جیغ بنفش رسانههای غربی از سفر احمدینژاد به آمریکای لاتین
حتی اگر تمام نشانهها و تحلیلهای کارشناسان بینالمللی درباره سفر اخیر رئیسجمهور ایران به امریکای لاتین مبنی بر افزایش ضریب نفوذ و تاثیرگذاری ایران در معادلات جهانی و فراتر رفتن آن از چارچوب منطقه خاورمیانه -که انقلابهای اسلامی در میان کشورهای عربی و همچنین شمال آفریقا موید آن است – را هم نادیده بگیریم، جیغ بنفش رسانههای غربی و به ویژه آمریکایی را میتوان بزرگترین دلیل برای وحشتآفرینی حضور احمدینژاد در این منطقه که باعث شده تا صدای لرزیدن کاخ سفید به گوش برسد، عنوان کرد.
در طي ماههاي گذشته مقامهاي امريكايي و غربي تلاش زيادي براي القاي انزواي ايران كردند، رئيسجمهور ايران از دو روز پيش در حياط خلوت امريكا حاضر شده است و با سران جبهه استکبارستیزی در جهان، عکسهای یادگاری خندان میاندازد و تفاهمنامه امضا میکند و مهندسین ایرانی را به آمریکای لاتین اعزام میکند تا خانه و کارخانه بسازند و نطفه سمند ایرانی را در مرتفعترین نقاط زمین هم بارور کند.
شاید به همین دلیل باید به رسانههاي غربي حق داد که اینچنین از این سفر نگران و عصبانی باشند و دندانهایش را به شدت روی هم فشار بدهد؛ چرا که سناریوی «منزوی شدن ایران» که ماههاست از سوی این رسانهها پیگیری میشود، اکنون با حضور احمدینژاد در بغل گوش آمریکا، رشته رشته شده است. موضوعی که سبب شده تا روزنامه صهیونیستی هاآرتص اینچنین برآشفته شود: «دولت او در بن بست فعالیتهای هستهای، به طور روزافزونی خود را منزویتر یافته و تحریمهای جدید علیه بانک مرکزی ایران و صنعت نفت این کشور، کاهش غیرمنتظره پول رایج آن را به همراه داشته است.
افزایش روابط اقتصادی ایران با آمریکای لاتین میتواند تا حدی باعث فاصله گرفتن از تحریمها شده و احمدینژاد میتواند با در آغوش گرفتن هوگو چاوز، رئیسجمهور ونزوئلا و متحدانس شانس ملحق شدن به رهبران همفکرش در محکومیت سیاست خارجی آمریکا را داشته باشد.
در همین راستا، مدیر مرکز مطالعات بینالمللی و دیپلماسی دانشگاه لندن اظهار داشت: ایران و ونزوئلا هر دو درصدد ایجاد حمایت دوجانبه در برخورد با تعرض فرض شده آمریکا هستند. این پنجمین دیدار احمدینژاد از ونزوئلا خواهد بود و متعاقب آن سفر به نیکاراگوئه و ملاقات با دانیل ارتگا، رئیسجمهور دوباره منتخب آن کشور و سپس کوبا و اکوادور انجام خواهد شد.
احمدینژاد قبلاً از تمامی این کشورها دیدار کرده و ظاهراً این ملاقات با هدف تقویت روابط با رهبرانی است که از ایران دفاع میکنند. سوزان مانلی کارشناس موسسه بروکینگز در واشنگتن خاطر نشان کرد كه تصمیم احمدینژاد برای سفر برای نشان دادن این است که ایران هنوز دارای متحدانی است.
وی گفت: این رابطه بیشتر جنبه تبلیغاتی دارد تا اقتصادی. اما در عین حال واضح است که ایران درصدد یافتن بازارهای جدید و روابط اقتصادی است. این کشور علاوه بر آمریکای لاتین دارای اندک متحدان قابل اعتمادی هم هست. سوریه، متحد نزدیک این کشور درگیر اعتراضات خشونتآمیز است و روابط مهم دیگر اغلب بر پایه تجارت است، برای مثال روابط ایران با چین که به خاطر نفت تهران است.»
