شنبه 29 می 10 | 11:34

باید به مسجد برگردیم

من كه كارگردانم خودم حاضر نيستم در فضاي فعلي سينمايي دخترم وارد اين حرفه شود چون محيط سينما را براي او امن نمي‌بينم. ولي اول انقلاب مساجد نقش اين محيط امن را ايفا مي‌كردند. در آن محيط بچه‌ها آموزش حرفه‌اي مي‌ديند و شخصيت لازم را پيدا مي‌كردند تا بعد كه به فضاهاي حرفه‌اي هنري وصل مي‌شوند، خودشان را نبازند و مثل امروز نباشد كه يك نفر آدم مذهبي را ما بين 40 نفر بيندازيم و بگوييم تو مجبوري كه تحمل كني.


جواد اردکانی

صديقه رضواني‌نيا: جواد اردكاني كه عنوان فيلم‌ساز دینی و انقلابی را براي خودش افتخاری تلقی می‌کند، کارگردان آثاری چون «غريبه»، «مسافر»، «چه كسي به سرهنگ شليك كرد»،‌ «چوري» و «آينه‌هاي نشكن» با موضوع انرژي هسته‌اي است. اردكاني که بزرگ‌شده شهداست، سال گذشته با ساخت فيلم سينمايي «به كبودي ياس» درباره زندگي شهيد برونسي فيلم‌سازي درباره دفاع مقدس را هم تجربه كرد. اردکانی معتقد است نه از فرهنگ‌سراها، نه از دانشكده هاي هنر و نه از آموزشكده‌هاي سينمايي چيزي بيرون نمي‌آيد و فقط بچه مسجدی‌ها مي‌توانند ناجي سينماي ارزشي ايران باشند.

مسجد و سینما از نظر شما چه رابطه‌ای با هم دارند؟ اصلا رابطه دارند؟ رقیبند؟ مکمل هستند، نیستند؟ میتوانند باشند…

محيط سينما فضاي بسيار لغزنده و متنوعی است كه فيلم‌ساز در آن انتخاب مي‌كند چه مسيري را طي كند. انسان بايد زمينه‌اش را داشته باشد تا از خيلي چيزها چشم‌پوشي كند. به نظر من يك پشتوانه مسجدي، يك پشتوانه جبهه‌اي، یک خانواده مذهبي و… خيلي به انسان كمك مي‌كند. امثال من مدام تأكيد مي‌كنيم خانواده‌هاي مذهبي اجازه بدهند فرزندانشان وارد فضاهاي هنري شوند به خاطر اين كه كسي كه در فضاي مذهبي بزرگ شده و نماز خواندن برايش يك رفتار دلنشين طبيعي است، بدون اينكه خودش بداند در برابر خيلي چيزها واكسينه شده و اين واكسينه بودن بعدها در عرصه كار حرفه‌اي نجاتش مي‌دهد و برايش مي‌ماند. ولي وقتي خانواده‌هاي مذهبي نمي‌گذارند بچه‌هايشان وارد اين محيط‌ها شوند معلوم است چه كساني وارد مي‌شوند و چه نتيجه‌اي حاصل مي‌شود.

من كه كارگردانم خودم حاضر نيستم در فضاي فعلي سينمايي دخترم وارد اين حرفه شود چون محيط سينما را براي او امن نمي‌بينم. ولي اول انقلاب مساجد نقش اين محيط امن را ايفا مي‌كردند. در آن محيط بچه‌ها آموزش حرفه‌اي مي‌ديند و شخصيت لازم را پيدا مي‌كردند تا بعد كه به فضاهاي حرفه‌اي هنري وصل مي‌شوند، خودشان را نبازند و مثل امروز نباشد كه يك نفر آدم مذهبي را ما بين 40 نفر بيندازيم و بگوييم تو مجبوري كه تحمل كني.

