در وصف دروغ و ماهیت غیر قابل تحمل آن مطالب فراوانی از سوی انبیای خدا، انسانهای پاک و حتی مردم عادی نقل شده است، از دشمن خدا خطاب شدن دروغگو تا طبقه بندی آن به عنوان یکی از هفت گناه کبیره که موجب عذاب خداوند میشود. ایرانیان باستان نیز دروغ یا دروج را دیوی میدانستند که انسان را به خشم خود گرفتار میکند و زندگی و جهان را تباه میکند. شاید این تعبیر باستانی بتواند توصیفی درست از آنچه که دروغ و فن دروغ گویی بر سر انسان قرن بیست و یکم آورده است دانست؛ انسانی که خود را با دروغ میفریبد و با گرفتار شدن در این دام شیطانی خود را نیز تباه و نابود میکند.
در جریان حوادث پس از انتخابات نیز سران فتنه نیز که خود از سوی مردم طرد شده بودند، احساس میکردند با دروغگوییهای پیاپی میتوانند تا بار دیگر خود را به یکه تاز عرصه سیاسی کشور تبدیل کنند؛ اما دریغ از این که آن ها با پی گرفتن این شیوه خود را گرفتار خشم ناشی از زدن دست رد مردم بر سینه خود کردند و مسیر نابودی خود را فراهم کردند. دروغ هایی که به طور مستقیم آبرو و حیثیت نظام را زیر سئوال بردند و به صورت مداوم از سوی سران فتنه تکرار میشدند. روشی که بی شباهت به روش «گوبلز» وزیر تبلیغات آلمان نازی نبود. از نظر اين تئوريسين جنگ رواني، اين جنگ مستلزم آن است كه دروغ چنان عظيم باشد كه هيچ كس باور نكند كه «كسي آنقدر گستاخ باشد كه چنين بيشرمانه حقيقت را تحريف كند.» اولين مورد استفاده دروغ بزرگ در اين جمله معروف او مستند شده است: «در دروغ بزرگ همواره نيروي قابل باور بودن موجود است.»
از این رو پراکنده کردن اخبار دروغی هم چون تجاوز به دستگیر شدگان، مطرح کردن نام افراد مجهول الهویهای همچون ترانه موسوی و سعیده پورآقایی به عنوان قرباني و کشته سازیهای پیاپی، همگی در راستای این استراتژی صورت گرفت. استراتژی که بر مجموعه اي از دروغ هاي ريز و درشت، مصادره نمادها و روزهای متعلق به نظام، توجه بیش از اندازه به جزییات و سوء استفاده از مقدسات متمرکز بود.
این راهبرد با همه ويژگي هاي خود همچون دروغ بزرگ بر تكرار زياد اصرار مي كند، هيچوقت خطا و تقصير خود را نميپذيرد و هر تقصير و اتفاق بدي را بر گردن دشمن خود مي اندازد. این نوشته کوتاه مروری است بر چند دروغ که رسوا شدن آن ها فتنهگران را قدم به قدم به سمت بی آبرويی و نابودی نزدیک کرد.
ترانه موسوی را اغلب مردم میشناسند نه این که نام دو کلمهاي مربوط به نام بازیگر و یا شخصیت معروفی باشد. بلكه در حقیقت این نام آغازگر موجی از اهانت و اتهام به نظام جمهوری اسلامی بود که هم زمان با مطرح شدن آن موج سنگینی از تبلیغات معترضانه در شبکههای خبری مختلف شروع شد. نحوه آغاز این ماجرا مربوط به زمانی است که اولین بار خبر دستگیری چنین فردی توسط نیروهای به اصطلاح لباس شخصی و بعد تجاوز و شکنجه وی در سایت ها و وبلاگهاي معارض همچون «ایرانیان چپ»، «زیرزمین» و «چریک آنلاین» منتشر شد. روایتی که البته پر از تناقض و مطلب بی سر و ته بود و تنها به مطرح کردن برخی مسائل و اظهار نظرهای نامشخص محدود میشد. بر اساس روایت این سایت ها دختر جوانی به نام ترانه موسوي، در تجمع غیر قانونی هفتم تیرماه در نزديكي مسجد قبا حوالي خیابان شریعتی توسط نیروهای لباس شخصی دستگیر شده و پس از تجاوز به قتل رسیده است. در این خبر جنجالی که به برخی از رسانههای غربی نیز راه یافت اطلاعاتی همراه با یک عکس از این دختر جوان منتشر گردید و اعلام شد که خانواده این دختر جوان پس از تماسی تلفنی از یک بیمارستان مبنی بر بستری شدن او، به بیمارستان مراجعه میکنند ولی دخترشان را در آنجا نیافته و مدتی بعد جسد سوزانده شده او را در منطقهای دیگر مییابند.
