دوشنبه 03 اکتبر 11 | 11:22
محمدعلی محمدی در رادیو گفتگو

جای خالی فعالان فضای مجازی در تصمیم‌گیری‌ها

مسئولیت اینترنت با یک سازمان باشد و بتوانیم یک برنامه‌ریزی کلان برای فضای مجازی داشته باشیم، آن هم با سهیم کردن کار‌شناسان و فعالان این فضا که با کاربران در ارتباط هستند، و بتوانیم با آن‌ها ارتباط داشته باشیم و یک شبکه اینترنت ملی را به شرط اینکه ارتباطمان با دنیای خارج قطع نشود، شبکه‌ای که همه جذب آن شوند، با هزینه‌های پایین، اطلاعات خوب و شبکه‌های مفید و به همراه فرهنگ سازی استفاده از آن، آن وقت می‌توانیم در این فضا موفق باشیم.


تریبون مستضعفین- محمدعلی محمدی، یکی از فعالان وب فارسی و مدیر پایگاه اطلاع‌رسانی و فرهنگی طلبه‌بلاگ و مدیر اولین سرویس‌دهنده فتوبلاگ در ایران است. وی وبلاگ کاتب‌باشی را اداره می‌کند و در شبکه‌های اجتماعی نیز حضور دارد. محمدی در گفتگویی که با رادیو گفتگو در برنامه امروز پیدا و پنهان، با موضوع بررسی وضعیت شبکه¬های اجتماعی شرکت کرده است. متن این گفتگو تقدیم می‌گردد:

با توجه به اینکه خود شما یکی از فعالین فضای مجازی هستید، به عقیده شما فیلترینگ چیز خوبی هست یا خیر؟ و شما اساسا با موضوع فیلترینگ موافقید؟ و اینکه به عقیده شما چه طور باید فضای مجازی را کنترل کرد که به مخاطبین‌اش ضربه وارد نشود؟
بسیار سوال خوب و اساسی بود و ظرافت‌های دقیقی را در آن لحاظ کردید. باید گفت فیلترینگ به صورت کلی، چیز خوبی هست و استفاده‌های خیلی خوبی هم دارد. ولی با‌‌ همان ظرافتی که شما به آن اشاره کردید به شرط اینکه ضربه به فضای آزاد و تولید محتوای اینترنت نزند.

