تریبون مستضعفین – محمود سحابی
اواخر مهرماه گذشته، خبری بوسیله خبرگزاری ایرنا منتشر شد که بسیار عجیب و قابل تامل به نظر می رسید: «پایگاه علمی الزویر تحریم شد»
“پايگاه علمي الزوير ير اساس راي اكثريت روساي دانشگاه ها و اعضاي بلندپايه وزارت علوم، تحقيقات و فناوري تحريم شد و هيات مميزي دانشگاه ها درصورت مشاهده مقالات علمي در اين پايگاه امتياز پديدآورندگان را منفي و صفر قلمداد خواهد كرد. اين مصوبه به پيشنهاد فرهاد رهبر(رييس دانشگاه تهران) در جلسه هم انديشي روساي دانشگاه هاي كشور در محل وزارت علوم، تحقيقات و فناوري باحضور وزير علوم ارايه شد كه با موافقت اعضاي شركت كننده به تصويب رسيد.
رهبر اظهار داشت: ارايه مقالات علمي به بيگانگان به منزله ساخت قصر علمي بيگانگان توسط خشت هاي دانشمندان ايراني است كه اين بنا با تحريم كردن دانشمندان كشور فرو مي ريزد.
وي پيشنهاد كرد كه دانشگاهيان كشور براي مقابله به مثل، پايگاه علمي ‘الزوير’ را تحريم كنند و در هيات مميزي مقالات اگر استادي مقاله اي را به اين پايگاه علمي ارايه دهد امتياز وي را صفر و حتي منفي قلمداد كند.
وي خواستار آسانتر كردن مراحل ارايه مجوز مجلات علمي پژوهشي و روند داوري چاپ مقالات علمي شد و گفت: يك سال و نيم طول مي كشد تا اشكالات مقالات اعضاي هيات علمي داخل كشور درآورده شود و اين درحالي است كه همين مقاله در صورت ارسال به پايگاه هاي علمي بين المللي مدت زمان چهار تا شش ماه به انجام مي رسد. “
دلیل اصلی این تصمیم واکنش به اقدام غیر منطقی و سیاسی این شرکت انتشاراتی در تحریم دو دانشگاه کشورمان بوده است:
“بنگاه انتشاراتي «الزوير» مستقر در شهر آمستردام هلند با استناد به قانون جديد تشديد تحريمها عليه ايران در اتحاديه اروپا، دسترسي دانشگاههاي شهيد بهشتي و صنعتي مالك اشتر به اطلاعات علمي اين پايگاه را قطع كرد.(خبرگزاری ایسنا-۹۰/۶/۲۷)”، این نکته ای بود که در قطعنامه پایانی نشست هم انديشي روساي دانشگاه هاي كشور (خبرگزاری مهر- ۲۹/۷/۹۰) هم به صراحت به آن اشاره شده بود.
با توجه به اهمیت این تصمیم و تاثیر آن در میزان تولید علم و جامعه دانشگاهی کشور، در این یادداشت با نگاهی بر استدلال های ارائه شده توسط برخی از مسئولین وزارت علوم و روسای دانشگاه های کشور از جمله دكتر مهدي نژاد نوري(معاون پژوهشي و فناوري وزير علوم)، دكتر طهرانچي (رييس مركز نشر دانشگاهي وزارت علوم) و دکتر رهبر(رییس دانشگاه تهران) در دفاع از این تصمیم و با توجه به نقدهای صورت گرفته بر این تصمیم از سوی دانشگاهیان و محققان کشور که در رسانه های مکتوب و اینترنتی کشور منعکس شده است، این موضوع مورد بررسی قرار داده شده است. فقط در ابتدا ضروری است به این موضوع اشاره شود که هنوز در زمینه نحوه برخورد با انتشارات الزویر، تصمیم قطعی گرفته نشده است و وزارت علوم در حال بررسی گزينههاي مختلف موجود و بخصوص درخواست روساي دانشگاهها مبني بر تحريم اين انتشارات از نظر ارسال مقاله براي آنها و داوري مقالات آن ها می باشد (معاون پژوهشی وزیر علوم در گفتگو با خبرگزاری ایسنا-۲۱/۸/۹۰).
خاطر نشان می گردد قبل از ورود به این بحث و به عنوان مقدمه، لازم است اطلاعات مختصری در مورد انتشارات الزویر به عنوان موضوع تحریم و جایگاه ایران در تولید علم جهان به عنوان اصلی ترین مولفه مرتبط با موضوع این یادداشت، مطرح گردد:
الزویر چیست؟
الزویر (Elsevier) یک شرکت انتشاراتی بین المللی و یکی از بزرگترین ناشرهای علمی جهان است که مرکزیت آن در آمستردام هلند می باشد و حدود ۲۰۰۰ مجله(ژورنال) را به چاپ می رساند که اغلب آن ها ضریب تأثیر(Impact factor) بالایی دارند. این ناشر که کار خود را از سال ۱۸۸۰ میلادی شروع کرده است، ناشر نزديک به 20 هزار کتاب علمي و مرجع مهم دردنيا نیز می باشد. کتب و مقالات نمایه شده در پایگاه علمی الزویر (www.sciencedirect.com) از وجاهت قابل توجهی در نزد دانشگاهیان و اهل علم برخوردار است. خاطر نشان می گردد مركز جستجوى علمى مؤسسه الزوير، موسوم به اسكوپوس(SCOPUS) می باشد که در سال 2004 راه اندازی شده است و با پوشش 17 هزار مجله معتبر علمی در سطح جهان، بعد از مؤسسه اطلاعات علمى (ISI) تامسون مستقر در فيلادلفياى امريكا، بعنوان دومین مركز اطلاعات علمى (پایگاه استنادی) جهان به شمار مي رود.
