پنج‌شنبه 13 می 10 | 13:42

از جمعیت‌شناسی حیوانی تا عشق انسانی

به اين معنا كه جمعيت‎شناسي با انسان‎ها به عنوان اعداد و ارقام رياضي برخورد مي‎كند! مثلا وقتي مواليد را سنجش مي‎كند، مي‎گويد مواليد در ايران يك و نيم برابر غرب است. يعني مواليد را نصف مي‎كند، آدم‎ها را نصف مي‎كند. اگر بخواهد مواليد را نسبت به پدر و مادر بسنجد، مي‎گويد: يك و ربع! ما كه ربع‎بچه نداريم، نيم‎آدم نداريم. آن‎ها همه چيز را آماري مي‎فهمند و مي‎سنجند و البته در پشت اين نوع نگاه، مباحث غير‎اخلاقي و غيرفرهنگي قرار دارد


جمعيت شناسي به عنوان يك علم آماري در هر كشور مبناي اقتصادي دارد، و ريشه تئوريك آن از كشيشي به نام مالتوس، در انگلستان آغاز شده است. انگلستان به‎عنوان كشوري كه هميشه جمعيتش بيشتر از محدوده جغرافيايي‎اش بوده و همچنين به دليل وجود سواحل ناجور و عدم استفاده از آن‎ها، صخره‎هاي بلند و زمين‎هاي ناهموار غيرقابل استفاده جهت كشاورزي، سرزميني است كه در آن هميشه جمعيت بيشتر از غذا بوده! بنابراين فقر در انگلستان پذيرفته شده است. در بسياري از رمان‎هايي كه ماجراي شان در انگلستان قرن 19 مي‎گذرد، فقر امري بسيار واقعي در جامعه و كاملا پذيرفته شده است؛ چون غذا براي همه موجود نيست و به همين دليل استثمار و استعمار از انگلستان آغاز شده است. چون اگر مي‎خواستند براي همه مردم غذا فراهم كنند، مجبور مي‎شدند بر پشت‎بام خانه‎هاي‎شان هم سيب‎زميني كشت كنند! و اين چيزي است كه در مثل‎هاي‎شان نيز رواج دارد.

اما نكته مهم گفته‎هاي مالتوس است كه به جمعيت بيشتر از غذا اشاره مي‎كند، پس اين تفكر مبنايي انگليسي دارد. گويا از همين‎جا هم بحث بقاي ظالمانه اصلح و بقاي تكاملي زورمدارانه مطرح شد. اين مسئله بيان گر اين موضوع بود كه پول‎دارها مي‎مانند و گرسنه‎ها مي ميرند، اغنيا زندگي خواهند كرد و فقرا خواهند مرد. و اين سيستم تكاملي خلقت به‎عنوان يك اصل اخلاقي در دنيا پذيرفته شد. فاشيسم نيز از همين تفكر مالتوسي به‎وجود آمد كه مي‎گفت: «جمعيت بيشتر از غذاست، قحطي در جهان به‎وجود مي‎آيد، پس آدم‎ها بايد بميرند!» اين سيستمي است كه هم‎اكنون نيز در جهان پياده مي‎شود. امروزه فاش مي‎شود كه مواد غذايي بسيار خطرناكي وارد كشورهاي جهان مي‎كنند كه باعث مقطوع‎النسل شدن انسان‎ها مي‎شود. تنها به اين دليل كه نتوانند بچه توليد كنند. متأسفانه اخيرا در ايران هم شنيده مي‎شود كه در گمرك از طرق خاصي مواد شيميايي خطرناكي وارد مي‎كنند كه به عنوان غذا استفاده مي‎شود و موجب ضعف انسان و انقطاع نسل مي‎شود. يا حتي برنامه‎هاي غذايي كه به عنوان برنامه جمعيت‎شناسي و با نام كنترل مواليد براي كشورهاي جهان به‎كار بردند نيز با تكيه بر همين مسئله ‎كه غذا كمتر از جمعيت است، پايه‎گذاري شده بود. مثلا در همين بحران اقتصادي اخير، مركل صدر اعظم آلمان گفت: «به علت اين‎كه وضع اقتصادي هندي‎ها و چيني‎ها بهتر شده است، آن‎ها بيشتر غذا مي‎خورند و اين باعث قحطي در جهان مي‎شود.» اين در حالي است كه از يك ميليارد گرسنه دنيا، 625 ميليونش در آسياست و اين‎ها گفتند چون جمعيت آسيا زياد است، دارند غذاي دنيا را مي‎خورند. و البته به همين بهانه جنگ راه مي‎اندازند و اين بحث بسيار اساسي در استراتژي‎هاي‎شان است. اما تعداد اين افراد در آفريقا كمتر است. در آن‎جا هم سيستم‎هاي كنترل جمعيت را به نام فقر ترسيم كردند. برنامه‎هايي پياده كردند كه اگر مي‎خواهيد فقير نباشيد، بايد بچه‎هاي‎تان كمتر باشد، به همين دليل، كشورهايي كه ثروتمندند، جمعيت‎شان كم و كشورهايي كه فقيرند پر جمعيت هستند. حتي گفتند رشد و توسعه و پيشرفت همراه با كم شدن بچه‎هاست. اين‎همه مبناي اقتصادي دارد. به عبارتي، جمعيت‎شناسي در درون خودش مبناي اقتصادي و زيستي و تكاملي و حيواني دارد، نه يك مبناي انساني و از اين جهت مثل اقتصاد عمل مي‎كند كه بي‎رحم و غير اخلاقي است. حتي در موضوع مهاجرت‎ها؛ نه فقط بحث حركت جمعيت از نظر كمي و كيفي مطرح است؛ بلكه حركت جغرافيايي جمعيت از نظر جمعيت‎شناسي هم كنترل مي‎شود. اخيرا چهارچوب‎هاي تئوريكي تبليغ مي‎شود (حتي در شبكه هاي فارسي زبان) كه شما غربي باشيد، اما در كشور خود بمانيد. چون به اين نتيجه رسيدند كه اگر همين‎طور نژادها و استعدادهاي مختلف وارد غرب شوند، جمعيت‎شان از درون پاره پاره مي‎شود. اگر همين‎طور مسلمانان به غرب مهاجرت كنند، در مدت‎زمان كوتاهي ديگر از مسيحيت و يهوديت چيزي باقي نخواهد ماند. به‎طور مثال، آن‎ها به هيچ‎وجه اجازه ندادند كه آفريقايي‎ها به آمريكا بيايند يا از ورود افراد اروپاي غربي به اروپاي شرقي جلوگيري كردند. خلاصه چهارچوب‎هايي ترسيم كردند كه كسي از جاي خود حركت نكند. به عبارت، ديگر فقرا به جمع اغنيا داخل نشوند. بنابراين جمعيت‎شناسي از بعد اخلاقي و فرهنگي دچار اشكال شده است. اما مردم‎شناسي از اين سيستم رد مي‎شود.

