ساجده صالحین
«شهید مفتح» شهیدی كمنمود و كمتظاهر، اما پرحضور و پرتحرك. اسمش كمتر برده ميشد، اما آثارش خيلي جاها بود. يكي از آنها دانشگاه بود و ديگري حوزه. …حضور شهيد مفتح، در سالهاي تاريك و اختناق در پايگاههاي مقاومت و معرفت و فرهنگ انقلابي يعني مساجد، يك حضور نمايان و كمنظير بود. هر جا او بود، پايگاه بود. آن وقتها مسجد قبا و مسجد جاويد كه آثار شهيد مفتح بودند، از شهرت بسياري برخوردار بودند. اسم خود اين عزيز كمتر آورده ميشد و اين كه اين آثار از بركات وجود او بودند. حالا هم همان طور است. هفته حوزه و دانشگاه معروف است، ولي ياد مفتح در ميان يادهاي اين هفته فراموش ميشود. اين جزو افتخارات اوست كه آثارش هميشه از اظهاراتش و از منيتهايش بيشتر و مشهودتر بوده است.[۱]
پرورش
شهید آیتالله دکتر مفتح، پس از گذراندن مراحل مقدماتی تحصیلی در حوزهی همدان، به قم آمد. در حجرهای در مدرسهی دارالشفاء اقامت کرده و در محضر اساتید بزرگی به تحصیل علم پرداخت تا به درجهی اجتهاد رسید. بعد در حوزه تدریس کرد، به نحوی که کلاسهای درسی ایشان در زمینههای مختلف خصوصاً فلسفه از رونق خاصی برخوردار بوده و از پراستفادهترین حوزههای درسی برای فضلای قم محسوب میشد.
در کنار تحصیل در حوزه، شهید مفتح پس از مدت نسبتاً کوتاهی موفق به اخذ درجه دکتری در رشتهی فلسفه شد. فعالیتهای ایشان در مسائل اجتماعی و سیاسی و آشنایی نزدیک با حوزه و دانشگاه سبب شد که استاد شهید از سالهای بسیار قبل، به اهمیت وحدت فیضیه و دانشگاه پی ببرد؛ چنان چه مقالهای تحت عنوان «وحدت مسجد و دانشگاه» در سالهای حدود ۱۳۴۰ در نشریهی مکتب اسلام قم چاپ کرد که خود به خوبی نشانگر نوع تفکر و تلاش عملی استاد مفتح در زمینهی ایجاد این وحدت از آن سالهاست.
با شروع قیام حضرت امام خمینی(ره) شهید مفتح از روز اول قیام پشت سر امام مبارزات خود را جهت داد. منبرهایی که ایشان در شهرهای آبادان، خرمشهر، اهواز و … میرفتند، بارها منجر به دستگیری و تبعید ایشان شد؛ ولی شهید مفتح مجدداً در مناسبت بعدی برای منبر به آن شهرها میرفتند تا بالأخره در آخرین بار ایشان را دستگیر و تبعید کرده و ممنوعالورود به استان خوزستان کردند.
سنگر اول؛ دانشگاه الهیات
غنای علمی استاد، تبحر و تسلط ایشان به علوم جدید و قدیم، بیان شیوا و قلم قدرتمند ایشان، دانشکدهی الهیات و معارف اسلامی دانشگاه تهران را بر آن داشت تا رسماً از ایشان دعوت کند تا به تدریس در آن محل بپردازد. شهید مفتح به شوق همکاری با استاد شهید آیتالله مطهری تدریس در دانشکدهی الهیات را پذیرفت و از سال ۱۳۴۹ در تهران اقامت گزید.
سنگر دوم؛ حوزه و مسجد
شهید آیتالله دکتر مفتح با قبول امامت مسجد جاوید در سال ۱۳۵۲، هستهای دیگر برای جمع کردن نیروهای مسلمان مبارز و سنگری برای ارائهی اسلام ناب و جبههای برای مبارزه با طاغوت ایجاد کرد. آفت جریانات انقلابی پرداختن به امور سطحی و احساسات تند و زودگذر است و علاج آن تقویت مبانی فکری. لذا شهید مفتح کتابخانهای تأسیس کرد و برای دانشجویان و دانشآموزان کلاسهای مختلف عقیدتی میگذاشت. تا این که در سوم آذر ماه ۱۳۵۳ با دستگیری شهید آیتالله مفتح و آیتالله سید علی خامنهای، مسجد جاوید تعطیل شد.
