یکشنبه 11 سپتامبر 11 | 12:17

تلاش «گره» احیای سبک زندگی انقلاب اسلامی بود

عوامل سازنده برنامه تلویزیونی «گره» معتقدند: مدیریت‌های سلیقه‌ای و ارائه تعابیر نادرست از آرمان‌های انقلاب اسلامی، موجب فاصله گرفتن جامعه از زندگی مورد توجه انقلاب شده است و «گره» تلاش کرد سبک زندگی انقلابی را احیا کند.


چندی‌ست برنامه اجتماعی ـ انتقادی با نام «گره» از شبکه سوم سیما روی آنتن قرار گرفت. «گره» با هدف بررسی داشته‌ها و بایسته‌های انقلاب اسلامی جنبه‌های مختلف «سبک زندگی» را مورد کنکاش و واکاوی قرار داده است. از ویژگی‌های بارز «گره» حضور تیم جوان، توانا و خوش‌فکر است. جوانانی که به تعبیر خودتان پای منبر بزرگ شده‌اند با دغدغه‌های شیرین و به معنای واقعی کلمه انقلابی.

اصرار داشتند باید حساب انقلاب اسلامی را از جمهوری اسلامی جدا کرد چه عرقی دارند به مواضع و آرمان‌های انقلاب اسلامی در تیزر ابتدای برنامه مجری کار‌شناس، جمله «انقلاب من کو؟» را تکرار می‌کند. گویا «گره» به نمایندگی از نسل سومی‌های انقلاب ابراز می‌کنند که نمی‌گذارند انقلابشان مصادره شود و به جهان اعلام می‌کنند با آنچه در جریان است، از آن رو که مدنظر امام خمینی (ره) و امام خامنه‌ای و مطابق اهداف والای انقلاب اسلامی نیست مخالف‌اند.

لایه به لایه مصادیق زندگی را در «سبک زندگی» بررسی کردند می‌گویند محکم ایستاده‌ایم تا آنچه باعث فراموشی آرمان‌های انقلاب اسلامی شده را یادآوری کنیم آن هم برای اینکه همه بدانند دست استکبار جهانی حتی در زندگی شخصی ما وارد شده و اگر عجله نکنیم انقلابمان مصادره می‌شود. پرشور و حرارت‌اند عوامل «گره» باشگاه خبری فارس «توانا» ‌ میزبان تعدادی از این عزیزان بوده. حسین افشار تهیه کننده «گره»، کار‌شناس ارشد ارتباطات از دانشگاه امام صادق (ع)، مهدی مطهر مدیر تولید «گره» کار‌شناس ارشد علوم سیاسی دانشگاه امام صادق (ع) و مهدیه محور مدیر پژوهش «گره» کار‌شناس ارشد علوم اجتماعی دانشگاه تهران. مشروح این گفت‌وگو را در ادامه بخوانید.

عوامل «گره» چگونه دور هم جمع شدند؟

مطهر: من و حسین افشار از اردوهای جهادی با هم آشنا شدیم. حسین ۱۸ ساله و من ۱۹ ساله بودم.
محور: اربعین دو سال قبل با هیئت محبین فارغ‌التحصیلان دانشگاه هنر، همراه حاج آقا پناهیان به کربلا رفتیم. از آن گروه تنها من و آقای افشار رشته‌هایمان کمی به هم مرتبط بود. بعد از سفر از من برای همکاری در تولید برنامه‌ای انتقادی – اجتماعی دعوت کرد.

 چطو وارد فضای اردوهای جهادی شدید؟

مطهر: حسین بعد از اتمام دبیرستان بالافاصله وارد تهیه‌کنندگی فیلم‌های مستند جهادی شد که اکنون جزء ژانر‌های ثابت شبکه سوم سیما است. دغدغه ما این بود که بچه‌های مدارس شهید مطهری، فرهنگ و دانشگاه‌ امام صادق (ع)، پیام انقلاب را از تهران به واسطه دسترسی بچه‌های مذهبی به منبر و هیئت‌های شهرستان‌ها و روستاهای دوردست منتقل کنند. مطمئناً در این میان سازندگی فرع ماجرا بود.

تک‌تک سلول‌های ما دلبسته انقلاب است
مستندهای جهادی بازخورد هم داشت؟

مطهر: بعد از پخش مستندهای اردوهای جهادی گروه‌های مختلف تماس گرفتند که چطور می‌توانیم به اردوی جهادی بیائیم. این موضوع جریان‌ساز شد. برای ما جریان‌سازی مهم نبود. دلمان می‌خواست به انقلاب خدمت کنیم. ما واقعاً وام‌دار انقلابیم. یک زمان، صادق زیباکلام گفته بود ما تک‌تک سلول‌هایمان لیبرال است اما تک‌تک سلول‌های ما دلبسته انقلاب است و نمی‌توانیم آن را انکار کنیم. چون هرچه داریم از انقلاب است.

شاخصه متمایز گروه جهادی شما چه بود؟
مطهر: همراهی حداقل یک روحانی با گروه الزامی بود. آقایان متأهل باید با همسرشان می‌آمدند. اینکه ایام عید نوروز، افراد بعضاً با نوزاد کوچک به روستای دور افتاده می‌آمدند، در روحیه روستائیان اثر خوبی داشت.

سازندگان «گره» پای منبر بزرگ شده‌اند

پشتوانه فکری «گره» از کجا و چطور تغذیه می‌شد؟

مطهر: اکثر بچه‌های سازنده «گره»، پای منبر بزرگ شده‌اند. این موضوع بسیار مهم است. من، حسین افشار و خانم محور و تمام بچه‌های «گره» پا منبری‌های حاج‌آقا پناهیان بودیم. اساساً دو موج و دو ضربه جریان مقابل، باعث شد که بچه حزب‌اللهی‌ها جدی‌تر کمر همت ببندند و وارد میدان شوند. اول جریان دوم خرداد بود که باعث شد بچه‌های حزب‌اللهی به جریانات داخل دانشگاه‌، ورود جدی پیدا کنند و به فکر کسب مدارک دانشگاهی بالا‌تر باشند. دوم فتنه ۸۸ که زمینه‌ساز ورود این بچه‌ها به فضای رسانه شد و طی آن وبلاگ‌نویس‌، انیمیشن‌ساز و مستند‌سازان قدری به وجود آمدند. امیدوارم فتنه سوم زود‌تر اتفاق بیفتد که این بار بچه‌های حزب‌اللهی‌ وارد فضای اروپا و آمریکا شده و خیلی محکم‌ و مردانه حرفشان را بزنند.