اما همین داستان ناقص خوراک خوبی را برای رسانههای بیگانه برای خلق یک آقا سلطان جدید فراهم کرد. در واکنش به این موج تبلیغاتی، صدا و سیما نیز پس از مدتی با پخش یک گزارش خبری به بررسی صحت این ادعا بر اساس مدارک مستند پرداخت. در این برنامه رییس سازمان ثبت احوال به تشریح موقعیت افرادی میپردازد که نام آن ها ترانه موسوی است و البته مشخصات هیچ کدام نیز با فرد ادعایی تطابقی ندارد.
گرچه بلاگرهای جنبش سبز نیز شروع به مقابله به مثل کرده و با مطرح کردن فرضیه هماهنگی صدا و سیما و سازمان ثبت احوال با نیروی انتظامی صحت این گزارش را زیر سوال بردند.
در فاصله کوتاهی این شایعه به آن سوی مرزها کشیده شد و مک کارتر نماینده جمهوری خواه مجلس سنای آمریکا طی نطقی ماجرای نقل شده از سوی وبلاگهای مخالف نظام را بار دیگر تکرار میکند. با وجود این، پیگیریهای برخی از رسانههای داخلی داستان منبع سخنرانی این سناتور آمریکایی ناتمام باقی میماند و حتی منشی وی نیز از منابع اطلاعاتی رییس خود ابراز بی اطلاعی میکند. البته این آش آن قدر شور شد که حتی در نهایت برخی از مورخان و شخصیتهاي خارجی نیز نسبت به صحت این ماجرا ابراز تردید کردند.
در ادامه ماجرا با وجود نشانههای فراوانی درخصوص دروغ بودن اصل قصه، از جمله نبودن هیچ نامی از شاهدان ماجرا، انتشار تصویر قربانی در حداقل زمان و …، باز هم فتنهگران بر صحت ادعای خود تاکید کردند تا خط استراتژی دروغ بزرگ را تعقیب کرده باشند. از جمله اينكه مهدی کروبی در نامه خود به رییس مجمع تشخیص مصلحت نظام بر درست بودن این ماجرا تاکید میکند. قوه قضاییه هم با تشکیل یک کمیته سه نفره بررسی مدارک موجود را آغاز میکند و از وي میخواهد تا مدارک خود را به این کمیته ارائه دهد. در نهایت این کمیته سه نفره چنین ادعایی را رد میکند و مدارک ارائه شده را فاقد سندیت عنوان میکند. گرچه به نظر، پرونده این ماجرا و مشخص شدن جعلی بودن اسناد این ماجرا با اظهار نظر و بررسیهای کمیته سه نفر به اتمام رسیده باشد اما به طور حتم با مطرح شدن برخی اخبار از جمله مطالبی که در برخی سایت ها در خصوص شباهت نام و عکس همسر یکی از شرکای اقتصادی مهدی هاشمی که هم اکنون در خارج از کشور زندگی میکند با مشخصات ذکر شده از ترانه موسوی، این ماجرا زوایای تاریکی دارد که بررسی آن نیاز به گذشت زمان دارد.
