احسان ابراهیمی
عصرگاه سه شنبه هشتم آذر پیامکهای متعدد دوستان حامل خبری بود که به سرعت در صدر خبرهای اغلب رسانههای دنیا قرار گرفت: «سفارت انگلیس تسخیر شد». ماجرا از این قرار بود که در سالگرد شهادت شهید شهریاری تجمعی از سوی چند مجموعه دانشجویی از چند دانشگاه تهران در مقابل سفارت انگلستان ترتیب داده شد. در این مراسم و پس از گذشت چند دقیقه از آغاز آن، دانشجویان خشمگین به سمت درب سفارت هجوم بردند و پس از کنار زدن دیوار نیروهای پلیس و بالا رفتن از درب سفارت، وارد محوطه سفارت شدند. دقایق بعد هم عدهی بیشتری (حدود ۳۰۰ نفر) از تجمع کنندگان با فشار وارد سفارت شده چند ساعتی را در محوطه باقی ماندند. دانشجویان فاتح در این مدت، پس از شکستن برخی از شیشه ها وارد ساختمانهای سفارت شدند و به جستجوی اتاقها پرداختند. دست آخر هم پلیس، پس از افزایش نیرو، با شدت عمل، دانشجویان را از محل سفارت بیرون کرد. همزمان عده دیگری از دانشجویان تهرانی با ورود به باغ قلهک، برای ساعاتی کنترل این محل را در اختیار خود گرفتند که به طور مشابه با واکنش شدید پلیس، مورد ضرب و شتم قرار گرفته و تعدادی هم بازداشت شدند.
اتفاقات سه شنبه زمینه ها، حاشیه ها و بازتابهای فراوانی داشت که همگی شایان بررسی و تحلیلاند؛ همچنین باید زمان بگذرد تا تاثیرات واقعی و نه خیالی و موهوم این اتفاقات روشن گردد. لکن بررسی اجمالی آنچه تا کنون رخ داده و دقت در اصل این رویداد، نکاتی را پیش رو قرار میدهد که در حد این نوشته با آنها اشاره میکنم:
۱. از «خودسرانه» دانستن این اقدام توسط رسانه هایی که ۸ آذر را ۱۳ آبان ندانستند تا طبیعی دانستن آن توسط دکتر جیمز بی ترینگ مسئول مؤسسه صلح انگلیس که «خشم دانشجویان را نتیجه رفتار پیشین دولت انگلیس دانست»، همه در یک موضوع وحدت نظر داشتند و آن تغییر رویکرد مسالمت آمیز در برخورد با روباه پیر است. اینکه این تغییر از مجاری قانونی همچون مجلس صورت گیرد و تنزل از سفیر به کاردار یا با بالا رفتن از دیوار سفارت و شکستن شیشه و قفل چندان محلی از اعراب ندارد. واقعیت این است که مردم ما، منهای اختلاف در نحوه اجرا، همه یک حرف دارند و آن اینکه عمر سیاسی استعمار انگلیس در ایران به سر آمده است. بنابراین آنهایی که این اقدام را حربه ای برای مظلوم نمایی انگلیس میدانند، نگرانی بیهوده ای دارند و به قول دوستی «در اصل کشتن روباه اتفاق نظر وجود دارد؛ اختلاف در چگونگی کشتن روباه است».
۲. همزمانی این اتفاق با ایام سوگواری شهادت سالار شهیدان و نصب پرچم مزین به نام ابا عبدالله الحسین(ع) بر سر در سفارتخانه، الگوگیری جوانان ایرانی از خط سرخ حسینی را به تمام جهان مخابره کرد. از دیگر سو، چنین اقدام انقلابی با این برد رسانه ای، آن هم درست در اوج بیداری دنیای اسلام، بی تردید میتواند در میان ملتها و بویژه آنها که طعم تلخ استعمار را چشیده اند و یا آنها که اکنون به طریقی در مسیر مبارزه اند، موج آفرین، جریان ساز و به شدت الهام بخش باشد. اعلام همبستگی جوانان مصری، مسلمانان اندونزی و دانشجویان امریکای لاتین در فاصله ای اندک از انتشار خبر تسخیر، موید همین مدعاست.
۳. صدا و سیمای جمهوری اسلامی ایران در انعکاس اخبار این واقعه به مردم مردود شد. در یکی از مهم ترین بخش های خبری، نجف زاده در حالی که کنار مأموران امنیتی ایستاده، به گونه ای گزارش میدهد که تسخیر سفارت پایان یافته برداشت شود؛ در حالی که هنوز این اتفاق تمام نشده بود. همچنین اتفاقات قلهک هم تقریبا جایی در میان سرخط خبرهای سیما نیافت. رویکرد منفعلانه صدا و سیما در انعکاس این خبر به مردم، یک بار دیگر فاصله میان نظر و نگرش دانشجویان و مردم را با آنچه روی آنتن سیما میرود نشان داد.
۴. سی سال است که دشمن از طریق تمامی امکانات فرهنگی و رسانه ای تلاش میکند تا حساسیت انقلابی جوانان و بویژه دانشجویان را تمام شده معرفی کند. تسخیر لانه جاسوسی روباه پیر، سند میزان موفقیت دشمن در این عرصه است و بار دیگر ریشه های نظری شعار «مرگ بر انگلیس» را در نسل جدید انقلاب که حافظه تاریخی کمتری دارد احیا کرد.