اتاق فکر در چمن‌های فرحزاد!

فکر برنامه «گره» چطور شکل گرفت؟
محور: ‌ ما می‌خواستیم برنامه‌ای بسازیم که اولاً بگوئیم مردم چراغتان را روشن کنید، این چه وضعی است، مسئولان این چه راهی است می‌روید؟، نخبگان چرا فکر نمی‌کنید؟ بنابراین اتاق فکری با ترکیبی از بچه‌های فکری و رسانه‌ای، قوی، توانا و خوش‌فکر تشکیل دادیم. سعی کردیم فرم و محتوا را با هم پیش ببریم. برای هر دو مورد نیز نیروهای قوی داشتیم. این اتاق فکر تجربه خوبی بود که شاید نزدیک به ۱۰ جلسه طول کشید. بعد از پایان جلسات اتاق فکر به سراغ گروه‌هایی از بچه‌های جامعه‌شناسی رفتیم تا در تحقیقات برنامه کمک کنند. بچه‌هایی که توانایی انجام کار رسانه‌ای و تجربه کار پژوهشی داشته باشند. آقای افشار هم جلسات همفکری با مسئولان داشت.
مطهر: آنقدر در مضیقه بودیم که حتی برای برگزاری اتاق‌ فکر، دفتر یک استاد را گرفتیم که حتی صندلی به تعداد افراد نداشت. برخی جلسات را نیز در باغچه‌های فرحزاد تشکیل دادیم!

حرف جامعه اسلامی را می‌زنیم اما برای تحقق آن عمل نمی‌کنیم

 چطور به این نتیجه رسیدید که محور برنامه «گره» سبک زندگی باشد؟

محور: می‌خواستیم ببینیم جامعه ما که به سمت و سوی غرب کشیده شده و می‌شود، از چه دیدگاهی نشأت گرفته است. ما واقعاً جامعه‌ای به معنای society غرب نداریم. در ایران بیشتر بحث اجتماع مطرح است که جمع‌ها و فرهنگ‌های مخصوص خود را دارد. جامعه نداریم که بگوییم فرهنگ خاصی حاکم است. البته اجتماع داشتن زیاد هم بد نیست.

افشار: ما در ایران جامعه اسلامی نداریم؛ اجتماع مسلمین داریم، یعنی کلونی‌های مختلف مسلمان که دور هم جمع‌اند. تبدیل نشدن به ساختار اجتماعی، یعنی جامعه سازمان‌دهی نشده، ساز و کار پیدا نکرده و هنوز نظاممند نشده است. بنابراین این امر موجب شد که سبک درستی از زندگی را برای ایران متصور نباشیم. به عنوان مثال، شب‌های قدر اطراف منطقه بازار تهران یک فضا، جریان و تیپ خاصی داریم که گویا در ایام خاص حرمت‌ها را رعایت می‌کنند اما از آن‌طرف چهارشنبه سوری فضای متفاوتی دیده می‌شود.
ماجرا این است که نتوانستیم مواردی که در فرهنگ ایرانی – اسلامی موجود است را نظاممند کنیم. صرف وجود تعد‌ادی بچه مسلمان و انقلابی کنار دیگران، لزوماً شکل‌دهنده جامعه اسلامی نیست. ما از جامعه اسلامی حرف می‌زنیم اما عمل نمی‌کنیم.
محور: به‌عبارتی جامعه اسلامی در کشور ما خروجی ندارد.

برای تقریب به ذهن، چارچوبی از اجتماع و جامعه را ترسیم کنید.

محور: در جامعه‌شناسی نظریه‌ای به‌نام «گره» وجود دارد که می‌گوید آدم‌ها در عین ارتباط با یکدیگر، با ساختار‌ها نیز مرتبط‌اند. مانند دایره‌هایی که با مرکزیت یک دایره به‌هم مرتبط‌ هستند. اتفاقاتی که در مرکز دایره رخ ‌دهد بر تمام دایره‌های اطراف اثر می‌گذارد، این یعنی جامعه. اما وقتی اجتماع داشته باشیم هر اتفاقی که رخ دهد به ساختار برنمی‌گردد. یا مثلاً ساختار تصمیمی می‌گیرد و تأثیر آن را در جامعه نمی‌بیند. با این حساب، در فضای «جامعه» که ظهور و بروز آن در غرب بیشتر است، برای بررسی اوضاع، پیشرفت و مدرنیته را برسی نمی‌کنند، بلکه زندگی‌ یا به‌عبارتی سبک زندگی را بررسی می‌کنند.

«گره» دنبال حلیة‌المتقین امروزی است

«گره» در فضای فعلی جامعه دنبال چه چیزی است؟

محور: گفتمان انقلاب اسلامی، گفتمانی کاملاً زندگی‌محور است که اصول زندگی را در مسیر مشخص می‌کند. پس بسیار بهتر است که اولاً، فکر کنیم ما اجتماعیم. ثانیاً، برای ما زندگی مهم است نه «پیشرفت» به هر قیمتی و نهایتاً، در گفتمان انقلاب اسلامی اگر بخواهیم پیشرفت را مطرح کنیم، بحثی به اسم سیره داریم که‌‌ همان سبک زندگی است. آقای افشار جمله جالبی داشتند که «من به دنبال» حلیة المتقین «امروزی هستم. حلیة‌المتقین امروزی، سبک زندگی برای جامعه اسلامی ایران است که‌‌ همان الگوی پیشرفت اسلامی – ایرانی محسوب می‌‌شود.

نابودی تفکر مدرن از مسیر مصادیق این تفکر

سبک زندگی‌، نما و جلوه بیرونی هر تفکری است که مبنای آن سبک از زندگی قرار گرفته است. خیلی از اهل نظر در این حوزه معتقدند تا موفق به از بین بردن و به چالش کشیدن خود آن عقلانیت نهفته در پشت آن سبک زندگی نشویم، حمله به سبک زندگی فایده و معنای خاصی ندارد. با توجه به این گزاره شما رویکرد برنامه‌تان در اهمیت دادن به سبک زندگی را چطور توجیه می‌کنید؟

محور: مدرنیته مفهوم خود را از طریق مصادیقش وارد ساحت جهانی کرد. تعریف گرما برای کودک تنها با نزدیک‌کردن دست کودک به منبع گرما امکان‌پذیر است. در غیر این صورت، او فهمی از مفهوم گرما پیدا نخواهد داشت. در این حوزه نیز کار نظری صرف، تأثیر جدی ندارد و اتفاقاً برای نابودی تفکر مدرن باید به سراغ مصادیق این تفکر که در سبک زندگی جلوه‌گر است، برویم.