خود شما خاستگاه مسجدي داريد و در چنين فضايي رشد كرده ايد. فضاي مساجد جريان‌ساز ابتداي انقلاب چطور فضایی بود؟

جريان‌سازي مساجد چند سال قبل از پيروزي انقلاب شروع شد. انقلاب كاركردهاي سنتي مسجد را دگرگون كرد و آن‌را از فضاي صرف عبادي به سوي كانون جوشش فعاليت هاي سياسي، فرهنگي، اجتماعي، هنري و … تغيير داد. در آن مقطع مساجد ما كانون تربيت هنرمندان مسلمان و انقلابي در رشته‌هاي مختلف هنري بود كه بعدها همين هنرمندان وارد عرصه فرهنگ و هنر كشور شدند و هنوز هم بسياري از آن‌ها سكان‌داران اين عرصه هستند. بسياري از فيلم سازان صاحب‌سبك و تأثيرگذار سينماي ما كه آثار فاخر ارزشي توليد مي‌كنند پرورش يافته فضاي مساجد هستند و بعضي از اين فيلم‌سازان آثاري ساخته‌اند كه در زمان خودشان بهترين و پرفروش‌ترين فيلم‌هاي سال سينماي ايران شدند. اين اتفاق در سال‌هاي جنگ و بعد از آن زياد افتاد ولي متأسفانه الان دوباره مساجد ما به همان كاركرد سال‌هاي قبل از انقلاب نزديك مي‌شوند. فضايي كه مردم و معمولاً هم افراد مسن آنجا نماز مي‌خوانند، عبادت مي‌كنند، شب‌هاي قدر را احياء مي گيرند و … ولي ديگر از آن جوش و خروش اول انقلاب خبري نيست و اين بسيار خطرناك است.

چرا اين اتفاق افتاده؟

فعاليت‌هاي مساجد الان جذابيت‌هاي لازم را ندارد در حالي كه مساجد ابتداي انقلاب فعاليت هاي متنوع در رشته هاي مختلف هنري داشتند. مثلاً براي ما كه علاقه‌مند سينما بوديم كلاس‌هاي تئاتر، آموزش سينما، نمايش فيلم و … وجود داشت. الان كدام مسجد اين فعاليت‌ها را حداقل در زمينه سينما به طور جدي و حرفه‌‌اي دنبال مي‌كند. يادم هست در آن مقطع با همين فعاليت‌هاي متنوع و جذاب خيلي از افراد غيرمذهبي جذب مسجد شدند و خيلي از همين جوان‌ها براي ما سرنوشت‌ساز شدند و در جنگ حضور تأثيرگذاری داشتند.

چه بايد كرد؟

تنها راه حل، احياي آن جريان ارتباطي است. به نظر من تنها محيطي كه مي‌تواند نيروهاي مذهبي را وارد جريان سينماي ما كند مسجد است و ما بايد دوباره به مساجد برگرديم. خيالتان را راحت كنم. در اين مملكت نه از فرهنگ‌سرايش، نه از دانشكده هنرش، نه از آموزشكده‌هاي سينمايي‌اش و نه از هيچ‌جاي ديگر هيچ چيزي بر نمي‌آيد. آن‌ها همه امتحانشان را پس داده‌اند. تنها جايي كه از اين آزمون سربلند و موفق بيرون آمده همان مساجد دهه اول انقلاب است بنابراين آن مساجد بايد تجديد شود. الان مساجد ما دارد به همان كاركردهاي محدود سنتي قبل انقلاب برمي‌گردند ونقش تأثيرگذاری ندارند. اين طرف هم وضعيت فرهنگ و هنرمان روز به روز نگران کننده‌تر مي‌شود. انقلاب ما انقلابي فرهنگي بود كه از مساجد جوشيد و اگر همين مساجد در آن برهه و همین طور در مقطع حساس جنگ نبودند معلوم نبود خلاء وجودي آن‌ها چطور جبران مي‌شد.

تازه الان روز خوب ماست. شما نگاه مي‌كنيد مي بينيد كساني مثل حاتمي‌كيا، مجيدي، سلحشور و ديگران فيلم مي سازند. فيلم‌هاي خوب هم مي‌سازند و واقعاً جريان سينماي ما در دستشان است. اما من نگران فرداي اين سينما هستم. آدم‌هايي كه جايگزين ندارند و كادرسازي هم نشده، چون آن جريان قطع شده و كسي هم دنبال وصلش نيست. به نظرم اگر مراقب نباشيم يكهو چشم باز مي‌كنيم و مي‌بينيم خيلي چيزها را از دست داده‌ايم كه جبران كردن آن‌ها به اين راحتي‌ها ممكن نيست.