«سعیده پورآقایی» نام دیگری بود که در گرماگرم اخبار ضد و نقیض، حسابی جارو جنجال به راه انداخت. موضوع و متن داستان بسیار سرراست بود. دختری به نام «سعیده پورآقایی» از سوی نیروهای امنیتی دستگیر و پس از تجاوز در زندان به قتل میرسد و سر آغاز این بمب خبری از سوی چند سایت و وبگاه متعلق به جنبش سبز آغاز شد. بنابر خبرهایی که در روز هشتم شهریور در «وبگاه موج سبز آزادی» و پایگاه اطلاعرسانی «پارلمان نیوز» منتشر شد، در متن اعلامیه ترحیم او آمده بود که وی دختر عباس پورآقایی مجروح شیمیایی دفاع مقدس بوده است.
بنا بر اخبار ادعايي، سعيده به دلیل فریاد الله اکبر بر روی پشت بام خانه خود درخیابان دولت دستگیر شده بود وسپس مورد تجاوز و قتل واقع شده بود. همچنين گفته شد كه پس از شناسایی جنازه او توسط مادرش در یک سردخانه صنعتی، اين جنازه در قطعه 302بهشت زهرا دفن میشود. جالب اينكه در مراسم ختم وی نیز نمایندگانی از جنبش سبز از جمله میرحسین موسوی حضور پیدا میکنند و با مادر اين دختر دیدار میکنند. اگر مطالب منتشرشده از سوی وبلاگها و سایتهای اینترنتی جنبش سبز مورد تحلیل قرار بگیرد، میتوان چند نکته کلی را از آن استنباط کرد. اول این که این دختر تنها فرزند جانبازی شهید است و 4تن از عموهای وی نیز به درجه رفیع شهادت نائل شده اند. دوم، این دختر به همراه مادرش برای گفتن تکبیر به پشت بام رفته بودند که توسط مأموران امنیتی شناسایی شده و دستگیر میشود. مورد سوم، اينكه چند روز بعد به مادر دختر اطلاع داده ميشود كه جنازه سعيده در قطعه 302 دفن شده است. مراسم ترحیم وی در مسجد قلهک برگزار میشود. آگهی ترحیمی هم حاوی عکسهای پدر و عموهای شهید سعيده چاپ میشود و سایت نوروز، ارگان حزب مشارکت، این شخص را در لیست کشته شدگان شهدای وقایع اخیر قرار مي دهند و مانور زیادی بر روی آن انجام داده مي شود.
اما بعد از چند روز اولین ابهام نسبت به این اخبار نه از سوی سایت ها دولتی بلکه از سوی یک روزنامه نگار اصلاح طلب وارد میشود. در یازدهم شهریورماه و پس از انتشار آگهی ترحیم سعیده پورآقایی که او را تنها فرزند جانباز شهید عباس پورآقایی معرفی کردهبود، مجتبی سمیع نژاد از روزنامه نگاران و نویسندگان اصلاح طلب با اعلام اینکه این خانواده را میشناسد، اطلاعات موجود را نادرست اعلام کرد. به گفته او پدر سعیده شهید نبوده بلکه به دلیل عارضه قلبی فوت کرده و او یک برادر و یک خواهر هم دارد. به این ترتیب انتشار عمدی اطلاعات غلط را نشانه تقلبی بودن مراسم ختم دانست.
همین مطلب و تحقیقات برخی از رسانه ها که کلید آن با اظهارات سمیع نژاد زده شد، بعدها نشان داد که سعیدهپورآقایی یک دختر فراری است که چندین بار از خانه فرار کرده است. او هر بار پس از چند روز خودش برمیگشته یا اينكه دستگیر شده و به مادرش تحویل داده مي شده است. پدر وی نیز چند سال پیش بر اثر ایست قلبی فوت نموده و هیچگاه به درجه جانبازی نائل نیامده است و هیچ یک از عموهایش شهید نشده اند. بلکه همگی در قید حیات هستند.