 جامعه اسلامی ایران را چطور تعریف می‌کنید؟

افشار: اصرار جدی دارم به جدا کردن برداشت مردم بین» جمهوری اسلامی «و» انقلاب اسلامی «. شاید این تفکر اول در درون خودم ایجاد شد و بعد احساس کردم این‌‌ همان برداشت اصلی است که بچه‌های انقلابی‌ که برای امام (ره) ایستادند به آن رسیدند.
ه‌مان بسیجی‌هایی که بی‌سروصدا جنگیدند و اکنون نیز هیاهو و ادعایی ندارند. اصلاً شاید کتک خورشان ملس بوده که هم از جمهوری اسلامی خوردند هم از غرب. آن‌ها روی مفهومی به نام انقلاب اسلامی که بن‌مایه‌اش ولایت‌فقیه و ولایت‌مداری است، ایستاده‌اند. من از طریق مکتب حسینی با انقلاب اسلامی آشنا شدم. شما هر جای دنیا بروید، می‌بینید که افراد زیادی در حال شیعه شدن هستند بدون کار رسانه‌ای جمهوری اسلامی و بچه‌های انقلابی و حزب‌اللهی‌ها. مکتب امام حسین (ع) راه خود را پیدا می‌کند.

با انقلاب اسلامی که زاویه ندارید؟!

افشار: انقلاب اسلامی ساحتی بسیار مقدس است که خون‌های گرانبهایی پایش ریخته شده و با تلاش این جمهوری اسلامی برای نگه داشتن انقلاب اسلامی متوقف نمی‌شود.

 تعبیر پیچیده و سختی است. بیشتر توضیح دهید.

افشار: نمی‌دانم هر کس چگونه از ظن خود، هم مسیر این نگاه می‌شود. من زاویه‌ای ۹۰ درجه‌ با جمهوری اسلامی، نه با مبنای آن دارم. جمهوری اسلامی ظرف مناسبی برای انقلاب اسلامی نیست و فکر می‌کنم اشتباهی اتفاق افتاده است.

چه اشتباهی؟

افشار: نگران حرف‌ خودم نیستم، چون نگاه امام (ره) و حضرت آقا به شدت در مورد وضعیت موجود رادیکال‌ است. این دو بزرگوار معتقدند ما هنوز در کوچه‌ پس‌کوچه‌های» دولت اسلامی «هستیم چه رسد به حکومت اسلامی! در این فضا وقتی شما پارادایم غرب را می‌بینی بیشتر و بیشتر احساس تعارض و تناقض می‌کنی. حس می‌کنی جمهوری اسلامی در حال تلاش بی‌وقفه‌ای است برای رسیدن به غرب. غرب به معنای سبک زندگی،‌‌ همان american life style؛ یعنی تلاش بی‌وقفه برای رسیدن به استاندارد‌های زندگی غربی. از طرفی انقلاب اسلامی به شدت در حال مقاومت کردن با مبانی غرب است. از اینجا مرز میان انقلاب اسلامی و جمهوری اسلامی در ذهن شکل می‌گیرد.

مسئولان امر در این اوضاع چقدر نقش دارند؟

افشار: مغزهای استعمار زده تعبیر کاملی است برای مسئولانی که ریش دارند، مدیرند، مسئول جمهوری اسلامی، مدعی خون شهدا و رهبری‌اند، اما از درون غربی‌ هستند. حتی اگر فکر غربی او را نقد کنید به جرم ضد ولایت فقیه و ضد انقلاب بودن بازخواست می‌‌شوید. مشکل خیلی پیچیده‌تر است. شاید بتوان این معنا را در تاریخ صدر اسلام راحت‌تر درک کرد. آدم‌هایی که روی پیشانیشان جای مهر بود اما همان‌ها سر امام حسین (ع) را بر نیزه بردند. آن‌ها در زیر قبای اسلام، به‌شکل شیطانی عمل کردند.

شعار اسلامی می‌دهیم اما غربی عمل می‌کنیم

چطور می‌شود جوان امروز وضعیت موجود را از آرمان‌های انقلاب اسلامی تفکیک کند؟

افشار: جوان امروز باید بتواند جمهوری اسلامی را از انقلاب اسلامی تفکیک کند که البته این به شدت پیچیده است. چه می‌توان کرد در فضایی که همه چیز برچسب اسلام خورده. صدا و سیما، دستگاه‌های فرهنگی، سینما، آموزش و پرورش و غیره، همه چیز قرار بوده اسلامی باشد. چه می‌توان کرد که ما شعار اسلامی می‌دهیم اما غربی عمل می‌کنیم. دغدغه انقلاب اسلامی مثل خوره به جان آدم می‌افتد تا اینکه آدم را آب کند. هرچه جلو‌تر می‌رویم، در این اشتیاق بیشتر غرق می‌شویم.

 به جز» گره «دغدغه فکری دیگری داشتید؟

افشار: اوایل قرار بود با مهدی مطهر برنامه» گره «را بسازیم و بعد تمام! یعنی برویم دنبال زندگیمان. اما دیدیم این‌طور نمی‌شود. هرچه جلو می‌روید، می‌بینید حقیقتاً گرفتار انقلاب شده‌اید؛ یعنی احساس می‌کنی تا آخرین قطره‌های خونی که در وجودت داری مدیون انقلاب اسلامی هستی. انقلاب اسلامی‌‌ همان مکتب امام حسین (ع) است. چون شما محٌب امام حسین (ع) و این مکتب هستید، تمام این‌ها به شیعه بودن گره می‌خورد. احساس می‌کنید اصلاً علت وجودتان همین است؛ به دنیا آمده‌اید برای این مکتب، یا باید در میدان انقلاب اسلامی و مکتب حسینی باشید یا در تعارض با آن. آدم بی‌طرف نداریم. بی‌طرف یعنی ضدیت. اگر کمک نکردید، ضِد این جریان هستید و حالت سومی وجود ندارد.

