تریبون مستضعفین- رضا پیامی گلهین
فردای دیگر۱:
اصالت انسانی که دیگر انسان نیست
فردای دیگر۲:
لختگی پول در رگهای سرمایهداری
فردای دیگر۳:
دولتهای فرومانده
فردای دیگر۴:
بحرانهای اجتماعی غرب٬ تفریق جمع
فردای دیگر۵:
طلوع تمدن در شرق، غروب تمدن در غرب
در قسمت های قبلی دیدیم كه چگونه خورشید تمدنی غرب رو به غروب است و فجر اسلام از شرق طلوع می كند. اینك و پس از قرن ها مسلمین به خود آمده اند و رنسانس اسلامی را كلید زده اند. باید توجه داشت كه روند صعودی حال حاضر ثمره جهت گیری صحیح بزرگانی چون سید جمال و امام خمینی (ره) است. فلذا برای ادامه توفیقات لزوماً باید در مسیر ترسیمی آنان طی طریق كنیم.
ناظر بر تحولات جهانی، با موقعیت شناسی و درك حساسیت رویدادها تكالیف خود را شناخته و در جهت عمل به آنها با جدیت و سرعت بیشتر گام برداریم. امروز از طرفی امپریالیزم جهانی رو به سقوط دارد و از طرفی دیگر پس از قرن ها اسلام و مسلمین تداعی گر خاطرات بدر و خیبر هستند. نسل ها از پی نسل ها گذشتند در حالی كه آرزوی تحقق یكی از این دو اتفاق مبارك را به گور می بردند. چه خون ها كه ریخته نشد تا دانه ریگی به صورت استكبار روانه شود و چه رشادت ها و از جان گذشتگی ها كه نشد تا اسلام زنده مانده و به شكوه حال حاضر برسد. امروزه روز خمودی و كاهلی در راه تشكیل حكومت بزرگ اسلام خیانت بزرگیست به ایثار گذشتگان.[1] حكومتی كه در سایه آن عدل اقامه شده و مردم از تحت ولایت طاغوت به تحت ولایت پروردگار میروند. اما آیا ما میخواهیم غرب را به بهانه سلطه طلبی كنار زده و خود جای او را با كلید واژههای جدید بگیریم؟ (كاری كه كمونیزم كرد)
تفاوت حكومت بزرگ اسلامی با امپریالیزم جهانی
همان دلایلی كه موجب لزوم تشكیل حكومت اسلامی در ایران شد تشكیل حكومت بزرگ اسلامی را ایجاب می كند. حكومتی كه در آن اهل كتاب با مذاهب گوناگون و با حفظ كرامت زیست می كنند و دولت آن به سایر ملت ها دست تعدّی نمی یازد. حكومتی كه قدرت آن نه هدف، بل وسیله ایست برای فراهم آوردن اسباب رشد و كمال انسان ها. علاوه بر استدلالات متقن و مشروع در عرصه عمل هم نشان دادهایم كه به گفته خود پایبندیم و تاریخ گواه صدق مدعای ماست. چرا كه از شرق ایران تا اندلس طعم شیرین حكومت اسلام (هر چند آن حكومت با اسلام ناب محمدی فاصله داشته) را چشیده اند. حكومتی دارای عظمت خارق العاده در علم و اقتصاد و هنر و ادبیات[2] كه غرب مدرن پیشرفتهای خود را وامدار اوست. جالب آنكه مسیحیان و یهودیان نه تنها از صلابتمندی و شكوه اسلام، آزار نمی دیدند كه علاقه به ماندن زیر لوای حكومت اسلامی را داشتند.[3] چرا كه از مسلمین، عدالت (آن هم نه عدالت كامله علوی) و پیشرفت را دیده بودند و در عصر حاكمیت آنها می توانستند آزادانه مناسك دینی خود را انجام دهند.
آیا ایران به قصد كشورگشایی دنبال حكومت بزرگ اسلامی است؟
ایران به عنوان كشور پیشگام در تشكیل مجموعه قدرتمند اسلامی هرگز به دنبال حكومت بر سایر ملت ها نیست. و این از تصریحات رهبر معظم انقلاب است. مضافاً اینكه تلاش برای اعمال قدرت جایی معنا دارد كه دولتی بخواهد اراده خود را بر ملتی دیگر تحمیل كند. در حالی كه ملت های قیام كرده خود اسلامخواهند. اصولاً برای اجرای احكام شریعت مقدس اسلام هیچ نیازی به دخالت مستقیم و حاكمیت نظام جمهوری اسلامی ایران در كشورهای انقلاب كرده نیست. نفوذ و دخالت نظامی شایسته دولت های دیكتاتور اروپایی و آمریكایی است تا جمهوری اسلامی! چرا كه آنان خواست خود را بر مردم تحمیل می كنند.