ما را متهم به ضعف تكنيك مي‌كنند و معتقدند علت اينكه فيلم‌هاي اين گروه بعضاً در حاشيه است به خاطر اين است كه از فن سينمايي خوبي برخوردار نيست. نظر شما چيست؟

اينكه بچه‌هاي ما متهم مي‌شوند كه فيلم‌سازي بلد نيستند كوچك‌ترين اتهامشان است. اين اتهام اصلاً برايشان شوخي است چون تكنيك فيلم كه معلوم است. فيلم يا تكنيك خوبي دارد يا ندارد. و اين اصلاً چيز پنهاني نيست. اما در سينماي ما مبتذل‌ترين مضامين با بدترين تكنيك ساخته مي‌شود و كسي هم معترض نيست. واقعيت اين است كه سعي مي‌شود اين بچه‌ها و فيلم‌هايشان در حاشيه باشند.

البته در بين بچه هاي مذهبي هم استعدادها مختلف است. هر كسي سر جاي خودش ايستاده اما خيلي از اين بچه‌ها در حال ريزش‌اند. شما نگاه نكنيد كه چند نفر مثل حاتمي‌كيا، مجيدي و ميركريمي هر سال دارند فيلم مي‌سازند و ديده مي‌شوند. بعضي از بچه‌هاي ما فعاليت فيلم‌سازي‌شان در حد 5 سالي يك فيلم است. در چرخاندن معيشت زندگي‌شان مشكل دارند و دارند از سينماي كشور حذف مي‌شوند در حالي كه تكنيك خوبي هم دارند و مضامين خوبي را هم مطرح مي‌كنند.

الان تبليغ مي‌شود كه فيلم‌سازي كه اعتقاد ندارد اما مسلط به تكنيك سينماست مي‌تواند فيلم مذهبي خوب بسازد كه به دل مخاطب هم بنشيند و خلاصه اعتقادات كارگردان مهم نيست. سال 59 در هلال احمر مشهد كه آن موقع مركز تئاتر بود دعوايي را با فردي به نام آقاي دانشور كه رييس آن مركز بود و الان فرانسه است داشتم. آن موقع قرار بود نمايشي به نام ابوذر را كار كنم كه مي‌خواستند نقش ابوذر را يكي از بچه‌هاي چپي مركز تئاتر بازي كند. من اعتراض كردم و گفتم نقش ابوذر را كه نبايد يك بچه كمونيست بازي كند. اين حرف من به گوش آقاي دانشور رسيد. در جلسه‌اي خيلي به من توپيد و حرفش اين بود كه اين آقا بازيگر است و اين نقش را هم خوب بازي مي‌كند. تو چه كار به اعتقاداتش داري؟ من گفتم نه آقا كار هنر بيل زدن نيست كه هر كس بيل زد زده باشد. بازيگر آن شخصيتي را كه دارد بازي مي‌كند. اگر اعتقاد نداشته باشد نمي‌تواند طوري بازي كند كه باورپذير باشد و مخاطب به آن اعتقاد پيدا كند. ما مي‌دانيم كه اين بازيگر چپي است و ابوذر را هم قبول ندارد، پس نبايد آن نقش را هم بازي كند. آن بحث باعث شد من از آن مركز جدا شوم. من هنوز هم بر همان اعتقاد آن روزم هستم ولي ديگر زورم نمي رسد. يعني من اگر زورم مي‌رسيد تمام گروهم را از بچه‌هاي مذهبي انتخاب مي‌كردم.

فيلم «به كبودي ياس» درباره زندگي شهيد برونسي آخرين ساخته سينمايي شماست. با توجه به سابقه حضور شما در جبهه و آشنايي تان با اين مضامين چرا اين‌قدر دير به سراغ ژانر دفاع مقدس رفتيد؟

البته اينطور نيست كه من دير سراغ اين موضوعات بروم. جنگ در حاشيه كارهاي من بوده. مثلاً سريال مسافر درباره يك جانباز شيميايي بود. اما راستش را بخواهيد من اعتقادي در مورد سينماي دفاع مقدس دارم و آن اين كه موضوعات ارزشي نبايد دست‌مايه‌هاي سياه مشق ما باشند. يعني ما بايد زماني سراغ اين موضوعات برويم كه بدانيم مي‌توانيم از عهده بيان آن برآييم. من فكر مي‌كنم الان در شرايطي هستم كه از پيشنهاد در مورد ساخت فيلم جنگي استقبال كنم چون سياه مشق‌هايم را سعي كردم جاي ديگر انجام بدهم و ديگر نگران نيستم.