جایگاه ایران در تولید علم جهان
مشاركت ايران در توليد علم جهاني بر پايه شمارش نمایه های ايران كه در موسسه اطلاعات علمی آمریکا (ISI) در سال 2010، ۱/۱۲ درصد بوده است. در اين سال تعداد اسناد علمي نمايهشده ايران در علوم 18 هزار و 34 سند، در علوم اجتماعي 652 سند و در علوم انساني و هنر 77 سند و در مجموع 18 هزار و 319 سند بوده است. اين مقالات حاصل فعاليت علمي و پژوهشي قريب به 57 هزار عضو هيات علمي در دانشگاههاي دولتي و غيردولتي بوده است كه براي ايران جايگاه بيست و دوم جهان را در توليد علم جهاني رقم زدهاند و ایران را بعنوان مقام دوم کشورهای اسلامی و منطقه بعد از ترکیه در این زمینه رسانده اند (علی اکبر صبوری، تولید علم ایران در سال 2010، فصلنامه نشاء علم، شماره 2، خرداد 1390). لازم بذکر است در سال 2005 سهم ایران در تولید علم در جهان ۰/۳۶ درصد بود و برای اولین بار در سال 2009 مشاركت ايران در توليد علم جهاني بر پايه شمارش نمایه های ايران كه در موسسه اطلاعات علمی آمریکا به بالای 1 درصد (۱/۱۰) رسید.
الف- دلایل موافقان
۱. لزوم واکنش قاطع (تنبیه) و تحریم متقابل (مقابل به مثل) در پاسخ به اقدام الزویر
• اگر برخي محققان كشور به صورت گزينشي از دسترسي به منابع علمي محروم شوند، بايد به نحوي عمل كرد كه در مقابل آنها نيز نتوانند از دستاوردهاي ما بهره ببرند.
• چرا بايد انتشاراتي مانند الزوير چند دانشگاه ما را تحريم كند و ما نتوانيم آن را تحريم كنيم؟
• بخش زيادي از محتواي پايگاه انتشاراتي الزوير، حاصل مقالات پژوهشي ايرانيان است؛ بنابراين دليلي ندارد كه از آنها حمايت كرده و علم خودمان را در اختيارشان بگذاريم؛ تا آن جا كه در نهايت اين پايگاه با دو دانشگاه معتبر كشورمان به بهانههاي تحريمهاي اتحاديه اروپا، چنين برخوردي كنند.
۲. لزوم جلوگیری از ساخت قصر علمي بيگانگان توسط خشت هاي دانشمندان ايراني
• ارايه مقالات علمي به بيگانگان به منزله ساخت قصر علمي بيگانگان توسط خشت هاي دانشمندان ايراني است كه اين بنا با تحريم كردن دانشمندان كشور فرو مي ريزد.
۳. تقویت مجلات داخلی و افزایش گرایش اساتید داخلی به چاپ مقالات خود در آنها
• نوع نگاهمان به بخش صنعت باید حل معضلات داخلی کشور باشد از این رو باید در جهت تقویت مجلات داخلی اقدام کنیم که در این راستا نباید به گونه ای عمل شود که انتشارات مقالات در مجلات ISI راحت تر از انتشار آن مقاله در داخل باشد.
• يك سال و نيم طول مي كشد تا اشكالات مقالات اعضاي هيات علمي داخل كشور درآورده شود و اين درحالي است كه همين مقاله در صورت ارسال به پايگاه هاي علمي بين المللي مدت زمان چهار تا شش ماه به انجام مي رسد.
• در مقابل دسيسهها و فتنههاي استکبار جهاني و صهيونيست در جهت ارتقاي سطح علمي مقالات داخلي کشور در مقابل مقالات خارجي گامي موثر بر خواهيم داشت.
• انتشارات الزوير شعار خود را كه «علم براي همه» است زير پا گذاشته و در سايه مسائل سياسي و همسو با اتحاديه اروپا، دو دانشگاه كشور را تحريم كرده و از آنجا كه فعاليت سامانه مجلات علمي پژوهشي از سال گذشته شروع شده بود تصميم گرفتيم تا ضمن تحريم اين انتشارات از سوي تمامي دانشگاههاي كشور به صورت جديتر فعاليتهاي اين سامانه را در قالب شبكه نشر مجلات علمي و پژوهشي ادامه دهيم.
