن تا انجمن حجتیه، حیدر رحیم پور ازغدی، طرح فردا.
[31] ر.ک. حماسه حسینی، مرتضی مطهری، ج1.
[32] برای مثال می توان به برخی آثار انتشارات «مسجد مقدس جمکران» که متأثر از نگاه فرهنگی نئوحجتیه است اشاره کرد.
[33] کاش حجتیه یک جریان فکری بود، مصاحبه با سیدعباس نبوی، نشریه سوره، شماره4.
[34] همان.
[35] صحیفه امام، ج21، ص281 (پیام منشور روحانیت).
[36] صحیفه امام، ج21، ص439 (وصیتنامه سیاسی-الهی).
جناب ثقفی سلام
حرف در مورد حجتیه سالهاست استراتژی عده ای است که رقیبان خود را با آن از میدان به در کنند.چپی ها به راستی ها و راستی ها به چپی ها انگ حجتیه می زنند تا همدیگر را با یکوت کنند.هکذا اصلاح طلب ها به محافظه کاران و بالعکس و این کار اول از حزب توده شروع شد که اسم حجتیه را بر سر زبان ها انداخت تا رد گم کند و بعد دوستان نادان این را گرفتند و پیش تاختند الی زماننا هذا…
دروغ ها شده اصل و هی به همین دروغ ها استناد می کنند و از روی هم کپی می نمایند مثل دروغ جشن گرفتن در نیمه شعبان سال 57 که ادله اش هم در سایت ها آمد که آنها سال 57 جشن نگرفتند ولی چون این موضوع به کار آقایان می آید هی دروغ را باز چاپ می کنند!
حتی کروبی در جایی مصاحبه کرد و گفت بابا حجتیه سال 57 جشن نگرفت ولی ول نمی کنند .لابد می گوئید کروبی هم حجتیه است!
این حرف دروغ را به اطلاع امام هم رساندند و ایشان گفت آنها که سال 57 اعتصاب را شکستند و جشن گرفتند…
بابا جشن نگرفتند بروید تحقیق کنید از خود ساواک بپرسید آنها جشن گرفتند یا نه بعد این را مبنای قضاوتتان کنید.همین طور است دروغ انگشتر به آقای خوئی و دروغ ازدیاد ظلم و ستم و فساد در عصر غیبت و…مومن اگر اینها دنبال ازدیاد ظلم و ستم بودند که با بهائیت مبارزه نمی کردند!
حرف زیاد است ولی به شما دوست عزیز توصیه می کنم وقتی در مورد یک گروه چیزی می تویسی استنادت به کتاب ها و سخنان مستند خود آنها باشد نه از کسان مغرض و مخالف آنها.شما به من بگو کجا به مطالب رسمی حجتیه استناد کردی؟!
توصیه می کنم اقلا به یکی از وبلاگ های اعضای قبلی آنها مراجعه کنید بد نیست.
آدرس آن این است:
marzbanan.blogfa.com
موفق باشید
یکی از معیارهای درستی یا نادرستی یک گروه نظرات مراجع تقلید در باره آنهاست.بنده تارنمائی را دیدم که نظرات مراجع تقلید را در مورد حجتیه جمع آوری نموده است.بد نیست به آن مراجعه شود تا کنه مطلب در مورد حجتیه برای همگان آشکار شود:
مقدمه
با درود به حضرت محمد مصطفی (ص) که راه و رسم آزاد اندیشی و حقیقت جوئی بر اساس عقل و منطق بدون تعصب و پیشداوری و پندارهای باطل را به ما آموخت . بی گمان این سنت پسندیده ملهم از آیات نورانی قرآن کریم است که در میان آیات متعدد این کتاب آسمانی جلوه گر است . از جمله خداوند متعال می فرماید :
« وَلا تَقْفُ ما لَیسَ لَکَ بِه عِلم . اِنَّ السَمعَ وَ البَصَرَ وَ الفُؤاد کُلّ اولئِکَ کانَ عَنْهُ مَسئولا ً »
« ای انسان بدرستیکه هر چیزی که به آن علم و آگاهی نداری پافشاری مکن . بدرستیکه گوش و چشم و قلب انسان ، مسئول و پاسخگوست . »
« فَبَشِّر عِباد اَلَّذینَ یَسْتمِعونَ الْقَوْل فیَتَّبِعونَ اَحْسَنَهُ »
« بشارت باد بر بندگانی که گفتارها را می شنوند و سپس بهترین آن ها را پیروی می کنند . »
مدتی قبل تحقیق در زمینه انجمن ها و گروه های مذهبی فعال در دوران پهلوی را برای تکمیل یک تحقیق دانشجوئی آغاز نموده بودم . در این مسیر به اسم گروهی به نام “انجمن حجتیه” مواجه گردیدم و چون به منابع مکتوب در این زمینه دسترسی پیدا نکردم به ناچار به محیط مجازی اینترنت مراجعه نمودم ولی مشاهده شد که این انجمن دارای طرفداران و نیز منتقدان متعددی می باشد و هر یک از دیدگاه خود مطالبی ضد و نقیض را مطرح می کنند .
