یاسر عسگری
اشاره: این سخنان گزیده، ویراسته و تکلمه مباحثی است که در تاریخ ۹۰/۸/۲۵ در هیئت عاشقان اهل بیت (ع) بابل در جمع فعالان، دانشجویان و دانشآموزان این هئیت ارائه شده است. این هئیت از جمله هئیتهای فعال بابل است که غالب اعضای آن در دانشگاههای استان مازندران مشغول به تحصیل هستند.
بایستهها و فرصتهای فرهنگی و کاهلی ما – بخش دوم: فرصتها را با بدقولیهایمان از دست دادیم
ضرورت مطالعات معارف اسلامی
برای مایی که میخواهیم فعالیت فرهنگی و دینی بکنیم ضرورت دارد مطالعات معارف اسلامی خودمان را بیشتر کنیم. هر چقدر مطالعات معارف اسلامی ما بیشتر باشد و اهل عمل به آن دانستههایمان باشیم میتوانیم خودمان مسیر تعالی را بهتر بپیمائیم و تأثیرگذاری بیشتری داشته باشیم. از سویی دیگر، مطالعه و تفکر در قرآن و روایات اهمیت و برکات زیادی دارد و نگاه ما را به زندگی تغییر میدهد. حجةالاسلام قرائتی، به عنوان یک فعال فرهنگی و دینی موفق پیشنهاد میدهد اگر کسی روزی ۲۰ دقیقه تفسیر نمونه بخواند، در طول یک سال و نیم، دوره ۲۷ جلدی تفسیر «نمونه» (که زیر نظر آیةالله مکارم شیرازی تألیف شده است) را یک دور مطالعه میکند. حالا اصراری بر یک تفسیر خاصی نیست امّا مطالعه تفسیر نمونه یا تفسیر نور (نوشته حجةالاسلام قرائتی) برای مطالعات مقدماتی قرآنی، خیلی مفیدتر و جذابتر است. حتی در این میان، تفسیر نمونه اولویت دارد، هم روانتر است و هم شرح نزول آیات را دارد و هم به نوعی تاریخ اجمالی صدر اسلام و اینکه چه حوادثی افتاده است، را بیان میکند. تفسیر «المیزان» علامه طباطبایی (ره) و تفسیر «تسنیم» آیةالله جوادی آملی (حفظهالله) که جای خود دارد و برای سطوح بالاتر بیشتر قابل استفاده است. مطالعات قصص قرآنی و دیگر کتب مرتبط به این حوزه هم میتواند در حاشیه مطالعات قرآنی بلند مدت ما باشد. شاید در ابتدا فکر کنیم که مطالعه تفسیر موضوعی اولویت دارد، امّا به نظرم مطالعه تفسیر موضوعی باید در اولویتهای بعدی باشد. ما باید ابتدا یک دوره قرآن، ترجمه آن و همچنین تفسیر روان و ساده آن را بدانیم و کلیّت قرآن را بدانیم و سپس به مطالعات تخصصی در این حوزه بپردازیم.
در کنار آن هم باید مطالعات روایی خودمان را شروع کنیم. نهجالبلاغه، اصول کافی، میزان الحکمه (به همت حجةالاسلام محمدی ریشهری)، الحیاه (به همت استاد محمدرضا حکیمی و برادران) و… را مطالعه کنیم. کتابهای روایی سیره پیامبر اکرم (ص) و حضرت امیرالمومنین (ع) مانند «همنام گلهای بهاری» و «امیر گلها» (با تدوین حجةالاسلام حسین سیدی) هم بسیار خواندنی هستند. گرچه مطالعه منابع روایی و حدیثی ما ممکن است زمانبر باشند، امّا باید استقامت کنیم و یک دوره منابع مهم روایی خودمان را مطالعه کنیم.