در ادامه نیز دلیل برگزاری مجلس ترحیم زود هنگام نیز برای وی لو میرود. واقعيت ماجرا آن بود كه پس از آخرين فرار سعیده پورآقایی از خانه و درخواست کتبی مادرش از یکی از مسئولین نظام برای یافتن وی، شخصی بدون معرفی خود طی تماسی تلفنی به مادر سعیده خبر دستگیری، قتل و دفن سعیده را میدهد. مادر سعیده نیز از این خبر دچار تشویش شده و ماجرا را با یک خانم و یک آقا بهنام اشراقی (احتمالاً از بستگان یا آشنایان) در میان میگذارد. آقای اشراقی که با ستادهای موسوی در ارتباط بوده پیگیر پخش خبر، برپایی مراسم ترحیم، و احتمالاً چاپ آگهی و آوردن موسوی به مجلس ترحیم و باقی قضایا میشود. هزینه مراسم هم اصولاً توسط مادر سعیده پرداخت نشده است. چند روز پس از انتشار خبر قتل وی، سعیده پور آقایی با مادر خود بصورت مخفیانه تماس میگیرد و از زنده بودن خبر میدهد.
در نهایت با پخش مصاحبه تلویزیونی سعیده پورآقایی و اعتراف او به فرار از خانه، ساختگی بودن تمام ماجرای وی افشاء میگردد. پس از این واقعه نام “پور آقایی” نیز از لیست شهدای ادعايي متعلق به جنبش سبز حذف میشود.
عاطفه امام، آدم ربایی تشکیلاتی
دستگیری عاطفه امام از سوژههای دیگر خبری سال 88 بود که همانند ترانه موسوی و سعیده پورآقایی جار و جنجال فراوانی را برپا کرد. اولین اخبار در خصوص دستگیری عاطفه امام را سایت کلمه و پس از آن سایت نوروز و برخی از وبلاگهای فضای سایبر منتشر کردند.
متعاقب انتشار این خبر، همسر جواد امام در گفتوگو با سایت فراکسیون اقلیت مجلس از تماس تلفنی دخترش با وی خبر داد و اظهار داشت که او در این گفتوگوی تلفنی از نگهداری خود در یک سلول کوچک که در آن گربهای نیز قرار دارد، خبر داده است. مادر عاطفه امام همچنین ادعا کرد که در هنگام بازداشت از سر دخترش چادر کشیده و وی را برای اعتراف به ارتباط با برخی افراد سیاسی تحت فشار گذاشتهاند. انتشار این گفتوگو در سایت پارلمان نیوز سبب واکنشهای مختلف، به خصوص از سوی اصلاح طلبان و برخی از اعضای خانواده عاطفه امام شد.
اولین واکنش نسبت به این خبر از سوی سایت خبری “جهان نیوز” انجام شد و یک منبع آگاه كه اين دستگیری را از سوی دستگاههای امنیتی بعید عنوان کرد. با پیگیریهای بعدی مشخص شد دختر جواد امام در طول 28 ساعت بازداشت، 3 بار با منزل تماس گرفته است که تماسها از چند کیوسک تلفن واقع در شهرري برقرار شده است؛ در حالی که رویه دستگاههای امنیتی کاملا متفاوت با این قضیه است. با توجه به ساعت تماس و محل استقرار كيوسك تلفن در محيطي پرتردد به نظر مي رسد كه قابليت بهره برداري و فضاسازي از سوي سوژه در صورت تمايل و يا فرار وجود داشت که حضور متهم در چنين محيطهايي از اصول كار امنيتي بهدور است.