در حال حاضر باید چه کنیم؟

افشار: در وهله اول باید تفکیک انقلاب اسلامی از جمهوری اسلامی را در افکار عمومی مردم کشور خودمان انجام دهیم. تفکیک از این جهت اهمیت دارد که اگر بخواهید مسیر انقلاب اسلامی را پیش ببرید باید به مردم تفهیم کنید در این ۳۰ سال به اسلام عمل نشده است؛ در این ۳۰ سال انقلاب اسلامی در حاشیه و ولی‌فقیه‌ مظلوم بوده است. چطور می‌توانیم به مردم بفهمانیم آقا مظلوم است؟ مردمی که از سبک زندگی آقا بی‌خبرند؟ یعنی اصلاً نمی‌دانند آقا چطور زندگی می‌کند.

این کم کاری‌ها را متوجه چه کسانی می‌دانید؟

افشار: این‌ها همه کم‌کاری‌های جمهوری اسلامی است. چرا صدا و سیما باید منتظر بماند، فتنه پیش بیاید و بعد از فتنه حرف‌ها و تفکرات امام (ره) را مستند‌سازی کند؟ امام که این حرف‌ها را زده بودند. صدا و سیما نمی‌داند که با ۳۰ سال مطرح نکردن این بیانات، کشور در سال ۸۸ به نقطه فتنه می‌رسد؟!

کوتوله‌های سیاسی مفهوم انقلاب اسلامی را تقلیل دادند

مطهر: بعضی‌ها در ابتدای مسیر انقلاب اسلامی با امام (ره) همراه شدند. اما وقتی مدتی گذشت و خودشان کوتوله ماندند و قد نکشیدند و نتوانستند به امام (ره) و حضرت آقا برسند، مفهوم انقلاب را تقلیل دادند. و زمانی هم که نسل‌ سومی‌ها به آن‌ها اعتراض ‌کردند، به نافهمی متهم شدند. درحالی‌که بر اساس بیانات رهبری، نسل سومی‌های انقلاب بهتر و جلو‌تر از نسل اولی‌ها هستند.
محور: متأسفانه خروجی گفتمان انقلاب و دفاع مقدس را حتی در زندگی برخی فرزندان رزمنده‌های دوران دفاع مقدس نمی‌بینیم. سبک زندگی مردم در دوران دفاع مقدس بعد از جنگ ادامه پیدا نکرد. ما نتوانستیم مفاهیم دفاع مقدس همچون قناعت، همیاری و ساده‌زیستی را بین مردم و مسئولان در قالب سبک زندگی استمرار بخشیم. وقتی جنگ تمام شد، آرمان‌های دفاع مقدس نیز پایان یافته تلقی شد. حالا هر سال نزدیک عید بچه‌ها را به راهیان نور می‌بریم به قول حاج حسین یکتا؛ «فکه را باید به دل دانشگاه تهران بیاوریم»؛ یعنی اگر توانستی آن حال و هوای بچه‌های جنگ را وارد دانشگاه تهران کنید، کاری انجام داده‌اید. وقتی یک هفته در راهیان نور هستی، تمام زندگیت دگرگون می‌شود؛ نوع مصرف، نوع پوشش و حتی برخورد با اطرافیان تغییر می‌کند. اما وقتی به شهر و دانشگاه برمی‌گردید، دوباره حجاب‌ها کم‌رنگ می‌شود. چطور آن یک هفته قادر به تغییر سبک زندگی‌ بودید، اما الآن نمی‌توانید‌‌ همان مسیر نورانی را ادامه دهید؟

با این تفاسیر، چه وظیفه‌ای را برای نسل جدید و قدیم انقلابی متصور هستید؟

افشار: بچه‌های انقلابی در تفکیک فضای موجود از آرمان‌ها وظیفه سنگینی دارند. این اتفاق باید رخ دهد تا در مسیر تحول، تغییر و بازگشت به سمت انقلاب اسلامی قرار گیریم. اگر این اتفاق محقق نشود، افراد تصور می‌کنند جمهوری اسلامی کنونی‌‌ همان انقلاب اسلامی است که در این صورت حتی من هم مخالف آن خواهم بود! من جوانانی که با جمهوری اسلامی مخالفت می‌کنند را زیاد مقصر و گناه‌کار نمی‌دانم. تفکیک وضعیت موجود جامعه و آرمان‌های انقلاب، سخت‌ترین، پیچیده‌ترین و اولیترین کاری ا‌ست که بچه‌های انقلابی باید انجام دهند.

کاش دستاوردهای دفاع مقدس دست‌کاری نمی‌شد

جنس این آرمان‌ها از چیست؟

افشار: این آرمان‌ها، تنها ایده‌آل‌هایی است که در حیطه آرزوهای تعدادی جوان تمدن‌طلب یا سلطنت‌طلب، محصور شده، ‌ نیست. این آرمان‌ها در سطحی‌ترین لایه زندگی یعنی سبک زندگی، بروز و ظهور داشته و نیاز نیست که به فکر ایجاد آن باشیم. اگر مسئولان نظام جمهوری اسلامی به دستاوردهای دفاع مقدس دست نمی‌زدند، اکنون وضع ما اینگونه نبود. اگر دولت‌های تکنوکرات یا قدرت‌طلب نبودند، دستاوردهایی که در طول هشت سال جنگ با خون دل بچه‌های انقلابی درست شده بود، به این وضع دچار نمی‌شد؛ این تفکیک بسیار مهم است که تمام تفسیر» گره «، یعنی تفکیک عملکرد فعلی جمهوری اسلامی با انقلاب اسلامی در افکار عمومی جهان.
اگر این تفکیک در ذهن جوان‌های امروزی و بنیادگرا ایجاد شود طور دیگر عمل می‌کنند. ماجرای فتنه ۸۸ نوعی خودزنی و اعتراض به خود بود! اعتراض به اینکه این چه وضع مملکت‌داری است! من یک قسمت فتنه را اینگونه می‌بینم. در قسمت دیگر آن، آمریکا و استکبار قرار دارند که نقش آن‌ها مشخص است. آن‌ها نظامی، تماماً شیطانی‌ هستند که با تمام قوا نمی‌خواهند بگذارند انقلاب و مکتب حسینی باقی بماند. آن‌ها دشمن مسیر حق‌اند.

