محمد مرادی – هنوز زمان زیادی از بیانات رهبر انقلاب در اردیبهشت ماه امسال نگذشته است اما تحقق کلام آن روز رهبر، امروز به عینه قابل مشاهده است:
«فقط این نیست که در کشورهاى شمال آفریقا و منطقهى غرب آسیا که امروز ما در آنجا قرار داریم، حرکات بیدارىاى به وجود آمده باشد؛ این حرکت بیدارى تا قلب اروپا خواهد رفت. آن روزى پیش خواهد آمد که همین ملتهاى اروپائى علیه سیاستمداران و زمامداران و قدرتمندانى که آنها را یکسره تسلیم سیاستهاى فرهنگى و اقتصادى آمریکا و صهیونیسم کردند، قیام خواهند کرد. این بیدارى، حتمى است. حرکت ملت ایران، امتداد و عمقش اینهاست؛ حرکت عظیمى است.»
تا آنهایی که دارای تحصیلات بین الملل و اقتصاد جهانی خوانده اند از عدم باور به به تحیر برسند و باور کنند که نظام کاپیتالیستی سرمایه مدار دوران افول خود را می گذراند و در سراشیبی سقوط راه بی بازگشت را طی میکند.
اقتصاد مدرن کنونی با تکاپوی انسان مدرن برای ساختن اتوپیای زمینی شروع شد که این امر باعث بوجود آمدن طبقه ای از سرمایه داران مدرن شد .به عنوان نمونه کمپانی هند شرقی مولود تجمع ثروت سرمایه داران انگلیسی یهودی با هدف تصاحب ثروت جهان و ملل دیگر راه غارت قاره ها و شبه قاره ها را در پیش گرفت. نام کشورهایی چون پرتغال، اسپانیا، هلند، فرانسه، انگلیس و روسیه بهعنوان پیشگامان عصر استعمار اقتصادی همچنان در حافظه تاریخی ملتهای استعمار زده باقی است.
پس از جنگ جهانی اول و دوم و کشته شدن بیش از ۵۰میلیون انسان بی گناه شاهد عصر لیبرال دموکراسی و ظهور ایالات متحده بهعنوان آرمانشهر دنیای مدرن هستیم ،هرچند با شکلگیری قطببندی جدید در معادلات قدرت ظاهرا افول استعمار اقتصادی را می بینیم اما با شکلگیری نوع تازه و پیچیدهای از استعمار مواجهیم. در این دوره است که با اختراع تکنولوژیهای ارتباطاتی و اطلاعاتی شگفتانگیز و فرارسیدن عصر ارتباطات و اطلاعات، تلاش بیسابقهای برای مدرنسازی جهان و ترویج ارزشهای غربی شکل میگیرد. در این زمان به زعم استراتژیستهای سرمایهداری، ترویج ارزشهای غربی و آرمان دموکراسی لیبرال فراهمکننده بهترین بستر برای گسترش سرمایهداری بینالمللی است. از پی چنین سیاستی است که استعمار فرهنگی بهعنوان نسخه جدید استعمار در کشورهای جهان شکل میگیرد و اینبار جهان غیرغربی، برخلاف گذشته، با میل و رغبت خویش سرمایهها و ثروتهای مادی و معنوی خود را تقدیم جهان استعماری غرب میکند. این چنین است که ایالات متحده به کانون عظیم تجمع ثروت و قدرت جهان بدل میشود و هیولای عظیمالجثه نظامی – صنعتی خود را ارباب جهان میخواند و هیچگونه مخالفتی را بر نمی تابد.
در این سیر تاریخی، انسان غربی بر مبنای اندیشه اقتصادی مدرن با زالوصفتی تمام از مجرای استعمار اقتصادی و سپس فرهنگی، به مکیدن ثروتهای جهان مشغول شد و از این طریق آرمانشهر زمینی خود را بنا کرد تا ایالات متحده، همان «آرمانشهر مدرن» و «والاستریت»، نمادی از ثروت و قدرت او شود.
این روزها اما مرکز اصلی مالی جهان بوسیله جوانان امریکایی با شعار “Occupy Wall Street” به معنی «وال استریت را اشغال کنید» در محاصره قرار گرفته است . اگر در گوگل عبارت فوق را جستجو کنید نتیجه این جستجو ۶۱۳میلیون صفحه را به شما نشان می دهد که این امر اهمیت فوق العاده موضوع را نشان می دهد. در حال حاضر دومین مرکز مالی جهانی یعنی بورس لندن نیز در محاصره است و جنبش اشغال واشنگتن نیز حرکت خود را آغاز کرده است.