• ما در کشورمان حلقه تولید دانش را با رجوع به خارج از کشور بسته بودیم؛ در صورتی که در همه دنیا اول چرخه علم را در داخل کشور میبندند و بعد سرریز آن را به خارج از کشور منتقل میکنند. در کشورهایی که خاستگاه تولید علم هستند، مجلات ملی همواره حرف اول را در تولید علم میزنند.
۴. مشکلات انتشارات الزویر (دریافت هزینه برای چاپ مقالات)
• اساتيد و دانشمندان ايراني بدون چشم داشتي مقالات علمي خود را در اختيار انتشارات خارجي قرار مي دادند و گاهاً در ازاي دستمزد چاپ هر ورق آن 60 دلار هزينه مي کنند.
• ما براي انتشار دستاوردهاي علمي خود، بلندگوهاي بهتري در دنيا داريم كه تعدادشان هم كم نيست، آنها حتي بايد به دنبال اين باشند كه دستاوردهاي پژوهشي ايران را ترجمه كنند.
• اين انتشارات كه تنها با اهداف تجاري و اقتصادي به نشر مجلات و مقالات علمي پژوهشي ميپردازد، سالانه آن حدود 900 ميليون يورو درآمد دارد و براي چاپ هر مقاله علمي پژوهشي در آن بايد به صورت متوسط 30 ميليون تومان هزينه پرداخت كنيم.
• در پاسخ به اقدام سياسي ناشري كه كاملا اقتصادي عمل كرده و به همكاري علمي و توليد علم به عنوان يك مقوله اقتصادي تاكيد دارد و ضمن دريافت پول براي چاپ مجلات براي استفاده از اين مقالات علمي نيز هزينههايي از محققان دريافت ميكند و در عين حال در بين موسسات انتشارات علمي بينالمللي در سطح يك قرار ندارد ميتوانيم همكاري با ديگر موسسات را جايگزين آن كنيم.
ب- دلایل مخالفان
در این بخش با استفاده از تحلیل های صورت گرفته توسط دانشگاهیان و محققان کشور (از جمله بیانیه انجمن فیزیک کشور، بیانیه بسیج دانشجویی پردیس دانشکده های فنی دانشگاه تهران، مقاله های دکتر ناصر انصاری پور، دکتر مهرداد جلالیان حسینی، دکتر حمید میرزاده و …)، این تصمیم وزارت علوم و دلایل ارائه شده برای آن، مورد نقد و بررسی قرار گرفته است.
۱. تحریم متقابل، واکنشی نامناسب و پرضرر
بطور خلاصه، چنین اقدامی، مستقل از مطلوب بودن آن، زمانی مؤثر است که از طریق آن بتوان به طرف مقابل زیان قابلتوجهی، بیش از خسارات وارده به طرف خودی، وارد کرد. در شرایطی که سهم ایران از تولید علم جهانی، علیرغم رشد چشمگیر آن در سالهای اخیر، هنوز حدود یکدرصد است و مابقی آن در دیگر کشورهای جهان تولید میشود، کاهش داوطلبانه ارتباطات علمی ضربه گستردهای به پیشرفت علمی ما خواهد زد و بههیچوجه مصالح ما را تامین نمیکند.
در این بخش به بررسی خسارات ناشی از این اقدام بر موسسه الزویر (تحریم شونده) و کشورمان پرداخته شده است:
۱-۱. موسسه الزویر
• دیدگاه خوش بینانه: با اغراق فراوان، فرض کنید سهم پژوهشگران ایرانی، یک مقاله از هر ده مقاله منتشره در نشریات الزویر باشد (در واقع، این نسبت به طور تقریبی یک مقاله از هر صد مقاله تخمین زده می شود). اگر هر شماره از مجلدات ژورنال های الزویر به طور متوسط ده مقاله چاپ کند، با اعمال تصمیم اخیر وزارت علوم این تعداد به ۹ مقاله کاهش پیدا خواهد کرد چون هیچ مقاله ای از ایران در این نشریات منتشر نخواهد شد. بنابراین، تنها اتفاقی که رخ می دهد لاغر شدن اندک هر مجلد این نشریات است، که عملاً آسیب خاصی به پیکره اقتصادی این ناشر نخواهد زد. این ناشر عملاً می تواند هر مجلد از ژورنال مربوطه را با همان قیمت سابق به کتابخانه های سراسر جهان بفروشد.
• دیدگاه واقع بینانه: بنا به اظهارات مسوولان علمي کشور و تمامي آمار موجود، چاپ مقالات سالانه ايرانيان يک درصد مقالات منتشر شده در جهان را در برميگيرد که تقريبا منطبق با درصد جمعيت ايران نسبت به جمعيت جهاني است. تعداد مقالات چاپ شده توسط دانشمندان ايراني در مجلات الزوير نيز همين يک درصد است. بنابراين اگر روزي تصمیم اخیر وزارت علوم به طور کامل و جامع برآورده شود، حداکثر يک درصد از مقالات چاپي در الزوير که توسط ايرانيان صورت ميگرفت، ديگر در اين پايگاه چاپ نخواهد شد و اين خلا توسط دانشمندان ديگر کشورها پر خواهد شد و کوچکترين آسيبي به اين بنگاه علمي وارد نخواهد شد و صرفا امکان حضور و رقابت از ايرانيان سلب خواهد شد.