شما بهتر از من می‌دانید که اساسا بزرگ‌ترین فیلترینگ در آمریکا اتفاق می‌افتد. ولی چطور آن‌ها مشکلی در این زمینه احساس نمی‌کنند؟
در آمریکا برنامه کلانی برای فیلترینگ ریخته شده است. فیلترینگ در فضای ایران خیلی نوپاست و هنوز خیلی جای کار دارد و نیازمند قوانین جدید و ظرفیت‌های جدید می‌باشد. بهتر است یک مقدار در مورد حوزه فیلترینگ و درباره شاید‌ها و باید‌ها و نباید‌ها و نقاط قوت و ضعف فضا صحبت کنیم و ما در ‌‌نهایت به این نتیجه خواهیم رسید که مشکل ما در فضای اینترنت، فیلترینگ نیست. مشکل ما فرا‌تر از فضای فیلترینگ می‌باشد.
ما در فضای اینترنت کشور با یک مشکل مدیریتی روبرو هستیم و آن اینکه، مدیریت فضا به چه کسی سپرده شده و چه فعالیت‌هایی تا الان در آن انجام داده و یا چه فرهنگ‌سازی‌هایی درباره آن انجام شده است؟ و یا در زمینه رسانه‌های دیگر مانند رسانه‌های دیداری، شنیداری، مکتوب و… چه کارهایی صورت گرفته است؟ وقتی به سراغ غربی‌ها و رسانه‌های آن‌ها می‌رویم، می‌بینیم که مردم آنجا گام به گام با مسائل این رسانه‌ها حرکت کرده‌اند. از تئا‌تر شروع شده تا سینما، و همه آن‌ها را دیده‌اند. اینطور نبوده است که مردم اول سینما را دیده باشند، بعد تئا‌تر را دنبال کنند.
از اینجا می‌فهمیم که اگر بخواهیم سینمای قوی داشته باشیم، باید تئا‌تر را قوی کنیم. متاسفانه در کشور ما اول چیزی وارد می‌شود، و بعد از آن به فکر می‌افتیم که چرا فرهنگ سازی نکرده‌ایم؟
در این فضا هم، چرا از‌‌ همان اول برای فیلترینگ برنامه ریزی صورت نگرفته است؟ شما در صحبت‌های مقام معظم رهبری بررسی بکنید، می‌بینید که خود آقا هم اذعان داشته‌اند که قبل از اینکه اینترنت بخواهد وارد ایران شود باید به فکر فیلترینگ می‌بودیم و این فضا را آماده کرده و نحوه استفاده از آن را فرهنگ سازی می‌کردیم. شهید آوینی هم در کارهای خود می‌گوید که باید یک مطالعه اجمالی داشته باشیم. مثلا در زمینه ماهواره می‌گوید: ماهواره خواهد آمد، چه ما بخواهیم و چه نخواهیم. پس بهتر است قبل از اینکه آن بخواهد زورش را به ما برساند و غالب شود، ما فرهنگ سازی کنیم تا مردم بتوانند درست از آن استفاده کنند.
من می‌خواهم بدانم فرهنگ‌سازی چه جایگاهی در این فضا داشته است؟ و با این کارهایی که انجام دادیم آیا توانستیم برای آن فرهنگ سازی کنیم؟ در این زمینه چه گام‌هایی برداشته شده است؟ نقاط ضعفی که ما الان با آن روبرو هستیم همین موارد می‌باشد، نه اینکه بگوییم مشکل ما فیلترینگ است. فیلترینگ در مسائل اخلاقی و فیلتر کردن سایت‌های پورنوگرافی و سایت‌هایی که مشکل اخلاقی دارند را همه خانواده‌های ایرانی موافق هستند. با این کار به این سایت‌ها دسترسی‌ها محدود می‌شود. در همه کشور‌ها در این زمینه فیلترینگ انجام می‌شود ولی چگونگی فیلترینگ هم مهم است.‌‌ همان طور که شما در سوالتان بیان کردید چه طور فیلتر شوند که آسیبی به کاربران و محتوای تولید شده نرساند؟ و چه طور فیلتر کنیم که کاربران نسبت به ما گارد نگیرند؟ و فکر نکنند آنجا چیز خوبی هست و ما نمی‌خواهیم بگذاریم آن‌ها ببینند.

آقای محمدی چه اتفاقی افتاده است که با وجود اینکه بخش مسائل اخلاقی در موضوع فیلترینگ، در کشور ما بسیار مهم بوده، اما این همه تاثیر روانی بر مخاطبش داشته است؟
شاید یک بخش از این تاثیر از نحوه عملکرد ما در فضای فیلترینگ سرچشمه می‌گیرد. در فضای فیلترینگ وقتی فیلتر می‌کنیم، این فیلتر به معنای اخطار است. بیشتر از اینکه نمی‌تواند باشد. ما فقط یک اخطار به مخاطب می‌دهیم که آقای مخاطب، یا کاربر محترم، این سایت، طبق قوانین، اخلاق و فرهنگ، روش زندگی و آیین و مذهب ما و … به درد شما نمی‌خورد.
اما از طرفی می‌بینیم به راحتی کاربر می‌تواند از مرز فیلترینگ عبور کند و این پرده را کنار بزند و استفاده‌اش را ببرد. آن هم با نرم‌افزارهای فیلترشکن یا پروکسی‌های مختلفی که برای کشور چین آماده می‌شود. ولی آمار نشان می‌دهد که بیشترین استفاده را ایرانی‌ها از آن دارند. این‌ها به چه خاطر هست؟ به خاطر عدم فرهنگ سازی وعدم اطلاع رسانی درست هست. با فیلترینگ تنها نمی‌شود این کارها را انجام داد.
من یک سوال داشتم و آن هم درباره شبکه‌های اجتماعی اینترنت است. وقتی اینترنت را، این دنیای اطلاعات منسجم را وارد کشور کردیم و مردم از آن استفاده می‌کنند، یک نیازی برای استفاده از شبکه‌های اجتماعی هم در این میان شکل می‌گیرد. این نیاز به استفاده از این شبکه‌ها یک نیاز مشروع است. یک حق مشروعی هست که ما باید به کاربر بدهیم تا بتواند استفاده کند. ما می‌گوییم فیس بوک، گوگل پلاس، فرندفید…. و این مضرات را دارد. آیا ما توانستیم در برنامه‌ریزی‌هایی که کردیم یک شبکه اجتماعی خیلی قوی ایرانی که قابل رقابت با فیس بوک و گوگل پلاس و… باشد آماده کنیم؟