از سویی دیگر مگر هر ائتلافی لزوماً به معنای امتزاج عقاید دریكدیگر است، تا گمان كنیم در مجموعه قدرتمند اسلامی، ملتی حاكم و سایر ملتها محكوم اند و لاجرم عقاید محكومین در ایدئولوژی حاكم حل شود؟ لابد از ائتلاف نتیجه میشود كه جمهوری اسلامی به بهانه اتحاد قصد استعمار فرهنگی دارد. حال آنكه در نظام مقدس جمهوری اسلامی، جعفری و حنفی و شافعی و حنبلی حكومت اسلامی تشكیل داده اند. همین طور است قومیت ها. از كرد و ترك و عرب تا فارس و لر بلوچ و تركمن و… .هر گروه زبان و آیین و رسوم خود را حفظ كرده و در عین حال قومیت ها با هم متحدند. درست مثل صدر اسلام. برای تشكیل حكومت بزرگ اسلامی هیچ نیازی به تغییر قهری ملتها نیست. تا آنجا كه رهبر انقلاب در سفر به كردستان فرمان ساخت حوزه علمیه شافعی را صادر كردند. جبههگیری نه علیه برادران دینی كه علیه كفار غرب و شرق است. مسلمین این نكته را پس از دهها سال و دادن هزینههای گزاف در درگیریهای ناشی از تفرقهافكنی انگلیس و آمریكا به فراست دریافتهاند و متوجه شدهاند كه دشمن آنها نه برادر دینیشان كه آمریكا و اسرائیل است. گروههای تندرو سلفی و ناصبی هم به واسطه آلوده بودن دستانشان به خون زنان و مردان بیگناه و همكاری و سرسپردگی به غرب از جانب تمام مذاهب اسلام دفع میشوند. خیانتهای آل سعود و سایر حكام ذلیل حاشیه خلیج فارس در حق اهل تسنن فلسطینی(در جریان جنگ سیوسه روزه) مطلبی نیست كه بشود برآن سرپوش نهاد. امروز قریب به اتفاق مذاهب اسلام علیه وهابیت جبههگیری كردهاند. به لطف الهی در زیر بیرق اسلام مسلمین برادرانه در كنار هم معاش خواهند كرد و علمای دین در مدارس و حوزهها و در فضایی عاری از هیاهو به بحثهای تاریخی و كلامی مینشینند تا از میان فرق گوناگون صراط مستقیم برجسته و به مردم نمایانده شود. از یك سو باید از برادر كشی و جدل متعصبانه و كوركورانه در گذر و بازار برحذر بود و از سوی دیگر برای حفظ چهارچوبها و جلوگیری از رشد اباحهگری بحث دینی در سطح علما و فقها انجام پذیرد.
پس از گستردگی شعاع اتحاد از مذهب به دین، دایره اتحاد از دین هم عبور میكند تا آنجا كه ملتهای مستضعف-هر چند نا مسلمان-برای رهایی از چنگال غرب مورد حمایت ما قرار میگیرند. چرا كه مسلمین ظلم را برنمیتابند! آن ملت ها هم مختارند تا اسلام را بپذیرند و تجربه نشان میدهد كه با آغوش باز خواهند پذیرفت. از برجستهترین نمونههای این واقعیت، اسلام آوردن ایرانیان است. ضمن اینكه در حال حاضر اسلام بیشترین رشد را در میان ادیان گوناگون در اروپا دارد. بدون زور سر نیزه و یا اغوای رسانهای!
پینوشتها:
۱. امام خمینی(ره) در پیام تشكیل بسیج دانشجویی و طلبه می فرمایند:« باید بسیجیان جهان اسلام در فكر ایجاد حكومت بزرگ اسلامی باشند»
۲. رك:علم و تمدن در اسلام، حسین نصر، ترجمه احمد آرام
۳. نقل است پس از آنكه بیت المقدس به تصرف صلیبیان افتاد مسلمین شب هنگام كیسه های مسكوك كه مالیات اخذ شده آن سال اهالی شهر بود را به آنها باز گرداندند!
Sorry. No data so far.