نگران برچسب شعاری بودن» گره «نبودید؟

افشار: به قول میلاد (دخانچی، مجری برنامه) در ایران آنقدر از استکبار و نظام سلطه حرف می‌زنیم که همه‌چیز پیچیده می‌شود. الآن حتی در جمع بچه‌های حزب‌اللهی چنین صحبت‌هایی یک شوخی و حرف‌ تکراری تلقی می‌شود. چرا؟ چون با همه چیز شعاری برخورد می‌کنیم حتی با انقلاب و شهدا. چرا مفهومی مثل بسیجی باید دستمایه هر حرف و حدیث و شکل و غالبی باشد؟ لذا» گره «تصمیم گرفت که این تفکیک را ایجاد کند و البته حرف‌های جدیدی نیز در این تفکیک بزند که شاید با برنامه‌های دیگر وجه تمایزی باشد هرچند خود این تفکیک نیز وجه تمایز است.

« گره »در ادامه راه به ترسیم انقلاب اسلامی در فضای امروزی خواهد پرداخت

اگر« گره »ادامه پیدا کند چه رویکردی خواهد داشت؟

افشار: در ادامه راه،» گره «به این فکر می‌کند که انقلاب اسلامی را در فضای امروزی ترسیم کند، که اگر انقلاب اسلامی داشته‌ باشیم چه ماهیتی خواهیم یافت. در این حوزه ضعف‌های زیادی داشتیم اما سعی کردیم حرف‌های متفاوتی بزنیم، چرا که ۳۰ سال است کسی به انقلاب اسلامی فکر نکرده است.

اگر حرف شما را مبنی بر اینکه «۳۰ سال است کسی به انقلاب اسلامی فکر نکرده» قبول کنیم، پس جامعه ما به چه چیزی فکر کرده است؟

افشار: در جمهوری اسلامی از صدا و سیما تا تمام مراکز دیگر تنها به قدرت، پول و ثروت فکر می‌کنند. اصلاً ساختار ما ساختار غربی است. نظام دموکراتیک، نظام غربی است. ما نظام دموکراتیک را ظرف انقلاب اسلامی قرار دادیم و این‌ها با یکدیگر در تعارض هستند. این‌ها حرف‌های من نیست، اگر در آیات و روایات بگردیم آن را می‌توان دید. اصلاً روح انقلاب اسلامی است. اینکه با چنین پیچیدگی‌هایی، چطور می‌توانیم آن را بیان کنیم، برای این است که جمهوری اسلامی دایه‌دار آن است.

اجبار نتیجه سیستم آموزشی غربی است

برای مشخص کردن این تفکیک چرا روی سبک زندگی تأکید داشتید؟

افشار: یکی از راه‌حل‌هایی که در طول این یک سال پیدا کردیم این بود که یکی از راه‌های تفهیم فاصله داشتن جمهوری اسلامی از انقلاب اسلامی به مردم از طریق مصادیق است. تا برای عموم مردم قابل فهم‌تر باشد. وقتی روی مصداقی مانند حجاب دست می‌گذاریم، همه می‌فه‌مند اینکه می‌گوییم جمهوری اسلامی در یک پارادایم حرکت می‌کند، چه معنایی دارد، مثلاً موضوعی همانند حجاب این کج سلیقگی‌ها را ندارد! حجاب یک امر فطری است. لازم نیست تقلا کنید! اتفاقاً بدون تقلا کردن، خودش می‌آید. مانند حب اهل بیت (ع) است که نمی‌توانید به زور به خورد آدم‌ها بدهید. اصلاً حجاب در فهم و تجربه شخصی آدم‌هاست، همانند نماز. این فکر نتیجه سیستم آموزشی غربی است! در اسلام اجبار معنایی ندارد.

از نظر اسلام، باید عاشق آدم‌ها بود

 بدون هیچ اخباری، ‌ نحوه انتقال معارف چگونه خواهد بود؟

افشار: پیامبر اسلام (ص) تمام تلاش خود را کرد. اصلاً به نظر اسلام شما اگر بخواهید به مردم چیزی را بفهمانید باید عاشق آن‌ها باشید. آنقدر به مردم عشق بورزید که اگر سرتان هم بالای نیزه‌ رفت، هنوز نگاه به هدایت مردم داشته باشید. در حقیقت ما درصدد برداشت عرفانی و عوض کردن فضای بحث نیستیم، دنبال برداشت امروزی هستیم تا ببینیم انقلابی بودن یعنی چه؟ در» مقتل امام حسین (ع) «آمده است: هنگامی که شمر برای به شهادت رساندن امام حسین (ع) بالای سر ایشان آمد در حالی که در آن فضا هیچ‌چیز برای امام (ع) باقی نمانده بود، آن حضرت به شمر می‌فرماید:» از بریدن سر من صرف نظر کن، من شفاعتت می‌کنم «! وقتی این مطالب را می‌خوانم شگفت‌زده می‌شوم که امام حسینی (ع) که در حال شهادت است، خیمه‌هایشان آتش‌ گرفته، همه یارانش هم شهید شده‌اند، در آن لحظه چرا می‌خواهد شمر را شفاعت کند؟ به نظرم چون عاشق است! عاشق هدایت مردم. من مانده‌ام در جمهوری اسلامی ما عاشق چه هستیم؟ عاشق پول، ثروت، جان و عاشق تمام آنچه غرب نیز عاشق آن‌ها است؟!» گره «روی مصادیقی دست گذاشت که بتوان به واسطه آن مصادیق با مردم حرف زد.

جمهوری اسلامی باید اهداف انقلاب را فتح کند

از نگاه شما،» گره «برای مخاطب خود اثربخش بوده است؟

افشار:» گره «محصول مسیر انقلاب اسلامی است. انقلاب اسلامی و مکتب امام حسین (ع) انحصارپذیر نیست. این دو در ذهن من قرابت نزدیکی دارد. تنها تعبیرم از» گره «و تأثیرش این است که این برنامه بی‌تأثیر نبوده و در روشن شدن فضا اثرهایی در گوشه و کنار مملکت گذاشته ا‌ست، اما میزان اثربخشی آن را نمی‌دانم.
محور: ما دو مسیر کاملاً مشخص را در سبک زنگی روشن کردیم؛ سبک زندگی غربی و سبک زندگی انقلاب اسلامی.
مبنای سبک زندگی غربی، مدرنیته و سبک زندگی انقلاب اسلامی، اسلام بود. گره‌ مطرح‌ شده در بحث‌ها، این بود که اگر در گفتمان انقلاب اسلامی، بخواهیم اسلامی زندگی کنیم، باید در سبک زندگی اسلامی قرار بگیریم. نباید با خروجی‌ها و مفاهیم مدرنیته، اسلامی زندگی کنیم. کاری که هم‌اکنون انجام می‌شود و اسلام نیز در کنار زندگی مدرنیته قرار گرفته است، نوعی اسلام حداقلی است!