۱-۲. کشورمان
• قطع ارتباط با حدود ۲۰۰۰ ژورنال علمی: افرادی که اطلاع مختصری هم درباره چاپ مقاله علمی دارند می دانند كه مقالات باید به صورت مستقیم به ژورنال مورد نظر فرستاده شود و ناشر (همچون الزویر) هیچ گونه دخالتی در چاپ یا عدم چاپ ندارد. در نتیجه تحریم یک ناشر کاری کاملا غیر منطقی و عقلی است چون در این صورت حدود ۲۰۰۰ ژورنال علمی را تحریم کرده ایم.
• محروم شدن از امکانات و مزایای تعامل دوجانبه: هرکس حتي يک مقاله در مجلات بينالمللي به چاپ رسانده باشد، ميداند داوري علمي قوي، جدي و مجاني دانشمندان خارجي تا چه اندازه به دقت و کيفيت کار علمي آنها ميافزايد و زواياي ناديده گرفته شده علمي را بر محققان نويسنده آشکار ميسازد و حاصل سالهاي سال تجربه ديگران به راحتي و رايگان به داخل کشور منتقل ميشود. بنابراين با اين تحريم، ايران و ايراني را از بهره گيري حضوري تعاملات علمي جهاني محروم ميسازيم. باید توجه کرد که فرآیند تولید علم فرآیندی یک مرحله ای نمی باشد و تولیدات علمی نیازمند گردش و نقد در جوامع علمی و بهبود مستمر می باشند. با محدود کردن عرضه ایده های دانشمندان ایرانی در عرصه جهانی، در عمل امکان گردش، رشد، و بهبود این ایده ها در جامعه علمی گرفته شده و باعث عقیم ماندن آنها می شود. در حالی که گردش این ایده ها در واقع باعث بهره مندی از نظرات دانشمندان سراسر جهان در راستای بهبود ایده های دانشمندان ایرانی و در نهایت به کارگیری آنها در کشور عزیزمان می شود.
• افت شدید تعداد مقالات بین المللی و در نتیجه کاهش جدی میزان تولید علم کشورمان (بعنوان یکی از مهمترین دستاوردهای انقلاب اسلامی): یکی از برگ های زرین دوره پس از انقلاب اسلامی، تولید علم روز افزون و فزاینده دانشمندان ایرانی است و طي سال های اخير همواره مسوولان کشور به افزايش توليد علم در کشور و فزوني گرفتن آمار چاپ مقالات در ژورنالهای بينالمللي(به عنوان بزرگترین مؤلفه بررسی میزان تولید علم) باليدهاند و از اينکه در کشورهاي اسلامي و پس از ترکيه رتبه دوم شاخصها را کسب كردهايم، افتخار کردهاند.
علاوه بر این، از طرفی رهبر معظم انقلاب اسلامی(آیت الله خامنه ای) بارها رشد علمی حاصل از تلاش اساتید متعهد در تولید مقالات قوی بین المللی را تأیید و تصدیق کرده اند و مرزشکنی علم و فناوری در ایران را دستاورد بزرگ انقلاب و تنها مسیر استقلال و اعتلای ایران دانسته اند و از طرف دیگر، براساس سند چشمانداز 20 ساله و نيز نقشه جامع علمي كشور، ايران از نظر مقام علمي بايد در منطقه مقام اول را به خود اختصاص دهد. در صورتی که با اجرایی شدن اين تصمیم، آمار چاپ مقالات دانشمندان ایرانی در ژورنالهای بينالمللي به شدت افت خواهد کرد و تمامي کشور از لحاظ علمي و آکادميک با افت شديد مواجه خواهند شد. به صورت مشخص، بر طبق آمار ارائه شده از سوی مسئولین وزارت علوم (رییس مرکز نشر دانشگاهی وزارت علوم در گفتگو با خبرگزاری ایسنا- ۱۳۹۰/۸/۹) تاکنون بیش از 50 درصد مقالات علمی- پژوهشی دانشمندان، اساتيد و دانشجويان ايراني در مجلات الزوير به چاپ ميرسیده است. حال با تحریم این اتشارات، پیش بینی می شود سالانه بيش از 30 درصد از آمار چاپ مقالات ايرانيها در مجلات بينالمللي کاهش پيدا کند.
• تضاد با تاریخ و فرهنگ کشور و حتی اصول اخلاقی فعالیت علمی: از افتخارات ما ایرانیان این است که در دوره شکوفایی بعد از اسلام، تولید کننده و منتشر کننده علوم روز بوده ایم و به عنوان مثال به تدریس کتاب قانون ابن سینا در دانشگاه های اروپایی در قرون گذشته می بالیم.
بنابراین چطور با تحریم کردن بیش از ۲۰۰۰ ژورنال اثرگذار بین المللی به منافع ملی و اعتلای نام ایران اسلامی کمک کرده ایم؟ آیا چنین برخوردهایی در جهت ترویج تفکر ایرانی و فرهنگ ایرانی است؟ علاوه بر این، این تصمیم با اصول اخلاقی فعالیت علمی، مبتنی بر به اشتراک گذاشتن آزادانه دستاوردهای علمی، در تناقض است و موجب مخدوش شدن اعتبار تصمیم گیران مربوطه در نزد محققین ایرانی و خارجی می شود.
