تریبون مستضعفین – محمدصادق شهبازی
۸ آذرماه تسخیر سفارت انگلیس صورت گرفت. تبعات بعد از آن و اتفاقات حین آن، با وجود ایجاد موج شدید خبری و آثار مثبت و منفی برای کشور به ناگهان فروکش کرد. طرح شبههها، موج خبری متحد ضدانقلاب، طرح موارد با ارزش خبری بالاتر مثل پهپاد، خسته شدن و از صحنه بیرون آمدن و ایام محرم و… همه و همه موجب سکوت و از دست دادن فرصت و بسیجزدایی از کنشگران این واقعه شد. گرچه در حال حاضر پس از موج تأییدها و تکذیبهای این دو هفته، گفتوگو در مورد گذشتهی این حرکت، وجهی ندارد (و مصداق ماندن دسته در بنبست بعد از پایان ایام محرم است!) اما بعضی مصالح و سکوتها و خروجازصحنهها، صحبت از ادامهی حرکت را ضروری میسازد.
واقعیت آن است که نگارنده از سال ۱۳۸۵ جزو موافقین تجمعات اعتراضی علیه سفارتها نبوده است و طراحی کارهایی مثل اعزام به لبنان در جنگ ۳۳ روزه، فرودگاه مهرآباد و مواردی از این دست به تبع نپذیرفتن این مدل اعتراضات بود.(+) دلایلی مانند روتین و روزمره شدن اقداماتی مانند اعتراض به سفارتها و توهم تکرار نوستالژی تسخیر لانه جاسوسی آمریکا و درگیریهای بیحاصل دو سر حزب الله پلیس و دانشجو، رخ دادن نقطهی «خمینی شاهد باش ما اعتراض کردیم» با کتک خوردن (احساس انجام و رفع تکلیف)، حرکت غیر قابل تعمیم به حضور مردم، در موضع اتهام قرار گرفتن نظام به خاطر محذوریت های دیپلماتیک، عدم وجود رشد جدی نیروها در کارهای از این دست و… این تحلیل را رقم زد که نگارنده و جمعی دیگر درست یا غلط در طول این سالها در چنین جمعهایی به جز موارد خاص آن هم بدون تعرض به سفارت شرکت نداشته یا در برنامهریزی و اجرای آن همکاری نکنند مثل همین تجمع و به دنبال انجام کارهای دیگری باشند.
اما واقعیت ان است که تجمع ۸ آذر، نماد اعتراض مردم ایران بود، بغض فروخوردهای که در همه ی این سالها علیه دخالتها و اقدامات ضد ملت ایران به وسیلهی انگلیس شکل گرفته بود، از مشروطه و اشغال ایران و نهضت ملی شدن صنعت نفت و کودتای ۲۸ مرداد تا همکاری علیه ایران و تحریم کشور، قضیهی آیات شیطانی، حمله به سفارت ایران در لندن، ممانعت از دستیابی ایران به انرژی هستهای با فشار سیاسی و اقتصادی و حتی اعلام رسمی مقابلهی امنیتی که در ترور شهید شهریاری تحقق یافت، ساماندهی شورشهای سال ۸۸ و …
۸ آذر نشان داد که مردم و دانشجویان خشمگینتر از نهادهای مسئولند و این نه فقط حکومت که مهمتر از آن مردمند که به مقابلهی این حرکت برخواستهاند. اگر فشارها بر کشور اضافه شود، مردم اقدامات غیرقابلپیشبینی و محاسبه انجام میدهند و ممکن است در سراسر دنیا اقداماتی خارج از چارچوبهای تعریفشدهی نظام سلطه صورت بگیرد. ۸ آذر بسیاری از خطرها را از کشور رفع کرد و دشمن را حتی از تحریم نفت و… منصرف کرد. ۸ آذر غیرت و غرور ملی را به دنبال داشت. ۸ آذر انگلیس و ضد انقلاب و سفرای خارجی و متزلزلین و متوهمین سازش طلب و جنگ گریز داخلی را دست پاچه کرد و در یک کلمه مشت دهانکوب به دشمن شد. موجی از حمایتهای تشکلهای خارجی از این حرکت شکل گرفت و حتی تحلیلگران خارجی رسانههای نظام استکباری و بعض سخنگویان دیپلماتیک و ایدئولوژیک غربی نیز به این خشم مردمی و ضرورت جدید نظر اذعان کردند.