شهید مفتح پس از دو ماه شکنجه در زندان رژیم، امامت مسجدی در نزدیکی حسینیهی ارشاد را پذیرفت و آن مسجد را «قبا» نامید و آن را به عنوان بزرگترین سنگر در جریان مبارزات انقلاب اسلامی درآورد. جمعیتهای چندصدهزارنفری که در سالهای ۵۶ و ۵۷ در سخنرانیهای ماه مبارک رمضان در مسجد گرد میآمد، تا آن زمان بیسابقه بود و تجربهی جدیدی از تعامل جوانان و روحانیت و تبدیل منبر و مسجد به محل رشد و معرفت. طبیعتاً رعب و وحشت زیادی در دل رژیم ایجاد میکرد.
مجمع علمی اسلامشناسی در حوزه جایی بود که نویسندگان و محققان با تألیف و ترجمهی کتب، جامعه را تغذیهی فکری و فرهنگی کنند. بزرگمرد اندیشه و تفکر با دیدن خلأهای حوزه، آن را ایجاد کرد.
رسالتی فراتر از مرزها
زمانی که رژیم صهیونیستی با همکاری رژیمهای مرتجع منطقه برای سرکوبی شیعیان و فلسطینیهای مسلمان مقیم لبنان جنگهای داخلی برپا کرده بود، شهید مفتح برای جنگزدگان لبنان دو برنامهی کوتاهمدت و بلندمدت داشت. در برنامهی کوتاه مدت سعی بر آن داشت تا مخارج تحصیلی کودکان شهدای لبنان را تأمین کند؛ پس مقدار زیادی اعانه جمع کرد و آنها را به لبنان فرستاد و در این راه موفق شد عدهی زیادی از بازماندگان شیعیان جنگزده را با تأمین مخارج تحصیل و پوشاک و غذا راهی مدارس بکند. هدف ایشان از اجرای برنامهی درازمدت این بود که یک مرکز و مجتمع آموزشی شیعی در لبنان ایجاد کند. شهید راز بقا را تقویت ریشههای اعتقادی و بنمایههای فکری میدانست. ایشان در برقراری ارتباط با اندیشمندان جهان اسلام پیشتاز بود.
نماز عید فطر؛ نقطهی عطفی در حرکت انقلاب
پس از روزهای سازندگی ماه رمضان ۵۶ در مسجد قبا، شهید آیتالله دکتر مفتح اعلام کرد که نماز عید فطر را در زمینهای قیطریه خواهد خواند. نظامیان شاه دکتر مفتح را مضروب و روز بعد دستگیر کردند که بعد از ۲ ماه و اوجگیری انقلاب، شهید مفتح از زندان آزاد شد.
پس از انقلاب
شهید بعد از انقلاب راهش را با شدت بیشتری ادامه داد: عضویت در شورای انقلاب، سرپرستی دانشکدهی الهیات و سرپرستی کمیتهی منطقهی ۴ تهران.
دکتر مفتح در ادامهی تلاشها برای وحدت فیضیه و دانشگاه سمینار وحدت حوزه و دانشگاه (اولین سمینار با این عنوان) را در دانشکدهی الهیات تشکیل داد.
شهادت
دکتر مفتح صبح روز ۲۷ آذر ۱۳۵۸ در حیاط خلوت دانشکدهی الهیات دانشگاه تهران با شلیک چند گلوله از سوی ضاربین به شدت زخمی میگردد و بعدازظهر همان روز به شهادت میرسد. ایشان در کنار مطهری، بهشتی و باهنر از چهرههای شاخص زمانآگاه و واقعبینی هستند که تلاششان در ایجاد تعامل بین دو نهاد حوزه و دانشگاه در پیروزی انقلاب تجلی کرد. همان چهرههایی که از ابتدای امر آماج تهمتها و نهایتاً ترور واقع شدند. چه خوب دشمن مقومان و سرنوشتسازان انقلاب را میشناسد و چه حقیرانه میخواهد محوشان کند.
۱. بیانات مقام معظم رهبری، آذر64، دانشگاه الهیات.
Sorry. No data so far.