تریبون مستضعفین – محمدصادق شهبازی
تاکید دوباره و عتابآلود مقام معظم رهبری در مورد کرسیهای آزاد اندیشی در دیدار نخبگان، به عدم تحقق مطالبهی معظم له در این مورد بر میگردد. ایشان با ذکر ضرورت گفتمان سازی جنبش دانشجویی به نوعی از عدم تحقق آن گلایه فرمودند «فكر كنيد، بگوئيد، بنويسيد، در مجامعِ خودتان منعكس كنيد؛ آن كرسىهاى آزادانديشى را كه من صد بار – با كم و زيادش – تأكيد كردم، راه بيندازيد و اينها را هى آنجا بگوئيد؛ اين ميشود يك فضا. وقتى يك فضاى گفتمانى به وجود آمد، همه در آن فضا فكر ميكنند، همه در آن فضا جهتگيرى پيدا ميكنند، همه در آن فضا كار ميكنند؛ اين همان چيزى است كه شما ميخواهيد.» حال پرسش اینجاست که مشکل از کجاست!
پیشتر در مقالهای در ویژه نامهی کرسیهای آزاد اندیشی بسیج داشجویی دانشگاه صنعتی امیرکبیر به مبانی کرسیها و الزامات و چالشهای احتمالی برگزاری آن پرداخته شده بود. (+) نگارنده گر چه در طول دورهی فعالیتهای مستقیم دانشجویی جزو برگزار کنندگان کرسیها نبوده است، اما در طول ماههای پس از فتنه تا امروز یکی از شرکت کنندگان کرسیهای آزاد اندیشی در تهران و شهرستانها از جلسات مناظره تا ارائهی بحث و تریبونهای آزاد بوده و در حوزهها و قالبهای مختلف حضور داشته است و لذا این نوشته تلاش دارد، بر اساس بعضی مشاهدات عینی در این حوزه، به وجود بعضی اشکالات و راه حلهای آن ارجاع دهد.
1- مشکل انگیزه وترس: مهمترین مشکل در عدم تحقق این مسئله عدم انگیزه و ترس فعالین دانشجویی برای این مسئله است. عدم درک ضرورت، فضای درخورد نسل سوم انقلاب، رویکرد انفعالی و احساس ضعف در مقابل جبههی ضد انقلاب و ترس از ناتوانی در اجرا یا معضلات پس از آن به عنوان مهمترین عامل عدم تحقق کرسیهاست. با افول فتنه و آرام شدن مقطعی فضای سیاسی کشور، ضرورت مقطعی که به واسطهی تاکیدات مقام معظم رهبری و منازعهی موجود در کف دانشگاهها وجود داشت نیز از بین رفته است، و رویکرد به این مسئله از دید بسیاری با اسقاط تلکیف منتفی شد. یعنی انیگزش جدی برای دفاع از انقلاب و طرح بحثهای نظری و فکری وجود ندارد و به این واحب سیاسی و اجتماعی به چشم یک مسئلهی فانتزی و دسته چندم نگاه میشود. اقداماتی نظیر انگیزش از جانب مسئولین و اساتید و اولویت دادن در حمایت و پشتیبانی کرسیها و منوط کردن برنامههای عادی و روتین تشکلها و سخنرانیهای ثابت به برگزاری کرسی نه به صورت آییننامهای که از جانب چهرههای جریانساز بین اساتید انقلابی میتواند یک راه حل برای این مسئله باشد.
2- مشکل ندانستن و محدودیت در شیوهها: برای فعالین مختلف دانشجویی ابهام جدی در مورد نحوهی برگزاری کرسیها وجود دارد. از مدلهای مختلف کرسیهای شمرده شده به وسیلهی مقام معظم رهبری نظیر کرسیهای نظریه پردازی، آزاد اندیشی و آزاد فکری، نقد و مناظره و پاسخ به شبهات تنها بعضی از صورتهای آن مورد توجه قرار گرفت و بعضی از صورتهای آن به محاق رفت به صورت مشخص کرسیهای نظریهپردازی که نخبگانی و کانونیتر بود جدی گرفته نشد و در مدلهای دیگر نیز همت و اهتمام جدی به عمل نیامد. به تعبیر دیگر برخورد تشریفاتی با کرسیها از جانب نهادهای مسئول، وزارتخانههای علوم و بهداشت، شورای عالی انقلاب فرهنگی و حتی تشکلهای دانشجویی و دانشگاهها عملاً اهداف اصلی پشت طرح کرسیها نیز به معنای ایجاد فضای گفتگو و تبدیل مناقشات تند سیاسی و اجتماعی به بحثهای پرشور فکری را فراهم نیاورد. یعنی مسئلهی اصلی که تبدیل حزب الله در حوزهی اندیشه و فرهنگ و سیاست از گروه در خود به گروه گوینده و پرسشگر و گفتمانساز بود، به صورت جدی محقق نشد.