طرفداران انجمن حجتیه مدعی بودند که فعالیت های آن انجمن مورد تایید مراجع تقلید شیعه بوده است و برای اثبات مدعای خود نقل قول هائی از آن بزرگواران را نقل نموده اند . منتقدین انجمن هم خواهان مشاهده عین دستخط آن مراجع و یا متقاضی فتاوای بعد از پیروزی انقلاب اسلامی ایران بوده اند .
بنده برای غلبه بر این حیرانی و سرگردانی به یکی از دبیران دوران دبیرستان که در دوران قبل از انقلاب با آن انجمن همکاری هائی داشت مراجعه نمودم . ایشان بعد از مدتی کتابچه ای را در اختیار من گذاشت که حاوی فتاوای تعداد قابل ملاحظه ای از مراجع تقلید بود .
به نظرم رسید که برای ثبت در تاریخ و برای اطلاع محققین و علاقه مندان و پژوهشگران ، این فتاوا را به ترتیب زمان صدور و در دو تقسیم بندی کلی قبل و بعد از پیروزی انقلاب اسلامی به معرض دید خوانندگان بگذارم . و در این روند شخصاً هیچگونه نظر و داوری و پیشنهادی را مطرح ننموده و قضاوت نهائی را به عهده صاحب نظران می گذارم …
نظرات آیات عظام:
سیستانی
حکیم
محلاتی
شاهرودی
خوئی
خمینی
گلپایگانی
میلانی
شیرازی
قمی
خوانساری
مرعشی
و همه این بزرگواران انجمن حجتیه را تایید کرده اند.حالا آقای ثقفی چه می گویند خدا عالم است!
سلام علیکم و رحمة الله و برکاته
…
دوستان عزیز،، با شمایم، با شما شیعیان مولا امیر المؤمنین، دوستداران حضرت حجّت، مدافعان حریم ولایت علوی در سرزمین امام زمان! بیدار شوید، به خود آیید، هشیار باشید!؟
باید به عرض و اطّلاعتان برسانم که هم اینک دشمنان قسم خورده ی این مرز و بوم، شب و روز و آرام و قرار ندارند تا جوانان این آب و خاک را از اسلام و امام زمان و قرآن جدا کنند و من و تو، به جان یک دیگر افتاده ایم که شما به انجمن حمله کنید و من هم از آن دفاع کنم.
اگر نمی دانید بدانید، یکی از بزرگ ترین ویژگی های انجمنی ها مسلح بودن به حربه ی علم و حلم و روش مناظره و جدال احسن است؛ اما نه در رو در رویی با شیعیان مولا امیر المؤمنین و محبّان حضرت بقیّة الله الاعظم!
بسی نابخردی است اگر بنده و امثال بنده بیاییم و وقت گران بهای خود را در پاسخ گفتن به سخن های بی پایه و بی فایده تلف کنم، در حالی که در همین بیخ گوشم، دشمنان دین دارند جوانان ما را از راه به در می کنند و ده و صدها نفر را گمراه و بهائی می کنند.
