تریبون مستضعفین – حیدر رحیمپور
نقدی بر پایه قیاس، بر مدیریت رئیس قوه مجریه
آقای رئیس جمهور! من هرگز پیرامون اموری که اطلاعات کافی نداشته باشم، اظهار نظر نمیکنم بنابراین هرگز پیرامون ماجرای پرغوغای سه هزار میلیارد تومانی که به وسیلهی سیستم جا به جا گردیدهاست چیزی نمینویسم و فقط به مدیریت اجرا و نحوه پرداخت وامهای چند میلیونی میپردازم که با هزار کوره، آزمایش میگردند.
و اظهار نظرم پیرامون ضعف مدیریت اجرا بر پایهی قیاس است. این را هم بارها گفته و نوشتهام؛ از روزی که بزرگی گزارش تلخی بر حضرتش ناگوار آمد فرمود: اینها را که میگویی، دیدهای یا شنیدهای؟ دیگر همیشه به آنانی استشهاد میکنم که تلخیهایش را چشیدهام.
آقای رئیس جمهور! نقدم بر پایه قیاس است و در این صورت حضرتتان میتوانید پاسخ دهید که این مشکلات، استثنایی است و در این صورت نقدم تندتر میگردد که چرا ظلم! بر سویه نیست و اگر استثنایی ندانید و اعتراف فرمایید که چنین مشکلاتی دامنگیر کشور است باید بدانید که رابطه امت با حضرتتان یک طرفه و احترام آنان به خاطر عظمت خدمات کلی است خدماتی که مهمترین آنها تبدیل سوبسید (زکات فرنگی) به زکات اسلامی و ساختن سدها و راهها و مسکن است که چنین خدماتی در طول و عرض تاریخ همتایی نداشته است. (گرچه مسکنسازی دور از شهرها، کمر ارزش این خدمت بینظیر را شکست)
آقای رئیس جمهور! با مدارکی که پیرامون ضعف مدیریتتان بر قوه مجریه ارائه میدهم، حضرتتان مجبورید یا چون وزیر کشاورزی خود، برای افرادی به شکلی استثناء قائل شوید و یا نقدم را بپذیرید.
1- آقای رئیس جمهور! سال 1386 آنگاه که خشکسالی، دام منطقه شرق خراسان را زمینگیر ساخته بود دولت شما به خاطر حمایت دامداران سوبسیدی معادل یک میلیارد و صد میلیون تومان جهت خرید دام خشکسالی از قرار کیلویی هزار و ششصد تومان و پرداخت وجه به صورت بیست و هشت درصد از وزن دام گوشت پروار که اگر مدبرانه اجرا میگردید به سادگی آخر سال پول دولت بر میگشت و هم اکنون آن منطقه تـهی از دام، دارای هزاران رأس دام و مشاغل بسیار بود، لیکن شرکت پشتیبانی امور دام (در کشوری بیبازخواست) به جنایاتی پرداخت که دام و دامدار و دامپرور را یک جا از پای درآورد، این شرکت برای دامپرورانی که علوفهای داشتند و میتوانستند دامهای لاغر را پروار کنند، برای تحویل دام متعهد میساخت که منزلی شهری به وثیقه گذارند! و چون برای کسی چنین امکانی نبود موجهانه دامها را به خاطر آلایش مجانی میکشت و برخی را به چاه ریخته و گوشتهای بهتر را بپرسید که چه کردند؟
و گستاخیشان برای پوشاندن جنایات تا آنجا که پرواربندی دامهای خشکسالی را با خریدن جو از خودشان پروار کرد و گوشت پروار تحویل داد، بیشرمانه گفتند به دستور وزیر: قانون خشکسالی (تحویل بیست و هشت درصد گوشت زنده) شامل حال کسانی است که دام خشکسالی بکشند! و چک وثیقه را دستکاری و اقدام کیفری کرده بوند که خوشبختانه خیانتشان بر قضات رسیدگی آشکار و هماکنون منتظر عقوبتشان میباشند.
آقای رئیس جمهور! میدانید نتیجه ضعف مدیریت چه شد؟
اینک همان منطقهای که تا تاریخ نشان میدهد صادر کننده گوشت بود، مصرف کننده گوشتهای وارداتی است بدین معنا که سوبسیدهای دولت در اثر ضعف مدیریتها خرج براندازی دام منطقه گردید!
