جمع آوری کمکهای انسان دوستانه به مردم قحطی زده سومالی در شبهای بیست ویکم و بیست و سوم ماه مبارک رمضان با پیگیری مجمع مطالبه مردمی مشهد مقدس و در پوشش داوطلبین سازمان هلال احمر صورت پذیرفت. این برنامه که با استفاده از ظرفیت معنوی شبهای قدر و در مجاورت حرم حضرت ثامن الحجج برگزار شد از استقبال مردمی بالائی برخوردار بود و در مجموع دوشب، حدود 160 میلیون تومان کمک های مردمی جمع آوری شد. به منظور بررسی چگونگی شکل گیری این حرکت مردمی و داوطلبانه، جلسه ای با حضور تنی چند از اعضای مجمع، 5شنبه 3شهریور برگزار شد. ضرورت استفاده نیروهای حزب اللهی از فرصتها وظرفیت های موجود، به کارگیری خلاقیت، آمادگی حضور در عرصه های مورد نیاز جامعه و هضم نشدن در ساختار بروکراتیک کشور ، بالا بردن مشارکت مردمی و میزان تاثیرگزاری برنامه از موضوعات مطرح شده بود که گزارش کلی آن را به شرح زیر است.
اولین جرقه های شکل گیری این حرکت
مثل خیلی از موضوعات دیگر که دوستان حزب اللهی دغدغه کار دارند ولی راه آن مشخص نیست، این قضیه هم ذهن مارا مشغول کرده بود که چه کاری باید انجام دهیم. مثلا در قضیه پاکستان، که حضرت آقا در نماز عید فطر صحبت کردند و دغدغه شان را ابراز فرمودند، بچه ها با هم پیامک ردو بدل می کردند و به هم شماره حساب می-دادند و کاری صورت نمی گرفت. اما این دفعه(روز یک شنبه) با هلال احمر تماس گرفته شد، قسمت داوطلبین. جوابی داده نشد، با قسمت مدیریت تماس گرفته شد. خیلی از موضوع مطلع نبودند. به ما گفتند 3شنبه مراجعه کنید. اما ما اصرار کردیم که شبهای قدر ظرفیت بالائی دارد. گفتند که ما مجوز نداریم و شهرداری ثامن مجوز نداده است.
متاسفانه در این قضیه هم مسئولین و هم دست اندرکاران توجیه نبودند. مسئولین از ظرفیتهای شهر مشهد غافل اند و در این گونه مواقع پیشرو نیستند. خوشبختانه مسئول مستقیم امور مربوط به داوطلبان(آقای رحیمیان) در قالب ساختار اداری کار نمی کرد و این در پیشرفت کار بسیار موثر بود. حتی ایشان در یک نوبت حدود 24 ساعت سرپا بود و به امور رسیدگی می کرد. تصور ما از سازمان هلال احمر این بود که از سرعت بالائی در فراخوان نیرو برخوردار است و نگاه جهانی دارد، به همین دلیل سراغ این سازمان رفتیم. اما با صحبت هائی که کردیم گفتند چندصندوق دارند که بدهند(6تا) اما مشکل نیرو دارند. ما هم اعلام کردیم نیروی انسانی را خودمان هماهنگ می کنیم. این در حالیست که این سازمان حول وحوش 4000 نفر نیروی داوطلب دارد! توی فرصت کمی که داشتیم (ساعت 1 بعداز ظهر)، هماهنگی ها شروع شد و بعد از اینکه متوجه خلا نیروی انسانی شدیم، پیامکی با مضمون “جهت جذب کمک های مردمی به سومالی به داوطلب پاره وقت فوری نیازمندیم” به اعضای مجمع ارسال شد. هنوز پیامک ها نرفته بود که زنگ ها و پیامک ها شروع شد و آمادگی افراد اعلام شد مثلا یک نفر گفته بود که حاضر است یک هفته شب تا صبح پای کار باشد…حول و حوش 50تا زنگ و پیامک داشتیم. البته در طول اجرای برنامه هم باز افرادی اعلام آمادگی می کردند که بیش تر از آن امکان هماهنگی نبود، اگر آنها رد نمی کردیم هر کدام چند نفر یا گروه دیگر را با خود می آوردند. بچه ها را تقسیم بندی کردیم. با وجود استقبال زیاد خانم ها برای کمک رسانی، در این قضیه از پیانسیل حضور و آمادگی خانمها استفاده نشد، زیرا هلال احمر چنین اجازه ای نداد.