ارزشهای لیبرال دموکراسی به شدت در گرداب نیستی گرفتار آمده اند و دیگر نه از اقتصاد کاپیتالیستی کاری برمی آید و نه از گاو نر نصب شده در خیابان وال استریت تا به مدد دست کشیدن بر شاخ , بینی و … خوش شانسی را نصیب خود کنند.
وال استریت کجاست؟
وال استریت (Wall Street) خیابان بسیار معروفی است که در محلهٔ منهتن شهر نیویورک قرار دارد. بزرگترین مراکز اقتصادی آمریکا و جهان از جمله بازار بورس نیویورک (NYSE)،بازار بورس نزدک (NASDAQ)، بازار بورس آمریکا (AMEX)، بازار بورس تجاری نیویورک (NYMEX) و میز بازرگانی نیویورک (NYBOT) در این منطقه قرار دارد.
در طول زمان، نام وال استریت به عنوان «مکان افراد دارای نفوذ اقتصادی در آمریکا» شهرت گرفتهاست. جرج واشنگتن ، اولین رئیس جمهور ایالات متحده آمریکا در عمارت فدرال در خیابان وال استریت، به عنوان اولین رئیس جمهور آمریکا قسم یاد کرد.
از ساختمانهای دیگر واقع در وال استریت به ساختمان صندوق بانکداران آمریکا، ساختمان ترامپ و ساختمان دویچه بانک که پیشتر متعلق به موسسه مالی جی پی مورگان بود، اشاره کرد. وال استریت همچنین از جاذبههای توریستی منهتن به حساب میآید. ساختمان کلیسای ترینیتی و صندوقهای طلای فدرال رزرو به ارزش ۱۰۰ میلیارد دلار که حدود ۸۰ فوت زیر زمین قرار دارد از مکانهای دیدنی وال استریت هستند.
پرفروشترین روزنامه اقتصادی جهان وال استریت ژورنال ، نام خود را از «خیابان وال استریت» وام گرفتهاست این روزنامه به طور همزمان در تمامی دنیا ازجمله چاپ مخصوص برای آسیا و اروپا منتشر میشود. مالک پیشین نشریه وال استریت ژورنال شرکت داوجونز (Dow Jones & Company) بود که در سال ۲۰۰۷ آن را به قیمت ۵ ملیارد دلار به شرکت نیوز کورپوریشن (به مالکیت روپرت مرداک ) فروخت.
جنبش «وال استریت را اشغال کنید»
وال استریت را تخسیر کن (Occupy Wall street Movement) یک جنبش اجتماعی در آمریکا است که در ۱۷ سپتامبر ۲۰۱۱ با دعوت رسانههای اجتماعی ضد سرمایهداری در نیویورک با تظاهرات هزاران نفر شروع شد.
هدف این جنبش اعتراض به اوضاع وخیم اقتصادی آمریکا و سیاست کنونی ،نفوذ نظام سرمایه داری در سیاست آمریکا، وضع نامطلوب اقتصاد و بیکاری حاصل از سیاستهای غلط دولت و اعمال نفوذ لابیهای سرمایهداری بود. خواسته اشغالکنندگان وال استریت عمدتا” رفع نابرابریهای اقتصادی، مبارزه با فرهنگ اقتصادی سرمایهداری و از بین بردن دسترسی و نفوذ دلالان شرکتی و غولهای پولی در دولت آمریکا میباشد.
این جنبش دارای سایتی تحت عنوان “Occupy Wall Street” بدین معنا که «وال استریت را اشغال کنید» و دقیقا همین عنوان را برای حرکت خود انتخاب کرده اند.در صفحۀ اول سایت آمده است که: ” حرکت ها و تظاهرات فعلی در آمریکا از تظاهرات مردمی در جهان عرب الگو گرفته است. حتی شیوه های به کار گرفته شده در تظاهرات مردم آمریکا اعم از چادر زدن در میادین و اقامت در آن نیز دقیقا الگوبرداری شده از حرکتهای مردمی در خاورمیانه است. همانطور که در میدان التحریر قاهره شاهد آن بودیم که مردم با چادر زدن و خالی نکردن میدان، دقیقا همین تاکتیک را به کار بردند. حرف اصلی آمریکایی ها همانطور که در پلاکاردها مشخص است، اینست که آنها مردم معمولی آمریکا یعنی همان ۹۹ درصدی هستند که به مخالفت با ۱ درصد ثروتمند جامعه برخاسته اند. همان یک درصدی که در حال کنترل سیستم سیاسی نیز هستند.
