به گزارش تریبون مستضعفین دولت انگلستان در حالی برای خسارات وارده به ساختمان و اموال سفارت این کشور در تهران در جریان تجمع اعتراضی دانشجویان درخواست غرامت کرده است که در تاریخ روابط استعماریاش با ایران خسارات جانی و مالی زیادی به کشورمان زده است٬ خساراتی که اگر در دادگاه صالحی بررسی شود٬ انگلستان را مجبور به پرداخت غرامتهایی نجومی خواهد کرد.
در بیانیهی هشتم شورای متحصنین سفارت انگلیس سی و چهار مورد از جنایات انگلیس علیه مردم ایران که مستوجب پرداخت غرامت است فهرست شد. یکی از این جنایات٬ جمعآوری غلات و اغذیه از سراسر کشور برای تأمین غذای نیروهای اشغالگر انگلیسی در زمان جنگ جهانی اول است که به قحطی بزرگ و مرگ میلیونها ایرانی انجامید. فاجعه قحطي سالهاي ۱۹۱۹-۱۹۱۷میلادی مقارن با ۱۲۹۸-۱۲۹۶ هجری شمسی كه به وقوع مي پيوندد و طی آن بیش از ده میلیون ایرانی در اثر سیاست های استعماری بریتانیای استثمارگر کشته میشوند. (+)
قحطی سالهای ۱۹۱۹-۱۹۱۷ میلادی در ایران٬ دستمایهی كتابی شد تحت عنوان «قحطی بزرگ» كه از میان صدها سند موجود در آرشیو وزارت امور خارجهی آمریكا توسط دکتر «محمد قلی مجد»٬ یك پژوهشگر ایرانی مقیم این كشور گردآوری شده است. این كتاب در ۲۳۵ صفحه و ۷ فصل به بررسی این رخداد تاریخی و علل و عوامل ایجاد آن میپردازد. آقای مجد با تكیه بر اسناد، مدارك، گزارشهای آرشیو وزارت خارجه آمریكا و نیز اخبار، اطلاعات و گزارشهای موجود در روزنامه های آن دوران به ویژه روزنامه رعد و ایران همچنین خاطرات افسران و فرماندهان انگلیسی حاضر در ایران در زمان جنگ جهانی اول پرده از اسرار روزهای سختی بر می دارد كه در آن میلیونها ایرانی قربانی سیاست های استعمار پیر انگلستان می شوند.
فصلنامه تاریخ معاصر ایران (بهار ۱۳۸۲) مصاحبه ای را با دکتر مجد داشته است که نشاندهده موانعی است که آمریکا بر سر راه انتشار این کتاب ایجاد کرده است:
« بهرغم اهمیت این کتاب و یافتههای پژوهشی کاملاً مستند و معتبر آن، من با دشواری بزرگی برای چاپ آن مواجه شدم. بسیاری از ناشرین دانشگاهی آمریکا حتی حاضر نشدند این کتاب را تورق کنند. تجربه من با انتشارات دانشگاه کرنل بسیار روشنگرانه است. این بنگاه انتشاراتی در سال گذشته کتابی دربار? نسلکشی در رواندا چاپ کرده بود که بسیار شهرت یافت. ولی همین ناشر حاضر نشد حتی کتاب من را ببیند. این نشان میدهد که ناشر فوق به کتابی علاقه دارد که نسلکشی آفریقائیان سیاهپوست بهوسیله سایر آفریقائیان را نشان دهد ولی نمیخواهد کتابی را منتشر کند مشتمل بر اسنادی که نسلکشی مردم ایران را بهوسیله اروپائیان سفیدپوست (انگلیسیها) نشان میدهد.
