شنبه 19 نوامبر 11 | 16:50
از واحد نهضت‎‎های آزادی‎بخش تا سپاه قدس

سپاهی برای صدور فرهنگی انقلاب

حسن احمدی

با توجه به پتانسیل‎‎های موجود در انقلاب اسلامی که امروزه به قدرت نرم تعبیر می‎شود، طبیعی بود بیشتر فعالیت‎‎های این نیرو سمت و سوی فرهنگی پیدا کند و نیاز‎های معنوی مستضعفان جهان را که پیش از این از یک سرگردانی ایدئولوژیک رنج می‎بردند برآورده کند.


حسن احمدی

روزی که بنیان‎گذاران اولیه سپاه قدس، فکر تشکیل این نهاد مقدس را در قالب واحد نهضت‎‎های آزادی‎بخش عملی کردند، کمتر کسی فکر می‎کرد این نهاد از چنان اقتداری برخوردار شود و ثمرات معنویش آن‎قدر بر گستره جهان اسلام متجلی شود که دوست و دشمن به عظمت تأثیرگذاری معنوی آن اعتراف کنند. شاید بتوان این تعبیر شبکه العربیه را که «سپاه قدس، خودش بمب هسته‎ای است»، جدای از ترجمان مغرضانه موجود در آن، از این جهت که این سپاه نماد ملت ایران است این‎گونه تفسیر کنیم که ملت ایران خودش فراتر از بمب هسته‎ای است و نیازی به بمب هسته‎ای ندارد.

فلسفه شکل‎گیری

پس از وقوع انقلاب اسلامی، دشمنان به‎دلیل هراس از تأثیرگذاری اندیشه‎‎های برآمده از این انقلاب بر مسلمانان و آزادی‎خواهان جهان و برای جلوگیری از صدور آن، تمام اهرم‎‎های خود را به‎کار گرفتند؛ جنگ تحمیلی هشت ساله یکی از آن‎ها بود که غرب و آمریکا به آن متوسل شدند تا ضمن مشغول کردن ایران، به مقاصد استعماری خود نیز برسند. پیروان انقلاب اسلامی نیز با استناد به آیات و روایات و اهداف متعالی این انقلاب مبنی بر رسیدگی به امور مسلمین جهان و حمایت از مستضعفین، طبیعی بود که در مقابله با سناریو‎های دشمن، ابزار‎های لازم را به‎کار گیرند تا هم به تکلیف الهی خود عمل کرده باشند و هم کام‎‎های تشنه‎ای را که به‎سوی این انقلاب دست نیاز دراز کرده بودند سیراب کنند.

در کنار ابزار‎هایی مانند وسایل ارتباط جمعی، انتشار کتب و مجلات، اعزام مبلغ، کنگره‎ها و سمینار‎ها برای صدور انقلاب؛ حمایت از جنبش‎‎های آزادی‎بخش نیز به‎عنوان یک ابزار مؤثر مورد توجه قرار گرفت و امام خمینی (رحمت‎الله‎علیه) نیز با صراحت تمام فرمود: «ما از تمام نهضت‎های آزادی بخش در سراسر جهان که در راه خدا، حق و حقیقت و آزادی مبارزه می‎کنند، پشتیبانی می‎کنیم» و یا در جای دیگر فرمودند: «ای جنبش‎های آزادی‎بخش و ای گروه‎‎های در خطِ به‎دست آوردن استقلال و آزادی به پا خیزید و ملت‎های خود و ملل اسلامی را هشدار دهید که زیر بار ستم رفتن بدتر و وقیح‎تر از ستم‎کاری است» و این‎گونه بود که اندیشه برآمده از این حقیقت در قانون اساسی نیز گنجانده شد و بر اساس اصل 154 قانون اساسی (مبنی بر حمایت از نهضت‎‎های آزادی‎بخش جهان) واحد نهضت‎‎های آزادی‎بخش نیز به مأموریت‎‎های سپاه پاسداران افزوده شد و در بند 10 از ماده دوم اولین اساس‎نامه سپاه پاسداران نیز حمایت از نهضت‎‎های ر‎هایی بخش و حق‎طلبانه مستضعفان به‎عنوان یکی از وظایف سپاه پاسداران مشخص شد.

