سیف الله داد روز دوم مهر سال ۱۳۳۴ در خرمشهر به دنیا آمد و پس از پایان دوران دبیرستان و اخذ دیپلم وارد دانشگاه شیراز شد و در رشته جامعهشناسی به تحصیل پرداخت.
داد فعالیتهای هنری خود را از رادیو آغاز کرد و با سمت سرپرست تولید رادیو و تلویزیون شیراز فعالیت خود را ادامه داد.
در سالهای ابتدایی دهه ۶۰، وی به سمت سینما گرایش بیشتری پیدا کرد و پس از آشنایی با «بهروز افخمی» که در آن دوران در صدا وسیما مشغول به کار بود، فیلم «زیر باران» را کلید زد که در ابتدا برای نمایش در سینما در نظر گرفته شده بود اما در یکی از شبهای دهه فجر از تلویزیون پخش شد.
فیلم داستان کارمندی به نام «سماواتی» است که پس از دریافت حقوق معوق سه ماه خود، آن را در خیابان گم کرده و همه برنامههایش برای پرداخت هزینههای زندگی به هم میریزد.
«زیر باران» فیلم ساده و بیتکلفی است که پیام اخلاقی روشنی را درون خود دارد و برای انتقال آن به بینندگان تلاش بسیار میکند.
داد در ساخت این فیلم بیشتر به درونمایه اخلاقی داستان توجه کرده و به همین خاطر نیز از دیگر وجوه کار تا اندازهای غافل شده است.
وی سه سال بعد، «کانی مانگا» یکی از بهترین فیلمهای جنگی سینمای ایران که غنای تکنیکی قابل ملاحظهای داشت را ساخت که با استقبال بسیار روبرو شد.
داد در این فیلم به سراغ وجه حادثهای جنگ ایران و عراق رفت و داستان پرکششی را تدارک دید که با ساختار فنی قابل ملاحظهای ترکیب شده است.
هواپیمایی عراقی در منطقه کردستان سقوط کرده و گروهی از تکاوران ایرانی به فرماندهی «سروان یاوری» برای دستگیری خلبان یاد شده به منطقه اعزام میشوند که در آنجا با گروهی از منافقین مسلح درگیر میشوند.
داد در دل این داستان جذاب، داستانکهایی را هم قرار داده که مهمترین آنها ناپدید شدن برادرش پس از آشنایی با سرکرده منافقین روبرویش است که جنبه شخصی ماجرا را پر رنگتر کرده و به موازات داستان اصلی حرکت داده است.
صحنههای درگیری میان این دو گروه به لحاظ تکنیکی در سطح بالایی قرار داشته و نزدیکی بسیاری به نمونههای کلاسیک خود دارد.
البته نباید از بازی عالی «فرامرز قریبیان» و «علی ثابت» در دو جبهه خیر و شر به سادگی گذشت زیرا نقش مهمی در کیفیت بالای «کانی مانگا» داشتهاند.
فیلم فوق در گیشه با استقبال عموم مواجه شده و دومین فیلم پرفروش سال لقب گرفت و در فهرست پر مخاطب ترینهای تاریخ سینمای ایران به ثبت رسید.
داد پس از این موفقیت همه جانبه، در کمال تعجب چند سالی صندلی کارگردان را ترک کرد و به تدوین فیلمهای کارگردانان جوان از جمله تهمینه میلانی، احمدرضا درویش و عزیز الله حمیدنژاد پرداخت.
در ابتدای دهه ۷۰، داد به همراه «منوچهر محمدی» موسسه «سینا فیلم» را جهت تولید آثار سینمایی بنیان گذاشت که تهیه فیلمهای «همسر»، «از کرخه تا راین» و «بازمانده» از محصولات آن به حساب میآید.
او سرانجام پس از هفت سال طلسم کارگردانی را شکسته و یکی بهترین آثار سینمای ایران را در رابطه با مظلومیت مردم فلسطین و قیام مردم این کشور بر ضد صهیونیستها، با نام «بازمانده» ساخت که همچنان تازه و با طراوت جلوه میکند.
داد در نگارش فیلمنامه «بازمانده» به شیوه کلاسیک عمل کرده و ماجرای شهادت دکتر و همسرش به دست نظامیان اسراییلی را به گونهای پرورانده که حس همدردی مخاطبان را برانگیخته و آنها را با شخصیتهای اثر همراه و همدل سازد.
در «بازمانده» شخصیتپردازی در اوج قرار داشته و هیچیک از کاراکترها فاقد هویت نیستند که این امر در رابطه با «شمعون» نیز صدق میکند.
داد در سکانس پایانی فیلم فوق العاده عمل کرده و با تاکید روی انگشتهای دست «فرحان» کوچک، پیام مقاومت مردم فلسطین را به بهترین شکل ممکن به مخاطبان منتقل کرده است.
وی در کار با بازیگران سوری نیز مسلط عمل کرده و بازیهای روان و خارج از اغراق را از آنها که جزیی از ذات بازیگریشان به حساب میآید، اخذ کرده است.
داد در سالهایی که میتوانست فیلمهای ارزشمندی را به سینمای ایران عرضه کند، وارد بخش مدیریتی سینما شد و سکان معاونت امور سینمایی را بدست گرفت.
وی تا سال ۱۳۷۹ در سمت معاونت امور سینمایی کار کرد و پس از آن به علت بیماری کمتر به فعالیتهای سینمایی پرداخت.
داد در دهه ۸۰ فقط به مونتاژ فیلم «فرزند صبح» ساخته بهروز افخمی پرداخت که این نسخه مونتاژ شده نیز دستخوش تغییرات بسیار شد و نتیجه کار را نمیتوان به داد منتسب دانست.
همچنین قرار بر ساخت یکی از بخشهای فیلم «طهران – تهران» توسط داد بود که به علت شدت گرفتن بیماری فقط دو بخش از آن به کارگردانی داریوش مهرجویی و مهدی کرمپور ساخته شد.
سیف الله داد سرانجام روز ششم مرداد سال ۱۳۸۸ در سن ۵۴ سالگی پس از سالها مبارزه با بیماری سرطان به علت سکته قلبی در تهران درگذشت.
Sorry. No data so far.