اما در این بین پس از گذشت یک روز از ادعای ربوده شدن عاطفه امام، وی در تماس با مادر خود ضمن اعلام رها شدنش در مرقد حضرت امام (ره)، مدعي شکنجه و تجاوز میشود. با پیدا شدن عاطفه امام، تحقیقات دستگاههای امنیتی در خصوص ربوده شدن وی آغاز میشود، و از همان ابتدا تناقضات فراوانی در خصوص ادعایهای وی بروز میکند. وی از مراجعه به پزشک قانونی برای بررسی ادعای تجاوز خودداری میکند، اما با کمال آسودگی به این مسئله اذعان میکند. عاطفه امام پس از به اصطلاح آزادي هيچ اقدامي در تماس با خانواده خود نمیکند و آنتن نداشتن را دلیل این مساله ذکر میکند. اين در حالي است كه در بررسي هاي به عمل آمده مشخص گرديد نامبرده در همان زمان 6 پيامك به يكي از دوستان خود فرستاده است. با ادامه این تحقیقات و مشخص شدن این تناقضات در نهایت همسر جواد امام خبر دستگیری و بازداشت دختر خود را دروغ اعلام كرد و گفت: دختر بنده در اقدامی ماجراجویانه! و با توجه شرایط خاص روحی و روانی ناشی از دستگیری پدرش كه موجب نگرانی خانواده و بنده شده بود، چنین اقدامی را كرد كه به همین خاطر از همه عذرخواهی میكنم. با اعتراف مادر عاطفه امام جعلي بودن ماجراي اين آدمربايي، پرونده ربوده شدن وی نیز مانند پرونده ترانه موسوی و سعیده پورآقایی بسته میشود و دروغی دیگر به دروغهای جنبش سبز اضافه میشود.
دفن ساختگی
احمد كارگرنجاتی از جمله اسامی بود که نام وی هم در بین کشتههای پس از انتخابات درج شده بود؛ اما پس از مدتی زنده بودن وی اثبات شد. اولین بار نام كارگرنجاتی در لیست 72 تن کشته پس از انتخابات در سایت نوروز درج شد و دلیل مرگ وی نیز ضرب و جرح ذکر شده بود. مکان دفن احمد كارگرنجاتی هم قطعه 213 بهشت زهرا اعلام شده بود.
اما كارگرنجاتی واقعی که بنا به ادعای خود از سوی یکی از طرفداران جنبش سبز مجروح و در بیمارستان بستری شده بود با انتشار مطلبي در وبلاگش نسبت به انتشار این خبر واکنش نشان داد و اعلام حيات کرد.
كارگر نجاتی در وبلاگ خود با لحنی طنز نسبت به اینكه نام وی در كنار كشتهشدگان حوادث پس از انتخابات آمده اعتراض كرد و با اشاره به ادعاهای قبلی سایت حزب مشاركت مبنی بر دفن شبانه تعدادی جسد بینشان در بهشت زهرا(س) تهران نوشت: «چند وقتیه حرف از دفن مخفیانه اجساد میزدن و من باور نمیكردم! اما واقعا این دفن مخفیانه رو به قدری استادانه انجام دادن كه حتی خود من هم نفهمیدم كی دفن شدم. اصلا اونقدر كارشون خوب بلد بودن كه نفهمیدم كی كشته شدم. عجب دنیائیه این دنیای بعد از مرگ. همه چی عین قبل از مردنه و اصلا هیچی تغییر نكرده. البته هنوز كسی برای سوال و جواب سراغم نیومد یا شاید سوال و جواب هم مخفیانه انجام شده كه خودم نفهمیدم.»
وی در عین حال در وبلاگ خود به زخمی شدنش اشاره میکند و مینویسد: «مدتی بود كه به لطف دوستان سبزمون و با یك گلوله چند گرمی امریكایی یا شاید هم انگلیسی (بخاطر اینكه كالیبر گلوله از یك نوع سلاح نامتعارف در ایران بود) راهی بیمارستان شده بودم. البته هنوز بهبودی كامل حاصل نشده و بعد از یك مدت حركت چهارپایی (به كمك دو عصا) به تازگی به لطف فیزیوتراپ و آب درمانی سه پایی (تك عصا) شدیم.»