۵. بار دیگر افتخار مبارزه تا پای جان و نپذیرفتن ذلت به نام دانشجویان و جوانان حزب اللهی رقم خورد و در شرایطی که انتظار میرفت برخی مسئولان و نمایندگان مجلس با پیوستن به جمع جوانان موید این حرکت باشند، بسیاری سکوت وحدت بخش پیشه کردند و به عرف دیپلماتیک اندیشیدند. از برخی مجموعه های دانشجویی که هنوز مشغول شمارش آرای انتخابات ریاست جمهوری هستند هم که بالکل انتظاری نیست!
این در حالی است که از بازتابهای مختلفی که این اقدام داشته است میتوان فهمید که انگلیس همچنان در تلاش است تا زمین بازی را به نفع خویش تغییر داده و با مظلوم نمایی و همراهی سران سایر کشورها، دانشجویان و ملت ایران را از موضع تهاجمی به دفاع بکشاند؛ لذا ضروری است که همه افراد و مسئولان، ضمن حمایت همه جانبه از اقدام دانشجویان، بر مواضع انقلابی و تهاجمی خود تأکید کنند. لازم به ذکر است که حاصل کوچکترین «وادادگی» چه بسا به نتیجه رسیدن سیاستهای روباه پیر خواهد بود که احتمالا «خیانت» است.
۶. بر اساس بررسی اجمالی نگارنده، این حرکت مدتها قبل از آنکه حتی مجلس شورای اسلامی به فکر طرح کاهش روابط با انگلیس بیفتد، توسط دانشجویان در حال پیگیری بوده است. « تصمیم این برنامه 26 آبان گرفته شده بود… مقابل سفارت انگلستان بنای ما بر این بود که قفل و زنجیر به در سفارت بزنیم و با این کار نمادین اعلام کنیم که خواستار تعطیل شدن سفارت هستیم که البته تعدادی از دانشجویان این کار را انجام دادند. در نهایت برای رسیدن به در سفارت بین دانشجویان و نیروی انتظامی درگیری صورت گرفت و منجر به آن شد که عدهای از جمعیت حاضر وارد سفارت شوند… هدف ما از این برنامه تحقیر انگلستان بود، ما میخواستیم به آنها نشان دهیم که تحریم بانک مرکزی به منزله اعلان جنگ است و دانشجویان ایرانی حاضرند هزینههای بیشتر از این برای حفظ آرمانهای خود بپردازند.»
واقعیت آن است که مسئله اصلی در حرکتهای دانشجویی، ابتنای آن بر تحلیل و تصمیم خود دانشجویان و در واقع «جوششی» بودن آنهاست؛ و الا بحث از درست یا نادرست بودن چنین اقداماتی آن هم تنها بر اساس پیامدهای آن، گرچه برای کشف اشتباهات و کسب تجربه مفید و بلکه ضروری است، اما تاثیری در ارزشگذاری آن نخواهد داشت. تسخیر سفارت و اقدامات دانشجویان در 8 آذر، بویژه وقتی با برخورد شدید نیروی قهری و واکنشهای مذبوحانه غرب روبرو شد، به اتفاق مبارک سال ۵۸ گره خورد و به تعبیر یک دوست، چنین رویکردی است که دست انقلاب امام روح الله را در تمام عرف های دیپلماتیک و غیر دیپلماتیک برای همیشه تاریخ بالا میبرد.
برا در احسان ابراهیمی بذار اول موضع خودم را در این رابطه روشن بگم
و بعد حرفم را بزنم بنده از جمله کسانی بودم که با تمام وجود و از راه دور
سعی کردم حمایتم را از این حرکت انقلابی اعلا م کنم و روی فیس بوک هم
کلی سخن پراکنی کردم اما فقط در یک مورد مقا له ات میخواهم با شما بحث کنم
و آن این که “جوششی ” بودن با “جوشی ” بودن فرق داره یک حرکت میتونه
“جوششی ” باشه ولی “جوشی ” و شتابزده نبا شه میتونه هم هم “جوششی ” با شه
و هم “جوشی ” یعنی حساب نشده و بختکی . بنده اگه انتقادی دارم به “جوشی ” بودن
این حرکت هست که اینطوری که از ظاهر اخبار بر می آمد این که دانشجویان
بدون یک برنامه منسجم و تشکیلاتی اقدام به اینکار کردند و به همین دلیل هم
وسط کار خودشون موندند که ادامه بدن ندن چیکار کنند حتی پیدا بود
که در بین خودشون هم یک جمع رهبری کننده نداشتند تا بقیه ازشون
فرمانبری کنند به همین دلیل هم فکر میکنم با اطلاعات مختصری که دارم
یک جاهایی هم شیرازه کار از دستشون در رفت و بنا بر قولی یک عده نفوذی هم بینشان بود
اگه در صحبت های اخیر امام خامنه ای و سردار نقدی توجه کنید هر دو این بزرگواران به داشتن
انضباط به بسیجی ها توصیه کردند خوب بیشتر از این نمیخوام وارد جزئیات بشم