شنبه 13 آگوست 11 | 12:25

پرونده‌­ای درباره کارت‌های عروسی در ماهنامه «مهرنو»

شماره ششم دوره جدید مهرنو با پرونده­ای درباره کارت‌های عروسی منتشر شد. پرونده کارت‌های عروسی مهرنو، کارت‌های عروسی حدود 50 سال گذشته را بررسی کرده و ضمن انتشار گفت‌وگوهایی با کارت‌فروش قدیمی میدان بهارستان و بانو فروغ اعظم که 60 سال از مجلس عروسی‌اش می‌گذرد، مطالبی درباره کارت‌های عروسی در کشورهای عربی و افغانستان هم با خود دارد.


تریبون مستضعفین- شماره ششم دوره جدید مهرنو با پرونده­ای درباره کارت‌های عروسی منتشر شد.

این شماره از ماهنامه مهرنو همچنین پرونده نسبتا مفصلی برای کتاب‌ها و زندگی نادر ابراهیمی در خود دارد که شامل معرفی کتاب‌های این نویسنده، گفت‌وگو با فرزانه منصوری همسر او، جلال فهیم هاشمی ناشر کارهای او و یادداشتی از یوسف‌علی میرشکاک درباره رفتار اجتماعی ادبیات نادر ابراهیمی است.

پرونده کارت‌های عروسی مهرنو، کارت‌های عروسی حدود 50 سال گذشته را بررسی کرده و ضمن انتشار گفت‌وگوهایی با کارت‌فروش قدیمی میدان بهارستان و بانو فروغ اعظم که 60 سال از مجلس عروسی‌اش می‌گذرد، مطالبی درباره کارت‌های عروسی در کشورهای عربی و افغانستان هم با خود دارد.

در بخش سبک زندگی این ماهنامه هم، یک نمونه کم‌نظیر از کتاب‌های آموزش آشپزی دوره قاجار به نام «جامع الصنایع» معرفی شده و با دکتر اکبر ایرانی، ناشر این کتاب نیز به گفت‌وگو نشسته‌اند.

ادامه بازتاب‌های مرگ هاجر نویدی بعد از ده سال، بازخوانی خطبه‌های نهج‌البلاغه امیرمومنان(ع)، گفت‌وگو با علی درستکار در نقد رفتار اجتماعی تلویزیون، میهمانی در خانه خواهر محمدعلی فیاض‌بخش و یک سفرنامه تصویری از حج عمره با عنوان «وقتی رسیدیم، باران گرفت» بخش‌های دیگری از این شماره ماهنامه مهرنو را به خود اختصاص داده‌اند.

«برج‌نشین نمی‌تواند شعر اجتماعی بگوید»، گفت‌وگوی جلیل صفربیگی و گزیده‌ای از رباعی‌های اجتماعی او، درس اخلاق میرزا عبدالکریم حق‌شناس، سفرنامه‌ای از دو کشور اسپانیا و پرتغال به قلم مصطفی حریری و نقد نظام آموزشی در سرزمین انگلستان، نمونه‌هایی از مطالب خواندنی این مجله‌اند.

»افسانه روزنامه‌نگاری بی‌طرف» به قلم گاوین دال، «پول بی‌زحمت سر سفره نبرید» از دکتر حسن سبحانی، «مادرم با آتش کتاب‌ها نان می‌پخت» از احمد بیگدلی، «حداقل کمی فکر کنید» از نعمت‌الله سعیدی، «از رنجی که می‌بریم» از دکتر ابراهیم فیاض و «سینمای رو به انحصار ایران» از وحید جلیلی نوشته‌های دیگر چاپ شده در مهرنو ششم هستند.

در بخشهایی از گفت‌وگوی بانو فروغ اعظم آمده است: «من و جاری‌ام برای همه غذا درست می‌کردیم. یک روز مادرشوهرم گوشت خرید و به ما گفت امروز ناهار سرگنجشکی درست کنید. ما دو تا رفتیم قابلمه غذا را روی چراغ گذاشتیم. یک دفعه چراغ برگشت و قابلمه روی زمین افتاد. همه غذا ریخت. مانده بودیم چه کنیم. چیز دیگری هم در خانه نداشتیم، چون آن زمان یخچال در خانه نبود. غذا را از روی زمین جمع کردیم و دوباره ریختیم توی قابلمه. سر ناهار گفتیم غذا نمی‌خوریم. همه خوردند و شکر خدا هیچ چیزشان هم نشد…

…بعد از عقد یک‌بار آمد به مامان گفت یکی از فامیل‌ها از کربلا آمده، اجازه بدهید با هم به دیدنش برویم. مامان بدون این‌که به آقاجون بگوید، اجازه داد. برادرم را که دو سال از من کوچک‌تر بود، همراهمان فرستاد. ما جلوتر می‌رفتیم و برادرم پشت‌سر ما می‌آمد. بعد از چند کوچه برادرم ما را گم کرد. رفتیم شمیران، ناهار خوردیم و عصر رفتیم سینما. دفعه اولی بود که سینما می‌رفتم، خوابم برد. وقتی فیلم تمام شد، حاجی پرسید قشنگ بود؟ گفتم من خواب بودم. دو – سه هفته بعد دوباره آمد به مامان گفت یکی از فامیل‌هایمان فوت کرده، با هم برویم ختم، این دفعه رفتیم زیارت شاه‌عبدالعظیم. دیر برگشتیم، آقاجونم رسیده بود.«

این ماهنامه در 116 صفحه و با بهای هزار تومان روی دکه های مطبوعاتی است.

ثبت نظر

نام:
رایانامه: (اختیاری)

متن:

پربازدیدترین

Sorry. No data so far.

پربحث‌ترین

Sorry. No data so far.