پور نجاتی حتی در برنامه 20:30 نیز حضور پیدا کرده و به این مسئله اعتراض کرده و این خبر را غیر واقعی عنوان میکند. وی بعدها در جمع دانشجویان دانشگاه تهران این گونه عنوان کرد: من در روز شنبه بعد از انتخابات در میان جمعیت هزار و پانصد نفری که در میدان فاطمی بودند به طرف میدان حرکت میکردم. در شلوغی ناگهان به زمین خوردم و احساس کردم که از پایم به شدت خون میآید. پس از آن به مدت یک ماه در بیمارستان بستری شدم. بعد از مشخص شدن دروغ گویی سایتهای سبز، این سايتها در یک اقدام هماهنگ شروع به تخریب وی کردند، از جمله وی را دستیار ارشد معاون سیاسی وزارت کشور و بازجوی خبرنگاران دوم خردادی عنوان کردند. گر چه این اخبار به دلیل مشخص شدن دروغ گویی این سایتها مجال کوچکترین انعکاسی در جامعه و رسانههای خبری نیافت.
پس از درگیری و آشوبهای بعد از انتخابات، یکی از اصلیترین موضوعاتی که هم مورد توجه مردم و نظام و هم مورد توجه جنبش سبز قرار داشت، تعداد کشته شدگان پس از انتخابات و ارتباط هر یک از کشته شدگان با دو طرف بود.
به صورت طبیعی پس از فروكش کردن درگیری حدسهای متفاوتی در خصوص تعداد کشته شدگان در سایتهای مختلف نقل میشد که از 50 نفر شروع و تا 140 نفر ختم میشد. اما اظهارنظرهای رسمی را در این خصوص علیرضا بهشتی، از راهبران اصلی ستاد موسوی، آغاز کرد. وی در مصاحبه خود با سایت کلمه، تعداد کشته شدگان وقایع پس از انتخابات را نزدیک به 72 نفر اعلام کرد که البته بیشباهت به تعداد کشته شدگان دشت کربلا نیز نبود. بهشتی در سخنان خود مدعی میشود که هیچ کدام از اعضایی که اسامی آن ها در این لیست آمده است، جزو نیروهای امنیتی و بسیج نبوده و باید تعداد شهدای بسیجی را به این لیست اضافه کرد. در این لیست اسامی سعیده پور آقایی و ترانهموسوی نیز به عنوان کشته شدگان ديده میشود.
سایتهای خارجی نیز در این بین به نقل آمارهای مختلف میپردازند؛ از جمله روزنامه گاردین چهل روز پس از انتخابات از کشته شدن حداقل ۸۰ نفر از معترضان در جریان ناآرامیهای ایران خبر داد. کمیته پیگیری حقوق بازداشتشدگان و آسیبدیدگان حوادث بعد از انتخابات که از جانب میرحسین موسوی و مهدی کروبی تشکیل شد هم از مراجعه خانوادههای ۴۶ نفر از مفقودان رویدادهای اخیر که هیچ آگاهی از آنان در دست نیست به این کمیته خبر دادهاست. “کمیته بینالمللی مبارزه با اعدام” هم فهرستی از نام و مشخصات ۶۶ نفر را که در ناآرامیهای اخیر کشته شدهاند منتشر کردهاست. سایت نوروز نیز از کشته شدن صدها نفر در جریان حوادث پس از انتخابات خبر داد. اما به تدریج و با پیگیریهای مختلف مشخص شد، بسیاری از این افراد زنده هستند.