نحوه پیگیری برنامه و خلاقیت های داوطلبین
شب بیست و یکم، پوستر و عکس تهیه شد و دوستان یک سری مطالب و شعار روی شومیزها نوشتند. شش صندوق در چهار جهت حرم مطهر گذاشتیم و یک صندوق سیار هم داشتیم. با توجه به شلوغی آن شبها و به منظور هماهنگی بین قسمت های مختلف، بعضی از دوستان از دوچرخه استفاده می کردند. داوطلبینی که پتانسیل داشتند شروع کردند به داد زدن تا توجه مردم را به موضوع جلب کنند و آنها را با قضیه آشنا کنند. سراغ برخی هیات ها هم رفتیم و بعضی هیات ها هم اعلام آمادگی کردند. یکی از موارد جالب برخورد مسئول هیات عشاق الحسین(علیه السلام) بود که از دیر آمدن ما گله کرد! و شماره تلفن خودش را هم برای برنامه های بعدی داد.
یک نفر روحانی هم داشتیم که زیر لباس روحانیت خود لباس امداد گران را پوشیده بود و با صدای بلند بقیه را دعوت به کمک می کرد.
آشناسازی مردم با قضیه و پاسخگوئی به شبهات
در حین کار، سوالهای زیادی می شد و دوستان با صبر و حوصله، دغدغه ها و سوالات مردم را پاسخ می دادند. البته عموما کسانی با تردید سراغ ما می آمدند که قشر متوسط به بالا بودند. یک زن و شوهری که تازه از انگلیس برگشته بودند به بقیه می گفتند که کمک نکنید… هرکس دیگری بود به آنها پرخاش می کرد، اما دوستان ما با صبر و حوصله برخورد کردند و ضرورت کار را توضیح دادند و آن دو نیز با بحث های منطقی کوتاه آمدند. تعداد معدودی می گفتند که وضع ما از آنها بدتر است و چنین و چنان است. ما هم به آنها می گفتیم آیا حاضرید حتی یک روز جای خود را با آنها عوض کنید؟ عده ای هم می گفتند که خود ما فقیر داریم و چراغی که به خانه رواست به مسجد حرام است… به آنها هم گفته می شد که بینی و بین الله تا به حال رفتید به این افراد کمک کنید که حالا سنگ آنها را به سینه می زنید؟ و عموما جوابی نداشتند.
مسئله دیگری که مطرح می شد این بود که آیا این کمک ها حتما به دست مردم سومالی می رسد یا نه؟ که ما هم می گفتیم انشالله می رسد…. البته این دغدغه به دلیل پیشینه منفی ای بود که برخی از زمان زلزله بم به خاطر داشتند. برخی می گفتند ما کمک می کردیم ولی بعد می دیدیم که اجناس ما در بازار به فروش می رسد.
بعضی ها هم که کمک می کردند می خواستند مطمئن شوند که این کمک ها به مردم غزه نمی رسد و حتما به مردم سومالی برسد و ما می پرسیدیم که بین جنگزده و قحطی زده چه فرقیست؟
بعضیها هم می گفتند اینها همان هائی نبودند که کشتی های مارا می دزدیدند؟!!!