• ایجاد فشار شدید به دانشجویان تحصیلات تکمیلی: دانشجويان تحصیلات تکمیلی (بخصوص مقطع دکتری) بسیاری از دانشگاه های کشور (از جمله برخی دانشکده های دانشگاه تهران) بر طبق آیین نامه های دانشگاه یا دانشکده خود، براي دفاع از پایان نامه های خود بايد حداقل يك يا دو مقاله با نمايههاي معتبر بينالمللي (ISI) ارايه كنند (یعنی پذیرش مقاله ISI شرط دفاع از پایاننامه آن ها محسوب می شود)، با اجراي اين مصوبه یعنی تحریم شدن انتشارات الزویر که ناشر بسیاری از مجلات معتبر علمی محسوب میشود، تحت فشاری کاذب قرار گرفته و با مشكل فارغالتحصيلي و پرداخت هزينههاي مترتب بر آن مواجه خواهند شد.
• احتمال ایجاد نارضایتی در جامعه علمی کشور (تامین هدف بیگانگان در تحریم علمی ایران): وجه مشترک تحریم های گسترده ای که ماهها و شاید سالهاست که علیه کشور ما اعمال شده است: از عدم فروش بنزین به هواپیماهای ایرانی در پروازهای خارجی گرفته تا برخی تجهیزات دندانپزشکی، تلاش برای ایجاد نارضایتی در جامعه است. کشورهای غربی انتظار دارند مردم ایران با دیدن کاستی ها تحت فشار قرار بگیرند، از جمهوری اسلامی متنفر شده و آرزوی سقوط نظام را داشته باشند. یا حداقل امیدوارند مردم دست از حمایت نظام بردارند. کشور هلند هم چندی است که استراتژی «تحریم جامعه علمی ایران» اتخاذ کرده است؛ احتمالاً با این تحلیل که تلاش برای ایجاد شکاف بین جامعه نخبگان ایرانی با نظام جمهوری اسلامی، ساده تر و موثرتر از تلاش برای ایجاد شکاف و نارضایتی بین توده های مردم با نظام است. در همین راستا، تحریم مقالات ناشر بزرگ هلندی(الزویر) برای دو دانشگاه ایرانی قابل بررسی است. نکته ای که در تصمیم گیری وزارت علوم مغفول مانده، همین توجه به هدف کشورهای غربی در تحریم علمی ایران است. مجلات علمی بین المللی، محلی هستند که محققان کشورهای مختلف می توانند پیشرفتهای علمی خود را در آن منتشر کرده و افتخارات مربوطه را به نام خود ثبت کنند.
تحریم دو دانشگاه توسط هلندی ها، در شرایط خاص می تواند منجر به این شود که دسترسی این دو دانشگاه به آخرین پیشرفتهای علمی و پژوهشی جهان محدود شود و این موضوع باعث ناراحتی پژوهشگران کشورمان خواهد شد. حال، تصمیم وزارت علوم در ممنوعیت انتشار مقالات در نشریات این ناشر بزرگ، صرفاً باعث می شود موج احتمالی نارضایتی و ناراحتی جامعه علمی نسبت به حکومت به جای محدود ماندن در دو دانشگاه، به سراسر کشور تسری پیدا کند. البته با این تفاوت که این بار جامعه علمی ما مستقیماً نظام را مسوول ایجاد این محدودیتها می داند. بخصوص اینکه به عنوان یک احتمال توجه داشته باشیم اگر انتشارات الزوير با وجودی که در ازاي در دسترس بودن پایگاه علمی اش از دانشگاههاي كشور هزینه دریافت می کند، بخواهد در واکنش اين تحريم صورت گرفته از سوی وزارت علوم، از خير سود اقتصادی خود گذشته و به صورت متقابل دانشگاه های ايراني را تحريم كند(یعنی دسترسی آن ها را به این پايگاه علمی معتبر قطع کند)، دانشجویان تحصیلات تکمیلی دانشگاه های کشورمان در انجام تحقیقات و نوشتن پایان نامه های خود دچار مشکل خواهند شد.
تحریم انتشارات الزویر، خود تحریمی است یعنی استقبال از تحریمهای تحمیلی وانزوای علمی و در حقیقت محدود کردن فضای علمی کشور به داخل ایران و این موضوع دقیقاً خواسته دشمنان این کشور و بازی كردن در پازل بیگانگان محسوب می شود و به هیچ وجه تامینکننده مصالح جامعه علمی کشور نبوده است. در واقع، این کار از طرفی کوچکترين آسيب خاصی را به اين ناشر وارد نخواهد کرد و از طرف دیگر، تاثیرات منفی شدیدی را بر روند صعودی تولید علم کشور در سال های اخیر خواهد گذاشت.
