گفتوگو با آقای حسین فدایی، نمایندهی مجلس شورای اسلامی دربارهی اثرات داخلی و خارجی حماسهی 9دی
حضور مردم ما در حماسهی 9دی چه ضرورتها و اهمیتی داشت؟
اگر بخواهیم مهمترین اصول و شاخصهای شكلگیری انقلاب اسلامی را ترسیم و تبیین كنیم، قطعاً یكی از آنها مكتب اسلام است و یكی حضور و مشاركت مردم و دیگری رهبری است. این سه ركن اجزای انكارناپذیر شكلگیری انقلاب اسلامی هستند. در تمام برههها و تمام گلوگاههای انقلاب، همین سه عنصر تركیب شدند و در هم تنیدند و ظهور و بروز بیرونی داشتند. ظهور و بروز اسلام در حركت مردم و در تصمیم رهبری بوده است و ظهور و بروز تصمیم رهبری نیز در حضور و مشاركت مردم بوده است. این سه ركن در وقوع انقلاب اسلامی و در تداوم آن و در عبور نظام از گردنههای سرنوشتساز همواره نقشی اساسی داشتهاند. بنابراین دشمن تلاش میكند كه بین این سه ركن ایجاد زاویه و اختلاف كند. تلاش برای جدایی دین از سیاست، برای گسست بین مردم و رهبری و برای بیرنگ كردن حضور دین در عرصههای سیاسی، همیشه از سیاستهای دشمنان انقلاب اسلامی بوده است. هدف دشمن ضربه زدن به اسلامیت و جمهوریت انقلاب است. همچنین تحریك و تهییج مردم و كشاندن آنان به خیابانها جزئی از استراتژی مستمر دشمنان انقلاب اسلامی است كه در پی تفكیك و جداسازی بین دین و مردم و رهبری هستند.
اما در 9دی چه اتفاقی افتاد؟ سران جریان فتنه با ایجاد ابهام و تردید در تشخیص حقیقت، بنا داشتند كاری كنند كه اعتماد مردم سلب شود. برخی هم فریب خوردند و بعضی به ابهام و تردید و سكوت گذراندند و برای یاری انقلاب به صحنه نیامدند. در این حال، رهبری دائماً روشنگری و بصیرتافزایی كردند و علامتهای مسیر درست را نشان دادند، اما دشمن به فتنهگری ادامه داد تا از ظرفیتهای فریبخوردگان داخلی استفاده كند و نیز با استفاده از ابزار ماهواره و اینترنت و فضای مجازی به اهداف خود برسد. جریان فتنه كه بهظاهر شعارهای زیبنده و شعار قانونگرایی هم میداد، در روز عاشورا نشان داد كه ضد دین، ضد آزادی و ضد كرامت انسانی است. آنان در روز عاشورا به مهمترین نماد دینی مردم، به مهمترین نماد آزادیخواهی مردم، به مهمترین نماد عدالتخواهی مردم، به مهمترین نماد معنوی مردم و به مهمترین نماد حقمداری ملت ایران كه همانا مراسم عاشورا و عزاداری آقا اباعبدالله الحسین علیهالسلام است، توهین كردند. این بارقه و جرقهای بود كه ماهیت باطل جریان فتنه را به اثبات رساند و فصلالخطاب شد.
اگر این اتفاق نمیافتاد، ابهامها و تردیدها همچنان ادامه پیدا میكرد و ادامه یافتن تردیدها برای شرایط سیاسی و اجتماعی كشور مضر بود و چنددستگی و اختلاط را دامن میزد. ما با توجه به تهاجماتی كه دشمن داشت، بیش از هر زمان دیگری نیاز داشتیم كه حقانیت انقلاب را نشان دهیم. این انقلاب حقانیتش به اسلام بود و حالا ثابت شد كه دشمن میخواهد حقانیت اسلام را از ما بگیرد. باید در این مرحله حقانیت اسلام را ثابت میكردیم و حقانیتش به این بود كه مردم با دینشان در صحنه باشند و این واقعه هم این را و هم حقانیت رهبری را ثابت كرد.
همانطور كه اشاره كردید، رهبر معظم انقلاب در جریان فتنه روشنگری میكردند و در همان حال سیر نزولی جریان فتنه هم ادامه داشت. حال برای پایان دادن به فتنه چرا به حضور مردم نیاز بود؟
اراده و ظهور خواستهها و دیدگاههای رهبری را چه كسی جز مردم به تبلور عینی میرساند؟ این مردم هستند كه به خواسته و ارادهی رهبری تبلور عینی میبخشند. مثلاً وقتی امام خمینی رضواناللهعلیه مطلبی را میگفتند، مردم بودند كه با عشق خود به امام، دیدگاههای ایشان را عملیاتی میكردند. مردم ما در همهی فراز و فرودها و در همهی گردنهها و سختیها نظر رهبری را دنبال كردند و به پیش بردند. یعنی مردمسالارترین نظام دنیا نظام ما و انقلاب ما است.
مردمسالاری دینی نشان داده كه همهی مشكلات به دست مردم حل میشود و این رابطهای است كه مردم با رهبر خود دارند. مردم رهبر را دلسوز خودشان میدانند و او را انسان عادلی میدانند كه حكیمانه و شجاعانه در مقابل دشمن میایستد. خواستههای مردم از زبان رهبر و در كلام رهبر ظهور و بروز مییابد و مردم آنها را عملیاتی میكنند.