از آغاز حرکت مثل تمام کارها شبهات شروع شد: آیا رهبری از کار راضی است؟ این تلقی غلط از رابطهی امت و امامت که باید برای هر کاری از رهبری کسب تکلیف کرد. از اول انقلاب تا به حال بوده است. این گفتمان تعطیل عقل چقدر فرصتها را سوزانده است. بارها به وسیلهی رهبر انقلاب استناد به جملات خصوصی و حرف های خلاف محلهای عمومی از ایشان نفی شده است. افراد به جای آن که بر اساس گفتمان کلی رهبری و نکات مطرح شده به وسیلهی ایشان در جلسات عمومی و علنی، به دنبال فرمان ویژه هستند. بعضاً هم با این شبهه که رهبری نظرش این هست یا نیست و… تحلیل و کار را رها کرده در یک حالت تعلیق به سر می برد که فرمانی برسد. حال که باید بر اساس آن گفتمان کلی بسته به شرایط اقدام کرد، نه این که مثل ربات منتظر این بود که کسی دکمهی آدم را بزند. خیلی اوقات شرایط جوری نیست که رهبری بتواند جیزی بگوید و اصلا درست هم نیست که بگوید. فرضاً اگر برای سفارت آمریکا از امام سؤال می کردند، امام به خاطر محذوریتهای جایگاه رهبری قبل از حرکت، قطعاً نمیتوانستند تایید کنند. البته باید در چارچوب هدایت و رهنمودهای کلی رهبری عمل کرد، اما تکلیف را باید بر اساس نیازهای هر لحظه تشخیص داد.
به فرض عدم رضایت رهبری و وجود برخی آسیبها و ناهماهنگیها و نسنجیدگیها، ما با واقعهای اتفاق افتاده مواجهیم که آثار مثبت بسیاری داشته است –گرچه بعضی مسائل منفی مثل عدم توان شورای متحصنین در مدیریت نیروهای خودسر یا حتی نفوذی در سفارت وجود داشته است– حال چه باید کرد، باید سر کج کرد و ذکر «غلط کردیم» و «خمینی شاهد باش ما اشتباه کردیم» سر داد؟ سرگرم دور باطل تایید و تکذیب حرکت شد؟ یا باید از فرصت به وجود آمده استفاده کرد؟ باید مثل تمثیلی که ابن کوا درباره مردم کوفه به معاویه گفت: «آنان با هم در کاری متفق میشوند، سپس دستهدسته خود را از آن بیرون میکشند.» عمل کرد و مثل تاریخ شیعه هزینهی اصلی کارها را داد و آنها را انجام داد و بعد در لحظهی میوهچینی مثل مشروطه و نهضت ملی نفت و تنباکو… کنار رفت؟ یا پازل بیبیسی و رسانههای بیگانه که بین خودشان اختلاف است و میگویند اشتباه کریم و چیزهایی از این دست را پر کرد؟ باید در میان کارهای روزمره حماسهی خلق شده را به دست فراموشی سپرد؟ باید انتظار داشت مسئولین کشور و مسئولین دستگاه دیپلماسی از کار استقبال کردهاند و بگویند آفرین بر دانشجویان ما که قراردادهای بین المللی را نقض کردند؟ (گرچه میتوان انتظار داشت که آن ها در پاسخ بحثهای دیپلماتیک سوابق خیانتهای انگلیس علیه ملت ایران را یادآوری کنند و ابراز خشم ملت ایران را ضمن انجام وظایف دیپلماتیک خود اعلام کنند) باید به خاطر شبهات کرکره را پایین کشید؟
کار دو جناح حقّ و باطل که باهم مبارزه میکنند و به یکدیگر ضربه میزنند، بدیهی است. همچنان که جناح حق به باطل ضربه میزند، باطل هم به حق ضربه می زند. این ضربهها تبادل پیدا می کند و وقتی سرنوشت معلوم میشود که یکی از این دو جناح خسته شود و هر که زودتر خسته شد، او شکست را قبول کرده است… و آن بخش از تاریخ اسلام که این قدر فاجعهآفرینی شده است؛ این اصل وجود نداشت؛ به خاطر این که آنها با هم پیوند و ارتباط نداشتند و زود احساس شکست میکردند و زود خسته میشدند و میدان را خالی میکردند؛ در نتیجه دشمن هم جلو می آمد. (بیانات مقام معظم رهبری در جمع فرماندهان، مسئولان و پرسنل سپاه پاسداران انقلاب اسلامی و نیروی انتظامی و جمعی از جانبازان انقلاب اسلامی به مناسبت روز پاسدار ۰۵/ ۱۰/ ۷۴)
به افغانها نگاه کنید! در رأس کار، آدمهای حسابی بودند؛ اما طبقهی خواصِ منتشر در جامعه، جواب ندادند. یکی گفت: «ما امروز دیگر کار داریم.» یکی گفت: «دیگر جنگ تمام شد. ولمان کنید، بگذارید سراغِ کارمان برویم؛ برویم کاسبی کنیم. چند سال، همه آلاف و الوف جمع کردند؛ ولی ما در جبههها گشتیم و از این جبهه به آن جبهه رفتیم. گاهی غرب، گاهی جنوب، گاهی شمال. بس است دیگر!» خوب؛ اگر این گونه عمل کردند، همان کربلاها در تاریخ، تکرار خواهد شد! (بیانات در جمع فرماندهان لشکر ۲۷ محمّد رسول اللّه ص ۲۰/ ۰۳/ ۷۵)
در کوتاه مدت و بدون فوت وقت و توهم اثرگذاری بلند مدت چه باید کرد؟
۱. باید این جایگاه تاریخی و دستاوردها را –فارغ از نوع نگاه به اصل حرکت- تبیین کرد.