۲. راه حل واقعی جلوگیری از خشت سازی محققان ایرانی برای قصر علمی بیگانگان
• نقش بیگانگان در تولید خشت برای ساخت قصر علمی ما بسیار بیشتر است تا برعکس آن: بر اساس آمار مؤسسه اطلاعات علمی آمریکا(ISI) ، ایران در سال 2010 از کل مقالات علمی چاپ شده در دنیا، ۱/۱۲ درصد را به خود اختصاص داده است، حال طبق این تحلیل، در عرصه بین المللی، بیگانگان مشغول ساختن ۹۹ درصدی “قصر” ما هستند و ما فقط یک درصد برای بیگانگان “خشت” تولید کرده ایم! در واقع، 99 درصد خشتهاي قصر علمي جهاني را دانشمندان ساير كشورها فراهم كردهاند و ما در حال استفاده از آن ها می باشیم. به عنوان مثال اگر فهرست منابع مقالات اساتید ایرانی در نشریات الزویر را مورد بررسی قرار دهید می توان مشاهده کرد که قسمت عمده ای از این منابع، مقالات چاپ شده توسط بیگانگان هستند.
• امکان پذیر نبودن استفاده از دستاوردهای علمی بیگانگان و عدم ارائه دستاوردهای علمی به آن ها (به صورت همزمان): سوال اینجاست که آیا میتوان صرفاً از دستاوردهای علمی بیگانگان سود جست و از ارائه دستاوردهای علمی به آنها جلوگیری کرد؟ دیگر آن که چگونه میتوان از یک سو به دنبال پرچمداری علم در آینده نزدیک جهان بود و از سوی دیگر از ارائه دستاوردهای علمی به جهانیان اجتناب کرد؟
• راه جلوگیری از ساختن قصر علمی برای بیگانگان، برقراری ارتباط صحیح بین دانشگاه و صنعت و جهت دهی به تحقیقات جامعه دانشگاهی کشور است و نه تحریم یک ناشر بین المللی: این موضوع که نتایج بسیاری از مقالات چاپ شده ی ما در ژورنال های بین المللی سود زیادی برای کشورمان ندارد و منجر به ساخت قصر علمی بیگانگان میشود کاملا صحیح است. اما چرا این موضوع رخ داده است؟ سوال اصلی اینجاست مدیریت راهبردی کشور برای جهت دادن پژوهشها و مقالات چگونه بوده است؟ آیا برای اساتید ودانشجویان پژوهنده تعریف کرده اید که هدف چیست و آنها امتناع کرده اند؟ ضمنا آیا با کور کردن و فلج کردن تولیدکنندگان علم و مایوس کردن دانشگاهیان از پژوهش و کار علمی در حد الزویر واستانداردهای حاکم بر آن و محدود کردن فضای رشد علمی و پژوهشهای استاندارد بین المللی، می توان قصری در داخل ساخت؟ یا فقط خودمان را فلج می کنیم؟ واقعیت این است که راه حل این مشکل به جای تعطیل کردن تولید علم در داخل، برقراری ارتباط صحیح دانشگاه و صنعت است و این در حالی است که در حال حاضر اصلا چنین ارتباطی بین دانشگاه و صنعت در کشورمان وجود ندارد (یعنی در حد عدم وجود است و بسیار ناچیز است). در واقع، تا وقتی این ارتباط برقرار نشده و امکان تجاریسازی نتایج مقالات پژوهشگران ایرانی در داخل کشور در بسیاری از رشتهها مانند فیزیک یا نانو فناوری وجود نداشته باشد، در عمل این بیگانگان هستند که از این پژوهشها سود خواهند برد.
• اگر همینطور است، پس چرا فقط الزویر باید تحریم شود: با این فرض که بیگانگان از دستاوردهای علمی کشورمان در جهت اهداف خود استفاده میکنند و قصر علمی بیگانگان با خشت های ما ساخته می شود، این سوال به ذهن متبادر میشود که آیا ارائه دستاوردهای علمی ما به آنها تنها از طریق مجلات تحت نشر انتشارات الزویر صورت میگیرد؟ به عبارت دیگر، اگر فرض کنیم که انتشار مقالات اساتید دانشگاهی ایران در مجلاتی که توسط انتشارات الزویر منتشر می شود واقعا به معنای ساخت قصر علمی بیگانگان باشد، یعنی آشنایی بیگانگان با محصولات علمی ما باعث استفاده آنها از تولیدات علمی ما در ساختن قصرهای علمی خودشان شود. سوالی که مطرح می شود این است که اولا اگر چنین چیزی واقعیت داشته باشد بنابراین چرا نباید بجای تحریم الزویر، اصولا بیاییم و انتشار مقالات پژوهشگران ایرانی در ژورنالهای خارج از کشور را تحریم کنیم؟ ثانیا این است که به فرض که هم الزویر را تحریم کنیم و هم همه پایگاه های علمی بیگانه دیگر و هم تمام ژورنالهای علمی خارج از کشور را، در آنصورت چه کسی میتواند بصورت منطقی مدعی شود که انتشار مقالات اساتید داخلی در مجلات داخل کشور و عدم انتشار آن توسط ژورنالهای بیگانه و عدم نمایه شدن آن توسط پایگاه های علمی بیگانه باعث کوتاه کردن دست بیگانگان از تولیدات علمی این اساتید می شود؟ پس اگر فرض فوق را قبول داشته باشیم پس چرا اصلا نیاییم و اصولا انتشار اینترنتی مجلات داخل کشور را با هدف حذف دسترسی بیگانگان به محتویات داخل این مجلات متوقت نکنیم؟ شاید حذف اینترنتی انتشار مجلات و انتشار آنها در تیراژ محدود آنهم فقط بصورت نسخه چاپی و قراردادن آنها تنها در دسترس مراکزی که امنیت این تولیدات چاپی را از هرگونه سرقت یا ارسال به خارج از کشور تضمین بکنند ایده خوبی باشد.