لطفاً مثال بزنید.

محور: به خاطر دارم در برنامه‌ای که مربوط به موضوع» مهد کودک «بود، به ما گفتند اگر خانم‌ها سرکار نروند زندگی چگونه بچرخد؟ اینکه ما می‌گوییم جمهوری اسلامی باید اهداف انقلاب را فتح کند و هنوز این کا را نکرده، همین است؛ یعنی هنوز نگفته یک زن چگونه می‌تواند سر کار نرود، فرزندش تعلیم و تربیت اسلامی شود، یا اینکه اگر فرزند شما بازی کامپیوتری انجام ندهد با چه بازی‌ای سرگرم شود. در این زندگی که مرد دیر به خانه می‌آید، چه غذایی بخورد که فست‌فود نباشد. با هزینه حداقلی چه خانه‌ای بخرند که با معماری اسلامی منطبق باشد و…؛ حرف ما این است که چرا جمهوری اسلامی توضیح نداد که این برنامه چگونه باید باشد؟ مگر نمی‌گوییم مسیر سبک انقلاب اسلامی، گفتمان اسلامی و مبنای آن اسلام است. آیا گفتند مبنای اسلام چگونه می‌تواند محقق شود؟ اما غرب، مسیر مدرنیته و پیشرفت را از دیدگاه خود کاملاً مشخص کرده است، در غذا پیشنهاد فست‌فود، در بازی، بازی‌های کامپیوتری و در اوقات فراغت و مصرف الگوی خود را ارائه داد اما در جمهوری اسلامی درباره این مسائل بحث نشده است.

زندگی مطابق سبک انقلاب اسلامی را باید شروع کرد

آیا این مباحث در مبانی انقلاب اسلامی مطرح شده است؟

محور: انقلاب اسلامی داعیه الگودهی داشته و دارد و می‌تواند چنین مسیری را خوب محقق کند. اسلام برای همه جوانب زندگی، طبق» سیره «برنامه دارد. یعنی همیشه سبک زندگی ما چندین فرسخ از ما جلو‌تر است. حتی غرب که برای مدرنیته فکر می‌کند، سبک زندگی‌اش بسیار جلو‌تر از سبک زندگی مردمی‌ است که در آن فضا زندگی می‌کنند. به‌عبارتی همه به سمت جلو‌تر می‌دوند. در اسلام ما این را داریم، اما من که جوان نسل سوم انقلاب هستم و پایان‌نامه‌ام راجع به معماری اسلامی است، در خانه ۸۰ متری زندگی می‌کنم که قواعد معماری اسلامی در آن رعایت نشده ‌است. شاغل هم هستم. اما زندگی طبق سبک انقلاب اسلامی را باید شروع کرد.

چه مقدار از سبک زندگی انقلاب اسلامی در جمهوری اسلامی محقق شده است؟

محور: در جمهوری اسلامی نتوانستیم به مردم ثابت کنیم، اسلام یک برنامه جامع و کامل برای زندگی است و جامعیت آن زمانی است که تو همه را با هم داشته باشی. نمی‌توانی نماز، روزه و اخلاق اجتماعی را از اسلام بگیری اما حقوق زن و امنیت خانه را از آن الگوبرداری نکنی! این‌‌ همان اسلام حداقلی و اسلام آمریکایی است؛ یعنی سبک زندگی مدرن اسلامی! حتی به قول یکی از کار‌شناسان» گره ««ما به اسم اسلام هرچه دلمان می‌خواهد را، مدرنیته وارد جامعه می‌کنیم!» به طور مثال در نمایشگاه پوشش اسلامی – ایرانی حداقل اسلام که حدود آن وجه و کفین است رعایت نمی‌شود. گردن بدون پوشش و پا‌ها بی‌جوراب، چادر ملی سر می‌کنند! این‌‌ همان درگیر شدن روی فرم است. مدرنیته این کار را می‌کند چون مبنای حدود و اصول ندارد و دائماً تفکر خود را از طریق فرم جدید ارائه می‌دهد چون معیار آن‌ها پیشرفت به هر قیمتی است. اما اسلام اصولی دارد که نمی‌تواند به هر قیمتی پیشرفت کند. حرف ما این است که اگر به این مسیر وارد شدی، باید زنجیره‌وار خانه، اشتغال، همسر، حجاب، تعلیم و تربیت فرزندان و… را رفع کنیم. برای همین ما می‌گوییم» گره «یک ابزار بوده نه هدف.

جوانان و دانشجویان دغدغه‌مند مخاطب ما بودند

 فکر می‌کنید چگونه باید گفتمان» گره «را ماندگار کرد؟

محور: باید» گره «را در آموزش و پرورش، دانشگاه و دیگر مراکز، ثابت کرد تا زنجیره‌ها به‌ هم متصل شود و افراد سبک زندگی به معنای واقعی را تجربه کنند، اما مشکل این است که هنوز نتوانسته‌ایم این ۲ مسیر زندگی را از هم مجزا کنیم. البته به شکرانه انقلاب اسلامی مبنای اسلامی را از مبنای مدرن جدا کردیم و علت قاطعیت ما نیز این است که هیچ خروجی از مسیر متفاوت نداریم، یعنی هیچ‌ چیز نداریم که روی آن دست بگذاریم و مدرنیته به آن وارد نشده‌ باشد.
مطهر: باید سریال، اخبار، مستند موازی با برنامه ساخته شود. اگر تمام این برنامه‌ها هم‌جهت باشد، گفتمان برنامه صورت می‌گیرد. مانند برخی برنامه‌های ورزشی معروف که متأسفانه الآن در حد عوض کردن مربی و وزیر قدرت دارد. برنامه‌هایی مانند سبک زندگی با اخبار و حواشی اطرافش باید به جایی برسد که بگوید فلان مسئله تیشه به ریشه سبک زندگی اسلامی – ایرانی می‌زند. برنامه، روزنامه و سایت مرتبط با برنامه سبک زندگی باید تولید شود که در آن افراد دغدغه‌مند تنها به سبک زندگی بپردازند. در این صورت می‌توانیم حرف‌های جدی‌تری مطرح کنیم.