سرانجام، انتشارات دانشگاه دولتی نیویورک حاضر شد کتاب من را بررسی کند. بعد متوجه شدم که این کتاب برای بررسی به افراد زیر داده شده است: دکتر فرهنگ رجایی (مدرس علوم سیاسی در دانشگاه کارلتون کانادا) و دکتر مونیکا رینگر (مدرس تاریخ در کالج ویلیام و دبیر اجرایی انجمن موسوم به مطالعات ایرانی). طبعاً انتظار میرفت کتابی که بیانگر نسلکشی انگلیسیها در ایران در دوران جنگ اوّل جهانی است، علاقه فراوانی را در میان خوانندگان ایرانی و خارجی برانگیزاند.
ولی بهزودی روشن شد که دکتر فرهنگ رجایی و دکتر مونیکا رینگر بهشدت نگران شدهاند و میخواهند این جنایت عظیم دولت بریتانیا علیه مردم ایران، این بزرگترین نسلکشی قرن بیستم، را بپوشانند. پس از ماهها انتظار، دکتر رجایی اظهار نظر کرد که کتاب تنها بر بنیاد اسناد وزارت خارجه آمریکا نگاشته شده و از اسناد انگلیسی استفاده نشده است.
روشن است که من نمیتوانستم، به دلایلی که شرح دادم، از اسناد انگلیسی استفاده کنم. همانطور که گفتم، اسناد وزارت جنگ و سایر اسناد نظامی بریتانیا دربار? ایران سالهای 1914-1921 هنوز طبقهبندیشده است و در دسترس محققین نیست و تا پنجاه سال دیگر در اختیار محققان قرار نخواهد گرفت. اسناد علنی شده وزارت خارجه بریتانیا هم حاوی هیچ مطلبی دربار? موضوع تحقیق من نیست.
ایراد دیگر فرهنگ رجایی به کتاب من حتی عجیبتر از مطلب قبل بود. او پیشنهاد میکرد که من دوره مجله مذاکرات مجلس طی سالهای 1917-1919 را مطالعه کنم و افزوده بود که نسخهای از این نشریه در کتابخانه کنگره در واشنگتن موجود است. مسلماً، هر کسی که با تاریخ ایران آشنا باشد میداند که مجلس سوّم در نوامبر 1915 تعطیل شد یعنی در زمانی که ارتش روسیه به فرماندهی ژنرال باراتوف به تهران رسید. و اعضای دمکرات مجلس از تهران گریختند. این دوره از مجلس تنها در ژوئن 1921 کار خود را از سر گرفت یعنی زمانیکه قوامالسلطنه نخستوزیر شد. بنابراین، در دوره تاریخی مورد بررسی من نه مجلس در کار بود نه مجله مذاکرات مجلس!
برخورد آن خانم به کتاب من نیز مانند برخورد دکتر فرهنگ رجایی بسیار عجیب بود. دکتر مونیکا رینگر ابتدا با من تماس گرفت و از کتاب ستایش کرد. ولی بعد، پس از ماهها تأخیر، حاضر نشد گزارش مکتوبی در تأیید یا رد کتاب ارائه دهد. من بعداً از طریق مسئولین انتشارات دانشگاه دولتی نیویورک متوجه شدم که وی شفاهاً علیه کتاب من اظهارنظر کرده است. رینگر بهطرز آشکاری میترسید اظهارنظر خود را مکتوب کند.
خیلی روشن است که هدف فرهنگ رجایی و مونیکا رینگر لاپوشانی جنایات بریتانیا و حمایت از آن است و وفادارانه این امر را دنبال میکنند. ما بهطور خیلی واضحی با بقایا و بازماندههای شصت سال حاکمیت استعماری بر ایران (سالهای 1919-1979) سروکار داریم.»
جالب توجه است که در سال ۲۰۰۳- سال انتشار کتاب- وزارت دفاع انگلیس اعلام کرد اسناد نظامی انگلیس در رابطه با ایران در سال های ۱۹۱۴ تا ۱۹۲۱ هنوز محرمانه اند و تا ۵۰ سال بعد، یعنی سال ۲۰۵۳ منتشر نخواهند شد.
مطالب مرتبط:
Sorry. No data so far.