به گزارش تریبون مستضعفین سایت کلمه نامهای را منتشر کرده است که مدعی است «احمد صدر حاج سید جوادی» هفت ماه پیش (۲۸/۲/۹۰) به صورت محرمانه به رهبری ارسال کرده است.
حاج سیدجوادی که از قدیمیترین اعضای نهضت آزادی است در این نامه ضمن آشفته و بحرانی توصیف کردن اوضاع کشور، محمود احمدینژاد را مورد شدیدترین انتقادات قرار داد و مدعی شد که وی و جریان متبوعش «در راستای تاسیس یک جریان تروریستی بینالمللی مشابه القاعده و البته با گرایش شیعی به سرعت در حرکت اند» و باید هرچه سریعتر مانع تحرکات وی شد.
وزیر دادگستری دولت موقت بازرگان ضمن انتقاد از حمایتهای رهبری از رئیس جمهور، وی را «محور بحران در جامعهی ایران و عرصهی بینالمللی» نامید و اظهارات و عملکرد وی را برای « ملت و نظام جمهوری اسلامی ایران و حتی مقام رهبری و جایگاه ولایت فقیه» بیحاصل دانست.
وی با متهم کردن احمدینژاد به « زیر سوال بردن عموم دستاوردهای سالیان پیش از زعامت ایشان، نقض فراگیر و مستمر حقوق بشر، نقض آرمانهای انقلاب و اصول قانون اساسی جمهوری اسلامی، حذف یاران و مدیران بعضاً توانمند دولتی، تخریب زیرساختهای اقتصاد ملی، ویرانی صنعت کشور و فربه ساختن سرمایهداری تجاری مبتنی بر واردات بیرویه» دستگیری متهمان فتنهی ۸۸ را به دولت فعلی منتسب کرده و ضمن دشوار توصیف کردن شرایطشان از رهبری درخواست کرده که در جهت «کاهش این خسارات جبرانناپذیر» اقدام موثری کند.
حاج سید جوادی در ادامه با توهینآمیز خواندن عنوان «سران فتنه»، از آنها با عبارت «کسانی که بهترین سالهای جوانی خود را برای برپایی انقلاب و تثبیت نظام هزینه کردهاند» یاد کرد و ضمن انتساب این نامگذاری به «جریان منحرف» از رهبری درخواست کرده که در این روند تغییری ایجاد کند.
وی با اشاره به بیانیهی سال ۸۴ نهضت آزادی اشاره کرد که انتخاب احمدینژاد باعث به وجود آمدن «شکاف بزرگ و آشکاری در میان مدیران سطح بالای جمهوری اسلامی» شده است و به طور ضمنی خاطرنشان کرده است که نتیجهی حمایت از احمدینژاد «انزوای رهبری» خواهد بود.
این عضو نهضت آزادی در ادامه با اشارهی ضمنی به این که این گروه غیرقانونی به ولایت مطلقه فقیه اعتقادی ندارد خود را ملتزم به قانون اساسی و منجمله بند ولایت فقیه دانسته و ادامهی حاکمیت احمدینژاد و هوادارانش را خطری برای «کل نظام و حتی جایگاه ولایت فقیه» دانست.
وی در ادامه با تأکید بر لزوم «اجرای بدون تنازل قانون اساسی» به نقد تداوم فعالیت دادگاه انقلاب پس از گذشت سالها از شرایط انقلابی پرداخت.
مدیر مؤسسه دایرةالمعارف تشیع ضمن انتقاد از عملکرد اطرافیان رهبری که از آنها با عنوان «کارگزاران و مشاوران متملق» نام برد این رفتار را ابزاری در دست تمامیتخواهان دانست که «با اتکای به آن، منویات و منافع خویش را پیش ببرند.»