اگر نمی دانید بدانید، هم اینک خودِ بنده با ده ها مسلمان که یا بهائی شده اند و یا در شرف بهائی شدن هستند، گفت و گو و مناظره کرده ام و می کنم تا یا از بهائیت به آغوش اسلام بازگردند یا بهائی نشوند.
اگر نمی دانید بدانید، در شهرهایی مانند اصفهان و یزد و شیراز و کرج و تهران و ساری و گرگان و کرمان و …. بهائیان در تبلیغ علیه اسلام و خاتمیت پیامبر و امام زمان، ترک تازی می کنند و کسی هم جلودارشان نیست.
اگر نمی دانید بدانید که اگر بهائیان هم چنان به تبلیغ خودشان ادامه دهند، دیگر نه اسلامی می ماند و نه امام زمانی تا چه رسد به ولایت فقیه که فرع اعتقاد به امام زمان است.
اگر نمی دانید بدانید که این خبیث های ضالّ و مضلّ با فعالیّت های شبانه روزی و شیطانی خود چهره ی
نظام جمهوری اسلامی ایران را چنان مشوّه کرده اند که در ردیف و راستای ممنوع کردن فعالیّت های صلح آمیز هسته ای ایران، استیفای حقوق شهروندی بهائیان مطرح می شود.
اگر نمی دانید بدانید که ایران چندین بار به سبب نقض حقوق بشر، به ویژه در باره ی این بازی گران چیره دست تآتر مظلوم نمایی، محکوم شده است.
اگر نمی دانید بدانید که همین چندی پیش [از دهم تیر ماه] بهائیان سه روز در دانشگاه تورنتوی کانادا سمینار داشتند و سی نفر سخن ران اعم از بهائیان مطرح جهان و مسلمانان سکولار و روشن فکران لائیک و ضد انقلاب، سی سخن رانی در تبلیغ بهائیت و عمدتاً علیه اسلام و جمهوری اسلامی عرضه کردند و ما و شما هم در خواب گران به جان یک دیگر افتاده ایم. به یاد این سخن مولا امیر المؤمنین افتادم که می فرماید:
فَيَا عَجَباً عَجَباً وَ اللَّهِ يَمِيثُ الْقَلْبَ وَ يَجْلِبُ الْهَمَّ مِنِ اجْتِمَاعِ هَؤُلَاءِ عَلَى بَاطِلِهِمْ وَ تَفَرُّقِكُمْ عَنْ حَقِّكُمْ
پس شگفتا، شگفتا، به خدا سوگند اجتماعی این گروه بر باطلشان و پراکندگی شما از حق تان، دل را می میراند و غم و اندوه را جلب می کند.
برادران و خواهران ایمانی، من نمی خواهم خطراتی را که این مملکت را تهدید می کند و حملات فرهنگی ای را که به جوانان ما می شود، به بهائیت محدود و منحصر کنم و یا خطر بهائیت را بیش از اندازه بزرگ جلوه دهم تا خدای ناکرده به این وسیله کار انجمن را مهم بنمایانم. اما مدعی ام که انجمن نزدیک شصت سال سابقه و تجربه ی مبارزه علمی و فرهنگی با این گروه خائن و خبیث را دارد که با خشکیدن ریشه ی پهلوی، این شاخه ی شوم ، هم چنان برای مردم این مرز و بوم، ایجاد مزاحمت می کند و اینک نیز به جای پرداختن به مسائلی که دشمن را شاد می کند، ترجیح می دهد هم چنان به وظیفه ی پاسداری از حریم قرآن و اسلام و امام زمان، بپردازد.
سی سال است که صدها صفحه در روزنامه و سایت ها، ده ها تهمت ناروا به انجمن و انجمنی زده اند و می زنند؛
سی سال است که ده ها نفر از انجمنی ها را به صورت کاملا غیرقانونی و خلاف شرع و انسانیت و مروّت، از تحصیلات عالیه محروم کرده اند و می کنند؛
سی سال است که انواع تن لرزه ها و مزاحمت ها را برای عدّه ای مسلمان و شیعه ی علی علیه السلام و خانواده هایشان، که فریادرسی به جز امام زمان علیه السلام ندارند، فراهم می کنند؛
اما، انجمن هیچ گاه وظیفه ی خویش ندانسته است که به این دشمنی های دشمن شاد کن، دامن بزند و اگر هم اختلافی باشد، آن را خانگی و مانند جفای برادران به یوسف می داند و پیوسته در پی آن بوده که مبادا با تشدید این گونه دشمنی های یک سویه، نظام جمهوری اسلام ایران، تضعیف شود.