چرا شهيد برونسي؟ آشنايي قبلي با ايشان داشتيد؟

نه آشنايي نداشتم. انگيزه اصلي ساخت اين فيلم از همان فرمايشات رهبري در ديدار كارگردان‌ها شروع شد و من درست بعد از همان جلسه با آقاي صفار قرار ساخت اين كار را گذاشتم.

گرچه پس از سال‌ها مسعود ده‌نمكي با اخراجي‌ها و فروش ميلياردي آن كه ركورد فروش سينماي ايران را شكست، قدري نگاه‌ها را متوجه دفاع مقدس كرد اما انگار نبض سينماي دفاع مقدس به خوبي نمي‌زند.

سينماي دفاع مقدس همه چيز دارد. انجمن دارد. شهرك سينمايي دارد. امكانات دارد. اما ديگر آن شور و شوق را ندارد. به همين دليل هم متأسفانه ما محصولات قابل اعتنايي نداريم، يك زماني بود كه در هر دوره جشنواره فيلم فجر، حداقل 10 فيلم دفاع مقدس داشتيم ولي در اين سال‌ها خيلي كم شده حتي بعضي سال‌ها كه ديگر اصلاً نداريم.

مشكل اصلي ما انگيزه هاي شخصي و شور و شوق فيلم‌سازان است كه ديگر فيلم سازان ما آن شور لازم را براي ساخت فيلم جنگي ندارند. زماني بود كه مرحوم ملاقلي‌پور فيلم پرواز در شب را مي‌ساخت كه به لحاظ تكنيك و فن سينمايي فيلم خوبي نبود اما به لحاظ حسي تأثير حسي و تأثيرگذاري خيلي فيلم موفقي بود اما همين رسول بعدها آمد مزرعه پدري را ساخت كه به لحاظ تكنيكي اوج دارد ولي ديگر آن حس و شور را ندارد.

يك بخشش طبيعي است ولي يك بخش هم طبيعي نيست. سينماي دفاع مقدس رهاست و نگاه جامعي نسبت به آن وجود ندارد. رسول ملاقلي‌پور جزو آدم‌هايي بود كه خيلي براي سينماي جنگ زحمت كشيد، خيلي كار كرد ولي خيلي كم تحويلش گرفتند، قدرش را ندانستيم و حالا كه نيست همه يادمان افتاده كه روزي روزگاري ملاقلي‌پور وجود داشت كه خون دل مي‌خورد و فيلم جنگي مي‌ساخت و ما هم اذيتش مي‌كرديم؛ او كار خودش را مي‌كرد ما هم كار خودمان را. بعد در يك مقطعي همين رسول به اين فكر مي‌افتد كه حالا كه اين‌ها قبولم ندارند پس من بايد فيلمي بسازم كه اثبات كنم من هم فيلم‌سازي بلدم، من‌ هم بر تكنيك سينما مسلطم. آن لحظه، لحظه شكستن است. آن‌جا جايي است كه ديگر خودش نيست، يك فيلم‌ساز حرفه‌‌اي و تكنيكي تمام عيار است. همين و بس. متأسفانه بچه‌هاي ما را يكي يكي به اين نقطه رساندند. حتي حاتمي‌كيا در يك سري از فيلم هايش آمد كه فقط ثابت كند من هم مي‌توانم و بلدم فيلم روشنفكري بسازم كه حداقل منتقدين بپذيرند كه من فيلم تكنيكي ساختم ولي آن‌جايي كه ابراهيم خودش بود و خودش، شاهكار مي‌ساخت و آثاري را ساخت كه در تاريخ سينماي ما بي نظير و ماندگارند.

  1. کشتی ایران کی حرکت می‌کند؟ :روزنوشت
    31 می 2010

    […] مرتبط : باید به مسجد بازگردیم. […]

ثبت نظر

نام:
رایانامه: (اختیاری)

متن:

پربازدیدترین

Sorry. No data so far.

پربحث‌ترین

Sorry. No data so far.