تریبون مستضعفین- حتما تبلیغات اسب حیوان نجیبی است را دیده اید و مطمئنا این اسم شما را به هزار تصور مختلف کشیده است. از تصور فیلمی اخلاق محور با درون مایه های طنز گرفته تا فیلمی طنز که شبیه به سری دوزی های اخیر سینماست و …. نکته جالب تر اینجاست که شیوه تبلیغات این فیلم در سیما نیز به این امر دامن می زند، عدم ارائه فضای فیلم به مخاطب و اهنگ پلنگ صورتی از ترفند هایی است که برای ایجاد سوال در ذهن مخاطب و بر انگیختن حس کنجکاوی در وی و کشاندن وی تا پای گیشه اندیشیده شده است.
اما بگذارید آب پاکی را روی دستتان بریزم… از فیلمی که وجه تسمیه آن گفتن جمله «اسب حیوان نجیبی است» در هنگام باد گلوی کسی است که شرب خمر کرده چه توقعی دارید؟
از صراحت لهجه خود پوزش می طلبم، اما هنگامی که در سینماهای ما خانواده ها به تماشای چنین آثاری می نشینند و وزارت ارشاد نیز بر اکران آنها مهر تایید می زند، آیا برای روشنگری درباره این آثار نباید چنین لحنی مورد استفاده قرار گیرد؟
فیلم تماما در تاریکی شب به پیش می رود، و ملغمه ای از تب روشنفکری و ژست دغدغه های اجتماعی را به همراه دارد.
جامعه ای سیاه و محو در مشکلات اجتماعی مختلف از پول گرفته تا اعتیاد و کلاهبرداری تصویری است که «اسب حیوان نجیبی است» سعی در ارائه آن دارد، که استفاده از تاریکی شب در تمام طول فیلم به این امر کمک شایانی کرده است.
جامعه ای غرق در مشکلات که محوریت و علت آنها را مسائل اقتصادی تشکیل می دهد و محور داستان که شخصیت های مختلف را گرد هم جمع می آورد نیاز مالی دوستی مشترک است، جامعه ای که در آن خدا و خدا پرستی مرده است و همه برای فرار از مشکلات به فساد پناه می برند، از شرب خمر گرفته تا اعتیاد و کلاهبرداری و …
نمی توان از نقش موسیقی در این فیلم چشم پوشی کرد، حضور آهنگ ساز، مدیر آموزشگاه موسیقی و همچنین استفاده گاه و بیگاه از موسیقی، آن را به عنوان عنصری مورد توجه کارگردان نمایش می دهد. و حتی به نحوی شخصیت ها با موسیقی مورد علاقه شان شناسانده می شوند.
نه جنس روایت ایرانی است و نه جنس رابطه بین شخصیت ها، حتی مشکلات نیز ایرانی نیستند! نگاه کارگردان به روابط اجتماعی آن چیزی نیست که بتوان آن را در ایران مگر در اقلیتی اندک یافت. روابط اجتماعی علی الخصوص رابطه بین زن و مرد بسیار آشفته و غربی شده است که برای همه غریبه می نماید.
دید سازنده از فقر در ایران امروز به بی پولی پولدار ها خلاصه می شود. کسانی که در خانه های مجلل در محله های ثروتمند نشین شهر زندگی می کنند و ماشین های آنچنانی سوار می شوند اما در جیبشان پولی یافت نمی شود!
استفاده از دیالوگ های رکیک ، مخاطب مبادی آداب را به شدت آزار می دهد، اما متاسفانه فیلم ساز محترم در راستای ژست واقع گرایی اجتماعی صلاح دانسته از آن استفاده کند!
شهر در نگاه سازنده غرق درپارتی های شبانه است به نحوی که هر جا پا می گذاری صدای رقص و پایکوبی به گوش می رسد، وی مخالفت های برخاسته از قوانین اجتماعی اسلام با اینگونه انحرافات را بستری برای کلاهبرداری از مردم جلوه می دهد، جامعه ای که بدلیل محدودیت های اعمال شده در روز به مهمانی های شبانه پناه برده و برای در امان ماندن از فشارهای حکومتی مجبور به باج دهی می شود. البته این نظر به «کاهانی» منحصر نمی شود و در فیلم «شیش و بش» هم مشابه آن را شاهد بودیم.
روشنفکر زدگی و المان های آن مانند استفاده از موسیقی – آنچنان که در پیش رفت- سیاه نمایی فضای اجتماعی و عدم وجود کنش های منطقی از جانب شخصیت ها، در جای جای فیلم موج می زند.
این فیلم نیز نشانه ای از دوری قسمتی از بدنه هنری ایران از جامعه ایرانی و غرق شدن آنها در فضای زندگی غربی است. اگر به دیدن این فیلم می روید به یاد داشته باشید:
– «اسب حیوان نجیبی است» لزوما نه ربطی به اسب دارد نه ربطی به نجابت!
– فارسی بودن دیالوگ ها و آشنا بودن کوچه ها و خیابان ها شما را گول نزند، این فیلم ایرانی نیست!
– از بردن کودکان خود داری کنید چون این فیلم سانسور نشده است!
سلام- به نظر حقیر می بایست سینمای ما تمامی این واقعیتهای جامعه را به نحوی پررنگ تر و به شکل حجو و سیاه نمایی نمایش دهد تا برخی به فکر چاره باشند و نمیشود کارگردان را بخاطر واقعیتهای تلخ امروز و تبدیل کردن آن به فیلم مواخذه کرد چون این یک نوع فرا فکنی برای برخی از حوزه های موظف در امر تبلیغ دین محسوب میشود