در تولید» گره «مخاطب عام مد نظرتان بوده یا خاص؟

مطهر: مخاطب فراگیر به آن عنوان نداشتیم، اما مخاطب جدی زیاد داشتیم. مخاطبینی که برنامه را دنبال کند حتی برای برنامه وبلاگ تهیه کند و برنامه‌ را در آن قرار دهد. کم پیش می‌آید برنامه‌ای مخاطب جدی داشته باشد. پیامک‌های ما زیاد نبود، نهایتاً ۱۸هزار تا، اما مخاطب در چندین صفحه از شروع تا پایان برنامه را نقد می‌کرد. اغلب جوانان و دانشجویان دغدغه‌مند مخاطب ما بودند.
محور: ما مخاطب را مثلث ۳گانه مردم، نخبگان و مسئولین در نظر گرفتیم. دلیل نظری‌تر شدن برخی بحث‌ها این بود که دیدیم بسترهایی روی سبک زندگی ما اثر داشته که به علت ندیدن آن توسط نخبگان، به آن فکر نشده. دِین تقابل بین سنت و مدرنیته به گردن نخبگان است. نخبه از مفهوم سنت صحبت نمی‌کند.

فارس: پس انقلاب اسلامی به نوعی سنت‌گراست.
مطهر: دعوای ما بین جریان حق و باطل است. حضرت آقا و حضرت امام (ره) نیز نظراتی بر این مبنا دارند. به نظر ما سنت‌گرا یا مدرن‌گرا یعنی متجدد یا مدرن، ما» مجدد «ایم؛ یعنی انقلاب اسلامی نه مرتجع است که به عقب برگردد مانند حنبلی و وهابی‌ها و نه متجدد که بخواهد از نوک سر تا فرق پا غربی باشد. انقلاب اسلامی» مجدد «است.

 مجدد یعنی چه؟
مطهر: بداهه آن یعنی احیا شریعت نبوی. اما اینکه چگونه، باید با لوازمی که اطراف ما هست این‌کار را انجام دهیم. یعنی چشم‌انداز رو به جلو داریم.

غرب القا می‌کند، راه زندگی تنها در دست اوست
 تز غرب مدرن چیست؟

مطهر: غرب با روش‌هایی به شدت استبدادی به همه تحمیل می‌کند طور دیگر نمی‌توانند فکر کنند. اگر بگویی فست‌فود نخوریم، می‌گویند یعنی گرسنه بمانیم؟ چرا فکر می‌کنند نخوردن فست‌فود یعنی گرسنگی؟ تفکر غربی به گونه‌ای القا می‌کند که همه تصور کنند این راه، تنها راه است و در مسیری قرار گرفتیم که اگر برگردیم مشکلات خاص پیش می‌آید.

 برخی بحث‌ها به ظاهر منطقی نبود، مثلاً چه ارتباطی بین فست‌فود و سبک زندگی وجود دارد؟

مطهر: در آیات مرتبط با غدیر، خیلی‌ها گفتند خداوند آیات غدیر را بین آیات ذبح اسلامی و غیراسلامی قرار داده تا آیات غدیر حذف نشود؛ اما کسی نگفت غذا خوردن ما با ولایت اثر مستقیم دارد. اصلاً زندگی ما با ولایت اثر مستقیم دارد. مثلاً با برج نشینی، ذاتاً نمی‌توانید نگاه ولایی داشته باشید. همه از حلال و حرام غذا صحبت کرده‌اند اما کم گفته‌اند که باید چگونه غذا بخوری. غذا رابطه مستقیم دارد با ولایت. قرآن ولایت را فریاد می‌زند و برای اینکه مبادا کسی آن را از قرآن حذف کند، بین آیات حرام بودن گوشت خوک و غیره آن را قرار داده است. برژینسکی گفته بود ما تمدن بلوک شرق را با همبرگر و پپسی‌کولا فرو پاشیدیم! چرا ما از آن طرف کاری انجام ندهیم؟ پوشیدن، خوردن، راه‌رفتن و غیره همه با ولایی بودن ما نسبت دارد.

انتخاب عوامل برنامه چگونه انجام ‌شد؟

افشار: در اتاق فکر، همه باهم فکر می‌کردیم. البته افراد دیگر نیز بودند که در گوشه و کنار کار‌ها را انجام می‌دادند. با شروع برنامه، هرکس در جایگاهی قرار گرفت که کار پیش برود با این حساب یک نفر مدیر تولید شد، یکی مدیر پژوهش، تدوین‌گر و…

برای انتخاب موضوعات چطور به نتیجه می‌رسیدید.

محور: ۳ پرونده باز کردیم تا در آن ابتدا بسترهایی که سبک زندگی را نشان داده و تقابل‌های مطرح شده را بررسی کنیم. دیدیم موردی به عنوان» فرهنگ ملی «در جمهوری اسلامی ایران نداریم، یا بین مفهوم سنت و مدرنیته تقابل است. این بحث‌ها ممکن است برای مردم تئوری و نظری باشد اما نشان می‌داد همانطور که به مردم با موضوعات دم‌دستی مانند فست‌فود، گفتمانی را منتقل می‌کنیم، از طرفی دیگر به اینکه نخبگان اثر دارند و باید گفتمانی را نیز برای آنان طراحی کرد، ‌ توجه می‌کنیم.

یک دهم برنامه به پرسش از مسئولان و ۹ دهم دیگر به پرسش مردم از زندگیشان برمی‌گشت

اما» گره «، آنچنان که باید مسئولان را نقد نکرد.