این نیرو ابتدا در قالب واحد نهضت‎‎های آزادی‎بخش و با حمایت بدنه اصلی سپاه پاسداران از جمله شهید محمد منتظری و دیگر عناصر فعال شکل گرفت و فعالیت‎‎های خود را با ترغیب فکری و فرهنگی ملت‎‎های مسلمان و آزاده علیه نظام سلطه و استکبار جهانی آغاز کرد. در واقع با توجه به پتانسیل‎‎های موجود در انقلاب اسلامی که امروزه به قدرت نرم تعبیر می‎شود، طبیعی بود بیشتر فعالیت‎‎های این نیرو سمت و سوی فرهنگی پیدا کند و نیاز‎های معنوی مستضعفان جهان را که پیش از این از یک سرگردانی ایدئولوژیک رنج می‎بردند برآورده کند. می‎توان مبانی شکل‎گیری این نیرو را صدور انقلاب با استفاده از ظرفیت قدرت نرم نهفته در انقلاب اسلامی تفسیر کرد.

عبور از بحران‎ها

پس از شهادت محمد منتظری در تیرماه 1360 سیدمهدی هاشمی مسئولیت واحد نهضت‎‎های آزادی بخش سپاه را به عهده گرفت. در این مقطع که هم‎زمان با جنگ تحمیلی نیز بود، این واحد توانست همکاری فکری نزدیکی با سایر نهضت‎‎های آزادی‎بخش در سراسر جهان برقرار کرده و کنفرانس‎‎هایی را نیز با حضور رهبران این سازمان‎‎ها در تهران برگزار کند. اما مهدی هاشمی که ناخالصی‎ها و تندروی‎‎های او در سیاست خارجی زبانزد بود و به اصل صدور انقلاب با شیوه‎‎های غیرمعمول اعتقاد داشت، پس از تخلفات متعدد و سوء‎استفاده از موقعیت و تقابل با آرمان‎‎های انقلاب اسلامی و افشاگری‎‎های آیت‎الله ری‎شهری و حمایت امام خمینی (رحمت‎الله‎علیه) توسط وزارت اطلاعات دستگیر و در سال 1366 به‎دلایل فعالیت‎‎های ضد امنیتی به اعدام محکوم شد.

علاوه‎بر عبور موفقیت‎آمیز از این بحران، نامهربانی‎‎های لیبرال‎ها و دگر اندیشانی که عملا به سیاست صدور انقلاب اسلامی اعتقاد نداشتند و سنگینی تبعات ناشی از جنگ تحمیلی؛ همه و همه مأموریت‎‎های این واحد را تحت تأثیر قرار داده بود. جنگ تحمیلی که با خیانت صدام بین دو ملت مسلمان رخ داده بود عملا می‎توانست با شکاف بین دو کشور مسلمان، مأموریت‎‎های واحد نهضت‎‎های آزادی‎بخش – که بر مدار قدرت نرم و بده بستان‎‎های عاطفی برآمده از آیین تشیع و انقلاب اسلامی می‎چرخید- را متوقف کرده و این واحد نیز ناگزیر مأموریت‎‎های خود را به‎گونه‎ای دیگر دنبال کند.

اوج اقتدار

در واقع در نیمه دوم سال 60 و پس از وقفه‎ای کوتاه و بعد از کاهش بحران‎ها، این واحد در قامت یک نیرو سر بلند کرد و طی دو دهه توانست اقتداری در تراز نظام اسلامی از خود نشان دهد و با یارگیری معنوی، به بازویی قدرتمند در صدور انقلاب اسلامی تبدیل شود. این نیرو با حمایت معنوی از کرد‎های عراق در برابر صدام، جریان مقاومت افغانستان به رهبری احمد شاه مسعود در برابر ارتش سرخ شوروی سابق و مسلمانان بوسنی در مقابل نیروهای صرب‎ها؛ توانست عقبه معنوی خود را در جهان اسلام توسعه دهد.

اوج اقتدار این نیرو، ترویج اندیشه‎‎های انقلابی امام خمینی در مبارزه با صهیونیسم بود که در قالب صدور انقلاب و با استفاده از ابزار نرم مثل انتشار کتب، مجلات و سایر وسایل ارتباطی در میان مبارزان لبنانی و فلسطینی صورت گرفت. این نیرو با تربیت جوانانی انقلابی در این دو کشور توانست جریانی به نام مقاومت را در خاورمیانه شکل دهد که امروزه عملا توانسته در برابر جریان صهیونیستی – آمریکایی قد علم کرده و آن‎ها را مستأصل کند و غده سرطانی اسراییل را به حذف از نقشه جغرافیایی سوق دهد.

