جمعه 02 سپتامبر 11 | 15:00

آیا نبیه بری به میثاق خود با موسی صدر پایبند است؟

مصيبت بس بزرگ است. جنگهای پی ‏درپی برضد ما ادامه دارد. هنوز يك فتنه را در محور يك اردوگاه دفع نكرده‏ ايم، كه فتنه ای ديگر در اردوگاه ديگری سر بر می‏ آورد. همان گونه كه ما را شناخته ‏ای، هرگز جنگی را شروع‏ نكرده و نمی‏ كنيم. ما برای پيروزی در يك جنگ كوچك تلاش نكرده ‏ايم. چرا كه در اين نوع جنگهای كثيف، كسی جز دشمن محرومان پيروز نيست… دفاع از خويشتن برما تحميل شد


تریبون مستضعفین– این روزها با رفتن دیکتاتور لیبی، امید بازگشت سید موسی صدر در دل‌های مشتاق جوانه می‌زند و «نبیه بری» تحرکات نسبتا زیادی را در این خصوص نشان می‌دهد و مسئول کمیته تعیین سرنوشت این گمشده لبنان است.

از این رو بازخوانی نامه‌ای که وی سال‌ها پیش در سالروز ربایش سید موسی صدر، به وی نوشته است، مورد توجه قرار می‌گیرد. سوالی که با خواندن این نامه به ذهن متبادر می‌شود این است که آیا نبیه بری، دبیر جنبش امل که امام صدر پایه‌ریزی کرد، به مفاد این میثاق پایبند بوده است یا خیر؟

متن نامه در ادامه می‌آید:

درود، بر تو ای امام و رهبر…!

شد، آنچه به ما نويد دادی، و ما به تنهايی بار سنگين لبنان، مسئوليت لبنان، و وظايف‏ لبنان را در برابر انسان‌هايش، و در قبال مسئله عربی مسئله فلسطين و رويارويی با دشمن ‏مشترك را به دوش كشيديم.

بار سنگين اجتماعی، جغرافيايی، جمعيتی، نظامي، اقتصادی، روانی و تبليغاتی تنها بر دوش نيروهای مقاومت تو افتاد. ما بر خط روشنی كه ترسيم كردی ايستادگی ‏كرديم. آنچنان كه خواسته بودی و با همه دشواريهای بزرگ، تسليم نشديم و از پای نايستاديم… در لحظه ‏ای كه همگان سرخورده و نااميد، از پوست خود بيرون آمدند و بادبانها را به سوی بندرگاههای ناشناخته برافراشتند، مقاومت برافروخته شد. مقاومت ‏هنگامی شعله‏ ور شد، كه اسم شب را، كه در چين‏ خوردگی های عامله، دشتهای بقاع و حلبی ‏آبادها به وديعت سپرده بودی، بر زبان رانديم. «امل»، (اميد) اسم شب بود، و ما به ‏تنهايی مسئوليت آزادسازی سرزمين، و خسته و نابود ساختن دشمن را بر دوش ‏كشيدم.

قبل و بعد… آنگاه كه همگان به عمل انجام شده تن در دادند، و آينده لبنان برطبق‏ زور ماشين های جنگی امريكا، و به دست اسرائيل رقم خورده بود. فرزندانت به تنهايی سر برون كردند. آنها در سالگرد حذف فيزيكی تو، و در جشنواره‏ وفاداری به تو، هنگام حضورت در شهر صور به تاريخ 31 اوت 1982، بصراحت اعلام ‏كردند كه در برابر اشغالگران مقاومت خواهند كرد… پاره آتش، در برابر پاره يخ مشت حسينی، در برابر مشت آهنين، مزرعه شهيدان، در برابر زمين سوخته.

وقتی كه ديگران رنگهای ديگری به تن زدند، و برگها، شعارها و بساطشان راجمع كردند، فرزندانت به تنهايی ايستادند. آنها، به تنهايی با گسترش سلطه ‏گری گروهی بر سرنوشت كشور و ملت، به چالش برخاستند. به تنهايی و با دست خالی، با چنگ و دندان، و با سلاحهای ناتوان، با نيروهای حكومت و ارتش در «الياسن» و كوی «فرحات» جنگيدند.