مطالبی را هم که بنده در سایت شما نوشتم، به قول حضرت علی علیه السلام شقشقه ای بود که صدایی کرد و دوباره آرام گرفت. می دانید که شتر چون به هيجان مىآيد كيسهاى كف مانند از دهانش خارج مىشود و صدايى از آن برمىخيزد. كوتاه زمانى چنين است و چون هيجانش فرومىنشيند، كيسه فرو مىرود. عرب به آن كيسه «شِقْشِقَة» مىگويد. عرائض بنده را هم از همان قبیل بدانید.
زیاده عرضی نیست. التماس دعا
من راستش از صفا و صداقت شما خیلی خوشم آمد و بدین سبب بسی مایل بودم مکاتباتم را با شما ادامه می دادم، اما مع الاسف به خاطر شدت و کثرت گرفتاری ها از این سعادت محروم ام. از این رو ضمن پوزش فراوان از این که نمی توانم در خدمتتان باشم، جهت آگاهی شما به عرض می رسانم که وبلاگی با این آدرس راجع به انجمن حجتیه اطلاعات خوبی را می تواند در اختیار بگذارد. اگر مایل بودید
به آن مراجعه کنید. با تقدیم احترام. ناوارو.
آدرس وبلاگ مذکور چنین است:
http://marzbanan.blogfa.com
مدیریت محترم تریبون مستصعفین سلام علیکم
یکی از ویزگیهای مقالاتی که علیه انجمن حجتیه،در زمینه های مختلف، نوشته میشود انست که فاقد منبع موثق است.یعنی وقتی به منابع،اثار، و نوشته ها و نشریات انجمن مراجعه میکنی، می بینی مندرجات انها بر عکس اتهامات و افترائات مخالفان و معاندان است. منتهی مخالفان انجمن همواره با استناد به “میگویند ” قصد القای نظر خود را به خواننده دارند.و یا به منابعی استناد میکنند که انها نیز بدون استناد،و بر اساس وهم و گمان و تحلیل کج اندیش نگاشته شده است!
جهت اطلاع خوانندگان محترم سایت وجناب ثقفی چند نکته را درباره مقاله بالا ذکر میکنم:
1—عبارت منقول از امام خمینی ره :”اینهایی که میگویند که هر علمی بلند بشود… نمی دانند دارند چی چی میگویند.حکومت نبودن یعنی اینکه همه مردم به جان هم بریزند.بکشند هم را،بزنند هم را، از بین ببرند….” .با توجه به اینکه دیدگاه انجمن و طرفداران ان ، بنا بر اساسنامه اش،در قبل و بعد از پیروزی انقلاب، کاملا خلاف این دیدگاه بوده است،ولی بهرحال اگر این عبارت تقطیع نشده باشد،باید گفت که حاوی نوعی مغلطه است!زیرا فرضا کسانی که معتقد به حکومت ولایت فقیه نیستند اصل حکومت را نفی نمی کنند و حکومت عرفی را می پذیرند. مگر در سایر کشورها که نظام ولایت فقیه برقرار نیست،با وجود و استقرار حکومت عرفی، مردم به جان هم میریزند و یکدیگر را می کشند؟حداقل در بین مراجع شیعه و انجمن چنین مطلبی متصور نیست!