اما یکی از گام‎‎های استراتژیک نیروی قدس با محوریت فرمانده با تدبیر آن، سرلشگر سلیمانی – که پس از وحیدی، سکان‎داری این نیرو را برعهده گرفته بود – تلاش برای جلوگیری از انشقاق احزاب و گروه‎های ضد‎اشغال‎گری در عراق و ایجاد وحدت بین آن‎ها (اعم از شیعه و سنی)، بدون استفاده از اهرم‎‎های نظامی و شلیک حتی یک گلوله بود به‎گونه‎ای که روزنامه آمریکایی «مک کلثی» در سال 2008 گزارش داده بود: «سلیمانی برای توقف درگیری‎‎ها میان نیرو‎های امنیتی عراق… پا در میانی کرده است؛ یکی از نخستین و مهم‎ترین پیروزی‎‎های سلیمانی بر آمریکا در عراق، ایجاد برتری سیاسی بود، نه نظامی.» و یا زلمای خلیلزاد، سفیر سابق آمریکا در افغانستان نیز می‎گوید: «همان‎قدر که مقامات آمریکایی سلیمانی را به جنگ افروزی متهم می‎کنند، او در ایجاد صلح نیز برای رسیدن به اهدافش فعال بوده است.» این اعترافات مقام‎‎های غربی در عدم استفاده از اهرم نظامی و تأکید بر فعالیت‎‎های نرم این نیرو سندی آشکار بر فعالیت‎‎های صلح‎طلبانه و قانونی این نیرو در چهارچوب اهداف و آرمان‎های انقلاب اسلامی است که قانون اساسی و اساسنامه سپاه آن را به این نیرو واگذار کرده است.

عوامل موفقیت

بدون‎تردید عوامل موفقیت این نیرو – که زیر مجموعه سپاه پاسداران انقلاب اسلامی است – نمی‎تواند از عوامل موفقیت این نهاد مقدس منفک باشد. دین‎داری، آشنایی با شاخصه‎‎های بصیرت سیاسی و انقلابی، احاطه تخصصی بر مأموریت‎‎های محوله و بالاخره دارا بودن فرمانده لایق و متدین از مهم‎ترین عوامل موفقیت این نیرو است. فرماندهی که شیمون پرز با کینه دیرینه خود و با حسرت این‎گونه توصیفش می‎کند: «خاور میانه روی انگشت ژنرال قاسم سلیمانی می‎چرخد» و این اعتراف، حاکی از عمق نفوذ معنوی جمهوری اسلامی و اندیشه‎‎های برآمده از آن است.

سخن آخر

سناریوی سپاه‎هراسی اخیر از سوی آمریکا، رژیم صهیونیستی و عمال منطقه‎ای آن‎که در امتداد پروژه‎‎های اسلام‎هراسی و ایران‎هراسی است، علاوه‎بر نشان دادن جایگاه سپاه در نظر نظام سلطه، حاکی از به ثمر نشستن اهداف سپاه قدس – که همان اهداف انقلاب اسلامی است – در صدور انقلاب اسلامی و خیزش اسلامی فراگیری است که دامن غرب را گرفته است؛ در اثر این موفقیت‎های انقلاب اسلامی غربی‎ها چاره‎ای جز فرافکنی از طریق اتهامات بی‎پایه و اساس ندارند و برای گریز از بن‎بست بین‎المللی و بحران‎های پیش‎روی نظام سرمایه‎داری، به‎زعم خود درصدد به کارگیری قدرت هوشمند هستند تا با استفاده از دو عنصر کلیدی یعنی متقاعد‎سازی و وادارسازی و استفاده از پروپاگاندای سیاه، ضمن مشروعیت‎زدایی از انقلاب اسلامی در سطح بین‎الملل، سپاه پاسداران را نیز در اذهان مردم در داخل کشور بی‎اعتبار سازند. غافل از آن‎که آن‎ها به مبانی و ریشه‎‎های مردمی این نهاد آشنایی ندارند و آب در هاون می‎کوبند. امیدواریم روزی فرا برسد که این نیرو پاسدار نامش (قدس) باشد و نسیم جانبخش آزادی را به قدس شریف برگرداند

ثبت نظر

نام:
رایانامه: (اختیاری)

متن:

پربازدیدترین

Sorry. No data so far.

پربحث‌ترین

Sorry. No data so far.