اتفاقا آقای محمدی الان می‌خواستم همین سوال را بپرسم که به نظر شما شبکه‌های اجتماعی که در ایران احداث شده‌اند قدرت رقابت با گوگل پلاس یا فیس بوک را دارند؟
به هیچ عنوان. به خاطر اینکه اولاً ما از این شبکه‌ها حمایت نکردیم. از طرفی این سطح آگاهی که ما به وجود آوردیم، عدم فرهنگ سازی و آگاهی‌های اشتباه و اینکه یکسری اطلاعات اشتباه در دسترس کاربران گذاشتیم…. بگذارید راحت بگویم، ما چه کار کردیم که یک کاربر ایرانی حاضر است تمام اطلاعاتش را به گوگل پلاس یا فیس بوک یا فرندفید بدهد اما حاضر نیست به شبکه‌های اجتماعی داخل کشور اعتماد کند و این اطلاعات را بدهد؟

فکر می‌کنید چرا این اتفاق می‌افتد؟
این واقعا برای همه کاربران ما سوال است. به خاطر عدم اطلاع‌رسانی این اتفاق می‌افتد. یک مقداری هم در این فضا بد برخورد کرده‌ایم. باید یک خرده روشن‌تر، باز‌تر، با اطلاع‌رسانی قوی‌تر، در باره خود فیلترینگ و وجوه مثبت و اینکه مدیریت متمرکزی در این فضا داشته باشیم، وارد عمل بشویم. ما الان اگر در شبکه‌های اجتماعی، جلوی کاربران را بگیریم و هیچ کس هم نتواند وارد شبکه‌های آن طرف بشود، ایرانی‌هایی که آن طرف مرزهای ما زندگی می‌کنند و تعدادی از آن‌ها هم ضد انقلاب هستند، در این صورت آن‌ها مبلغ ما می‌شوند. واقعا آن‌ها مبلغ ما در آن شبکه‌ها هستند؟ اگر کسی بخواهد ایرانی‌ها را بشناسد، باید از آن‌ها بپرسد ایرانی یعنی چه؟ سیاست ایران چه طور است؟ نظام ایران چه طور است؟
وقتی که ما در این فضا‌ها حضور نداشته باشیم این مشکلات هم به وجود می‌آید. البته یکسری خوبی‌ها هم دارد. مثلا ضد انقلاب اگر فقط در این شبکه‌ها فعالیت دارد، وقتی بخواهد برنامه ریزی درباره ایران انجام دهد، یکسری اطلاعات سوخته دارد و اطلاعات جامع نخواهند داشت. و برنامه ریزی نادرستی انجام می‌دهد که همین باعث خنده ما می‌شود به لحاظ اینکه اطلاعات جامعی از مردم ایران ندارند.
ولی من فکر می‌کنم اگر ما بتوانیم یک مدیریت خیلی خوب داشته باشیم و بتوانیم از شبکه‌های اجتماعی‌مان و از کاربران و فعالانمان حمایت کنیم و در برنامه ریزی‌های کلان… سهمی به آن‌ها بدهیم، با توجه به اینکه فعالان سایبری و مجازی و آنهایی که سالهای سال در این فضا بوده‌اند و کار کرده‌اند و وابسته به جایی نبوده‌اند و گروه‌های مختلف تشکیل داده‌اند، این‌ها تجربیات جدیدی دارند، تجربیات گذشته‌شان را هم به این ضمیمه می‌کنیم و اگر بتوانیم از آن‌ها استفاده کنیم، می‌دانید چقدر می‌توانیم در برنامه‌های کلانی که داریم از این‌ها استفاده کنیم؟ اما ما چقدر در حوزه فیلترینگ تاکنون از این‌ها استفاده کرده‌ایم؟ چند بار کاربران فعال فضای مجازی، کار‌شناسان را جمع کردیم و چقدر ما با این‌ها در حوزه فیلترینگ صحبت کردیم و نظر آن‌ها را در مورد فیلترینگ جویا شدیم؟

من امیدوارم صدای شما را شنیده باشند و بعداز این، این اتفاق بیافتد. خود شما الان در کدام یک از این شبکه‌ها عضو هستید؟
الان در شبکه‌های اجتماعی گوگل پلاس هستیم و کارهایی را که دوستان انجام می‌دهند، می‌بینیم. به خاطر نوع شغل و کارمان مجبوریم این‌ها را رصدکنیم که ببینیم دوستان چه فعالیت‌های خوبی انجام می‌دهند و در چه حوزه‌هایی فعالیت می‌شود؟ و اگر بتوانیم به سهم خودمان به این‌ها کمک کنیم یا آن‌ها بتوانند به ما کمک کنند، این یک دایره ارتباطی می‌شود که باید در آن حضور داشت.

