هفته گذشته، همایش مهم بیداری اسلامی در تهران برگزار شد. همایش مهمی که آنقدرها پر اهمیت و برای جامعه مسلمانان جهان شوک آور بود که پس از آغاز برگزاری، رسانههای مختلف جهان به انتشار خبرهای پیرامونی آن پرداختند.
در واقع این دست مقولات پس از آغاز، نیاز به تبیین و راهبری هدفهای خود در عرصه رسانه دارند و این وظیفه رسانههاست که اهداف همایش مهمی همچون بیداری اسلامی را با رویکردهای مختلف خود تبیین کنند و ادامه دهند.
اما طبق یک سنت غلط و البته دیرینه، خبرهای مربوط به این همایش بزرگ نیز تحت الشعاع خبرهای تلخ ماجرای اختلاس! قرار گرفت.
و البته رقم اختلاس ۳ هزار میلیارد تومانی آنقدرها بزرگ بود که بتواند سمت و سوی رسانه ها را به طرف خود بکشاند و تقریباً جملگی را از “بیداری اسلامی” تا حدودی غافل کند.
و به راستی آیا روزی خواهد رسید که بتوانیم در تسهیم سوژههای خبری و اسیر نشدن در دام یک سوژه غالب موفق باشیم.
بیداری اسلامی مسئلهای نیست که بشود به سادگی از کنار آن گذشت. از طرف دیگر آیا مقولات مهم دیگری همچون موفقیتهای کشور در تاراندن تروریست های پژاک و یا جنجال های رخ داده بر سر مبانی و اصول اسلام و انقلاب که گاه و بیگاه در کشور مطرح می شود و نیاز به روشنگری دارد مقولاتی کم اهمیت محسوب می شوند…؟!
باید قبول کنیم که تمام وظیفه رسانه ها در انعکاس یک خبر و یا اصلا چند خبر از وقایع گفته شده خلاصه نمی شود بلکه رسانه وظیفه تعمیق، نهادینه سازی و حرکت به سمت افق های نادیده را نیز بر عهده دارد.
و حال قضاوت کنیم که هنگامیکه وظایف رسانه های کشور تنها معطوف به یک وجه می شود و وجوه دیگر مورد تغافل قرار می گیرند، طبیعیست که نتوانیم انتظار زیادی در مورد تبیین صحیح مسایلی مثل بیداری اسلامی، خیزش عمومی در جهان اسلامی و یا شیطنت های استکبار جهانی در قبال این مسئله داشته باشیم.
صفحه های تاریخ انقلاب و روند بیداری اسلامی در جهان، زود به زود ورق می خورند. این ما هستیم که می توانیم خود را با سرعت تولید مفاهیم در این پهنه هماهنگ کنیم و یا اینکه در خوابی خرگوشی، وظیفه تاریخی خود را از یاد ببریم.
Sorry. No data so far.