2—اصولا انجمن حجتیه و مرحوم اقای حلبی ره در مباحث فقهی فتوا نمی دادند،بلکه نظرات و فتاوای علمای بزرگ شیعه را مد نظر قرار میدادند.در بحث حکومت اسلامی هم همین گونه بود.بنابراین،بحث واجب یا مستحب و مباح بودن حکومت، تفاوت نظر و دیدگاهامام خمینی ره و دیگر علما و مراجع شیعه میباشد – مانند اختلاف دیدگاه در بسیاری دیگر از مباحث فقهی- که در جای خود و بر اساس بررسی مستندات خود قابل ارزیابی است.(به نظر بنده اینکه برقراری حکومت اسلامی مقدمه واجب است و یا ضروری اسلام تلقی شود جای بحث اساسی دارد.اساسا پس از کودتای سقیفه، در تاریخ اسلام مشاهده می کنیم که امامان معصوم (ع) و سپس علما و مراجع هیچگاه برای تصاحب حکومت جهاد نکرده اند.قیام افراد موجه نظیر زید و یحیی هم تایید نشده، بیعت امثال ابو مسلم و ولایتعهدی پیشنهادی مامون هم استقبال نشده، خود امیرالمومنین ع هم بی میلی خود را تصریح کرده اند. روشن است که عمده هدف واولویت ائمه ع ترویج و صیانت از دین وهدایت وپرورش جامعه اسلامی است و نه حکومت.لذا اگر میتوانستند بدون حکومت به نشر معارف الهی و هدایت مردم بپردازند دیگر حکومت برایشان مهم نبود.البته این مطلب جدا از حق الهی انها برای حکومت است که از انها غصب شد، و مردم نیز از نعمت حکومت انها محروم ماندند.)
درخصوص اقدام امام حسین (ع) هم باید دانست که اگر اقدامات یزید خبیث و ملعون و ایادی پست و ظالمش برای اخذ بیعت نبود،ایشان همانطور که مکررا در مدینه و مکه و کربلا و در طول راه به انحائ مختلف، و به افراد مختلف گفتند،بقیه عمر خود را ،همچون دوران 10 ساله معاصر با معاویه ملعون سپری می کردند.امام حسین(ع) حتی در بحبوحه مصاف کربلا اجازه خواست اگر بشود بدون جنگ و خونریزی به مدینه بازگردد،و یا به جای دوردستی مثل یمن برود.ولی عناصر خونریز، فاسد و قدرت طلب یزید ان پیشنهادات را نپذیرفتند.منظور انست که سیره اجتماعی و سیاسی ائمه بسیار روشن است.حقیقتا باید بر مظلومیت و حقوق غصب شده ائمه،و بر غربت انها حتی در میان دوستانشان گریست.
ولی نکته مثبت و درخشان عملکرد انجمن انست که طبق موازین علمی شیعی،هنگامیکه امام راحل،در مقام مجتهد حاکم قرار گرفت،انجمن پیروی خود را از نظرات و احکام ایشان ابراز داشت، و در مراحل مختلف این تبعیت را اعلام کرد.
3—دیگر تهمت مغرضانه و عوامانه ای که جناب ثقفی به انجمن زده است تلقی ” دینداری انجمن به نوعی نو اخباری گری عوامانه ” است. شاید جناب ثقفی تفاوت بین دیدگاههای اخباری و اصولی را نمیداند!
زیرا اخباری ها – که خوشبختانه امروزه منسوخ شده اند – حجیت عقل و اجتهاد را قبول ندارند.در حالیکه در تعالیم و معارف و اموزه های انجمن حجتیه عقل و علم و اجتهاد جایگاهی بس رفیع دارند.همچنین بر خلاف نظر اقای ثقفی،دوستان انجمنی نه تنها بازاری نبودند بلکه عمدتا بالاترین مدارج علمی و دانشگاهی را کسب کرده و از این جهت نیز اشکارا مورد حسادت مغرضان و مخالفان بی هنر و بی مایه بودند.ولی اختصارا عرض میکنم انجمن حجتیه،به پیروی از نظرات شریف ائمه هدی (ع) – توجه جناب ثقفی و دیگران را به بخشهای کتاب الحجه و کتاب العقل از اصول کافی جلب میکنم. – و علمای اسلام:
1- حجیت ظاهر قران را قبول دارد.
