سید باقر نبوی– طلا و مس فیلمی ساده و بی ادعاست و این سادگی را مدیون نزدیکی به هسته های حقیقی زندگی در جامعه است. دیدار با چنین فیلمی ساده و ایرانی در روز گار تنگی احوال سینمای ایران، جدا موجب مسرت است.
طلا و مس متعلق به آدم های همین جامعه است، آدم هایی آشنابرای ما که زندگی شان را می فهمیم و دوستشان داریم.
فیلم آنقدر ناب و نجیب هست که بتوان از ضعف های جزئی آن در پرداخت، گذشت. فیلم همین سادگی و خود داری از حرف های بزرگ تر از دهان زدن و صدور بیانیه را با بی ادعایی تکنیکی ترکیب می کند و نتیجه اش محصولی بی تکلف است.
به خوبی این حس را چه در جهانی که تصویر می کند- زندگی معمولی طلبه- و چه در نوع پرداخت منتقل می کند؛ که سادگی زیباست. این نکته خود کافیست تا فیلم را تبدیل به اثری بی همتا در هماهنگی اجزاء و درون مایه هایش بکند.
جهان فیلم ، جهانی ساده و دوست داشتنی است که راحت و روان، زندگی را باز گو می کند. زندگی ساده ای که محقر است اما حقیر نمی شود ، فخر نمی فروشد اما خود زنی هم نمی کند و خود را ضعیف جلوه نمی دهد.
این تلاش ستودنی فیلمساز برای نزدیکی به واقعیت جاری زندگی ایرانی است که از طلا و مس اثری پرمایه ساخته است. چیزی که در غالب آثار سینمای ایران دیده نمی شود.
طلا و مس باموفقیت از چالش پرداخت به موضوعی حساسیت زا مانند روحانیت، طفره می رود و در ساخت یک عاشقانه آرام ، که هدف اصلی سازندگان اثر است، موفق عمل می کند.
پرداختن به روحانیت در سینما و تلویزیون کم و بیش تجربه شده است، آن تجربه ها نیز جز معدودی از نزدیکی به زندگی واقعه یک رو حانی تا حدود زیادی قاصر مانده اند. تجربه پیشین در سینمای ایران که خوب هم دیده شد، فیلم زیر نور ماه است. هردو اثر را منوچهر محمدی تهیه کرده است. زیر نور ماه نیز در باره جست و جو از حالتی چالشی برای طلبه به حال یقین و آرامش است.
طلا و مس این تجربه را اما به حوزه خانواده و پیوند عاشقانه کشانده است. عشق در طلا و مس معنایی زندگی بخش می گیرد و از لفط و سخن بیرون می رود و در زندگی جاری می شود.
نکته خوب آن ورود دادن این فضا به زندگی یک رو حانی است که نقشی این چنین – عاشقانه را در اجتماع بر عهده دارد و باید عشق را در خانواده خویش تجربه کرده باشد تا خوب آنرا انتقال دهد.
عشق، فاطمه سادات سید را به فدا کاری وا می دارد و جریان زندگیشان را متاثر می سازد.
در ادامه همین عشق آرام آرام از میان مصائب سنگین وارد آمده بر خانواده، آشکار می شود و خود نمایی می کند تا اینکه “دوستت دارم”بر زبان سید جاری می شود.
سکانس پایانی فیلم که جریان سلوک سید را کامل می کند به باور من بهترین پایان برای حرکت اوست.
آن جا که حرف ها و داستان ها همگی به عمل صادقانه خاتمه می یابد و سید که هرگز به جهت مشغله هایش وارد درس اخلاق نشده است، عشق و اخلاق را زندگی می کند. در نهایت طلا و مس حلاوت بی تکلفی و نجابت را به مخاطب خود هدیه می کند که این روزها، در سینمای ایران میوه نایابی شده است.
[…] تریبون مستضعفین » در ستایش عشق. این ورودی در سینما, طلا و مس ارسال شده است. پیوند پایدار به آن را نشانهگذاری کنید. ← شهاب – درباره «طلا و مس» […]
[…] تریبون مستضعفین » در ستایش عشق. […]