دوشنبه 28 نوامبر 11 | 07:00

بازخوانی پیام امام حسین از ورای تاریخ

جواد محدثی

زمانه من دوران بدى بود کسى به حق عمل نمى‏کرد و از باطل پرهیز نداشت بدعت‏ها رواج یافته و سنت جدم از یاد رفته بود کارهاى بد و زشت، «معروف» شده بود و معروف، «منکر» گشته بود ستمگران حاکم، عرصه را بر دینداران و پیروان قرآن تنگ ساخته بودند…. اگر مردم بیدار بودند، اگر «خواص» به وظیفه خود عمل می‌کردند، اگر چهره‏‌هاى موجه و با نفوذ، علیه تحریف‏‌ها و فسادها فریاد می‌کشیدند و از آبروى خود خرج دین خدا می‌کردند، آیا…


من حسینم، فرزند على و فاطمه(ع)، پاره تن پیغمبر.

از وراى چهارده قرن با شما سخن مىگویم. تحلیل مرا از عاشورا و انتظارات مرا از شما عزاداران دلسوخته و با صفا، بی‌‏واسطه از زبان خودم بشنوید و اگر سر یارى و همراهى دارید بسم الله.

هنوز هم راه کربلا باز است و جبهه عاشورا سرباز می‌پذیرد و مکتب ما اهل بیت، از شیفتگان شرف و پاکى و آزادگى ثبت نام می‌کند.

زمانه من دوران بدى بود کسى به حق عمل نمی‌کرد و از باطل پرهیز نداشت بدعت‏‌ها رواج یافته و سنت جدم از یاد رفته بود کارهاى بد و زشت، «معروف» شده بود و معروف، «منکر» گشته بود ستمگران حاکم، عرصه را بر دینداران و پیروان قرآن تنگ ساخته بودند.

می‌دیدم نهضت جدم به دست نامحرمان افتاده و چیزى نمانده است که اسلام به کلى از بین برود زمانه منتظر بود کسى از خانه پیامبر به مقابله با مفاسد برخیزد. همه چشم‏‌ها به من دوخته بود می‌خواستند به زور از من بیعت بگیرند.

اگر مدینه می‌‏ماندم و با یزید بیعت می‌کردم. شاید کارى با من نداشتند و آواره شهر و بیابان نمی‌‏شدم و در کربلا تشنه‌کام به شهادت نمی‌رسیدم و سرم بر بالاى نیزه نمی‌رفت و زینب عزیز به اسارت کوفه و شام نمی‌رفت.

ولى… جواب خدا و پیغمبر و وجدان و مردم و تاریخ را چه می‌دادم و با «تکلیف» امر به معروف و نهى از منکر و مبارزه با ظلم و فساد چه می‌کردم؟ حکومت یزید یک «منکر» بود و مبارزه با آن قربانى می‌طلبید و من آماده قربانى شدن بودم تا چهره فریب کاران رسوا و افشا شود.

کدام یک بهتر و درست‏تر بود؟ اینکه من بمانم و اسلام برود؟ یا من بروم و دین خدا باقى بماند؟ من حجت معصوم خدا و پسر فاطمه زهرا(س) بودم. روزى بر سینه رسول‏اللَّه(ص) جا داشتم و لبانم بوسه‌گاه پیامبر بود. روزى هم پیکرم زیر سم اسب‏‌ها و لب‏‌هایم آماج چوب خیزران شد آیا عبرت‌‏انگیز نیست؟!

اگر مردم بیدار بودند، اگر «خواص» به وظیفه خود عمل می‌کردند، اگر چهره‏ هاى موجه و با نفوذ، علیه تحریف‏ها و فسادها فریاد مى‏کشیدند و از آبروى خود خرج دین خدا مى‏کردند، آیا عاشورا و مظلویت اهل بیت پیش مى‏آمد؟

به هر حال از شما مردم خوب سپاسگزارم. شما پیام خون مرا شنیدید، قیام شما لبیک به نداى «هل من ناصر» من بود جوانان‏تان به قاسم و على‏اکبر و زنان و دختران‏تان به زینب و سکینه اقتدا کردند اگر پیوسته حامى ولایت بوده‏اید این «وفا» را از اصحاب من به یادگار دارید.
نهضت شما هم در این عصر، احیاگر اسلام و عزت‏بخش مسلمین شد و یکى از فرزندانم پرچم عاشورا را برافراشت و گرد غربت را از چهره دین و شیعه و کربلا پاک کرد.