2- اجتهاد در احکام را قبول دارد.(من نمیدانم وقتی یکی از اتهامات بچه گانه به انجمنی ها تقلید از اقایان خویی(ره) ، سیستانی و وحید است،دیگر چه اصراری است که بگوییم انها اجتهاد را قبول ندارند.چرا سعی می کنید برای اثبات توهمات و گمان های خود هر رطب و یابسی را سرهم کنید و به انجمنی ها نسبت دهید؟!
3- تفاسیر علمی و عقلی و ادبی و….از قران –در حد و اندازه خود و صاحب انها –پذیرفتنی است. ولی به موجب روایات متعدد،قران دارای بطون مختلف و کثیر است.و علم کامل ان و تاویل ایات ان نزد پیامبر و ائمه معصومین است.
4- فلسفه و عرفان و همه صناعات و یافته های بشری،اگر با صریح ایات قران و یا روایات صحیح مغایر نباشد،پذیرفتنی است.بنابراین، اولا انجمن درجه بندی اعتباری روایات را درست میداند –و مباحث علمی رجال و درایه در دروس اموزشی ان بخوبی تدریس میشده – و ثانیا بنا بر نص روایات، عقل را حجت درونی و مستقل برای بشر میداند.عرفان صحیح نیز، که بر پایه معارف دینی و عبادات شرعی حاصل شود مورد تکریم و احترام است.
5- بدیهی است به موجب دلیل عقل و صراحت روایات صحیح منقول از ائمه هدی،عرفان بافی های ناشی از بنگ و چرس، و یا رویاپردازی هایی که منجر به توهین به شیعیان شود، و یا تفکرات مالیخولیایی و ضد عقلی که به وحدت و یکی دانستن خدا و مخلوق بیانجامد، ویا فلسفه هایی که به قول مولوی – در داستان فیل و اتاق تاریک –فردی بنشیند و از پیش خود خدا را خیالپدازی کند و تشبیه نماید نه تنها مورد تایید نیست، بلکه مورد نکوهش انجمن و اقای حلبی(ره) وهمه امامان و علمای شیعه است!اگر کسی در این زمینه ها بحث دارد باید ابتدا با قران و احادیث و امامان معصوم و علمای شیعه بحث نماید!(حقیر نیز به سهم خود اماده انجام بحث مفصلتر در این زمینه هستم.)
این افتخار برای انجمن و شخص مرحوم اقای حلبی (ره) کافی است که با تعالیم و بیانات و سخنرانیها و جلسات علمی خود تصویر علمی و صحیح،و بدور از پیرایه ها و خرافات، از اسلام و مکتب اهل بیت و امام زمان ع به جامعه ارائه کردند و موجب گرایش هزاران هزار تن از جوانان تحصیل کرده و خانواده های انان به سوی مکتب اسلام شدند.
من لم یشکرالمخلوق، لم یشکر الخالق
بحثهای دیگر را نیز باید بهمین نحو تصحیح کرد.اولا انجمن تحریم چراغانی نیمه شعبان 1357 را رعایت کرد.
ثانیا مشارکت در فعالیت های سیاسی مراتب دارد و منحصر به اقدامات براندازی نیست.لذا افراد و گروهها،در هر زمان با ملاحظه شرایط،استراتزی و تاکتیک مناسب را بر می گزینند.ثالثا امروز هم اگر کسانی بخواهند در ایران اقدام به تاسیس سازمان غیر دولتی نمایند،یکی از شروط وزارت کشور انست که ان سازمان وارد سیاست نشود.البته عدم دخالت موسسه در سیاست به معنای عدم دخالت اعضا در سیاست نیست.ولی اقدام سیاسی صفر تا 100 دارد و تنها به معنای براندازی و ترور و حرکت مسلحانه نیست.
