شبکه نمایش صدا و سیمای جمهوری اسلامی در شام عاشورا سومین فیلم ابراهیم حاتمی کیا، یعنی «مهاجر» را برای چندمین بار به نمایش گذاشت. فیلمی که در سینمای دفاع مقدس ایران هنوز به عنوان یک شاخص محسوب میشود به نوعی ادامه جریان فیلم سازی حاتمی کیا و تلاش او برای به تصویر کشیدن اشراق و شهود در جبههها است. در اینجاغرض جریانشناسی آثار دفاع مقدس نیست و حتی پرداختن به فراز و فرود ساختههای حاتمی کیا.
نمایش اثری مانند مهاجر که امروز پس از قریب به دو دهه از زمان تولیدش هنوز دیدنی است، جز ارزشمندی این اثر پیام دیگری نیز دارد و آن هم تعطیلی دستگاههای بودجه خوار دفاع مقدس در کشور است. دستگاههایی که در طول این سالها نشان دادهاند تقریبا هیچ تاثیری نمیتوانند و نتوانستهاند در حفظ جریان تولید اثر در زمینههای فرهنگی و هنری داشته باشند.
در حوزه فیلم سازی هر آنچه تولید شده است تقریبا منحصر به تولیدات نسل اول فیلم سازان دفاع مقدس است و این نسل تقریبا در تولید نسل بعد از خود ناتوان بوده است. البته باید استثنائاتی مانند «محمد علی باشه آهنگر» که از رویشهای دهه هشتادی سینمای دفاع مقدس محسوب میشود را از این جریان کلی متمایز دانست، با این همه این استثناءها هیچگاه عمومیت نمیگیرد.
در علت یابی به چند عامل اصلی بر میخوریم:
اولین عامل همان چیزی است که باعث شده است بسیاری از فیلم سازان که اساسا شهرت خود را در حوزه فیلم جنگ بدست آوردهاند کم کم از این فضا فاصله بگیرند، با این توجیه که سینمای جنگ در ایران دیگر چندان مخاطب چندانی ندارد. چنین فیلم سازانی از اساس نمیتوانند نسل بعدی خود را باز تولید کنند، در چنین فضای سرخوردهای اگر هم فیلمسازی تربیت شود حداکثر یکی دو فیلم در این ژانر ساخته و بعد به حوزههای دیگر مفهمومی جذب میشود، چنانچه کم نیستند از اکشن سازان جنگی ساز دهه شصت که امروز از فیلم فارسی سازان مشهور سینمای پس از انقلاب ایران محسوب میشوند.
دومین عامل که تاثیرات آن به مراتب بیشتر از عامل اول است، نهادهای متولی سینمای جنگ در ایران هستند. این نهادها بیش از هر چیز به نهادهای غیر تخصصی تبدیل شدهاند که مهمترین درگیری تخصصی آنها تعداد آثار تولیدی در حوزه سینمای جنگ است. به عبارت بهتر حداکثر تاثیرگذاری این نهادها در زمینه سینمای جنگ در صورتی که با بدبینی به آنها ننگریم، ایجاد فضایی برای فیلم سازان تازه کار است که به نام دفاع مقدس اولین آثار را با بودجههای حمایتی و دولتی تولید کنند و از این رهگذر وارد گردونه سینما شوند تا بتوانند مسیر آینده را که کمتر ربطی به سینمای جنگ پیدا میکند را پی گیری کنند. در این میان وظیفه اصلی سینمای جنگ که در حقیقت زمینه سازی برای ورود به این حوزه توسط فیلمسازان فعال در کشور بوده و رونق دهی به حوزه سینمای جنگ است با کارنامهای از تولید آثار کوتاه و فیلم اولی مرتبط با جنگ فراموش میشود. فیلمهایی که اکثرا ابتر بوده و تنها در آرشیوها میتوان سراغی از آنها گرفت.
به عنوان عامل سوم و یکی از عوامل اساسی، نباید از کنار بیاعتنایی نهادهای فرهنگی به تاریخ جنگ به عنوان بخشی از تاریخ ایران؛ به راحتی گذشت. اینکه با وجود گذشت بیش از دو دهه از پایان جنگ هنوز حتی بزرگترین رخدادهای تاریخ معاصر ایران مانند مقاومت سی و چهار روزه در خرمشهر که دست کمی از نبردهای مشهوری چون استالینگراد ندارد و سپس فتح این شهر در دو سال بعد که تنه به نبرد نرماندی میزند، تبدیل به یک سینمایی حماسی نشده است، اتفاقی طبیعی نیست.
در این وجیزه تنها هدف باز کردن جای یک علامت سوال بود که مخاطب از خود بپرسد چرا هنوز تنها اثر شاخص سینمای جنگ ایران باید آثار اواخر دهه شصت و اوایل دهه هفتاد باشد و سینمای جنگ ایران رفته رفته مانند نقش آفرینان جنگ هشت ساله و دفاع مقدس افسانهای شود. با این همه هنوز که هنوز است، «مهاجر» و «دیدهبان» و آثاری مانند آن دیدنی است.
Sorry. No data so far.