3– مسئلهی موضوعات مورد بحث در کرسیها: از چهار حوزهی بحثهای معرفتی، بینات جمهوری اسلامی مثل عدالت و آزادی، بحثها و جریانهای فکری و سیاسی و موضوعات علمی، شاید بحثهای علمی و معرفتی مظلومترینهای این مباحث بود و کرسیها به بحثهای سیاسی و به ندرت اندیشهای مرتبط با بحثهایی نظیر آزادی یا مردم یا حکومت اسلامی با موضوعاتی تکراری بدل شد. موضوعات و کرسیهای دانشجویی با موضوعات علمی نیز به ویژه در حوزهی علوم انسانی مورد بیتوجهی جدی قرار گرفته است. در حوزههای فنی و مهندسی و علوم پایه و پزشکی نیز به علت هویت تکنیکی رشتهها و رشد کم نخبهها اساساً سردرگمی دوچندانی در نحوهی برگزاری کرسیها وجود دارد و نبود یک اتاق فکر جدی به این مسئله دامن میزند. در حوزهی دیگر کرسیها هم این عدم یافتن موضوعات جدید و گیر کردن در کلیشههایی هم که بیشتر به وسیلهی تجدیدنظرطلبان صورت میگیرد جزو مصائب جدی کرسیهاست.
4- چهرههای همیشه ثابت کرسیها: در یک بررسی اجمالی و رسانهای مشخص میشود یک سری چهرههای ثابت شرکت کنندهی در کرسیها در کل کشور در میان اساتید و دانشجویان وجود دارند. بعضی از آنها چهرههایی هستند که بحثهای عالمانه دارند و بعضی از آنها صرفاً چهرههای سخنران و مناظرهگر و پر هیاهویی هستند که مناظره را تبدیل به رینگ بوکس سیاسی آکادمیک میکنند؛ و عملاً هدف درگیر کردن بدنهی دانشجویی و ایجاد یک گفتگوی گستردهی ملی در دانشگاهها و مشخصاً بین بدنهی همیشه ساکت جریان اسلامگرا با بدنههای عمومی دانشجویان و حتی تجدیدنظر طلبان و ساختارشکنان به عنوان یک اقلیت همیشه فعال- به جز برهههایی کوتاه در ایام فتنه در دانشگاههایی مثل شریف – فراهم نیامده است. باید با ایجاد انگیزش برگزاری دورههای آموزشی و پخش نمونههای موفق صحبتهای دانشجویی به رفع این مشکل همت گماشت، دانشجویان متدین ما باید بدانند دفاع از مبانی دینی و مرزبانی ایدئولوژیک و اصل دعوت و امر به معروفهای کلان اندیشهای نیز جزو تکالیف شدنی و در دسترس است که با اندک پیگریهایی قابلیت تحقق خواهد داشت و انجام برنامههایی ولو در گامهای اول با کیفیت پایینتر با دخالت خود دانشجوی فعلی در هر دانشگاه به برنامههای تشریفاتی که در ظاهر در کوتاه مدت کیفیت بالاتری خواهد داشت اولویت دارد. باید آموزش جدی سخنرانی و مناظره و کرسیها و بحثهای مربوط صورت بگیرد.
5- نبودن متولی دانشجویی و اتاق فکر جدی برای مدیریت و راهاندازی کرسیها: نبودن اتاق فکر موجب شده اکثر دانشگاهها یا در مورد نحوهی ورود به کرسیها مثل شیوههای برگزاری یا موضوعات قابل استفاده با یک سردرگمی مواجه شوند. این سردرگمی خود را در نداشتن موضوع جدی برای برگزاری کرسی، ترس از آغاز کرسی، رجوع به یک سری اساتید یا دانشجویان ثابت و تبدیل برگزار کنندگان به نیروهای همیشه مخاطب، عدم تدقیق جدی نحوه و شیوهی برگزاری و داوری، برگزاری همان برنامههای سابق سخنرانی و مناظره و تریبون آزاد و پرسش و پاسخ با نام کرسی، ترس از برگزاری و تشریفاتی و کم استقبال شدن کرسیها، برخورد منفعلانه و رفتن به سراغ موضوعات بی اولویت، کلیشه کردن قالب کرسی در یک سری برنامهی سالنی بیروح و … خود را نشان میدهد. تنها مرجع فکری این مسئله نشریه انعکاس و پایگاه آزاد فکری بسیج امرکبیر و حاوی مطالب نشریهی انعکاس و پایگاه بسیج آزاد مشهد بود که هیچ یک به روز نمیشوند و حتی در روزهای جاری قابل دسترسی هم نیسند و علاوه بر آن فاقد توان راه اندازی و دادن ایدههای عملیاتی و موضعی جدی هستند و تجربیات جدید دو سالهی اخیر نیز در هیچ جا نمود نیافته و اساساً برای ایجاد