آسیب شناسی عدم انگیزه کمک های مالی برخی از افراد در جامعه
چرا بعضی ها در مورد قضیه غزه ورود پیدا می کنند اما در مورد سومالی نه؟ به نظر می رسد که ما در نگاه عمومی و حتی در نگاه خواصمان، آفریقا را یک شکم گرسنه سیاه می دانیم که این فکر سابقه 40 یا 50 ساله در کشور ما دارد. و این درحالیست که آفریقا هم کشورهائی دارد که رو به توسعه و پیشرفت داشته باشند ولی این پس زمینه ذهن ماست. عده ای حتی نمی دانستند سومالی کجاست… اگر نبود فیلم فرزندان سومالی ساخته آقای سلیم غفوری(2006) صداو سیما هیچ چیزی برای پخش نداشت. این موارد کم کاری رسانه ملی را در تبیین نگاه جهان وطنی می رساند. به عنوان مثال ما درقضیه لبنان و تعدادی کشورهای مسلمان ورود پیداکردیم که علاوه بر بحث عقیدتی جنبه استراتژیکی هم برای ما داشت و حتی حضرت آقا هم در فرمایشات اخیرشان روز قدس پشتوانه امنيت کشور دانستند. خوشبختانه در این برنامه این پس زمینه ها با صحبت های دوستان، شعرخوانی ها، شعارها، خطابه ها و ذکر سخنان معصومین تاحدودی رفع شد.
مشکل دیگر این است که ما منتظر نشستیم تا حاکمیت کاری کند، یا اعلام کند که باید پول جمع شود یا نه. فرق کار ما با برخی نهادها و ارگانهائی با جوهره ی انقلاب اسلامی این است که ما داوطلبانه وارد این قضیه شدیم ولی به آنها ابلاغ می شود. از طرفی نوع نگاه غیر دولتی و داوطلبانه(در مقایسه با نگاه دولتی) در پیگیری و پیشرفت کار موثر است. نگاه کارمندی این است که برای یک ساعت وقتی که صرف می کنم پول میگیرم و دیگر کاری به باقی قضایا ندارد… شاهد آن هم اینکه در سازمان های مربوطه فضای عملیاتی مورد انتظار حاکم نبود.
از طرف دیگر ما سمن های خیریه ای قوی نداریم که در این گونه مواقع برای کمک به خارج از کشور پیشتاز باشند و توانائی همگام سازی وسیع مردمی را داشته باشند. چون این ساختار درست ایجاد نشده و همه چیز هم به دولت واگذار شده است.
جلوه های کمک های مردمی
یکی از ابهامات و نظرات منفی این بود که با وجود فشارهای اقتصادی که در کشور ما هست، تورم، هدفمندی یارانه ها و… مردم کمک زیادی نمی کنند، درصورتیکه استقبال زیادی شد. زن و شوهری در باب الجواد، حلقه ازدواجشان را دوتائی توی صندوق انداختند. خانمی آمد و با اینکه سنش زیاد بود، تمام النگوهایش را درآورد. خانمی گوشواره اش را گذاشت. این صحنه ها شاید غیرقابل باور باشد اما ما دیدیم که هنوز انسانهائی هستند که حاضرند بهترین چیزهای خود را در راه خدا ببخشند. مشاهده می شد یکی تمام کیفش را خالی می کند، احتمالا به جز کرایه برگشت! یک نفر کارت عابربانک اش را بارمز کارت داد، چون وقت برداشت پولش را نداشت.
یکی از موارد جالب حضور زائرین عرب زبان بود که بااینکه قضیه را نمی دانستند با دیدن عکسهای مردم قحطی زده سومالی، کمک مالی می کردند یک نفر حدود 2500 دینار داد و… . کمک های مردمی طرف نواب و طبرسی زیاد پول خرد داشت. می دیدیم پیره زنی چادرش را باز کرده و کلی سکه و پول خرد می داد. کمک بعضی افراد با اینکه از لحاظ مالی در وضعیت مساعدی به سر نمی بردند و در واقع قسمتی از هزینه خانوادگی شان بود، خیلی با ارزش تر از افراد متمول است.