۳. دلایل ضعیف بودن مجلات داخلی
• محدود بودن عناوین و تعداد مجلات معتبر داخلی: متاسفانه ایران هنوز در خیلی از رشته ها ژورنالهایی صاحب نام و بین المللی ندارد که بتوان به آنها رجوع کرد و دست رد بر معادل های بیگانه آن زد. عناوين مجلات معتبر داخلي محدود بوده و در بسياري از زمينههاي تحقيقاتي، مجله مناسبي براي چاپ نتايج وجود ندارد. در حال حاضر نشريات علمي كشور كه در پايگاه جهاني علوم (WOS) درج شدهاند، 34 مورد است و اين در حالي است كه بيش از 10 هزار نشريه علمي در پايگاه مذكور نمايهنويسي يا فهرستبرداري ميشود. اگر نشريههاي علمي ايران داراي استاندارد بينالمللي علمي ميشدند، با توجه به ميزان و سهم مقالات ايران (۱/۱۲ درصد در سال 2010)، بايد هماكنون شاهد حضور بيش از صد مورد از نشريات ايراني در پايگاه جهاني علم بوديم (علی اکبر صبوری، تولید علم ایران در سال 2010، فصلنامه نشاء علم، شماره 2، خرداد 1390). بنابراين دانشمندان و دانشجويان ايراني براي ارايه دستاوردهاي علمي خود چارهاي جز مراجعه به نشريات استاندارد و معتبر علمي جهاني ندارند.
• چاپ نامنظم یا با فواصل زمانی زیاد: همين مجلات موجود نيز دير به دير چاپ ميشوند و برخي از آنها به جاي فصلنامه، سالنامه و يا دوسالنامه هستند.
• زیاد بودن فاصله زمانی بین فرستادن مقاله و پذیرش نهایی آن: فاصله زماني بين فرستادن مقاله و پذيرش نهايي آن در مجلات خارجي به طور متوسط حدود سه تا چهار ماه ولي در مجلات داخلي، حدود هشت تا نه ماه است.
• ضریب تاثیر و امتیاز پایین مجلات داخلی: ضريب تأثير مجلات خارجي بسيار بيشتر از مجلات داخلي است و امتياز مجلات خارجي در مجموع بيشتر از مجلات پژوهشي داخلي ميباشد.
• آیین نامه های ارتقاء اعضای هیئت علمی دانشگاه ها: در آییننامه فعلی ارتقای اعضای هیئت علمی در برخی از دانشگاه ها (از جمله دانشگاه تهران)، پذیرش حداقل دو مقاله تحت نمایه ISI شرط ضروری ارتقا تلقی میشود؛ به عبارت دیگر اجبار ارسال مقاله به مجلات بینالمللی تحت نشر ناشرانی چون الزویر است که اعضای هیئت علمی را وادار به چاپ مقاله در آنها میسازد و نه صرفاً زمان طولانی داوری مجلات داخلی.
• مزایای خاص مجلات خارجی: اساتید برای شناساندن خود و ایران در جامعه علمی دنیا که حق مسلم و وظیفه آنهاست ترجیح می دهند که تحقیقات خود را به ژورنال های خارجی ارسال کنند.
راه درست اين نيست كه مجلات معتبر خارجي را تحريم كنيم، بلکه راه درست آن است كه به فكر تقويت مجلات ضعيف داخلي باشيم. كافي است همتي شده و با تصويب و اجراي چند قانون در مورد مجلات داخلي، تحولي در اين زمينه ايجاد شود. قطعا اگر دانشجو و استاد ايراني بداند كه نشريه مناسبي درون كشور وجود دارد كه در مدت كوتاهي مقاله را بررسي كرده و به چاپ ميرساند و امتيازات آن نيز بيشتر از مجلات خارجي است، خودكار و بدون نياز به هيچ تحريمي مقالات خود را براي نشريات داخلي ميفرستد.
