دوشنبه 29 آگوست 11 | 18:00

اگر فیلم «حقیقت محض» را سینماگران ایرانی می‌ساختند!

عاطفه صادقی

چرا سینماگران امریکایی برای کشورشان تاریخ جعلی، فرهنگ قلابی و قدرت می‌سازند و سینماگران ما با تمسخر فرهنگ، توهین به مردم و سیاه نمایی دنبال خرس طلایی و نقره‌ای هستند تا پز روشنفکری و مردمی بودن بدهند؟!


تریبون مستضعفین –  عاطفه صادقی

فيلم سينمايي «حقيقت محض – Nothing But the Truth» محصول 2008 با کارگردانی راد لوري -Rod Lurie- و بازي كيت بكين سيل، متاديلون و آنجلا باست 30 دقيقه بامداد روز جمعه 28 مرداد ماه از شبكه دو سيما پخش شد. «راشِل» خبرنگار يكي از روزنامه‌هاي پر تيراژ امريكا است كه به‌طور نامعلومي از معماي ترور رئيس‌جمهور امريكا با خبر مي‌گردد. طبق گفته اِن‌اِس‌اي، سيا و مقامات رسمي امريكا، ترور رئيس‌جمهور برنامه دولت ونزوئلا بوده است.

در نتيجه و به تلافي اين داستان، امريكا حمله گسترده هوايي به چند شهر مهم و مراكز اقتصادي ونزوئلا انجام مي‌دهد، حال آن‌كه ادعاي آنها بر اين بوده است كه هدف اين حملات، تاسيسات نظامي است. راشل متوجه مي‌شود ترور رئيس‌جمهور در واقع سناريوي مقامات امريكايي بوده كه بوسيله سيا طراحي شده است. چرا كه اين صحنه‌سازي بهانه‌اي براي حمله به ونزوئلا را براي امريكا فراهم مي‌كند.

سیا تمام تلاشش را می‌کند تا هویت فردی را که این اطلاعات محرمانه را به خبرنگار داده است، شناسایی کند چرا که چنین شخصی که جاسوس امریکا در ونزوئلا را شناسیایی کرده و اطلاعات محرمانه را به یک خبرنگار داده است خائن به امنیت ملی امریکا محسوب می‌شود. با این حال راشل افشای هویت او را برخلاف اخلاق حرفه‌ای خود و باعث دردسر کسی می‌داند که این اطلاعات را به وی منتقل کرده است.

راشل بیش از یک سال به زندان می‌افتد، همسرش او را رها می‌کند، سرپرستی فرزندش را از دست می‌دهد و با این حال حاضر به افشای نام فرد خبر رسان نیست، از آن طرف سیا حسابی تحت فشار است و تمام نیروی خود را برای افشای نام او به کار می‌گیرد.

فیلم را تا آخر دیدم، فقط به این دلیل که بدانم سناریو‌نویس و کارگردان این فیلم حرف سیا را به کرسی می‌نشانند یا حرف خبرنگار را؟!! آن هم فیلمی که قدرت بی‌نظیر امریکا برای همه جهان و برنامه او برای همه کشورها حتی کشوری مثل ونزوئلا را اثبات می‌کرد.

با کش و قوس فراوان درنهایت، دادگاه عالی به مجرم بودن خبرنگار و اقدام وی علیه مصالح ملی امریکا رأی می‌دهد ولی دادگاه محلی از جرم او می‌گذرد.

و اما نتیجه فیلم؛

دادگاه و قوه قضائیه محکم و در عین حال مهربان نمایش داده می‌شود، سیا و سیستم اطلاعاتی امریکا قوی و خلل‌ناپذیر و خبرنگار در این ساختار امانت‌دار و اخلاق‌مدار.

جالب این جاست که دست آخر متوجه می‌شوید، اصلا ایراد از سیستم نبوده و کل ماجرا بر می‌گردد به شیطنت دختر بچه‌ی خانم جاسوسی که در ونزوئلا مأمور سیا است، یعنی افشاکننده اطلاعاتی که راشل برایش 7 سال سختی زندان را تحمل می‌کند دختر همان خانم مأمور سیا است و فیلم حقیقت محض، صرفا بر اساس یک اشتباه کودکانه، مخاطب را 2 ساعت همراه می‌سازد تا مفاهیم فوق را به خوردش بدهد، فرقی هم نمی‌کند که این مخاطب یک شهروند امریکایی باشد یا یک مسلمان ضدامریکایی که پای تلویزیون جمهوری اسلامی ایران نشسته است.