در روز وفاداری دوباره، (31 اوت 1983) فرزندانت به پيمان و وعده خويش وفا كردند. آنها چون موج دريا به حركتشان ادامه دادند. «ضاحيه» (منطقه جنوب بيروت) آبستن يك رويداد تازه به نظر می ‏رسيد. بزودی نخستين مولود مقاومان زاده شد؛ قيام ‏ششم مارس 1984. تندبادهای مقاومت وزيدن گرفت، و هر آنچه از باد اسرائيل بر سر راه می ديد، با خود می ‏برد. پاره آتش، هر آنچه پاره يخ به همراه آورده بود می‏ بلعيد. ضاحيه و جبل عامل‏ از يوغ سلطه رها شد، و توافقنامه 17 مه از هم پاشيد. يورش ‏اسرائيليها با همان سرعت به قه قرا رفت… جهانيان در برابر اين واكنش متحير و انگشت‏به دهان ماندند؛ آيا اين جريان چند مرحله‏ ای آرايش دوباره نيروه است؟ يا يك ‏شكست واقعی است؟ بزودی دشمن پيش از دوست به مقاومت اعتراف كرد. ای امام ‏در اينجا و در همين لحظه، «توطئه و فتنه ای» كه بارها ما را به آن هشدار می‏ دادی، آغازشد. همچنان كه تو به تنهايی بهای وفاداريت به مقاومت فلسطينی را پرداختی، ما‏ محرومان بهای وفاداری مان به مستضعفان را می ‏پردازيم.

آری ای امام، ای رهبر…! مصيبت بس بزرگ است. جنگهای پی ‏درپی برضد ما ادامه دارد. هنوز يك فتنه را در محور يك اردوگاه دفع نكرده‏ ايم، كه فتنه ای ديگر در اردوگاه ديگری سر بر می‏ آورد. همان گونه كه ما را شناخته ‏ای، هرگز جنگی را شروع‏ نكرده و نمی‏ كنيم. ما برای پيروزی در يك جنگ كوچك تلاش نكرده ‏ايم. چرا كه در اين نوع جنگهای كثيف، كسی جز دشمن محرومان پيروز نيست… دفاع از خويشتن برما تحميل شد، و لازم بود كه هم جلو اسكان‏ فلسطينيان، و هم جلوی تجزيه ‏طلبی را بگيريم. ما می‏ بايد مانع بازگشت اوضاع به آنچه پيش از تابستان 1982 بود، می شديم، همچنان كه می‏ بايد مانع بازگشت اوضاع به آنچه پيش از مارس 1984 بود می شديم.

فرزندان شايسته ات، دراين جنگها، در اردوگاهها و در ‏محورهای نبرد بر ضد تجزيه ‏طلبان، و در كمينهای مقاومت بر ضد اشغال، زيستند، و در معرض تجاوزات هم‏ پيمانان ديروز و امروزشان قرار گرفتند. تجاوزات ادامه يافت، تا اينكه سوريه مطرح شد. جنگ در مرحله نخست، و پس از اينكه سوريه توافق دمشق را جايگزين توافق قاهره كرد، متوقف گرديد… سپس‏ تجاوزات از سرگرفته شد و پس از آن رخنه مسلحانه در شرق صيدا ادامه يافت. درنتيجه، دشمنان گمان بردند با افراد وامكانات تسليحاتی‌شان می‏توانند ازدروازه‏های ‏شمالی وشرقی، به جنوب تجاوز كنند.

در اين ميان، پيوندهای هم پيمانهای داخلی، براساس همان تناقضات پيشين از هم ‏گسست:

اولاً: ما شرط بندی راست‏ گرايان و چپ‏ گرايان، بر سر ادامه اختلاف ميان كشور برادر سوريه و فلسطينيها، و بهره‏ برداری از عناصر اختلاف برانگيز، برای تقويت مواضع، نفوذ و باجگيری سياسى را نپذيرفتيم.

ثانياً: خودگردانی را رد كرديم، زيرا آن را يك عمل تجزيه‏ طلبانه دانستيم. در عوض‏به احياى ادارات رسمی براساس عدالت پرداختيم.

ثالثاً: با اصرار ورزيدن بر پيوندمان با جنوب، مبدل كردن آن به يك برگه ‏باجگيری و سازش سياسی، در كنفرانسهای بين ‏المللی را رد كرديم.

رابعاً: ما همچنان به همزيستی مشترك پای‏ بنديم، و آشكارا به مهاجران را به بازگشت‏ دعوت كرديم. هدف ما اين بود كه به بهره‏ برداری از مهاجران به ‏عنوان يك كالای نظامی – كه از سوی «نيروی لبنانی»، تحت پوشش تلاش، برای بازگردانيدن آنان به مناطقشان و جدالعامله قرار گرفته بودند – پايان دهيم.

خامساً: ما همه را به تعميم امنيت ملی فراگير، با سرپرستی كشور برادر سوريه، به ‏عنوان تضمينی برای پيوستگی مناطق لبنانی با يكديگر،فراخوانديم.