از دیگر نكات جالب توجه در حماسهی 9دی این بود كه ماجرای فتنه و در ادامهی آن توهین روز عاشورا در تهران اتفاق افتاد، اما صدای اعتراض و عكسالعمل مردم از سراسر كشور برخاست. تحلیل شما از این ماجرا چیست؟
علت این است كه نظام سلطه و جریان فتنه و ضد انقلاب توان اصلی و متمركز خود را در تهران سرمایهگذاری كرده بودند. اگر مردم شهرستانها و بخشها از جریانات تهران اطلاع داشتند، همان روزهای اول به صحنه میآمدند، اما خبر این جسارت و گستاخی روز عاشورا مثل بمبی بود كه بین شیعیان در سراسر دنیا منفجر شد و نهفقط شیعیان، كه همهی مسلمانان. برای همهی مسلمانان در سراسر عالم مشخص شد كسانی كه در فتنه به صحنه آمدند، بحثشان اسلام نبود، بحثشان دین یا تقویت دین نبود، بلكه آنها دنبال این بودند كه آمریكا را از خودشان راضی كنند و این كه یك نظام غیر دینی و ضد دینی تشكیل دهند. دنبال این بودند كه انتقامشان را از اسلام بگیرند. وقتی این موضوع برای مردم روشن شد، عكسالعمل نشان دادند.
چون ابتدا رسانههای غربی و ضد انقلاب تبلیغ میكردند كه اعتراضات پس از انتخابات نسبت به جناح و گروه و شخص خاصی است. البته رهبری از روز اول متوجه این ترفند و شگرد دشمن شدند كه اینها با این بهانه میخواهند به نظام و اسلام ضربه بزنند. ایشان در این باره روشنگری كردند، اما در مراحل اولیه شاید برخیها عمق رهنمودهای رهبری را درنمییافتند و برایشان محسوس نبود كه چطور ممكن است كسانی كه در انقلاب و نظام بودهاند، حالا مقابل انقلاب و مقابل نظام و مقابل اسلام بایستند. حتی بسیاری كسانی كه در فتنه نقش داشتند، خودشان هم باور نداشتند كه فریب نظام سلطه را خوردند و دشمن آنها را اداره میكند. یعنی در روز عاشورا دیدند كه دشمنان حتی سران فتنه را هم مدیریت كردند و فریب دادند و در واقع سران داخلی فتنه بازیچهی دست جریانهای ضد انقلاب و ضد دین واقع شدند.
این حادثه به بركت خون امام حسین علیهالسلام برای عامهی مردم روشنگری بود. برای كسانی كه فریب جریان فتنه را خوردند، روشنگری بود. برای آن دسته از سران فتنه كه انصافی در آنها وجود داشت، روشنگری بود. برای همهی عالم تشیع و برای مسلمانان جهان روشنگری بود. برای آزادگان جهان و همهی فرهیختگان جهان آشكار شد كه این طراحی دشمن و نظام سلطه است، طراحی آمریكا و غرب و انگلیس و اسرائیل است كه میخواهند به نظام اسلامی ضربه بزنند.
چه نكات جالب توجهی از راهپیمایی 9دی در ذهن شما نقش بسته است؟
اولاً شعارهای مردم بود كه باید آنها را تجزیه و تحلیل كرد. شعارهای مردم در حمایت از اسلام، از رهبر و از ولایت فقیه بود. از هیچ فرد دیگری حمایت نكردند. این خیلی جالب بود كه به همهی دنیا بگویند كه ما میدانیم این بازیهایی را كه شما راه انداختهاید، برای چیست و ما دست از هویت دینی و اسلامی و انقلابی و ولایتمداری خودمان برنمیداریم.
دوم اینكه غیر از شعارهای مردم، تابلوهایی كه مردم نوشته بودند و عكسهایی كه به همراه داشتند، آنچه كه موج میزد، عكس امام و رهبری بود. پیام این بود كه خط ما خط اسلام است، خط امام و شهدا و خط رهبری است و ما عهدی غیر از اینها نبستهایم و این به نظر من بسیار زیبا بود.
نكتهی دیگری كه در رفتار رهبری كاملاً آشكار بود، این بود كه ایشان در اوج اقتدار و در اوج محبوبیت و با توجه به رفتار نابخردانه و غیر محبتآمیز كسانی كه در جریان فتنه بودند، همچنان سیاست جذب حداكثری را دنبال میكردند. نكتهی سوم نیز این بود كه رهبری نسبت به كسانی كه برخورد منطقی و عاقلانه كردند، موضع تشویقی و موضع تقویتی داشتند. از طرف دیگر نیز سوزنبانی كردند تا كسانی كه در سكوت و تردید به سر میبردند، در دامن جریان اصلی فتنه نیفتند و جذب نشوند. رهبری با عناوین مختلف و به طرق مختلف و از طریق افراد مختلف، ارتباط برقرار كردند تا اینها جذب انقلاب باشند و بمانند و از الگوهای انقلاب خارج نشوند. یعنی سیاست جذب حداكثری و دفع حداقلی باور رهبری بود و خود ایشان هم در عمل به آن پیشتاز بودند.
در هیچ كجای دنیا با كسانی كه اینقدر كممهری كردند با نظام خودشان، اینقدر همراهی كردند با دشمنان و در مقابل جمهوریت و اسلامیت نظام ایستادند و ارزشهای مردم را زیر سؤال بردند و جایگاه و منزلت جمهوری اسلامی را در عرصهی بینالمللی خدشهدار كردند، اینگونه برخورد نمیكنند، ولی چون آنها فریب خورده بودند، رهبری مدارا كردند و پدرانه كوشیدند كه آنها را به آغوش انقلاب و اسلام برگردانند و در اردوگاه نظام اسلامی حفظ كنند.
Sorry. No data so far.