ضرورت نظم و برنامهریزی
باید به گونهای برنامه بلندمدت مطالعاتی داشته باشیم که اگر احیاناً نتوانستیم یک شب یا دو شب این برنامه مطالعاتی اسلامی و تفسیری خودمان را بخوانیم در روزها یا شبهای دیگر قضایش را به جا بیاوریم. میگویند شهید رجایی، به خاطر استفاده از فضای معنوی نماز، هیچ وقت قبل از نماز ظهر یا مغرب، ناهار یا شامش را نمیخورد و اگر احیاناً برنامهای پیش میآمد که مجبور میشد قبل از اذان، ناهار یا شامش را میخورد، فردایش را روزه میگرفت. حال نمیگویم چون شهید رجایی چنین کاری میکرده، ما هم باید چنین کنیم، امّا آن شیوه تنبیهی و تربیتیاش، قابل الگوبرداری است. بزرگان دیگر هم اینگونه بودهاند. یعنی اگر احیاناً طبق برنامه خودمان پیش نرفتیم برای خودمان جریمهای در نظر بگیریم و کاهلی در مطالعات روزهای گذشته را جبران بکنیم. ممکن است برخی از ما، برنامهریز خوبی باشیم، ولی اهل عمل به برنامهها نباشیم. پس ضرورت دارد تدابیری بیندیشیم که به برنامههای خودمان عمل کنیم. اگر میخواهیم آدم منضبط و موفقی باشیم باید هم برنامه داشته باشیم و هم اینکه منظم باشیم. نظم و برنامهریزی در کار باعث موفقیت خیلی از بزرگان شده است. حتی کسانی که استعداد و هوش چندانی نداشتند را میبینیم با پشتکار، نظم و برنامهریزی به خواستهها و اهداف خودشان رسیدند.
توجه به جریان تاریخی حق و باطل
آنچه که کمتر به آن توجه میکنیم توجه به سیر تاریخی جریان حق و باطل است و ضرورت دارد این نگاه را در رویکردها و فعالیتهای خودمان ببینیم. این امر خصوصاً در بحث زیارتنامه و ادعیه مشاهده میشود. ما وقتی به زیارت ائمه (ع) یا امامزادهها میرویم در زیارتنامههایشان میبینیم که از سلام و درود به حضرت آدم (ع) و نوح (ع) شروع میشود تا به حضرت موسی (ع) و عیسی (ع) و حضرت رسول اکرم (ص) و ائمه اطهار (ع) ختم میشود. گویا خواستهاند ما را به سیر تاریخی جریان حق توجه بدهند. اینکه ما خودمان را در امتداد این جریان ببینیم و سابقه تاریخی ما به آن جریان میرسد و اینکه همواره بدانیم کنار هر جریان حقی، جریانی باطلی بوده است و زمین در هر زمانی خالی از حجت و حق نبوده است.
بدانیم در هر شرایطی، جریان حقی در جهان وجود داشته و دارد، حالا به صورت علنی و ظاهر شدهاش در یک فرد یا یک جریان یا یک نظام مانند جمهوری اسلامی ایران، حزبالله لبنان و… یا در مراحل خفا و عدم حاکمیت فراگیر است که نمونهاش حکومتهایی که در۱۲۰۰ سال اخیر که در دورههایی مومنان و مسلمین معتقد توانستند به حاکمیت نسبی برسند.
الآن هم انقلاب اسلامی یا نهضت امام خمینی (ره) در ادامه آن جریان حق است که ما در این دوره حضور داریم. خداوند با پیروزی انقلاب اسلامی، با مومنانش اتمام حجت کرده است و حقیقت را به آنها شناسانده است و با پیروزی انقلاب، عذر از کسی را نمیپذیرد. البته باید بدانیم که امام (ره) از نتایج و تجربیات نهضتهای صد ساله اخیر اسلامی و شیعی استفاده کرد و توانسته است آن نهضت عظیم را به ثمر برساند. پیش از آن نهضت تنباکو و نهضت مشروطیت شکل گرفته بود و دهههای بعد به ملی شدن صنعت نفت و قیام ۱۵ خرداد ۱۳۴۲ و… منتهی شد. با توجه به سابقه تاریخی نهضتهای اسلامی شکل گرفته طی این صد سال، میبینیم که این انقلاب به راحتی به دست نیامده است و چه زحمات زیادی برای آن کشیده شده و چه خونهای مقدسی را در راه پیروزی و استمرار این نهضت ریخته شده است. لذ باید قدردان زحمات گذشتگان باشیم و درصدد تکمیل، گسترش، تعمیق و تعالی کار آنها باشیم.