از طرف دیگر نمایندگان مجلس با تشکیل کمیته ویژه بررسی حوادث پس از انتخابات، به تحقیق و تفحص از این حادثه پرداختند که یکی از محورهای آن تعیین دقیق کشتههای پس از انتخابات بود. این کمیته پس از تحقیق و بررسیهای پیاپی و دریافت اسناد و مدارک مربوطه، تعداد کشته شدگان در حوادث را 36 نفر، يعني دقيقا نصف تعداد اعلام شده توسط عليرضا بهشتي، اعلام میکند. بنابر اين گزارش از این تعداد کشته شده در جریان حوادث پس از انتخابات، 3نفر مجهول الهویه و 3نفر دیگر نیز جزو کشته شدگان مجموعه کهریزک هستند. بايد در نظر داشت كه تعدادي از كشتهشدگان حوادث پس از انتخابات از نیروهای بسیجی و مردم عادی بوده اند. پس از انتشار گزارش تحقیق و تفحص مجلس، کمیته سه نفره قوه قضاییه نیز مستندات ارائه شده از سوی میرحسین موسوی و کروبی در خصوص تعداد کشتههای حوادث پس از انتخابات را رد میکند كه خود کروبی نیز در نامه دوم خود به این کمیته این اشتباه خود را میپذیرد. با مشخص شدن نتایج تحقیقات این دو مرجع و همچنین تحقیقات دیگری که از سوی کمیته ويژه شوراي عالی امنیت ملی انجام شد، بیاساس بودن کامل ادعاهای جنبش سبز در خصوص تعداد کشته شدگان حوادث انتخابات مشخص شد.
دستگیری فرزندان مقامات ارشد نظام
در جریان حوادث پس از انتخابات خبرهای زیادی در خصوص دستگیری و یا زندانی شدن فرزندان مقامات مختلف نظام منتشر شد که طیف وسیعی از افراد را در بر میگرفت. اما از جمله اخباری که در این خصوص توسط جنبش سبز مطرح شد، دستگیری پسر علی لاریجانی رییس مجلس شورای اسلامی در آشوبهای مربوط به روز عاشورا بود. اولین خبر در این خصوص توسط سایت جرس منتشر شد و البته این بار توسط یکی از سایتهای اصولگرا به نام «صراط نیوز» مورد تایید قرار گرفت.
در متن این خبر آمده بود که فرزند علی لاریجانی پس از اغتشاشات مربوط به روز عاشورا، به مدت 24 ساعت بازداشت بوده است و پس از آنکه هویت وی برای نیروهای نظامی محرز شد وی را آزاد کردند. در اين اخبار همچنين ادعا شده بود كه اين پسر جوان در جریان راهپیمایی روز قدس نیز دستگیر شده بود.
انتشار اين خبر همزمان شد با حضور سفر لاریجانی به اوگاندا، در ابتدا پاسخ رسمي دريافت نكرد؛ اما بالاخره پس از چند روز اداره اطلاعات و اخبار مجلس شورای اسلامی با صدور بیانیهای این خبر را تکذیب كرد. در متن این بیانیه چنین آمده بود: نظر به انتشار خبر مجعول و غیرواقعی دستگیری فرزند دکتر علی لاریجانی رئیس مجلس شورای اسلامی در جریان حوادث عاشورای تهران توسط نیروی انتظامی در برخی رسانه ها، ضمن تکذیب این خبر اظهار میدارد اصل و اساس این شایعه به دور است و تنها در جهت ایجاد تشویش در جامعه منتشر شده است. انتشار این تکذیبیه رسمی به عنوان نقطه پایانی بر تمام شایعات تلقی میشود و دروغ بودن آن مشخص میشود.
دستگیری فرزند اسماعیل قاآنی از سرداران سپاه پاسداران انقلاب اسلامی نیز یکی دیگر از شایعاتی بود که توسط وبلاگها و سایتهای سبز منتشر شد. در اين اخبار ادعا شده بود که فرزند اسماعیل قاآنی از سوی دستگاههای امنیتی دستگیر شده است. در این اخبار فرزند سردار قاآنی دانشجوی رشته مهندسی برق دانشگاه آزاد مشهد و فاقد هر گونه فعالیت سیاسی عنوان شد. اما به فاصله کوتاهی مشخص میشود که سردار قاآنی هیچ فرزندی در این سن ندارد و تمام فرزندان او نیز در مقطع دبیرستان و راهنمایی در حال تحصیل هستند. از طرف دیگر فرزندان نوجوان و خردسال سردار قاآنی از حفاظ قرآن و دلبسته به نظام اسلامی هستند.