2- آقای رئیس جمهور! به قول ما دهاتیها شما که همه کارهایتان را به کدخداها و داروغهها سپرده و خود بیخبر از همه جا به گزارشاتشان شعار میدهید این یکی را هم بخوانید:
یادآور میشوم، حضرتتان چهار سال پیش برای تأسیس کارخانه ژئوممبران (ورقه کف استخر) که برای صد مهندس کشاورزی مستقیم و صدها نفر غیرمستقیم کار میآفرید، با دست خودتان مبلغ هشت و نیم میلیارد تومان به بانک ملی حواله دادید، لیکن ساختار بیصاحب قوه مجریه اینک چهار سال است که مانع از اجرای طرح شده تا جزیرهای فسقلی بتواند با فروش این تولید، سالی صد میلیارد تومان از ایران برای کشتن مردم بحرین باج بگیرد!
از اینرو تأکید میکنم: هیئت دولتتان برای ایجاد کار و اشتغال فسفر مغز نسوزانند! به مدیران بگویید ما را به خیر تو امید نیست، شر مرسان.
چه تنها راه ایجاد کار و اشتغال دفع گرهافکنیهای ادارات و رفع مزاحمت سرسام آور پشتمیز نشینان از همهجا بیخبر است.
آقای رئیس جمهور! بروید از کشاورزی که در قائنات توانست با بیست میلیون تومان وام به تولید خاویار بپردازد، سؤال فرمایید که چقدر برای اخذ چنین وامی به این در و آن در زده است، آیا میدانید که فقط با عدم ورود دو روز ورقه ژئوممبران به ایران میشود سه مجموعه همانند آن را در این منطقهی محروم ایجاد کرد؟ وای، چه مینویسم؟ آیا میدانید با واردات فقط یک فقره از این ورقه به وسیله شهردار انقلابی تهران در همین چند روز قبل میشد کل تأسیسات کارخانه این ورقه را در ظرف یک ماه به پایان رساند؟
3- آقای رئیس جمهور! این یکی شیرینتر است: نویسنده فرهنگنامه شیمی که برنده جایزه کتاب سال گشته، او که با سه فرزند دانشمند خود در رشتههای قلب، چشم و اعصاب در مقامی میباشند که ایران به خاطر یک کنفرانس یا تماشای عملی با مخارج بسیار به کشور دعوتشان میکند، اینک چهار سال است برای این که میخواهد سرمایه علمی و مادی خود را که در آمریکا کسب کرده، به ایران آورد و در ملک خصوصی (روستای قصر، هشت کیلومتری مشهد) بیمارستان خیریهای به خرج خود تأسیس کند، آری، چهار سال است ادارهپیمایی میکند! و در نهایت به بیاعتنایی وزارت بهداشت با وجود گزارشم به شما به این نتیجه رسیده که سرمایه و خدماتش را در کشور دیگری انفاق کند.
نمونهای دیگر:
4- بانویی که فرزندش مبتلا به نوعی آلرژی است و نمیتواند شیر مادر بخورد. پس از مراجعه به پزشک، وی میگوید: مجبور به استفاده از نوعی شیرخشک وارداتی میباشی که در ایران نیست و یا مهاجرت موقت به کشوری دیگر؛ و بانو چون در مطب جمعی از مادران پریشان را با نوزادانی معیوب به خاطر این آلرژی میبیند، مصمم به تأسیس تولید چنین شیرخشکی میگردد و من برای شما نامه نوشتم و از شما استمداد کردم و بعد از مدتی جوانی به نمایندگی از رئیس جمهور تلفن زد و از من چنین سؤالی را کرد: آیا تقاضای پروانه تأسیس کارخانه لوازم آرایشی دارید؟ و من که نفهمیدم چه میگوید به پاسخش گفتم: نه عزیزم، اگرچه ما در زمره بزرگترین وارد کنندههای لوازم آرایشی میباشیم، لیکن غربیان از آن جا که ما بوی نفت میدهیم ما را بدون آرایش هم میپسندند!
و سخن پایانی:
آقای رئیس جمهور! به راستی خدمات بزرگ و منحصر به فردی انجام دادهاید اما آیا حضرتتان بر چنین اجرایی در قوه خود واقفید؟ و یا آفتاب نشین کنار قوه مجریه و به گزارشها قناعت میکنید؟!
سرورم، با این که خدمات حضرتتان منحصر مقبول همگان است آیا این را میدانید که اگر ته کیسه سوراخ باشد شما هرچه بکارید و بِدروید در پایان کار آن چه به دوش میکشید کیسهای پُر از خالی است؟! آری؛ «إِضَاعَةُ الْفُرْصَةِ غُصَّةٌ» و پشیمانی بعدی سودی ندارد؛ الإکرام بالإتمام، به اصلاح قوه خود پردازید. و لاحول و لاقوة إلا بالله العلی العظیم.
Sorry. No data so far.