مردم‎شناسي مي‎گويد بايد بعد فرهنگي و غريزي جمعيت را در نظر گرفت نه اين بعد تقليل يافته رياضي‎وار جمعيت‎شناسي را. به اين معنا كه جمعيت‎شناسي با انسان‎ها به عنوان اعداد و ارقام رياضي برخورد مي‎كند! مثلا وقتي مواليد را سنجش مي‎كند، مي‎گويد مواليد در ايران يك و نيم برابر غرب است. يعني مواليد را نصف مي‎كند، آدم‎ها را نصف مي‎كند. اگر بخواهد مواليد را نسبت به پدر و مادر بسنجد، مي‎گويد: يك و ربع! ما كه ربع‎بچه نداريم، نيم‎آدم نداريم. آن‎ها همه چيز را آماري مي‎فهمند و مي‎سنجند و البته در پشت اين نوع نگاه، مباحث غير‎اخلاقي و غيرفرهنگي قرار دارد. اما در مردم‎شناسي مي‎گويند: كه فرزند محصول عشق و علاقه پدر و مادر است نه اين‎كه صرفا محصور در مباحث اومانيسمي باشد. به عبارتي، وقتي مسئله عشق ميان دو جنس مخالف به وجود مي‎آيد، اين دو در نهايت فوران علاقه و محبت با يكديگر رابطه جنسي برقرار مي‎كنند كه در نتيجه فرزندي زاييده شور عشق ايجاد مي‎شود. در نتيجه مواليد نتيجه عشق و انسانيت هستند، چراكه عشق و انسانيت رابطه مستقيم با هم دارند. بچه‎ها محصول عشق والدين هستند نه محصول كارخانه بچه‎سازي، مثل آن‎چه در جمعيت‎شناسي و فاشيسم مطرح است. پس اگر در يك جامعه عشق و احساس و عاطفه وجود داشته باشد، همه افراد را پوشش مي‎دهد. كه اگر اين دو (عشق و عواطف انساني) با هم اوج بگيرند، يعني انسانيت جوامع اوج بگيرد؛ حتما بچه‎زايي آن جامعه اوج مي‎گيرد.

و بايد توجه داشت كه آن‎چه عشق را به‎وجود مي‎آورد، معنويت است. يعني در يك جامعه اگر معنويت قوي‎تر باشد، عشق و عواطف بيشتر مي‎شود. روابط فراساختاري باعث مي‎شود دو جنس مخالف و متضاد به‎هم نزديك شوند و به يكديگر عشق بورزند و در نتيجه‎ فرزند توليد شود. در چنين جامعه‎اي به‎شدت عواطف انساني در بعد اجتماعي بالاست. يعني جامعه بدون احساس و عاطفه نيست. در اين جامعه عرفان و معنويت و خانواده اوج مي‎گيرد. و چون اين‎ها اوج مي‎گيرد، نظامي سراسر معنا و نشانه و روابط اجتماعي متراكم به‎وجود مي‎آيد. و انسان‎ها به‎شدت شاداب و اميدوار به آينده و زندگي‎محور هستند. اين در جايي است كه خانواده به‎شدت اوج مي‎گيرد و هر جا خانواده باشد، بچه ايجاد مي‎شود. اما اين‎كه جمعيت‎شناسان آمدند و از همين مسئله بر ضد نظام خانواده استفاده كردند و باعث ايجاد مشكلات فراواني بر سر راه خانه و خانواده شدند، موضوعي است كه در مقاله آينده عنوان خواهيم كرد

ثبت نظر

نام:
رایانامه: (اختیاری)

متن:

پربازدیدترین

Sorry. No data so far.

پربحث‌ترین

Sorry. No data so far.