سلمان کدیور
نخبگان انقلابی همیشه یکی از بزرگترین نقدهایی که به قوه قضائیه وارد دانسته اند عدم قاطعیت در برخورد با مفاسد بوده است. آن هم مفاسد کلان و در حقیقت این ضعف بزرگ را عامل مولد مفسده دانسته اند.
اما سخن حقیر در این مطلب نکات همیشه تکرار شده فوق نیست، صحبت بنده در مورد شیوه مبارزه ای است که در برخورد با فساد توسط همفکران ما در شهر یا سایر نقاط کشور صورت گرفته و معمول بوده است.
تجربه نشان داده که مدل برخورد ما برخورد سلبی یا اعتراضی بوده است. یعنی واکنش شدید نشان داد با ابزارهایی مثل بیانیه، تحصن، تجمع، نقد و … . این نوع برخوردها در برخی موارد بسیار به موقع، درست و اصولی بوده و شاید گفت حداقل کاری است که از عهده نخبگان برآمده است. اما نقطه ضعف این روش این است که فساد ستیزی را مقطعی، پرژه ای و یا به عبارت بهتر موردی می کند و قابلیت جریان سازی مداوم و الگوسازی مستمر نداشته است.
در اسلام دو راه را برای مبارزه با فساد در تمامی ابعاد آن تجویز نموده. امر به معروف (یعنی دعوت به خیر و تشویق نیکویی ها و برجسته کردن نقاط قوت حکومت، اجتماع، افراد و … ) و نهی از منکر (اعتراض به کژی ها، بی عدالتی ها و تقبیح ظلم و… ). روش معمولی که ما و سایر دلسوزان انقلاب بیشتر بر آن تاکید نموده ایم (و شاید نقطه ضعف روشی ما نیز باشد) تاکید بر شق دوم یعنی نهی از منکر بوده است. بسیار کم اتفاق افتاده که از مسئول عدالتخواهی حمایت کنیم، یک فساد ستیزی و احقاق حق را تشویق نمایم. در حقیقت امر به معروف در اعمال و شیوه مبارزاتی ما بسیار ناچیز بوده است.
دیروز بعد از مدتها حکم اعضای متهم شورای شهر، توسط قوه قضائیه اطلاع رسانی عمومی شد. طی این حکم سید سعید موسوی و فاطمه هوشمند به جرم اخذ رشوه و مشکلات مالی به سه سال حبس محکوم و جناب دستغیب نیز تبرئه گردید.
به هر حال باید اذعان کرد که از این احکام در دستگاه قضایی ما بسیار بسیار کم صادر گریده و معمولا این نوع پرونده ها که متهمین آن به مراکز قدرت متصل هستند اکثر غالب با بی عدالتی تمام یا به آن رسیدگی نشده یا اگر هم شده، به نحوی رفع و رجوع گشته و آنچه بر جای مانده بدبینی نسبت به انقلاب و دستگاه قضا و نا امیدی مردم به حکومت را فراهم اورده است، که نمونه بارز آن را طی حکم تبرئه فرزند یکی از روحانیون سرشناس مشاهده کردیم. هرچند این رای (متهمین شورا) نیز قابل تجدید نظر است و ممکن است به ضد خودش نیز مبدل گردد! اما باید نکاتی را در اصول جریانی خودی ها برسی کنیم.
فارغ از این که آیا این احکام در عدالت تام و تمام صادر شده و واقعا محکومیت سه سال برای مجرمینی که نمایندگی یک کلان شهر با جمعیت بیش از یک و نیم میلیون نفری را بر عهده داشتند، عادلانه است یا خیر، باید وجه مثبت این حکم را نیز دید. این وجه مثبت، خود محکومیت و مجرم شناخته شدن خواص منحرف است، به عنوان یکی از خصایص حکومت اسلامی.
به نظر نگارنده٬ ما همانطور که نسبت به بی عدالتی که درحکم آقازاده جناب حائری رخ داد و ابهاماتی که برای ما بی پاسخ ماند دست به اعتراض زدیم، برای این حکم اخیر (محکومیت اعضای شورا) یک مدل معقول و مناسب باید در نظر بگیریم و ان چیزی نیست جز تشویق و امر به معروف کردن جامعه.
چه ایرادی دارد که دوستان دانشجوی ما در بسیج دانشجویی، جامعه اسلامی، انجمن اسلامی، ستاد یادواره و … طی یک مراسم رسمی از قضات و مسولین عدالتخواه شهر را شناسایی و از آنها تقدیر و تشکر به عمل بیاورند؟
چه ایرادی دارد که ما قاضی دادگاه بدوی شجاع حائری که بدون ملاحضه جایگاه متهم او را به شش سال حبس و اقامه حقوق شکّات محکوم نمود و همچنین قاضی پرونده اعضای متهم شورا در یک مراسم رسمی با دادن لوح تقدیر فساد ستیزی تشکر کنیم؟
یا چه ایرادی دارد از دستگاه اطلاعاتی استان به خاطر شناسایی این اعضای متهم تشکر کنیم؟
این اعمال، یعنی شناسایی عناصر و اعمال سالم و مهره های انقلابی در دستگاه های اجرایی و قضایی و معرفی آنان به جامعه و تشویق عملکرد آنان بزرگترین نتیجه ای که دارد این است که فساد ستیزی و عدالتخواهی را به عنوان یک ارزش قابل روئیت در نظام که آثار دراز مدت نیز بر آن وارد است، معرفی می نماید. باعث تشویق دیگر عناصر می شود، روح امید را در جامعه نشر می دهد، به سلامت حکومت کمک می کند. یک نتیجه دیگر آن این می شود که هزینه بی عدالتی بالا می رود و به راحتی رای یک دادگاه بدوی به ضد خودش قابل تبدیل نمی شود.
ما نباید دنبال عناصر آرمانی بگردیم چرا که هرگز نخواهیم یافت. بلکه ما باید این شرایط آرمانی و انسانهای آرمانی را تولید و تکثیر کنیم و این شدنی نیست مگر با عنصر تشویق و حمایت. همانطور که عمل زشت و عدالت گریزانه را تقبیح می کنیم، عمل مثبت (هر چند اندک) را باید شناسایی و تشویق و ترغیب نماییم.
شاید برخی بگویند که فلانی چه کم ظرف و قانع است و چه سریع دلخوش می شود به این چند قاضی یا ساده انگارانه می بیند این احکام ساده را. خیر چنین نیست. حقیر اعتقاد دارم آنقدر که عناصر کریه و پلید در جامعه ما رواج یافته، که ما باید از حداقل روزنه های نور استفاده کهکشانی کنیم و آن را نشر دهیم. از این هم نترسیم که به ما انگ حمایت از دستگاه ها و اشخاص را می زنند، که در حقیقت حمایت ما از قضات و افراد نیست، بلکه حمایت از یک فکر است.
هرجند از دوستانم در تشکل های فوق برای برخورد منفعلانه در برابر حکم تبرئه پسر آن روحانی سرشناس گلایه داشته و اعتقاد دارم آنها در این امر کوتاهی نمودند و از حداقل کار که یک نامه ساده یا یک بیانیه مطالبه گرانه هم بود دریغ ورزیدند، اما این امید را دارم که نسبت به محکومیت اعضای شورا و تشویق عناصر سالم اقدام کنند، چرا که برادران و خواهرانم را هم اکنون نقطه امید حضرت امام(روحی له الفدا) در این شهر میدانم و می بینم و به تکلیف شناسی آنان نسبت به انچه در حکومت اسلامی می گذرد اعتقاد دارم.
Sorry. No data so far.