تریبون مستضعفین- مریم فکوری
این روزها که اهالی سینما منتظر اعلام قطعی سرانجام این تشکل و انحلال یا بقای آن هستند با نگاهی به گذشته میتوان به دلایل بحرانی شدن اوضاع و قرار گرفتن سینمای ایران در وضعیت فعلی رسید.
ابتدای سال 90 بود که قطع کمکهای مالی از سوی دفتر رئیس جمهور به خانه سینما، گمانه زنیها و بدبینیها و اختلافاتی را به دنبال داشت که با رسانهای شدن آنها کم کم پای مسائل دیگری به حرف و حدیثها باز شد. اینکه تشكيلات خانه سينما غيرقانوني است و در هيچ يك از مراجع قانوني از جمله وزارت كشور به ثبت نرسيده است و در نتيجه منشا و مبناي غيرقانوني دارد.
بعد از آن اظهاراتی از سوی مقامات رسمیتری چون مدیر عامل بنیاد فارابی نیز شنیده شد و سیداحمد میرعلایی رسما اعلام کرد به عضویت در خانه سینمایی افتخار میکند که از حاشیههای فعلی دور باشد و از رویه خود دست بکشد. بعدتر جواد شمقدری به تغييراتي در اساسنامه خانه سينما اشاره کرد كه اين تغيير در وزارت ارشاد تصويب نشده و اين طبق مصوبات كشور غيرقانوني است که به همین دلیل غیرقانونی بودن نمیتوان بودجهای به آن اختصاص داد.
در ادامه این روند شکایت مدیر موسسه خانه سینما از سید ضیا هاشمی رئیس اتحادیه تهیهکنندگان سينماي ايران به دليل افشاي همراهي مديريت خانه سينما با جريانات مشكوك شكايت كرد و این به ایجاد فضای بحرانیتری منجر شد.
اما فارغ از سخنان کاملا سیاسی و تند محمود دولت آبادی که رئیس هیئت مدیره و مدیر عامل خانه سینما آن را متفاوت با نقطه نظرات خانه سینما معرفی کردند دستگیری مستندسازانی که با شبکه بی بی سی همکاری کرده بودند، سیل واکنشهای تند و انتقادات بسیار را به خانه سینما روانه کرد.
اینجا بود که بسیاری در گفتگو با رسانهها خانه سینما را یک تشکل سیاسی خواندند که ربطی به هنر و اهالی سینما ندارد و مشکلات صنفی اهالی سینما در این تشکل صنفی مورد توجه قرار نمیگیرد. بلکه این نهاد به محملی برای ارائه بیانیههای فعالان سیاسی تبدیل شده است.
انتشار بیانیه خانه سینما در حمایت از همکارانی که با بی بی سی فعالیت کرده بودند نیز آتش این ماجرا را داغتر کرد و عدهای این اقدام خانه سینما را به منزله حمایت از شبکه بی بی سی و فعالیتهایش قلمداد کردند و حتی این ماجرا به کمیسیون فرهنگی مجلس شورای اسلامی کشید و آنها رفتار و بیانیههای خانه سینما را محکوم کرده و اقدام نابخردانهای خواندند که از سر لجاجت انجام شده و به مزنله آب به آسیاب دشمن ریختن است.
بعد از آن بود که در آبان ماه خبرهایی از تلاش برای انحلال خانه سینما به گوش رسید. زمانی که وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی در پی اعلام اخبار غیررسمی درباره برپایی یک دادگاه غیرعلنی جهت محکومیت خانه سینما و احتمال منحل شدن آن اعلام کرد به زودی تکلیف خانه سینما مشخص میشود. منشا این محکومیت نیز شکایت از اساسنامه آن معرفی شد.
حسینی کمی بعد به نشریح این موضوع پرداخت و انحلال خانه سینما یا عدم انحلال آن را تابع قانون خواند و آن را یک تشکل صنفی خواند که مشکل اصلی آن عملکرد جناحی و حزبی بعضی از مدیرانش است، در حالی که این خانه اگر به سمت حزبی جناحی نمیرفت، میتوانست جای بسیار خوبی برای حمایت از سینماگران باشد.
اعلام تحریم جشنواره فیلم فجر از سوی خانه سینما نقطه اوج درگیری با این نهاد بود. اتفاقی که به مخالفت اعضای خود این خانه منجر شد و دهم دی ماه احمد نجفی، عضو شورای عالی سینما اعلام کرد که شورای عالی سینما با رأی حداکثری به انحلال “خانه سینما” تصمیم گرفته است.
وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی نیز اعلام کرد خانه سینما از همان ابتدای تأسیس این تشکل روال قانونی را طی نکرده و در طول این دوران هم تخلفات عدیدهای همچون تغییر اساسنامه را داشته است. در حالی که این کار باید با تصویب شورای فرهنگ عمومی باشد. از همین رو و با توجه به تخلفاتی که از سوی این تشکل صورت گرفته هیئت نظارت بر مراکز فرهنگی انحلال این تشکل را اعلام کرده است که کاملا مطابق قانون است.
حسینی همچنین اعلام کرد که انحلال خانه سینما جزو اختیارات وزارت فرهنگ است و به برگزاری دادگاه نیاز ندارد.
در کشاکش این درگیری نیز فرهاد توحیدی رئیس هیئت مدیره خانه سینما با اشاره به جلسهای که با یکی از اعضای شورای عالی سینما داشتهاند برای استعفا هیئت مدیره اعلام آمادگی کرد و اساسنامه فعلی را به دلیل تصویب در مجمع عمومی قانونی خواند.
در پی اظهار نظر حسینی مبنی بر عدم لزوم برگزاری دادگاه و سخنان تند و تیز او در برنامه گفتگوی خبری شبکه دو اوضاع بحرانی شد و هنرمندان که انتظار چنین برخوردی از سوی او را نداشتند سیل بیانیهها، نامههای سرگشاده، اظهارات و درد دلها را روانه مطبوعات ساختند که این را میتوان ناشی از حرکت عجولانه و غیر قابل پیشبینی وزیر قلمداد کرد که هنرمندان آن را به توهینی به خود خواندند.
قائله خانه سینما هر چند امریست که تازه به سر زبان ها افتاده اما باید خیلی زود تر از این مورد توجه قرار می گرفت. بررسی ابعاد مختلف این امر نیاز به تاملی عمیق تر در این باب دارد. غیر قانونی بودن خانه سینما هر چند امری واضح و روشن است اما سوء استفاده های سیاسی برخی از اعضای آن خصوصا در فتنه ۸۸ نیز نباید مورد غفلت قرار گیرد، همچنین جایگزینی نهادی مناسب و بر خاسته از بدنه ارزشی سینمای ایران، بدون برچسب های دولتی، که هم به خواسته های صنفی سینماگران توجه لازم را داشته باشد و هم در راستای آرمان های برزمین مانده انقلاب در سنگر سینما عمل کند از ملزماتی است که باید به آن توجه کرد.
Sorry. No data so far.