حالا فرض بگیریم همچین ماجرایی قرار بود در ایران به صورت یک فیلم ساخته شود، سینماگران ما از چه زاویه‌ای، موضوع را روایت می‌کردند:

حاتمی کیا مثل به رنگ ارغوان می‌آمد سیستم اطلاعات مملکت را محیطی غیر‌انسانی به تصویر می‌کشید تا با گزارش یک جشن قدرت روابط عشقی و خانوادگی را در برابر باورها و اعتقادات به نمایش بگذارد!

تهمینه میلانی، آن مرد مأمور سیا و شوهر خیانتکار بی‌معرفت زن خبرنگار را به بهترین شکل ممکن در قامت یک هیولا جا می‌انداخت تا حقوق پایمال شده زنان تحت ستم امریکا را به تصویر در آورد.

مجید مجیدی، از نگاه بچه‌های قصه فیلم را روایت می‌کرد تا از طریق دختر بچه جاسوس و پسربچه خبرنگار با خلق یک موقعیت دراماتیک، صفای زندگی طبقات محروم جامعه امریکا را با آواز گنجشک‌های امریکایی به رنگ خدا پیوند بزند.

اصغر فرهادی نیز با نمایش صحنه‌های جدایی راشل خبرنگار از همسرش و نمایش دوستی راشل با همسر جاسوس اوج وخامت حال خانواده امریکایی را در قالب تاثیر گذارترین صحنه‌های یاس‌آور به تصویر می‌کشید.

و اما جعفر پناهی با ساختنیک لوکیشنی در زیر زمین خانه‌اش، شکنجه زن خبرنگار توسط دولت امریکا و رفتار و حشیانه سیا را با یک ضعیفه! چنان نمایش می‌‌داد تا اوج ظلم امریکای جنایتکار را با ژستی روشنفکرانه و هنرمندانه به همه جهان ثابت کند تا شاید از این طریق کمی معروف و شناخته شود.

رامبد جوان هم می‌آمد و با کلی دلقک‌بازی و صحنه‌های زیر‌پوستی جنسی ماجرا را به دعوای دوتا خانم‌، یکی جاسوس و دیگری خبرنگار تقلیل می‌داد تا نشان دهد ورود آقایان ممنوع است یا با پسر آدم، دختر هوا، ماجرا را می‌برد به سمت گرفتن سرپرستی فرزند راشل و کارآمدی مجمع تشخیص مصلحت نظام در همه مسائل کشور حتی دعواهای خانوادگی برسر حق سرپرستی فرزند!

مازیار میری کتاب قانونی می‌ساخت که در آن زنان امریکایی با رویکردی خاله‌زنکی، به جاسوس‌بازی و خبرنگاربازی روی آورده و به همین دلیل، پیر پسرهای‌شان دین‌گریز و متمایل به زنان لبنانی شده‌اند، چراکه زن لبنانی اسوه اخلاق و دیانت و البته جمالات عدیده است (که البته، فراموش نکنیم لبنان امریکائی‌ها می‌شود اسرائیل)

رخشان بنی اعتماد نیز با نگاه به روسری آبی همسر رئیس جمهور ترور شده، با نمایش زندگی ناامیدانه زیر پوست شهر از این این زن یک گیلانه می‌ساخت.
و در نهایت موسسات ارزشی و متعهد امریکایی با نمایش زندگی رئیس‌جمهور فقید امریکا، او را به عنوان یک اسطوره و الگو به جوانان غرب زده جامعه خویش و با نگاهی به جنگ نرم به کل مردم دنیا نشان می‌دادند.

با تمام این احوال هیچ کارگردانی جرأت نزدیک شدن به قوه قضائیه را نداشت، عوضش تا دلتان بخواهد بقیه کارگردان‌ها دولت را به باد فحش و انتقاد می‌گرفتند.