شعارها، شعرها و خطابه ها:
بنی آدم اعضای یک دیگرند که در آفرینش زیک گوهرند
چوعضوی به درد آورد روزگار دگر عضوها را نماند قرار
توکز محنت دیگران بی غمی نشاید که نامت نهند آدمی
چنان خشکسالی شد اندر دمشق که یاران فراموش کردند عشق
چنان آسمان بر زمین شد بخیل که لب تر نکردند زرع و نخیل.
كیست آن كس كز علی یادی كند؟ بر یتیمان من امدادی كند؟
دست گیرد كودكان درد را گرم سازد خانه های سرد را
شد زمین لبریز مسكین و یتیم ما گرفتار كدامین هیأتیم
کمک به مردم قحطی زده سومالی، روزه داران بی افطار.
مسلمانانی که با آب هم نمیتوانند افطار کنند…
درگوش فرزندان الجار ثم الدار فاطمه(علیها السلام)نخوانید چراغی که به خانه رواست به مسجد حرام است
قرائت احادیثی از حضرت رسول(صلی الله علیه و آله):
اللّه اللّه فی الفقراء و المساکین.
هرکس بشنود صدای کسی را که می گوید مسلمانان به فریادم برسید و به فریاد او نرسد مسلمان نیست.
قرائت دعای ماه رمضان: اللهم اشبع کل جائع
براداران و خواهران: امروز برادران و خواهران من و شما در سومالی در شرایطی به سر می برند که پای رفتن به پایگاه های کمک رسانی را ندارند و در راه جان به جان آفرین تسلیم می کنند.
کجایند مردان و زنانی که حاضرند با مال و جان خویش جهاد کنند.
هر شش دقیقه یک کودک سومالیائی بر اثر قحطی و گرسنگی جان می سپارد.
این تصویر مادریست که فرزند دلبندش براثر قحطی جان به جان آفرین تسلیم کرده است. این واقعه ایست که هر 6 دقیقه یکبار برسر یک مادر سومالیائی می آید.
تصویری بود که مربوط به یک کودک قحطی زده بود که در حال مرگ بود. کرکرسی پشت آن نشسته بود و منتظر بود تا بمیرد و او را بردارد. که عکاس آن هم بعد از یک سال جان به جان آفرین تسلیم کرد(از شدت غم خودکشی کرد). در مورد این عکس هم باصدای بلند توضیح داده می شد و بسیار تاثیرگزار بود.
استفاده از ظرفیتها و فرصتها:
در این قضایا مسائلی روشن شد که می تواند برای کارهای آینده مجمع و سایر تشکلها و گروه های مردمی مفید باشد. با اینکه سازمانهای مربوطه فاقد فضای عملیاتی لازم بودند اما ما از ظرفیتهای موجود و با به کارگیری خلاقیت استفاده کردیم. بچه های حزب اللهی در این گونه مواقع، نباید منتظر باشند که با آنها تماس گرفته شود یا به آنها گفته شود، بلکه باید داوطلبانه حضور یابند. به عنوان مثال در دهه 60 کسی منتظر دستور نمی شد. وقتی حضرت امام در مورد موضوعی دغدغه شان را ابراز می فرمودند مردم داوطلبانه آن را پیگیری میکردند. این نگاه انقلابی امروز کم رنگ شده و ارزش خود را از دست داده است. مثلا در مورد احتکار مواد غذائی، عده ای دور هم جمع می شدند و کسانی که احتکار می کردند را شناسائی می کردند یا در مورد جهاد کشاورزی و…. . باید باور کنیم که در بسیاری از عرصه ها کارشناسی وجود ندارد که برنامه بریزد یا دلسوزانه ورود پیدا کند. این ما هستیم که باید پیگیر باشیم و از ظرفیتها و فرصت ها استفاده کنیم.
لازم به ذکر است، خوشبختانه در روز قدس شاهد بودیم گروه هائی که پیگیر جمع آوری کمک های مردمی بودند؛ تحت تاثیر الگوی کاری مجمع مطالبه در شب قدر، به جلب توجه عموم مردم و تحریک احساسات پرداختند و از آن حالت رخوت و سستی ودر واقع از نگاه کارمندی خبری نبود.
Sorry. No data so far.