گاهی اوقات قدرنشناسی از این فرصتها و بیتوجهی به این ناکامیهای گذشته و واقعیتهای جهان اسلام باعث میشود که دچار کفران نعمت شویم و احیاناً با یک سری مشکلات و ناکامیها، زیر همه خدمات و فرصتهای انقلاب بزنیم و آن را با حکومتهای گذشته و یا حکومتهای فاسد و مرتجع منطقه مقایسه کنیم. اگرچه خودمان منتقد و معترض و مخالف مفاسد اقتصادی و فرهنگی در جامعه خودمان هستیم و در جامعه اسلامی باید از این گونه مفاسد وجود نداشته باشد، ولی باید نگاه خودمان را کلانتر بکنیم و ضمن اعتراض و انتقاد، به گونهای عمل کنیم که برای جامعه و مردم ما یأسآور نباشد. به گونهای انتقاد نکنیم کانّه هیچ خدماتی صورت نگرفته است. شرایط فعلی کشور و جهان را بسنجیم. شاید اگر بخواهیم با اوضاع و امکانات داخلی اوضاعمان را رصد کنیم مواضع انتقادی پُر رنگی بگیریم ولی اگر نگاهمان را کلانتر ببینیم و اوضاع فعلی جهان اسلام و جهان را هم در نظر بگیریم و گذشته از مشکلاتی که ابرقدرتها به ویژه آمریکا و صهیونیسم بینالملل برای ما پیش آوردند، در نظر بگیریم در مدت این سه دهه پیشرفتهای بسیار خوب و قابل توجهی داشتیم، اگرچه باید بهتر از این میبودیم. آیةالله جوادی آملی (حفظهالله) تعبیر زیبایی دارند که وقتی میخواهیم قلهای را فتح کنیم، اگر صرفاً به جلو نگاه کنیم ممکن است طولانی بودن و سختی مسیر، ما را ناامید و متزلزل یا کم انگیزه کند. لذا باید هر هشت یا ده قدمی که برمیداریم یک نگاه به پشت سرمان بیندازیم و ببینیم که چقدر پیشرفت داشتهایم و توانستیم مسیر زیادی را بپیماییم.
الآن شما میبینید که با همه تحریمها و مشکلاتی که طی سالهای پس از جنگ تحمیلی داشتیم در برخی صنایع دفاعی و تکنولوژی و صنعتی موقعیتهای فراوانی کسب کردیم و اینها مرهون همین پایداری و ثبات قدم و تلاش در راه آرمانها و اهداف اسلامیمان است. شما کشورهای اسلامی دیگر را ببینید. الآن مردم آن کشورها، خودشان را با ایران مقایسه میکنند که چرا ما با اینکه با آمریکا و غرب روابط خوبی داشتیم دچار این وضعیت هستیم و ایران با اینکه تحریم بود چرا و چگونه توانست به این پیشرفتها برسد و همین مقایسه کردنها و بیدار شدن وجدانهای نهفته، یکی از عوامل شکلگیری تحولات اخیر در منطقه بود.
فرصتها زیاد و امکانات مهیاست، منتها ما تنبلیم!