بخش اخر مقاله،که بعنوان حمله شدیداللحن امام ره به حجتیه و “پیام منشور روحانیت” تیتر خورده است حقا و انصافا از ساحت انجمن و دوستان انجمنی ،که فعالیت و فداکاریهای زیادی برای پیروزی و حفظ انقلاب و جمهوری اسلامی کرده اند، بدور است و من نمیدانم چه مورد و مصداقی برای ان وجود دارد؟
البته به یاد دارم که در زمان حیات امام (ره)،و ریاست جمهوری حضرت ایت الله خامنه ،یکی از حملات جناح مخالف ( سیاسیون چپ،اعم از روحانی و شخصی) به ایشان، همین گونه برچسب ها بود. و یا حملاتی که امثال اقای محتشمی پور به اقای هاشمی رفسنجانی میکردند و ایشان را تجمل پرست و اشرافزده،و امریکایی میخواندند! حملات مشابهی نیزاز سوی گروههای توده ای و پیمانی و….چپگرا و تندروهای مجلس به شورای نگهبان میشد و انها را دارای دیدگاههای امریکایی میدانست، ولی انجمن از این گونه مواضع به کلی دور بود.چنانکه حتی افراد سیاست زده ان دوران انجمنی ها را نیز در طیف راست به حساب میاوردند! به هر صورت واقعیت انست که انجمن حجتیه پس از پیروزی انقلاب اسلامی، همواره کلیت نظام را مورد تایید قرار داد و همانطور که در متن مقاله جناب ثقفی هم امده،فعالیت و مشارکت در امور سیاسی را برای اعضای خود تجویز کرد.
ان شاالله خداوند متعال همه ما را از فتنه های اخرالزمان و بغض و حسد و حیله و کینه دشمنان اسلام محفوظ بدارد.
اللهم عجل لولیک الفرج
فکر میکنم با خوندن نظرات کل ارزش استدلالی مقاله زیر سوال میره.
حداقل یک فکری به حال پاسخ دادنشون میکردید!
متاسفم.
باسلام
سخنان اقای ثقفی مرا به یاد فرمایش شهید بهشتی انداخت که در مقابل هجوم وهیاهوی ؛بی عیار؛ تشنگان قدرت؛ فرمود (ماشیفتگان خدمتیم نه تشنگان قدرت)اینجانب به عنوان یک فردمطلع ازفضایا؛ بدین وسیله به تمام برادران دینی اعلام می کنم اگرواقعاسوز اسلام وانقلاب اسلامی دارید بیایید ازمجرای موثق نه ازطریق حدث گمان وفضاهای غبارالود؛ اطلاعات رابه دست اورید وباوجدان الهی نه باموضع گیری خصمانه؛ بررسی ونتیجه گیری نمایید والادر هرمقام وهر منصبی باشید با این افکارپریشان وبااین زبان درازتهمت گو وافترا زن !!!!! به گروهی ازمومنینی که چه قبل از انقلاب وجه بعداز انقلاب برای پیروزی وتداوم پای ان بدون ادعا خون ومال وحتی ابرو داده اند؛خدارا خوش نه می اید در معرض جننن بی مهری قرار گیرند.انهم نیت وعمل انها صرفـآبدست اوردن خشنودی خدابود,نه قدرت,اگراینطور نبودانجمن حجتیه هم می توانست مثل سایر گروهها برای خود کانون های قدرت ایجادکرده وافرادی را برای میراث خواهی دور خود جمع کند.لذا برای؛ به به!! جه جه!!! یک عده پشت پرده ووابسته وبعضاساکن بیرون ازمرز چه جغرافیایی چه عقیدتی؛ بی جهت اعمال نیک خود را که با هزاران مشقت بدست می اید؛ ضایع نکنید .از خدای متعال برای همه خلوص نیت می طلبم .
بنده به طور کاملا اتفاقی این کلمه را در قسمت جستجوی google حک کردم و به صورت رندوم چند مورد از وبلاگ و سایتها را مطالعه کردم( راستی تا یادم نرفته بگم که بنده شیعه هستم) و این ضدو نقیض های ثبت شده در وبلاگها حس کنجکاوی مرا قریب یک ماه بدنبال خودش کشید. حالا میخوام نتیجه ای را کا از مطالعاتم گرفتم برایتان ارسال کنم:
واقعا از تیز هوشی و کار علمی انجمنی ها لذت بردم و لی احساس میکنم مخالفین این جریان از نوعی جو غیرواقعی و دسیسه استکباری مرموز رنج میبرند.
خداوند همه شیعیان را به برترین درجات معرفت هدایت نماید. آمین