شما که با عزادارى‌‏ها، گریه‏‌ها، مراسم و نوحه‏‌خوانى و سینه‏‌زنى و هیئت، عاشوراى مرا زنده نگه داشته‌‏اید، مبادا عاشوراهاى خودتان را فراموش کنید! مبادا شهداى خود را از یاد ببرید و فرهنگ جهاد و شهادت و غیرت دینى و روح سلحشورى در میان شما کمرنگ شود! مبادا بخاطر خوش آمدن بیگانگان، خود و فرهنگ خود را ببازید، مبادا سلطه آمریکا را به «ولایت فقیه» و حکومت دین ترجیح دهید!

از شما انتظار دارم جوهره انقلاب عاشوراى مرا تباه نسازید، از محتواى نهضتم غافل نشوید قداست عزادارى را با ساز و آواز و موسیقى نشکنید.

مجالس حسینى و محافل نوحه را به معرکه ‏گیرى و نمایش تبدیل نکنید. فقط بر جسم مجروح من نگریید، بر هدف مقدس من نیز که مورد هجوم است دل بسوزانید فقط بر اسارت خاندان من اشک نریزید، به آزادى ملت‏هاى مظلوم هم بیندیشید و جوانان خودتان را هم از اسارت در دام گناه و فساد و اعتیاد و ابتذال نجات دهید و نگهبان غیرت دینى باشید و بدانید که یزیدیان بودند که مخالف حجاب و عفاف بودند و اهل بیت مرا شهر به شهر گرداندند و حرمت‏شان را شکستند.

شما که از مرام و مکتب من دم می‌زنید در عمل هم حسینى و زینبى باشید، منکرات را از زندگى‏ هایتان ریشه‏ کن کنید، با چشمى که بر من گریسته ‏اید به نامحرم نگاه نکنید با دستى که بر سینه زده‏اید خلاف و گناه نکنید، با زبانى که «یا حسین» گفته‏‌اید، غیبت نکنید و دروغ نگویید، صورتى را که از اشک عزاى من خیس شده در معرض تماشاى دیگران نگذارید پایى را که به مجالس عزا گشوده‌‏اید به مجالس حرام نکشانید. بر سر در هیئت‏‌های‏تان پرچم خلوص بزنید، تظاهر و ریا را به دسته‌جات و هیئت‏‌ها و حسینیه‏‌ها راه ندهید من حسینم، شهید راه نماز و دین و امر به معروف و نهى از منکر. کشتى نجاتم و شفیع امت. کارهایتان هر هفته بر من عرضه می‌‏شود کارى کنید که فرداى قیامت بتوانید به روى من نگاه کنید و من هم بتوانم در محشر از شما شفاعت کنم.

محرم که می‌رسد از اینکه به فرهنگ عاشورایى من نزدیکتر می‌شوید خوشحال می‌شوم.

محرم ماه پاسدارى از حرمت‏‌هاست حرمت دین و نماز و حجاب و ولایت و اهل بیت. نگذارید خودباختگان و غرب‏زدگان به مقدسات شما توهین کنند و شما بی‌اعتنا و بی‌اعتراض از کنار آن بگذرید «تذکر زبانى» کمترین و ساده‌‏ترین کارى است که در مقابل خلاف‌کاران و اهل فساد می‌توانید داشته باشید اگر در انجام وظیفه نهى از منکر کوتاهى کنید مسئولید.

من هم کشته اشکم، هم زنده اشک. براى بقاى عاشورایم چشم امید من به محرم‏‌ها مجالس تبلیغ و منبرهاى وعظ و هیئت‏هاى عزادارى و جوانان با ایمان و عاشق اهل بیت است.

با هر زبانى که مى‏توانید عاشورا را براى جهان امروز و بشریت مظلوم، ترجمه و تفسیر کنید دل‌‏هاى پاک بسیارى مشترى متاعى است که شما در اختیار دارید،

دنیاى امروز، پر از شمر و ابن‏‌زیاد و حرمله و یزد است. به سرزمین‏هاى اشغالى فلسطین نگاه کنید.

اما حر و حبیب و مسلم و زهیر و بریر و نافع هم کم نیستند.

امروز هم عاشورا است کربلاى امروز به وسعت همه دنیاست صداى مرا می‌شنوید؟!

من هنوز هم غریبانه و تنها، کنار فرات مظلومیت و در میان انبوه دشمنان ایستاده‌‏ام هنوز هم یارى می‌طلبم و یاور می‌جویم. «هل من ناصر ینصرنى؟!»

ثبت نظر

نام:
رایانامه: (اختیاری)

متن:

پربازدیدترین

Sorry. No data so far.

پربحث‌ترین

Sorry. No data so far.