خوشبختانه پس از انقلاب و خصوصاً در دوره اخیر، با روی کار آمدن آقای احمدینژاد، ـ با تمام انتقاداتی که هست ـ فرصت کار و فعالیت برای ما نیروهای مذهبی بیشتر شده است. شما از دوره ۱۶ ساله سازندگی و اصلاحات به راحتی نگذرید. در این دوران فرهنگ و ارزشهای جامعه متحول شد. پس باید سوای کارهای روزمره دیگر که در هر شرایطی انجام میدهیم باید کارهای بلندمدت دیگری را هم انجام بدهیم که ثمراتش ده سال دیگر یا بیست سال دیگر انجام شود. الآنکه این هیئت، امکانات و کتابخانهاش را میبینیم لذت میبرم و میگویم کهای کاش در دورة دانشجویی و دانشآموزی ما چنین فضاها و بسترهایی برای فعالیت و مطالعات آماده بود. پس قدر این فضا و بسترها را بدانید و نهایت استفاده را ببرید.
دنبال شرایط آرمانی برای فعالیت و مطالعه نباشیم که هیچ وقت پیش نمیآید، از همین امروز شروع کنیم که فردا دیر است. اگر میخواهیم فعالیتهای موثری داشته باشیم باید در عرصههای مختلف مورد دغدغه و علاقه، آدمهای قوی و توانمندی بشویم.
آدمهایی که بتوانیم فردا پس فردا، از عهده مسئولیتهای مختلف بر بیاییم. در عرصه تدریس و تحقیق و کار و فعالیت آدمهای مبتکر و موفقی باشیم و همه اهداف و آرمانهای بلند، باید از همین الآن و از کارهای کوچک آغاز شود. همه اختراعات و پیشرفتهای بزرگ، از کارها و تجربیات کوچک آغاز شد.
از این فرصتهایی که در اطراف ماست و خصوصاً با فرصتی که پس از روی کار آمدن آقای احمدینژاد برای جامعه مذهبی و حزباللهی پیش آمده است، نهایت استفاده کنیم. به جای نق زدنها و خود انتقادی افراطی، خودمان دست به کار بشویم و کار کنیم. حلقههای مطالعاتی مختلف آموزشی، معرفتی و مهارتی راه بیندازیم. دورههای آموزشی متنوع معرفتی ـ دینی و فرهنگی، تاریخی و سیاسی برگزار کنیم و در طول دو سه سالی که در بابل هستیم و یا داریم تحصیل میکنیم با کلیات فرهنگ و گفتمان انقلاب اسلامی، اندیشههای امام (ره) و رهبر معظم انقلاب و فعالان فرهنگی انقلاب اسلامی و جهان اسلام آشنا شویم. فرصت فراوان است. امکانات مهیاست منتها ما تنبلیم!
متأسفانه برخی از ما آرمانهای بلندی نداریم. آرمانهای ما کوتاه هستند. کسی که آرمانهای بلند داشته و بدان باور و اعتقاد داشته باشد، قطعاً به گونهای دیگر عمل خواهد. عمل ما نشان میدهد که به حرفها و آرمانهایی که از آن دم میزنیم، اعتقاد و باور قلبی نداریم. از سویی دیگر، برخی از ما دچار خود انتقادی فراوانی شدیم که باعث شده است کار خاصی نکنیم و فقط حرف بزنیم.
ضرورت مطالعات تاریخی: تاریخ بخوانیم!
هر فعال فرهنگی و دینی و خصوصاً سیاسی باید مطالعات تاریخی زیادی داشته باشد. تاریخ صدر اسلام و تاریخ معاصر ایران. تاریخ صدر اسلام از این باب که فضای فعالیتی دوران معصومین (ع) را خوب درک کند و بداند آنها در چه فضاهایی کار میکردند و چه دغدغه هایی داشتند و چه مشکلاتی را تحمل کردند. سیره آنها در برخورد با مردم، مخالفان و منتقدین چه بوده است، به قول یکی از اساتید، کسی که مطالعات تاریخی اسلامیاش قوی باشد از لحاظ کلام و عقاید هم قوی میشود و منشأ خیلی از اختلافات فکری و عقیدتی را در مییابد و اینگونه مسائل راحتتر برایش قابل هضم و تحلیل است.
