سه‌شنبه 10 ژانویه 12 | 11:18

سال نوی میلادی بر معترضین جنبش وال‌استریت چه می‌گذرد؟

سال نو شده است. بابانوئل قرمزپوش شهر به شهر می‌گردد تا هدیه‌های اهالی “سرزمین فرصت‌ها” را در جوراب‌هایشان بگذارد اما اگر کسی جوراب نداشت، چه کند؟ نکند بابانوئل هم همدست همان یک درصد معروف باشد؟ پس 99 درصدی‌های پابرهنه و بی جوراب چه می‌شوند؟


تریبون مستضعفین- مهدی خانعلی‌زاده

سال نو شده است. بابانوئل قرمزپوش شهر به شهر می‌گردد تا هدیه‌های اهالی “سرزمین فرصت‌ها” را در جوراب‌هایشان بگذارد اما اگر کسی جوراب نداشت، چه کند؟ نکند بابانوئل هم همدست همان یک درصد معروف باشد؟ پس 99 درصدی‌های پابرهنه و بی جوراب چه می‌شوند؟ حکایت دردناکیست اما “دختر کبریت فروش” دیگر افسانه نیست. حداقل برای ساکنین 6 ماه اخیر وال استریت دیگر تعجبی ندارد که در به در به دنبال یک درصدی‌ها بدوند و حقشان را مطالبه کنند اما اینبار نه دیگر در قامت یک رعیت مظلوم بلکه در لباس یک فریاد که لرزه بر پایه‌های کاخ سیاه انداخته است.

این است چند روایت معتبر و البته کوتاه درباره 99 درصدی‌ها در روزهایی که گذشت:

– اشتباه نکنید؛ اینجا ایالات متحده امریکا نیست. اینجا ایالات متحده نقابداران است. نقابدارانی که مسئول چرخاندن چرخ دستگاه دومنظوره کاپیتالیسم هستند. هم بره را گرگ می‌کنند و هم گرگ را در لباس بره! الحق والانصاف هم عالی عمل می‌کنند و چه نقاب‌های درخشانی هم دارند: حقوق بشر، آزادی بیان، گردش آزاد اطلاعات، دموکراسی، مردم سالاری، توجه به جوانان، آرامش، رفاه و غیره و غیره. اگر می‌خواهی در سرزمین فرصت‌ها موفق باشی، گریزی از نقاب زدن نیست. به تعداد ستاره‌های پرچم این سرزمین راه هست برای ورود به دسته نقابداران یک درصدی.

– مرحبا؛ براوو! همین است نماد یک درصد سالاری. اساسا چه معنا دارد جوانان سرزمین رویاها دست به اعتراض بزنند؟ این همه شرایط عالی را نمی‌بینند؟ پس مشکلشان چیست؟ حتما ایراد از چشمانشان است. پس بگذار با یک اسپری مخصوص، چشمانشان را شستشو بدهیم تا بفهمند چه نعمت بزرگی است در ایالات متحده امریکا متولد شدن. این همه بار و کافه برای جوانان 99 درصدی تعبیه کرده‌ایم تا حالش را ببرند و کاری به کارهای کوچولوی ما یک درصدی‌ها نداشته باشند دیگر. تا وقتی “لیدی گاگا” هست، چه نیازی به تفکر درباره هزینه‌های جنگ عراق؟ چرا این 99 درصدی‌ها هالیوود باشکوه را رها کرده‌اند و گیر داده‌اند به حمایت مستر پرزیدنت از منافع اسرائیل حتی اگر علیه منافع آمریکا باشد؟ واقعا که جوانان بیکاری هستند. باید چشمشان را اینگونه باز کرد بلکه بتوانند زرق و برق خیابان‌های لاس‌وگاس را ببینند و سر به راه شوند و دست از این اعتراضات بچگانه بردارند.

– بسوز ای چشم من! بسوز تا قدر عافیت را بدانی. وقتی سپاسگذار نعمت‌های هالیوودساز نیستی، باید هم اینچنین اشک‌فشان شوی. وقتی آنقدر احمقی که قرنیه‌ات را بر روی “دیسکو ریسکو” بسته‌ای و به نمودار کشته‌های جنگ عراق نگاه می‌کنی، باید هم بسوزی. وقتی اینقدر توانایی نداری که عظمت “امپایراستیت” را ببینی و گیر داده‌ای به زندان کوچکی مانند گوانتانامو، باید هم بسوزی. از قدیم گفته‌اند که کفر نعمت از کفت بیرون کند؛ آن هم نعمتی که از خوان بهشتی کاخ سفید به سوی تو پرتاب شده است.

– یا عیسی مسیح! پدر شما چرا؟ شما چرا با این جوانان نادان 99 درصدی همراه شدی؟ مگر بارها از زبان پرزیدنت بوش نشنیدی که جنگ عراق ماموریتی بود که از سوی مسیح به او محول شده بود؟ اوباما هم که بوقلمون عید پاک را جلوی دوربین‌ها روی دست گرفت و عکاس‌ها هم حسابی از مذهبی بودن رئیس جمهور سیاه کاخ سفید و اهتمامش برای برگزاری این مراسم معنوی، خبر مخابره کردند. پس مشکل شما کجاست؟ کوتاه بیا پدر روحانی! گیرم که ما یک درصد باشیم و اینها 99 درصد؛ خب چه چیزی ثابت می‌شود؟ مگر ما برای شما کم گذاشته‌ایم؟ تا دلتان بخواهد برایتان “کتدرال”های زیبا و مجلل ساخته‌ایم. مراسم ازدواج جوانان را هم که دربست در اختیار شما گذاشتیم. حالا برفرض چند قطره خون هم در خیابان‌های نیویورک و واشنگتن و هیروشیما و ناکازاکی و بغداد و کابل و اسلام آباد و جنگل‌های ویتنام ریخته باشد؛ پاک کردنشان که کاری ندارد. باور نداری؟ بیا؛ این از دلار این هم از فاکس نیوز و سی ان ان. دیدی چقدر خوب خون‌ها را شستند؟

– اینجا سرزمین عشق و دوستی است. اینجا اما دهانت را می‌بویند شاید گفته باشی آقا اجازه، چه شد گوانتانامو؟ چه شد جنگ عراق؟ چه شد سرنوشت جنگ افغانستان؟ چه شد سیستم بهداشت عمومی؟ چه شد خاورمیانه جدید؟ چه خبر از فلسطین؟ نوار غزه چه شد؟ راستی از الگور چه خبر؟ مایکل مور را چرا بازداشت کردید؟ چرا اسرائیل بمب هسته‌ای دارد؟ چرا من باید هزینه لشگرکشی به عراق را بدهم؟ چه شد آن لیبرال دموکراسی که قرار بود اندیشه پایانی بشر باشد؟ چه کسی بود صدا زد “تغییر، ما می‌توانیم آن را باور کنیم؟”

ثبت نظر

نام:
رایانامه: (اختیاری)

متن:

پربازدیدترین

Sorry. No data so far.

پربحث‌ترین

Sorry. No data so far.