در گرماگرم اين كشمكش ها، ترور نخست ‏وزير، كرامی، در ادامه توطئه ‏ای ‏صورت گرفت كه با حذف فيزيكی تو آغاز شده بود. اين جنايت در چارچوب يك ‏طرح انجام شد، كه هدف آن پاره‏ پاره ساختن لبنان، و اعلام حكومتهای تجزيه ‏طلب‏م تخاصم بود ولی آگاهی فرزندانت و آگاهی مخلصان، اين توطئه را خنثی، و مسئوليت جنايت را متوجه افراد آلت دست دشمن ساخت.

در چارچوب همين توطئه، ليره لبنان يعنی آخرين پيوند دهنده لبنانيان ضربه‏ خورد. نشانه‏ های فروپاشی همه جانبه اقتصادی رفته رفته در لبنان ظاهر گرديد. تنها فرزندانت بودند كه خاموشی نگزيدند، و با بانگ بلند صدای اصلاح نابسامانيها را سردادند، و يك راه نجات‏ بخش و طرح اقتصادی ارائه دادند، تا ميهن بتواند روی پاهای خود بايستد ولی ناديده انگاشتن، وقت ‏گذرانی و طفره روی، اين طرح را در محدوده‏ اظهارنظرهای مردم باقی گذارد. باشد كه از خلال يك انقلاب سفيد خردمندانه راه ‏خود را باز كند و لبنان بار ديگر از زير آوار محنت سربلند كند.

ای امام! ما از انقلابی كه با دورنگری و بصيرت، برنامه آن را ريخته‏ ای می‏ خواهيم ‏كه:

1- يك تفاهم سياسی، براساس عدالت، مساوات، لغو فرقه‏ گرايی سياسی، جدايی اديان و مذاهب، از سمت ‏دهی سياست عمومی و نهادهای مختلف به وجود آيد.

2- لبنان روياروی اسرائيل است، بنابراين بايد سرسختانه از ملت و سرزمين خويش به دفاع برخيزد. خصوصاً اينكه همگان، بر چشم داشت های دشمن به جنوب ‏آگاهند. هيچ جامعه پويايی نمی‏تواند با رفاه‏ طلبی و آسايش ‏جويی به هدفهای ‏خود دست يابد.لازمه پويايی، جديت و مبارزه است.

3- نهادهای لبنان از حركت و به دوش كشيدن مسئوليتهای ملی و جهانی گريزی ندارند. اين امر به كارگيری استعدادها، بدون درنظر گرفتن وابستگی های فرقه‏ ای و سياسی ‏را مى‏ طلبد.

4- شناخت واقعيتهای ملت، ميهن، زمان و وضع نظام جديد براساس همين‏ واقعيتها. در غير اين صورت، فجايع تكرار می ‏شود، و آينده تاريك خواهد بود.

5- راه برگزيده ما برای تحقق پيشرفت اجتماعی، مبارزه دمكراتيك و انقلاب سفيد خردمندانه است. چنان چه دامن زدن به اختلافات موجود و بستن درها به روی تفاهم ‏ادامه يابد، ناچار خواهيم شد كه جدايی و انقلاب سياه را اعلام كنيم.

ای امام، ای رهبر!

ما اين گونه‏ ايم و روزی كه امانت گرانبهايت را به دست گرفتيم، ‏نيز همين گونه بوديم. همچنان بر پيمان با تو استوار مانده‏ ايم، و در راه يك لبنان ‏يكپارچه، عرب، سربلند و مستقل تلاش می كنيم، و برای رفع محروميت از تمام ميهن ‏می كوشيم: «ليس للانسان الا ما سعی و ان سعيه سوف‏يری» صدق‏ اللَّه ‏العظيم.

با تو عهد و پيمان می ‏بنديم كه مقاومت تا بازگشت تو از پای نخواهد نشست. فرزندانت اين سرزمين را با خون خود آبياری كرده ‏اند، به اين اميد كه – تو و تنها تو  – محصول كِشته‏ات، ميوه ‏های آزادسازی را بچينی…

ما در حالی كه بار امانت گرانبهايت را بر دوش می كشيم… در برابر مأموريتهای ‏سنگين و در برابر عظمت فداكاريهای فرزندانت، احساس زيان نمی ‏كنيم، زيرا ما در همان راه ايمانيت گام بر می‏ داريم.

در انتظار

ثبت نظر

نام:
رایانامه: (اختیاری)

متن:

پربازدیدترین

Sorry. No data so far.

پربحث‌ترین

Sorry. No data so far.