ولی فیلم «حقیقت محض» ساخته نمی‌شد که نمی‌شد. یعنی سینماگران ما از فیلمنامه‌نویس گرفته تا تهیه کننده و کارگردان اصلا نگاهی استراتژیک ندارند، تا امکان تولید چنین فیلم‌هایی فراهم شود.

و چند سوال؛

کسی می‌تواند فقط 5 فیلم فاخر نام ببرد که نمایش آن برای یک غیر ایرانی قدرت، فرهنگ و تاریخ این کشور را نه به شکل گل و بلبل بلکه بر اساس حقیقت به جهانیان معرفی کند؟! چرا سینماگران ما به راحتی مسائل و درددل‌های این مردم را به خانه دشمن می‌برند و در عوض توان به تصویر کشیدن پایداری و عظمت ۳۰ ساله این نظام با همه دشمنی‌ها و سختی‌ها را ندارند؟!

چرا سینماگران امریکایی برای کشورشان تاریخ جعلی، فرهنگ قلابی و قدرت می‌سازند و سینماگران ما با تمسخر فرهنگ، توهین به مردم و سیاه نمایی دنبال خرس طلایی و نقره‌ای هستند تا پز روشنفکری و مردمی بودن بدهند؟!

  1. فيضي
    15 ژانویه 2012

    شناخت خوبي از سينماي ايران داريد و مقايسه هايتان جالب بود. اما من كه اين فيلم را ديشب در تلويزيون ديدم برداشت شما را نداشتم. البته درست است كه در فيلمهاي هاليوود نقدهايي كه بر دولت امريكا وارد مي شود بسيار پيچيده و هنرمندانه جانمايي مي شوند اما درباره اين فيلم حداكثر چيزي كه درباره برداشت شما مي شود گفت اين است كه انچه شما گفتيد يكي از تقسير هاي ممكن از فيلم است.
    البته بايد دوباره فيلم را ديد و نشانه شناسي بهتري كرد اما من برداشتم اين بود كه دختر آن خانم مامور سيا صادقانه آنچه كه در دعواي خانوادگي از پدر و مادرش شنيده بود گفت و خبرنگار هم بر اساس استنباط از اين گفته ها به “حقيقتي” پي برده بود. (حرف راست را از بچه بايد شنيد). همين حقيقت از زبان كودكان حقيقتي محض است.

  2. سهیلا
    17 دسامبر 2014

    قشنگترین قسمت از دیالوگا:یک اشتباه میتونه مثل نمک ریخت تو قهوه باشه و یکی مثل حمله به روسیه تو فصل سرما.(روسیه بود؟)

  3. سعادت
    4 ژانویه 2019

    سلام، بنده این فیلم(حقیقت محض ) رابرای حداقل بار دوم امروز۱۳۹۷/۱۰/۱۴ از شبکه افق دیدم. جدای از برداشت اولیه و سطحی که عامه بینندگان می توانند از این فیلم داشته باشند، که نمایش یک جامعه خفقان و اختناق از جامعه امریکاست(که شاید هدف نمایش آن از سیما برای چندمین بار القاء همین مطلب باشد)،باید به سازتدگان آن ،و از آنها بیشتر به مجوز دهندگان آن تبریک گفت. هدف اصلی این فیلم نشان دادن اقتدار سازمان سیا، تبلیغ برای جذب نیرو و اطمینان دادن به جاسوسان آن د ر سرتاسر جهان بوده است. و ههچنین جا انداختن این موضوع که سیا یک سازمان مخوف و نفوذ ناپذیر است. برای همین سیا از این فیلم ضمن اینکه بدنبال ایجاد ترس در درون بینندگان آن هست، فیلم یک تبلیغ صریح از سیا برای جذب نیروهای خاص بلاخص از میان خانمها می باشد (به همین علت فیلم بعد از اینکه از راههای مختلف ذهن بیننده راآماده می کند، در آخر موضوع را به یک اختلاف خانوادگی، و آنهم به بچه ربط می دهد، تا این را القاء نماید که موضوع قابل پیشگیری می باشد. پس می شود گفت حداقل تهیه کننده این فیلم سازمان سیا می باشد.سلام،

ثبت نظر

نام:
رایانامه: (اختیاری)

متن:

پربازدیدترین

Sorry. No data so far.

پربحث‌ترین

Sorry. No data so far.