خبر دیگری که در این خصوص از سوی پایگاههای اینترنتی جنبش سبز منتشر شد، مربوط به واکنش صادق آهنگران نسبت به برخی از وقایع پس از انتخابات بود که به نقل از فرزند وی محمد علی آهنگران منتشر شد. منبع اصلی این خبر، نظر خصوصی وی در وبلاگ محمد نوری زاد ذکر میشود. اما به فاصله ای کوتاه هم صادق آهنگران و هم فرزندش با صدور اطلاعیه هایی و ارسال آن به مطبوعات، منکر وجود چنین واکنش هایی میشوند و آن را حاصل خیال پردازیهای یک عده خاص عنوان میکنند.
البته در جریان حوادث پس از انتخابات شایعاتی با بعد کمتر در خصوص فرزندان سایر مقامات هم منتشر شد که دروغ بودن این اخبار نیز به سرعت اثبات شد.
تقلب در انتخابات
بزرگترين دروغ فتنه سال 88 تقلب در انتخابات بود. طرح ادعای تقلب در انتخابات از سوی موسوی و کروبی سبب بدعتی تاریخی در انتخاباتهای برگزار شده پس از استقرار نظام جمهوری اسلامی شد.
گرچه بررسی تمام ادعاهای میر حسین موسوی در خصوص تقلب خارج از حوصله این متن است، اما بررسی برخی از ادعاهای وی همچون استدلال بر مبنای نظرسنجیهای پیش از انتخابات و گزارشهاي ادعایی محرمانه جمهوری اسلامی، عدم پلمپ صندوقها قبل از رایگیری و تخلفات صورت گرفته در صندوقهای سیار همگی نشان از ادعاهایی دارد که یا در پس آن اطلاعات نادرست و توهم است و یا ره به همکاری با بیگانه و توطئه میبرد. در هر صورت بررسی غالب این ادعاها و پاسخ روشن و صریح وزارت کشور و شورای نگهبان میتواند زمینه روشنی از پوچ بودن این ادعاها را فراهم کند. هر چند که میرحسین موسوی حاضر نشد به آرای کمیته حل اختلاف که از ریش سفیدان دو طرف گرد آمده بودند، وقعی بگذارد و به پیشنهاد شورای نگهبان برای بازشماری آرا نیز کاملا بی توجه بود. بايد گفت ادعای تقلب در انتخابات همان قدر توخالی و دروغ بود که ادعاهای جنبش سبز در خصوص تعداد کشته شدگان، تجاوز و دستگيريها توخالی بود.
آنچه گذشت گوشه اي از دروغ هايي بود كه فتنه سال 88 بر پايه آن استوار شده بود. مروري بر اين اخبار و هزاران خبر ديگر در فضاي بيكنترل رسانههاي جديد به راحتي ما را به اين نكته رهنمون ميشود كه در پس اين هياهوي بزرگ جايي در ينگه دنيا گروهي نشسته بودند و از كاه براي ملت ما كوه مي ساختند. داستانهايي مهيج كه خالي از حقيقت بودند و جنبش بر پايه دروغ به مانند خانه اي است بر آب.
اخ اخ که چه بویه جلبک سوخته ای میاد ….
[…] که مهم نیست. شهید، شهید است و زنده (نه البته به زندهای شهدای(!) سبز) چه تو شهید و زندهاش بدانی و چه نه! نیامدهام تا ناخن […]
سلام.
درود بر شما…
شاید این مطلب در وبلاگ ما هم برای شما جالب باشه.
http:// jalaleBajalal.blogfa.com
عجب صبری خدا دارد
چه خوب شد که آدم شدیم و چه بد شد که نام انسان و آدم رو بدوش میکشیم و بدتر آنکه خداوند روح خود را به پیکرمان داد و ما برای او چه کردیم…!
حق با شما است. باید یه بمب اتم درست کرد و همه مردم ایران و خس و خاشاکها را از زمین خدا محو و نابود کرد. درسته نه این حرف آخر شما بی مغزهاست