بپردازیم به بحث جمع‌بندی و اینکه برای بهتر کردن، چه کار می‌بایست کرد و چه پیشنهادی دارید؟
اگر بتوانیم مسئولیت واحد درست کنیم، حتی اگر چندین سازمان باشند، مسئولیت با یک سازمان باشد و بتوانیم یک برنامه‌ریزی کلان برای فضای مجازی داشته باشیم، آن هم با سهیم کردن کار‌شناسان و فعالان این فضا که با کاربران در ارتباط هستند، و بتوانیم با آن‌ها ارتباط داشته باشیم و یک شبکه اینترنت ملی را به شرط اینکه ارتباطمان با دنیای خارج قطع نشود، شبکه‌ای که همه جذب آن شوند، با هزینه‌های پایین، اطلاعات خوب و شبکه‌های مفید و به همراه فرهنگ سازی استفاده از آن، همچنین استفاده از اینترنت آزاد برای کسانی که می‌خواهند در آن فعالیت کنند، آن وقت می‌توانیم در این فضا موفق باشیم. باید مدیریت فضای مجازی را بهبود ببخشیم. در حال حاضر همه سازمان‌ها بودجه‌هایی برای فضای مجازی دارند که اینها به طور موازی هزینه می‌شوند. مثلاً سایت خانه کتاب اشا که سایت مستقل است کسی حاضر نیست با این بودجه‌ها به آنها کمک کند. اگر به این فعالیت‌های مستقل هم کمک شود خیلی خوب است.

  1. چفیه گرافیک - چفیه کلیپ
    5 اکتبر 2011

    این رفیق ما بهتره بره وبی رو که خودش مدیرش هست اداره و کنترل کنه. خودتون ببینید.

    http://propicnet.com/fa/users/index.php?username=1390&image_id=51470

  2. دیدبان-فدایی لر
    6 اکتبر 2011

    ایشون در سایتش در ایام فتنه حاضر نشدند مواضع خودشون رو شفاف بگن و تو سایت بزنن حالا میره بالا منبر ….
    من خودم توی اون جلسه خصوصی بودم که ایشون و یک نفر دیگه از دوستانشون حاضر نشدن که موضع خودشون رو تو سایت بزنن.

  3. زینب
    11 اکتبر 2011

    منم با چفیه گرافیک موافقم. دیدم سایتشو…

  4. روح الله
    18 اکتبر 2011

    بویژه در تصمسم گیری های مذهبی وفرهنگی در کشور البته با این مصاحبه ها مشکل حل نمی شود بایدبرنامه ای مدون در این جهت اتخاذ شود

  5. یه دوست
    26 اکتبر 2011

    بهتره در متن های خبر ها بزرگنمایی نکنیم!

    وب فتو اولین سرویس دهنده فتو بلاگ در ایران هست و نه پروپیک نت !

  6. رفاقت
    31 اکتبر 2011

    اول اینکه این یک سرویس دهنده است باید بهش دستور بدند تا یک صفحه یا عکس ببنده و دوم اولین سرویس دهنده تخصصی رفیق :)

  7. سارا بهبودی
    7 نوامبر 2011

    به نظرم من مشکلی نیست دیدن همچین عکس هایی
    انتشارشون و …
    مشکلش چیه ؟ تضاد ارتباط با ابزارهای جنگی ؛ ملموس بودن جنگ در جامعه و امثالهم رو میرسونه
    کوته فکر نباشیمـ

  8. سیدیونس
    29 فوریه 2012

    بهتر ِ این اخوی‌مون ی صفائی به ریش‌هایش بدهد :))

  9. سید امین
    14 می 2012

    فکر می‌کردم من فقط از این آقا بدم میاد. از مثلاً فعالان فرهنگی‌ای که حرف می‌زنند ولی عمل نمی‌کنند. به عبارت دیگر بیشتر کاسبند تا فرهنگی

ثبت نظر

نام:
رایانامه: (اختیاری)

متن:

پربازدیدترین

Sorry. No data so far.

پربحث‌ترین

Sorry. No data so far.