یک سوال مهم
موضوع مهمی که در مورد این اقدام باید بدان اشاره شود این است که آیا تحریم احتمالی انتشارات الزویر، شامل تحریم کلیه پایگاه ها و محصولات فرعی این انتشارات و بخصوص سایت اسكوپوس(SCOPUS) هم می شود یا خیر؟ برای مشخص شدن اهمیت این سوال به دو نکته زیر توجه نمایید:
اولا، درحال حاضر دهها مجله در کشور ایران هستند که این مجلات آکادمیک وابستگی به دانشگاه های داخل کشور را دارند و از آنها تحت تقسیماتی با عناوین مجلات علمی پژوهشی و یا مجلات ترویجی و غیره نام برده می شود. و از بین تمام این مجلات ایرانی بسیاری از آنها اصلا خودشان در یکی از پایگاه ها و محصولات فرعی الزویر (بعنوان مثال اسکوپوس) حاضر هستند. سوالی که مطرح می شود این است که از این به بعد پژوهشگران نباید مقالات خود را به مجله ای که مثلا توسط دانشگاه تهران منتشر می شود و در همزمان در اسکوپوس نمایه شده است ارسال کنند تا مبادا امتیاز منفی بگیرند؟ اهمیت این سوال وقتی بیشتر می شود توجه داشته باشیم که در اردیبهشت ماه 1388 تفاهم نامه همکاري ميان مدیر پایگاه اسکوپوس با دبیر پايگاه استنادي علوم جهان اسلام (ISC) منعقد شده بود و مقرر گردیده بود مقالات علمي نمايه شده در پايگاه استنادي علوم جهان اسلام در این پایگاه نيز نمايه شود
ثانیا، اگر برای رفع مشکل ایجاد شده در سوال قبلی، قرار بر این باشد که تمام مجلات دانشگاهی داخل کشور را به آنها دستور بدهیم که ارتباط خود با اسکوپوس را قطع کرده و بصورت یکطرفه به اسکوپوس اعلام کنند که منبعد مجله آنها را نمایه نکند، با اینکار چه خدمتی به دانش و پژوهش در داخل کشور انجام شده است و چه خشت ساختمانی از قصر علمی بیگانگان حذف شده است؟ جز این است که با این کار احتمال آنکه یک پژوهشگر در آنطرف دنیا بتواند مقالات علمی ایرانی را دراینترنت جستجو کند و درمقالات خودش به این مقالات ارجاع بدهد و با ارجاع دادن به این مقالات آنها را مقالات داغ کرده و دانشمدان ایرانی را مشهور کند کمتر می شود؟
راه حل چیست؟
این نخستین باری نیست که نهادهای انتشاراتی یا نهادهای علمی (مؤسسات و انجمنهای اروپا و آمریکا)، دانشگاهها، مراکز علمی و متخصصان ایرانی را مورد تحریم قرار میدهند. طی سالهای اخیر میتوان به خبرهایی با این عناوین برخورد کرد:
«عضویت 36 شیمیدان ایرانی در انجمن شیمی آمریکا لغو شد»،
«انجمن بینالمللی مهندسی اپتیک (SPIE) از تحویل مجلات و کتابهای درخواستی محققان ایرانی با استناد به تحریمهای ایران خودداری کرد»،
«انجمن بینالمللی برق و الکترونیک آمریکا عضویت تمامی ایرانیان عضو این انجمن را بهحالت تعلیق درآورد»،
«مؤسسه آمریکایی هوانوردی و فضانوردی (AIAA) از اعمال دور جدید سیاستهای خصمانه و تبعیضآمیز علیه محققان ایرانی عقبنشینی رسمی کرد»
و «مؤسسه بتن آمریکا (ACI)، محدودیتهای جدیدی را برای جلوگیری از حضور دانشجویان ایرانی در مسابقات جهانی دانشجویی بتن وضع کرد».
در اغلب موارد فوق، بعد از اعتراض و نامه نگاری فعالانه محافل علمی و دانشگاهی ایران به این انجمنها و مؤسسات، این مشکل برطرف شده و تحریمها لغو شده است.
بنابراین بهنظر میرسد که واکنش وزارت علوم و روسای دانشگاه های کشور که کاملا قابل درک هم هست، کمی شدید بوده است. الزویر در تصمیم ناعادلانه خود فقط دو دانشگاه ایرانی را تحریم کرده بود و اینکه تمامی دانشگاههای کشور ارسال مقاله به نشریات الزویر ارائه نکند و از آن شدیدتر اعلام شود که هیأت ممیزی دانشگاهها درصورت مشاهده مقالات علمی در این نشریات امتیاز پدیدآورندگان را منفی و صفر قلمداد خواهد کرد! اهمیت بیش از حد به موضوع دادن است. بهنظر میرسد که تصمیمگیری در مسائل علمی باید مبتنی بر رویههای علمی باشد. مقابله با چنین رویدادهایی، که آثار گسترده در توسعه علمی کشور دارد، صرفأ از طریق تصمیمهای ضربتی مدیریتی نتیجهبخش نیست، و بهتر است از توان اجتماع علمی کشور در مقابله با این اقدامهای بینالمللی استفاده بهینه بشود. فراموش نکنیم مشابه این رویدادها در گذشته با اقدام بهموقع اجتماع علمی در داخل و خارج از کشور مهار شده است.
مطالب مرتبط:
نامهی بسیج دانشجویی پردیس دانشکدههای فنی دانشگاه تهران به دکتر رهبر پیرامون تحریم انتشاراتElsevier
Sorry. No data so far.