مقام معظم رهبري در سومين نشست انديشههاى راهبردى به نكات مهمي اشاره كردند كه بخشي از آن در ذيل آمده است.
1- لزوم نظريه پردازي در حوزه زن
مسئله زن و خانواده براى كشور، جزو مسائل درجه يك است.
در همين زمينه مسئله زن، اين همه منابع و تعاليم اسلامى در دسترس ماست. آيات كريمه قرآن چه آياتى كه مستقيماً به اين مسئله ارتباط پيدا مي كند و چه آياتى كه با كليت خود، با عموم و اطلاقِ خود شامل اين مورد مي شود، در اختيار ماست. اينها را بايد تئوريزه كنيم به شكل نظريهها و مجموعههاى قابل تشعب، قابل استفاده و قابل استنتاج دربياوريم و در اختيار همه بگذاريم.
دهها نظريه و الگوى مترقى در همين زمينه زن و خانواده مي شود استخراج كرد.
2- لزوم پرداختن به مسئله زن
آينده احتياج دارد به اين حضور زنانه در مجموعه حضور ملى. پس بايستى ما راجع به مسئله زن و حفظ اين ظرفيت كه در جامعه ما وجود دارد، تلاش كنيم. اين دليل اول است براى اينكه بايد به مسئله زن بپردازيم. دليل دوم، مسئلهى خانواده است.
3- نقش زنان در انقلاب اسلامي
اولاً نقش و سهم بانوان در نظام، يك نقش فوقالعاده و ممتاز است. همچنان كه در اصل انقلاب، نقش بانوان ممتاز بود.
زنان يك نقش مؤثر و بىجايگزين داشتند كه اگر نبودند زنان توى اين اجتماعات، بلاشك اين اجتماعات عظيم و اين تظاهرات عظيم، آن اثر را نميبخشيد؛ علاوه بر اينكه در بعضى جاها مثل مشهد ما، اصلاً شروع اين تظاهرات، از زنان شد.
4- نقش زنان در دوران دفاع مقدس
در اين دوران سخت، نقش زنان، يك نقش فوقالعاده بود. نقش مادران شهدا، نقش همسران شهدا، نقش زنان مباشر در ميدان جنگ، در كارهاى پشتيبانى و بعضاً بندرت در كارهاى عملياتى و نظامى – كه من بخش كارهاى پشتيبانىاش را خودم از نزديك در اهواز ديدم – يك نقش فوقالعاده بود.
زنها حتّى در بخش هاى نظامى هم فعال بودند؛ همين نوشتهى خانم حسينى در كتاب «دا» اين را نشان مي دهد.
اينها يك مجموعه كارى است كه واقعاً با هيچ معيارى، با هيچ ترازويى قابل اندازهگيرى نيست. مادر، مادر شهيد، مادر دو شهيد، مادر سه شهيد، مادر چهار شهيد؛ شوخى نيست؛ اينها به زبان آسان مىآيد.
5- اهميت خانواده
مسئله خانواده، مسئله بسيار مهمى است كه پايه اصلى در جامعه است، سلول اصلى در جامعه است.
جامعه اسلامى، بدون بهرهمندى كشور از نهاد خانوادهى سالم، سرزنده و بانشاط، اصلاً امكان ندارد پيشرفت كند، بخصوص در زمينههاى فرهنگى و البته در زمينههاى غير فرهنگى.
6- وضعيت زن در غرب
اما عقيده من اين است كه بيشترين جريمه غرب در مسئله زن و خانواده، در نگاهش به زن است و اين را با يك جمله و دو جمله نمي شود توصيف كرد. بزرگترين ضربه و اهانت به كرامت زن را همين سياست غربى دارد انجام ميدهد. همين فمينيسته اى افراطى هم – كه خب، لايههاى متعددى دارند – من حيث لايشعر دارند به زن ضربه ميزنند.
غرب در قضيه زن و خانواده، در يك گمراهى و ضلالت عميقى به سر مي برد. فقط خانواده نيست، بلكه در مورد شخصيت زن و هويت زن، غرب در يك گمراهى عجيبى است.
7- مشكلات زنان در كشور
به نظر من خيلى از اين مشكلات مربوط به بانوان، ناشى است از مشكلات حيات جمعى خانواده، به حيثى كه زن در آن محور است.
اگر زن داخل خانواده امنيت روانى داشته باشد، امنيت اخلاقى داشته باشد، آسايش داشته باشد، سَكَن داشته باشد، حقيقتاً شوهر براى او لباس محسوب شود – همچنان كه او لباس شوهر است – و همچنان كه قرآن خواسته، مودّت و رحمت بين اينها باشد و اگر «و لهنّ مثل الّذى عليهن» در خانواده رعايت شود – اين چيزهايى كه اصول كلى و اساسى است – آنگاه مشكلات بيرون خانواده براى زن قابل تحمل خواهد شد؛ اصلاً بر اينها فائق مىآيد. اگر زن در آسايشگاه خود، در سنگر اصلى خود، بتواند مشكلات خودش را كاهش بدهد، بلاشك در عرصه اجتماع هم خواهد توانست.