محور: در جامعه و حکومت اسلامی ما، مسئول بی‌تقصیر نیست. اما اتفاق خوبی که افتاد این بود که به این اتفاق نظر رسیدیم که مصداق هر برنامه را زیاد به سمت مسئولان نبریم. هرچند در کلام خداوند نیز آمده است که «خداوند سرنوشت قومی را تغییر نمی‌دهد مگر اینکه خودشان بخواهند» اما مسئول نیز مقصر است. در برنامه‌های دیگر مثلاً تا نام عفاف وحجاب مطرح می‌شود سریعاً سراغ مسئولان می‌روند. اما هیچ‌کس نمی‌گوید به چه درد ما می‌خورد اینکه فلان ارگان برای ما کاری نکرد یا من به عنوان آدم عادی، خودم می‌توانم از غذا، تربیت فرزند، پوشش شروع کنم. در پرسش از مسئولان، شاید یک دهم برنامه را به آن پرداختیم، ۹ دهم دیگر به پرسش مردم از زندگیشان برمی‌گشت. اصلیترین هدف ما در گره این بود که مردم را نسبت به سبک زندگی خودشان پرسش‌گر کنیم که این سؤال در ذهن‌ها ایجاد شود که حقیقتاً این چه وضعی‌ست؟

 آیا می‌توانیم منتظر ادامه» گره «باشیم؟

افشار: قصد ادامه کار را داریم. البته با شکل و اجرای متفاوت و بعد از مدتی وقفه. تمام اعضای تیم تلاشی بی‌وقفه داشتند، هرچند گاهی به دلیل تداخل با برنامه‌های دیگر به پخش نمی‌رسید. نیاز به دوره استراحت برای همه بچه‌ها هست و اینکه جمع‌بندی کار بعد انجام شود.
مطهر: ما هم (گره) در تراز انقلاب اسلامی نبودیم. اما باید بمانیم تا دیگران نیز جسارت ساخت چنین برنامه‌هایی را بیابند.

توقع شما در این راستا از رسانه ملی چیست؟

افشار: رسانه ملی در تغییر نگاه‌ها به شدت قدرتمند است. کار کردن در رسانه ملی آن هم از نوع انقلابی کار ساده‌ای نیست. در جمهوری اسلامی متأسفانه تنها مواردی که اولویت ندارد مقوله فرهنگ، اجتماع و انقلاب اسلامی است و تنها مواردی که اهمیت دارد پول، ثروت، اقتصاد، سیاست، ورزش و سرگرمی است!

تأثیر» گره «چه بود؟

محور: هیچ نبود جز اینکه بگوییم می‌توان شکل دیگری زندگی کرد. هر چند هنوز به آن حد نرسیده‌ایم که بگوییم آن شکل دیگر چه نوع زندگی‌ است اما مطمئناً این نیست. لااله را گفتیم، اما الاالله آن چیست، هم نیازمند زمان و هم کمک اصحاب رسانه و البته لطف دیگر بزرگواران.

آیا بخش‌هایی از» گره «دچار سانسور هم شد؟

افشار: در اتاق فکر نه، اما در پخش به جایی می‌رسیدیم که احساس می‌کردیم ارائه آن به مخاطب عام به صلاح نیست و باید در همایش یا جمع‌های خصوصی مطرح شود. لایه‌بندی را باید در نظر داشت.
محور: در وهله نخست باید مراقب بود تا مخاطب برنامه را پس نزند.
افشار: به نظرم این کار خودسانسوری نیست. طبقه‌بندی کردن اطلاعات است. البته محدودیت رسانه ملی نیز جای خود را داشت.

خانه سالمندان، بازخورد گسترش مهد کودک است

 چند مورد از نمونه‌های سانسور را بازگو کنید.

محور: حضرت آیت‌الله جوادی آملی بار‌ها در کلاس تفسیرشان گفته‌اند «علت رواج خانه‌های سالمندان، گسترش مهدهای کودک است». اتفاقاً آیتم‌های جالبی مد نظر داشتیم، بچه، مادر را به خانه سالمندان می‌برد و‌‌ همان هنگام مادر در ذهنش زمانی را به یاد می‌آورد که بچه را به مهد کودک می‌برده است! ۷ سال اول، مهم‌ترین سن بچه‌هاست که تبادل عاطفی دارند و می‌فه‌مند مهر و عاطفه به چه معناست. وقتی از خانه جدا شود، عاطفه را درک نمی‌کند. در اتاق فکر روی این موضوع بسیار بحث شد اما به این نتیجه رسیدیم که حداقل برای مهد کودک برنامه اول مناسب نیست و ضربه روحی آن بسیار سنگین است. بهتر دیدیم از اشتغال زن شروع کنیم. در چنین موضوعاتی خودسانسوری کردیم.

رسانه ملی پشتوانه گفتمانی ندارد
 محدودیت رسانه ملی در معیار‌ها را در چه می‌دانید؟

محور: رسانه ما هیچ پشتوانه گفتمانی ندارد که معیار داشته باشد. بلکه دنبال یک هدف کوچک است که مانند کشورهای دیگر رسانه‌ای داشته باشد و برنامه‌هایی از آن پخش شود. به‌ همین دلیل برای برنامه‌هایی همانند» گره «کار بسیار راحت‌تر است، زیرا اگر رسانه گفتمانی داشت که آن گفتمان مخالف برنامه ما بود، کار بسیار سخت می‌شد. رسانه ما گفتمان ندارد و تنها خواستار پیشبرد برنامه شبکه است. به همین دلیل فکر می‌کنم ظهور «گره» کار سختی نیست و شاید برنامه «گره» به دلیل عدم ‌گفتمان، بی‌سیاستی و بی‌هدفی رسانه، بسیار راحت‌تر ‌توانست پیام را منتقل کند.

بیشترین نقد برنامه« گره»را رسانه‌های مخالف نظام کار کردند
حرف آخر
مطهر: روحیه نقادی را زیاد دوست ندارم، زیرا موجب می‌شود همه چیز را سیاه ببینید، اما بیشترین نقد برنامه» گره «را رسانه‌های مخالف نظام کار کردند. یعنی آن‌ها زود‌تر از بچه‌های داخلی سبک زندگی را جدی گرفتند. ما به آینده بسیار خوش‌بینیم و این نگاه را از حضرت آقا وام گرفتیم. بچه‌های حزب اللهی کارهای جدی را شروع کرده‌اند و خبرهای بسیار خوبی در راه است.

ثبت نظر

نام:
رایانامه: (اختیاری)

متن:

پربازدیدترین

Sorry. No data so far.

پربحث‌ترین

Sorry. No data so far.