۲. باید سابقهی دخالتها و خیانتهای انگلیس علیه ایران بدون فوت وقت تبیین شود؛ و در قالب همایش، نشریه، بروشور و نمایشگاه اینها را در دانشگاهها و محیطهای عمومی نمایش داد. البته باید توجه کد که نباید شیطان اکبر بودن امریکا مورد خدشه قرار گیرد که خط خبری بعضی رسانههای ضدانقلاب چنین بود.
۳. افکار عمومی خارجی در این زمینه مورد خطاب قرار گیرد. جنبشهای بین المللی بیداری اسلامی و اشغال والاستریت و… باید مستقیماً و از طریق ابزارهایی مثل شبکههای اجتماعی بدون فوت وقت و با حضور نیروهایی مطلع از حداقلهای زبان خارجی (که اکثریت دانشجویی است) مورد خطاب قرار گیرند. کاری که از ابتدای بیداری اسلامی و جنبش والاستریت به آن بیتوجهی شد.
۴. شورای متحصنین باید خیلی سریع از لاک انفعال بیرون آمده و به بیان باقی مطالبات اقدام کند.
۵. کارهای واقعی برای قطع روابط مثل گسستن پیوندهای سیاسی و اقتصادی و رسانه ای و… به صورت حداکثری پیگیری شود؛ و مسئولی مختلف تقنینی و قضایی و حقوقی مورد خطاب و مطالبه قرار بگیرند.
۶. حمایت مردمی از این اقدام دانشجویی و مقابله با انگلیس باید به صورت جدی نمایش داده شود.
۷. فرستادگان کشورهایی که در طول این مدت با این فضا همراهی کرده یا در کارناوال سفرا شرکت داشتهاند مورد خطاب قرار گیرند.
۸. دستاورد نشاندن پهپاد باید مورد پیگیری واقع شده و دخالت در امور داخلی و تجاوز نظامی کشور به صورت جدی در فضای داخلی و بین المللی مورد سؤال واقع شود؛ و توانمندیهای نظامی کشور نیز تبیین شود.
۹. قبل از آن که تاریخنویسان مغرض تاریخچهی آن را بنویسند جا دارد خیلی سریع، از جانب شورای متحصنین مستندسازی روند شروع حرکت و انجام و بازتاب آن انجام شود در قالب نشریه و سایت و … انعکاس یابد.
۱۰. باید عملیاتهای بعدی برای نقش آفرینی کنشگران این حرکت طراحی شود.
۱۱. از همه مهمتر ایدهها و قالبهای جدیدی برای نقش آفرینی جنبش دانشجویی در مسائل سیاست خارجی و بینالمللی طراحی شود.
فکر نمی کردم بصیرت آقای شهبازی هم نم کشیده باشد و در کار انجام شده قرار گیرد، که گرفت.
فکر نمی کردم قبیله گرایی سیاسی اینقدر مسری باشد که ایشان نیز حقیقت را فدای آن کنند.
اتفاقا اين فرمايش جناب شهبازي عين اتفاقا اين فرمايش آقاي شهبازي عزيز عين بصيرت و موقعيت شناسي است.
به نظرم حرف اصلي ايشسان اينست كه تسخير سفارت چه درست بوده باشد و چه اشتباه؛ به هرحال بايد از فرصتي كه اين كار براي انقلاب و ملت ما فراهم كرده است حداكثر بهره برداري را بكنيم.
پشيماني و سكوت و انفعال و خجالت و اظهار ندامت در موقعيت كنوني فايده و نفعي كه ندارد، هيچ؛ اتقاقا ضرر و هزينه هم دارد.
سلام
بنده هم موافقم
چه این تسخیر درست یا غلط باید کمال استفاده را از این حرکت ببریم