مجتبی دانشطلب
اگر برنامه آب بازی تنها بین پسران یا در پارک بانوان و بین دختران (و بدون انتشار تصاویر) انجام میشد کسی اعتراض نمیکرد، عصبانیتی هم به وجود نمیآمد، نیازی هم به برخورد احساس نمیشد. حتی اگر خبری پخش میشد که چنین برنامهای در باغی، یا کوه و درهای و دور از چشم اجتماع بین دختران و پسرانی انجام شده و عکس و تفصیلاتی هم از آن منتشر نمیشد باز هم چنان حساسیتی به وجود نمیآمد.
بنابراین موضوع اصلا «آب بازی» نیست، موضوع «نمایش آببازی دختران و پسران در ملأ عام» است. موضوع دقیقا اینست که عدهای برای نشان دادن رفتاری خلاف عرفهای پذیرفته شده و دهن کجی به قوانین مطابق با عرف، آب بازی بین دختر و پسر را در پارک و در روز روشن، و برای عکس گرفتن و منتشر کردن انتخاب کردهاند.
بیاحترامی به الزامات عرفی یا آن طور که در زبان رسمی متداول شده «هنجار شکنی»، اگر هم مشخصههای واضحی نداشته باشد احساس مشترکی بین کسانی که به آداب اجتماعی پایبندی دارند به وجود میآورد؛ حس اهانت به شخصیت یا نادیده گرفته شدن شعور. وقتی هنجار شکنی به شکلی اتفاق میافتد که علنا هویت جامعه را به سخره میگیرد عصبانیت هم به این حس اضافه میشود.
مسخره کردن هنجارها و هویتها میتواند موضوع جرم شناخته شود و برای جلوگیری از آن هم به راهکار قانونی نیاز است. راه حل در موارد این چنینی، به خصوص آن طور که لقلقه زبانها شده «کار فرهنگی» (تبلیغ و نصیحت و انتشار کتاب و فیلم و برگزاری مراسم و …) نیست. کسانی که در این موارد به لزوم کار فرهنگی اشاره میکنند غیر از این که ترس و عدم اعتماد به نفسشان را در مخالفت و برخورد نشان میدهند به هیچ چیز دیگری اشاره نمیکنند.
مذهبیهای ساده هم اکثرا کلامشان را با این که «مخالف شادی کردن نیستیم» شروع میکنند. این ها اساسا موضوع را متوجه نشده و در نکته انحرافی ماجرا گرفتارند. اگر مسئله شادی کردن بود با اصلاح شکل آن بر طرف میشد، اما به نظر نمیرسد که مرتکبین آب بازی مثلا تمایلی به آب بازی بدون افراد ناهمجنس داشته باشند.
دسته دوم مثل همیشه به ادبیات توطئه پناه میبرند و آب بازی را هم به عوامل استکبار جهانی و صهیونیسم ربط میدهند! (مثال) تمسخر هنجارها و هویتها البته سیاسی هست اما نه به شکلی که با ادبیات توطئه و کشف فراماسونری بیان میشود، بیاحترامی به عرف از آن جهت سیاسی است که نظام و قوانین موجود را مسخره میکند، و حتی میتوان گفت که جنبههایی هم از هماوردخواهی پنهان دارد.
روضه کسانی هم که نبودن وسایل تفریح و شادی را دلیل این رفتارها معرفی میکنند (مثال) دیگر به غایت مضحک است. مرتکبین هنجارشکنی از بیشترین امکانات رفاهی و وسایل تفریح در نسبت با سایر اقشار اجتماع برخوردارند. مشکل آن جاست که این قشر بسیاری از کارها را (به خاطر ثروت یا تافته جدا بافته دانستن خودشان) میتوانند انجام بدهند، اما به خاطر قوانین و نظام موجود خیلی از آنها را نمیتوانند انجام بدهند.
بخواهیم یا نخواهیم جامعه ما در وضعیت تازهای قرار گرفته و «خلل سیاسی ـ اجتماعی»ای هم که اخیرا در آن به وجود آمده به وضوح مشدد کوران بوده و به قانون شکنی و هنجارستیزی آشکار دامن زده است. عدهای نمیخواهند این واقعیت را ببینند، یا نسبت به آن توجه وافی ندارند و یا آن را به مسائل دیگر فرافکنی میکنند یا راه حلهای معکوس میدهند. «تجری اراذل و اوباش» تنها نشانههایی از اثرات این کوران هستند.
اولین مانع در فهم مسئله و ارائه راهکار، همین تغافلها و پناه بردن به کلیشهها و حرفهای تکراری است؛ بحث درباره «حق شادی کردن» یا «توطئه عوامل استکبار» یا «لزوم کار فرهنگی» و حتی فروکاستن آن به دعوای جناحی (مثال) بیش از حد بیربط است. انکار مشکلی که بروز تازهای دارد فقط به تشدید آن کمک میکند. اما وضعیت به گونهای است که حرفهایی غیر از اینها با بیاعتنایی یا واکنش منفی مواجه میشود!
سلام
متن رو خوندم اما تنها چیزی که در ان دیدم انکار دیگران بود. و حرف خاصی توسط نویسنده مطرح نشده بود، حالا دیگران با توجه به دسته بندی که شما – نویسنده – کردید که هر چند به نظر اینجانب اشتباه است، نظرات بنا بر رای شما محافظه کارانه و مضحک خود را بیان کردند، اما نظر شما چیست؟
وقتی که این سطور را می نویسید به یا داشته باشید برای زمانی که کسی برای خواندن آن وقت صرف می کند شما مسئول هستید. اما این خواندن این مطلب جز اتلاف وقت برای خواننده چیزی به همراه ندارد.
آقای خامنه ای میگن بترسید از اظهار نظرهای بدون عمق نظر و دقت بدون دور اندیشی بترسید ازاینکه کسی به حمایت از حرف شما مخالفانش رو با سنگ و چوب بزنه. به اسم شما و اسلام دیگران رو قلع و قمع کنه. مشکل از اونجایی شروع شد که یه عده ای به اسم اسلام و تبعیت از نظام اومدند یه سری از شادی های مجاز رو با زور نیروی … انتظامی له کردند. نمونه هاش زیاده یکی چهار شمبه سوری یکی اینکه طبق قانون اساسی هر اعتراض بدون شعار و هر اعتراض آرامی نیازی به مجوز قانونی نداره . بازهم جلوی این رو گرفتن و مثالهای دیگه. خود این ادما شروع کردن به اسلام جلو قانون اساسی اسلام رو گرفتن. حالا باید هم یه عده رو ببینن که به اسم رفاه (به باور شما) جلوی اسلام وای میستند. که من هم اینرو مقابل اسلام نمیدونم…
در آخر: این چوبی هست که اول خودتون بلند کردید و دیگه پایین هم نمیاد و نمیتونید بیاریدش.
ارجاعتان می دهم به حرفهای حاج آقا زائری ….