کرسی آزاد اندیشی، هیچ آزاد اندیشی و بحث چند جانبه حتی بین برگزار کنندگان اصلی در کشور صورت نمیگیرد. وزارت علوم و نهاد رهبری در دانشگاهها و دبیرخانهی کرسیهای آزاد اندیشی نیز به تصویب یک سری آیین نامه و کلی گویی ها در مدح کرسیها بسنده کردهاند. مرجعی نیز برای مشاوره دادن به دانشجویان و مسئولین تشکلهای سیاسی و علمی برای نحوهی برگزاری کرسیها وجود ندارد. پشتوانهی حمایتی از مجموعههای پیگیر این مسئله در سراسر کشور نیز فراهم نیامده است، خود این مجموعهها نیز تلاش نکردهاند در فضایی نزدیکتر برای پیگیری جدی مسئله در کشور اقدام کنند. احتیاج به ایجاد مرکزی متشکل از فعالین فعلی و سابق دانشگاهها در حوزهی کرسیها با پشتیبانی جدی نهادهای مسئول برای اتاق فکر و مرکزی راه اندازی و پشتیبانی نظری و رسانهای کرسیها در سراسر کشور لازم به نظر میرسد. این مجموعه میتواند در جایی نظیر مجمع هماهنگی تشکلهای دانشجویی، نهاد رهبری، بسیج دانشجویی یا … ایجاد شود. اما ضرورت دارد به صورت دانشجویی و از دل برگزار کنندگان کرسیهای موفق و بعضی چهرههای حریانساز صورت بگیرد.
6- مشکلات امنیتی حاشیهی کرسیها: در بسیاری از دانشگاهها، مسئولین دانشگاه با ندادن مجوز به کرسیها، پرهیز از ایجاد بحث جدی، برخورد با دانشجویان حاضر در کرسیها، ایجاد بروکراسی دست و پا گیر و مانع برگزاری کرسیها خواسته یا ناخواسته مقابل آزاد اندیشی قد برافراشتهاند، در صورتی که تجربهی انقلاب اسلامی این گونه که هر جا که موانع برچیده شده، دانشجویان انقلابی ما توانستهاند به صورت فعال ضد انقلاب را از صحنه به در کنند و این برنامهها جزو برنامههای مورد استقبال بدنهی عمومی دانشجویان تبدیل شده است. عملاً باید مسئولین آموزش عالی و امنیتی کشور یک تصمیم جدی در مور استراتژی امنیتی دیوان سالاری در مواجهه با این مطالبهی مقام معظم رهبری اتخاذ کنند که آیا پذیرشان جدی است یا خیر؟ اگر آری باید موانع صدور مجوز و برخرودهای صورت گرفته با بعضی چهره ها به صرف زدن حرف هایی تجدیدنظرطلبانه در کرسی پایان یابد. البته این به معنی ی در و پیکر بودن و بدون ضابطه بودن کرسیها نیست، اما در چارچوب منطق و اخلاق و عدم هوچیگری و توهین میتوان آزادی بیان قائل شد که صد لبته با جوابهای متین و محکم جبههی انقلاب ترسی از این مسائل نیست.
7- بیتوجهی رسانهای: در بررسی برنامههای برگزار شده با انبوهی برنامه در تهران و شهرستانها مواجه میشویم که از جانب رسانهها و مسئولین مورد توجه قرار نمیگیرند، یعنی بعضاً کرسیهای آزاد فکری و آزاداندیشی عمیق دانشجویی بعضاً با استقبال بسیار خوب دانشجویی در بعضی نقاط حتی در دانشگاه های اصلی تهران به صورت مداوم صورت میگیرد اما به هیچ وجه بازتاب رسانهای جدی نیافته یا ضریب داده نمیشود. معضل عدم رویت پذیری و بیتوجهی رسانهها از یک سو و عدم توجه برگزار کنندگان کرسیها از سوی دیگر به تداوم این دور باطل انجامیده است.
8- شناور بودن کرسیها: بسیاری برنامههای شکل گرفته سیال و شناور و بدون مقدمه و موخره به صورت تک برنامههایی بدون تداوم جلو میرود و در بسیاری مورد نتیجهی مشخصی از مباحث گرفته نمیشود. در برنامههای بعدی نیز مسئله تداوم مییابد. عملا مباحث شروع شده در حلسات پی گرفته نمیشود که این مسئله باید از طرف خود تشکلها و احیانا مجموعهی راه انداز آن به صورت جدی پی گرفته شود که هم متن کرسی بازتاب بیابد هم در قالبهای مختلف از فضای اینترنتی و نشریات دانشجویی منتشر شود تا در برگزاری مجدد موضوعات جمعبندی مناسب در این زمینه صورت بگیرد.
Sorry. No data so far.