8- اهميت انسان در قرآن
اولاً نگاه اسلام به جنسيت، يك نگاه درجه دو است؛ نگاه اول و درجه يك، حيث انسانيت است كه در آن، جنسيت اصلاً نقشى ندارد. خطاب، انسان است.
در زمينه مسائل اصلى انسان – كه مربوط به انسان است – زن و مرد هيچ فرقى ندارند. خب، شما ببينيد در تقرب الىالله، يك زنى مثل حضرت زهرا، مثل حضرت زينب، مثل حضرت مريم هستند؛ رتبهشان، رتبههاى فوق تصور امثال ماهاست.
9- شوهر داري در رديف جهاد با نفس
البته شوهردارى خيلى سخت است. با توقعاتشان، با انتظاراتشان، با بداخلاقىهاشان، با صداى كلفتشان، با قد بلندترشان؛ خب، زنى بتواند با اين شرايط، محيط خانه را گرم و گيرا و صميمى و داراى سكينه و آرامش – سَكَن – قرار بدهد، خيلى هنر بزرگى است. اين واقعاً جهاد است، اين شعبهاى از همان جهاد اكبرى است كه فرمودهاند؛ جهاد با نفس است.
10- ظرايف اشتغال بانوان
اشتغال بانوان از جمله چيزهايى است كه ما با آن موافقيم. بنده با انواع مشاركت هاى اجتماعى موافقم؛ حالا چه از نوع اشتغال اقتصادى باشد، چه از نوع اشتغالات سياسى و اجتماعى و فعاليت هاى خيرخواهانه و از اين قبيل باشد؛ اينها هم خوب است. منتها دو سه تا اصل را بايد نديده نگرفت. يك اصل اين است كه اين كار اساسى را – كه كارِ خانه و خانواده و همسر و كدبانويى و مادرى است – تحتالشعاع قرار ندهد.
دومين مسئله، مسئلهى محرم و نامحرم است. مسئلهى محرم و نامحرم در اسلام جدى است.
يك نكته هم مسئله ازدواج است.
11- وظيفه دولت در حمايت از اشتغال نيمه وقت زنان
آن وقت همين جا وظيفهاى بر دوش دولت است. بايد به آن خانمهايى كه حالا به هر دليلى، به هر جهتى، با هر ضرورتى، كار تماموقت يا نيمهوقت را قبول كردهاند، كمك بشود تا بتوانند به مسئله مادرى برسند، به مسئله خانهدارى برسند. با مرخصىها، با زمان بازنشستگى، با مدت كار روزانه، به نحوى بايد دولت كمك كند تا اين خانمى كه حالا به هر دليلى آمده اينجا شاغل شده، بتواند به آن قضيه هم برسد.
12- ازدواج
ازدواج يك جنبه قدسى دارد؛ اين جنبه قدسى را نبايد از آن گرفت. گرفتن جنبه قدسى به همين كارهاى زشتى است كه متأسفانه در جامعه ما رايج شده. اين مهريههاى سنگين به خيال اينكه مي تواند پشتوانه حفظ خانواده و حفظ زوجيت باشد، تعيين مي شود، در حالى كه اينجور نيست. حداكثر اين است كه شوهر از دادن امتناع ميكند، ميبرندش زندان؛ يك سال، دو سال زندان ميماند. در اين اقدام، به زن چيزى نميرسد؛ او بهرهاى نميبرد، جز اينكه كانون خانوادهاش هم متلاشى ميشود.
يا همين تشريفات زائد ازدواج – خرج هاى زياد، مجالس متعدد – كه واقعاً انسان دلش مي گيرد وقتى مي شنود. اينها از آن مواردى است كه گفتمانسازى ميخواهد.
13- مهريه با بركت
اينكه در اسلام از حضرت امام حسين (عليهالسّلام) نقل شده كه فرمود ما دخترانمان و خواهرانمان و همسرانمان را جز با مهرالسّنه عقد نكرديم، به خاطر اين است؛ والّا مي توانستند. اگر امام حسين مي خواست مثلاً با هزار دينار هم عقد بكند، مي توانست؛ لازم نبود مثلاً با پانصد درهم – دوازده و نيم اوقيه – مقيد به اين كار بشود. آنها مي توانستند، اما كمش كردند. اين كم كردن، با يك محاسبه است.
14- وظيفه مردان
مرد بايد قدردان باشد. جامعه بايد قدردان باشد. حتماً بايد بر روى كار زنهاى خانهدار ارزشگذارى ويژه بشود. بعضى مي توانستند بروند كار بگيرند، بعضى مي توانستند تحصيلات عاليه بكنند، بعضى تحصيلات عاليه هم داشتند – من ديدم زنانى را از اين قبيل – گفتند ما مي خواهيم اين بچه را بزرگ كنيم، خوب تربيت كنيم، نرفتيم كار بگيريم. زن نرفته كار بگيرد، آن كار هم زمين نمانده؛ آن ده نفر ديگر رفتند آن كار را گرفتند. بايد از اينجور زنى قدردانى شود.
Sorry. No data so far.