وال استریت نفوذ زیادی در سیاست خارجی و داخلی آمریکا دارد و از این زوایه این تظاهرات پیام نسبتا جدیدی دارد. خیابان وال استریت مرکز اقتصادی آمریکاست. بسیاری از بانک ها و نهادهای اقتصادی برجسته در این خیابان قرار دارد. از آنجایی که این گروه می خواهد نشان دهد که مشکل اصلی در واقع همین یک درصد ثروتمند جامعه است که در ساختار سیاسی نیز نفوذ دارند، آنجا را انتخاب کرده اند. در واقع به نوعی تبلیغ و تفهیم افکار عمومی آمریکا نیز هدف آنهاست تا مردم معمولی آمریکا که چندان توجهی به مسائل سیاسی ندارند، را متوجه واقعیات جامعه کنند. در واقع این گروه با جمع شدن در وال استریت می خواهند بت بزرگ اقتصادی را بشکنند مردم را متوجه لابی هایی کنند که براساس ایده های این گروه، مسبب همۀ مشکلات امروز آمریکاست.
در تاریخ آمریکا تظاهرات مردمی بسیاری اتفاق افتاده اما زیر سوال بردن سیستم به طور کلی کمتر در آن مشاهده شده است. تظاهرات قبلی بیشتر ماهیت صنفی داشت. بدین معنا که مثلا اتحادیه کارگری و یا فعالان دانشجویی دست به تظاهرات می زدند. اگر صنفی و یا گروهی از کارگران اعتراضی داشتند در مقابل همان شرکت و یا کارخانه دست به تظاهرات می زدند. به عبارتی تظاهرات دایرۀ محدودی داشت. اما این اعتراضات مستقیما ساختار حکومتی تمدن غرب را نشان گرفته است
هرچند اعتراضات در آمریکا بیشتر ناظر بر مطالبات اقتصادی است، اما گستردگی و سرایت زودهنگام آن به سایر شهرهای مهم می تواند تبعات سیاسی مهمی داشته باشد که در کنار سایر بحران های موجود در جامعه آمریکا در خور تأمل است. به طور مثال می توان از راه افتادن جنبشی دیگر با عنوان جنبش تسخیر واشنگتن نام برد که خواهان ایجاد رهبری جدیدی در امریکا است.
تظاهرات اعتراضی ضدسرمایهداری در آمریکا به دیگر شهرها نظیر لسآنجلس، بوستون، شیکاگو، دنور و سیاتل نیز رسیده است. همچنین دانشجویان در بیست و پنج ایالت امریکا کلاسهای درس را ترک کردند و به نشانه اعلام همبستگی با جنبش تسخیر وال استریت تجمع کردند.
گسترش این شیوه اعتراضی به تمام کشورهای اروپایی نیز مسئله ای است که نمی توان به راحتی از کنار آن گذشت و بدون شک در آینده نزدیک اروپا و آمریکا آبستن حوادث بسیاری خواهد بود.
به وضوح قابل مشاهده است عصر استعمار دیگر پایان یافته و دوران اقتصاد مدرن و سلطه سرمایهداری فزونخواه تمام شده است. درست به همین دلیل است که از روزهای گذشته والاستریت شاهد حضور جوانان معترض به نظام سرمایهداری جهانی است. لیبرال دموکراسی که سالیان نه چندان دور به نظر استراتژیستهای غربی تنها راه نجات بشریت قلمداد می گردید اکنون با یک نه بزرگ در درون کشورهای غربی مواجه گردیده است .
در این میان آنچه بسیار مبرهن است تاثیر انقلاب اسلامی بر بیداری ملل جهان بر علیه نظام سلطه است. نظام جمهوری اسلامی با پایداری ۳۰ ساله خود امواج بیداری را در ذهنهای انسانهای بهتزده معاصر پمپاژ که امواج این بیداری باعث فروریختن غربزدگی و پایههای افکار مسلطی میشود که سالهاست در درون انسانها ریشه دوانده است. پاداش این پایداری بر طبق آموزه های قرآن نصرت الهی است :
برافتادن پردهی نفاق و تزویر از چهرهی آمریکا و انگلیس و فرانسه و تنفّر روز افزون ملتهای منطقه از آنان، نصرت الهی است؛ گرفتاریهای پی در پی و بیشمار رژیم صهیونیست ، از مشکلات سیاسی و اقتصادی و اجتماعی داخلیاش گرفته تا انزوای جهانی و انزجار عمومی و حتی دانشگاههای اروپائی از آن، همه و همه مظاهر نصرت الهی است”
مطمئنا تمام این اعتراضات که خاستگاه اصلی آن کشورهای اسلامی بوده است توجه جهانیان را بیشتر از گذشته به اسلام معطوف می کند مسئله ای که جهانی شدن اسلام را در پی خواهد داشت. و در این جاست که وظیفه ما در جهت شناساندن اسلام راستین سنگین تر خواهد بود.
Sorry. No data so far.