از سوی دیگر، رادیو فردا ارگان رسمی وزارت امور خارجه آمریکا با لحنی صریح که از خشم لبریز شده آن حکایت میکند، پیش از برگزاری این سفر از بینتیجه بودن آن خبر میدهد: «سفر هشتروزه محمود احمدینژاد رئیس دولت ایران به چهار کشور چپگرای آمریکای لاتین، در اوج تنش سیاسی مابین تهران و واشنگتن بر سر باز نگاهداشتن تنگه هرمز، و طی بحرانیترین شرایط مالی و اقتصادی سالهای اخیر در جمهوری اسلامی، نشانه کاهش تأثیرگذاری او بر امور اجرایی کشور و رضایت دادن به ایفای نقش رئیس تشریفاتی دولت است.»
اما به واقع چه مسالهای موجب شده تا رسانههای غربی اینچنین از یک سفر دیپلماتیک، هراس داشته باشند؟ پاسخ را باید در تحلیل و ارزیابی از شرایط فعلی منطقه و وضعیت تقابل غرب با ایران در محدوده خاورمیانه جستجو کرد. در گام اول، کاخ سفید به عنوان مرکز طراحی برنامههای ضدایرانی پروژه مفصل و گستردهای را برای متمرکز کردن سناریوهایی علیه ایران در زمینههای حقوق بشر، برنامه هستهای، سیاست خارجی و حمایت از تروریسم تدارک دید تا با اعمال نظر و فشار به نهادهای بینالمللی و همچنین کشورهای بزرگ که دارای رابطه اقتصادی با ایران هستند، زمینه را برای انزوای ایران فراهم کند. اگرچه این پروژه در رسانههای غربی «موفق» ارزیابی شده اما حضور عالیترین مقام سیاسی ایران در حیاط خلوت آمریکا، صراحتا یک دهنکجی و مهر باطل به این ادعا است که قطعا باب میل غربیها نخواهد بود.
از سوی دیگر، افزایش ارتباط تجاری و اقتصادی جمهوری اسلامی ایران با کشورهای جهان رسما به معنای دور زدن و بیاثر کردن تحریمهایی است که سران کاخ سفید از آنها به عنوان «فلجکنند» نام میبردند اما عملا تاثیری بر برنامههای اجرایی کشور نداشته است؛ موضوعی که چندی پیش از سوی روزنامه فرانسوی «اینفورماسیون» هم مورد تاکید قرار گرفت: «در حال حاضر، نشانهای از موفقیت تلاشهای ایالات متحده برای جذب اکثریت دلها و ذهنهای ایرانیها از طریق ایجاد خدشه در اقتصاد جمهوری اسلامی، آن طور که مورد نظر بود، به چشم نمیخورد. اکنون، فروشگاهها کاملاً مملو از مواد غذایی و اجناس مختلفاند و ایرانیان نیز به زندگی عادی روزمره خود ادامه میدهند، گویی آنچه که از وقوع جنگ و تحریمهای سنگین گفته میشود، در واقعیت وجود خارجی ندارد و هیچگاه نیز وجود نخواهد داشت.»
این واقعیت که «انزوای ایران» بیشتر از آنکه یک برنامه منسجم باشد، یک سناریوی تبلیغاتی و روانی است، حتی از سوی نشریات آمریکایی هم مورد تایید قرار گرفته و به آن اعتراف شده است؛ تا جایی که روزنامه «نیویورک تایمز» درباره سفیر اخیر احمدینژاد به منطقه آمریکای لاتین نوشت: «ماه گذشته، رئیسجمهور اوباما در پاسخ به سوالی که روزنامة ال یونیورسال در کاراکس از او پرسیده بود، به رابطه ایران – ونزوئلا اشاره کرد. آقای اوباما گفت: در نهایت، مردم ونزوئلا باید مشخص کنند از ارتباط با کشوری که حقوق جهانی بشر را زیر پا میگذارد و از اکثر کشورهای دنیا جدا افتاده است، چه چیزی به دست میآورند. ما اینجا در آمریکا، فعالیتهای ایران شامل ارتباطش با ونزوئلا را بسیار جدی در نظر میگیریم.
اما از طرف مقابل، چاوز با انتقاد شدید به اوباما پاسخ داد و او را متقلب و موجب شرمساری خواند و به او گفت: در کار دیگران دخالت نکند. به نظر میرسد ایران درصدد استفاده از فرصتی است که در نتیجهي حضور کمرنگ آمریکا در این منطقه ایجاد شده است. معمولاً روابط ایران در منطقه منجر به اعلام راهکارهای همکاری مشترک، مانند تخصیص بودجه، تاسیس کارخانههای ماشین یا تراکتورسازی در کشورهایی مانند ونزوئلا و بولیوی، با پروژه بندر در نیکاراگوئه شده است.»
Sorry. No data so far.