مطالعات تاریخی معاصر هم از این جهت خیلی ضروری است که بدانیم در چه اوضاع و زمانه اd زندگی میکنیم. کجا بودیم و به کجا رسیدیم؟ چه اتفاقاتی بر سرزمینهای اسلامی و کشور ما آمده است. انقلاب چه بود؟ برای چه انقلاب شد؟ امام (ره) که بود و چه کرد؟ قبل از انقلاب چه اوضاعی بر کشور حاکم بود؟ چه زحماتی برای به ثمر رساندن انقلاب انجام شد؟ حرفش برای کشور چه بود؟ برای جهانیان چه به ارمغان آورده است؟ و پیامش برای جهانیان چه بوده است؟ مسیر را مدنظرش است، چیست؟ و اینکه بر سر مردم ایران و کشورهای اسلامی در طول این صد سال اخیر چه گذشته است؟ علل عقبماندگی جوامع اسلام چیست؟ نقش استعمارگران و ابرقدرتها در این میان چیست؟ و دهها سئوال اساسی و بنیادی دیگر.
هر کسی که تاریخ را بهتر بداند، بهتر میتواند برای آینده برنامهریزی کند. ما آینده را بر پایه تاریخ خودمان بنا میکنیم.
وقتی جلسات هیئت شما را میبینیم مطالعات تاریخ شفاهی انقلاب اسلامی برایم ملموس میشود. به نوعی تاریخ در حال تکرار است. اینکه در جلساتی مشابه این جلسات در قبل از پیروزی انقلاب، شهید بهشتی، شهید مطهری، شهید رجایی، شهید دیالمه، شهید رجببیگی و دیگر انقلابیون در دهههای ۱۳۳۰ و ۱۳۴۰ و ۱۳۵۰ برای دانشآموزان و دانشجویان داشتند و از دل همین جلسات، حلقهها، مبارزان، مسئولان و مدیران آینده انقلاب تربیت شدند و توانستند فرامین امام بتشکن (ره) را در جامعه عملیاتی کنند. عمده نیروسازیها و کشف استعدادها در همین جلسات و هیئتها و مجامع مذهبی بود.
لذا پیشنهاد میکنم که مطالعات تاریخی جدی داشته باشیم و از فعالیتهای خوب و مفید فرهنگی در گذشته نزدیک ما ـ مثلاً قبل از انقلاب یا اوائل انقلاب ـ انجام شده است، الگوبرداری کنیم و خودمان با کم کردن نقاط ضعفش و آسیبهایش، آنها را تکمیل و ادامه دهیم. قرار نیست ایدهای از صفر تا صدش مال ما باشد. باید از تجربیات دیگران استفاده کنیم و این تجربیات خوب و موفق خودمان را به دیگران انتقال دهیم. از سویی دیگر همین جلسات را هر کدام از ما، میتوانیم در محله خودمان، مسجد خودمان یا دانشگاه خودمان بازسازی کنیم و چنین جلسات هفتگی را راه بیندازیم.
رهبر معظم انقلاب در باب اهمیت مطالعه میفرمایند: «امروز کتابخوانی و علمآموزی نه یک واجب ملی، بلکه یک واجب دینی است». ایشان در دیدار امسال با تشکلهای دانشجویی هم بر ضرورت مطالعات تاریخی و جهانی تأکید داشتند. این سخنان رهبر انقلاب حجت را بر کسانی که شعار پیروی از ولایت میدهند و اندک عرق دینی و ملی دارند، تمام کرده است. پس نگذاریم این سخن ایشان، مثل دهها طرح و ایده دیگرشان روی زمین بماند. پس ماییم و عمل به این سخنان ارزشمند ایشان.
ادامه دارد…
Sorry. No data so far.