حاج سید جوادی در ادامه با در همآمیختن دادههای درست و غلط از وضع اقتصادی کشور، ضمن ترسیم فضایی آشفته و سیاه از اوضاع اقتصادی کشور با رد ضمنی مدیریت نادرست اقتصادی، وضعیت فعلی را سیاستی برای «تسلط بلامنازع دولت بر منابع عظیم مالی» خوانده است و با ظاهری خیرخواهانه به طور تلویحی احمدینژاد را پشتگرم به باندهای قدرتمندی دانسته است که به او این جرأت را میدهد که «بیپروا عمل کند و حتی در برابر دستورات مقام رهبری که روزگاری خود را متصف به پیروی از او میدانست، ایستادگی کند.»
وی ضمن نامیدن تحولات منطقه با نام «موج بیداری اسلامی» به اطلاعاتی موهوم و غیرمستند دربارهي این تحولات اشاره میکند و با نسبت دادن آنچه «شیوع خرافهگرایی» و «معرفی چهرهای از اسلام که مغایر عقل و در تضاد با حقوق ملتها است» به دولت، ادعا میکند که ملتهای انقلابی منطقه به این علت از جمهوری اسلامی رویگردان شدهاند.
حاج سید جوادی در ادامه احتمالاتی را طرح میکند که بیشتر به طنز میماند: « مشارالیه [احمدینژاد] فراتر از اهدافی نظیر راهاندازی تاسیسات انرژی هستهای صلحآمیز و تامین برق برای مردم و بلکه در راستای تاسیس یک جریان تروریستی بینالمللی مشابه القاعده و البته با گرایش شیعی به سرعت در حرکت بوده و چنانچه جلوی این قطار بیترمز به موقع گرفته نشود، بیم آن میرود که چه بسا در آیندهای نه چندان دور، مردم جهان به تکرار تهدیدات و فجایعی همتراز با جنگهای جهانی گواهی دهند.»
وی که جریان متبوعش از مشهورترین جریانهای معتقد به ملیگرایی افراطی، تکریم ایران باستان و اولویت هویت ایرانی به اسلام هستند، «ترویج مکتب ایرانی» و «چفیه انداختن به گردن کوروش» را نشانهای بر واقعبینانه دانستن نگرانی خود برشمرد.
حاج سید جوادی با نقل اظهارنظری مجعول و غیرمستند از اسفندیار رحیم مشایی، پردهی آخر ادعاهای خود را به نمایش گذاشته است و با ظاهری مشفقانه و ناصحانه، راهبرد احمدینژاد را تمرکز همهی اعتراضات مردمی بر شخص رهبری و متهم شدن ایشان دانسته است.
وی عطف شعارهای اعتراضی فتنهگران سال۸۸ را به سمت رهبری، برنامهریزی جریان حامی دولت دانسته و مدعی شده است که داستان عزل وزیر اطلاعات و سپس بازگشت وی به جایگاهش سناریویی بود تا مسئولیت همهي اقدامات «غیر مردمی» وزارت اطلاعات به دوش شخص رهبری بیافتند.
لازم به ذکر است که از سال هشتاد و چهار تا کنون، بسیاری از محافظهکارانی کهدولت مردمی احمدینژاد را خطری برای تداوم مدیریت فاسد خود میدیدند، سعی در القای این موضوع به شخص امام خامنهای و تودههای ولایتمدار داشتند که «ما دوستان و یاران واقعی رهبری هستیم» و این که احمدینژاد با نقد و کنار زدن ما قصد «تنهاسازی» و سپس «تقابل» با رهبری را دارد.
پس از خاموش شدن فتنهی ۸۸ و ناامیدی اپوزیسیون از احیای آن، معاندین نظام جمهوری اسلامی ایران و کینهتوزان دولت مردمی احمدینژاد نیز با محافظهکاران داخلی همداستان شده و سوءمدیریتها و اشتباهات بعضا استراتژیک دولت را بهانه کردند و رویکرد خود را «بزرگنمایی خطر جریان موسوم به انحرافی»، «القای این که احمدینژاد قصد تقابل با رهبری را دارد» و این دروغ که «محافظهکاران تنها یاران قابل اعتماد رهبری هستند» قرار دادند. نامهی عبدالکریم سروش و اکنون نامهی حاجسیدجوادی را در این راستا میتوان ارزیابی کرد.
محافظهکاران که اکنون ضدانقلاب هم همنوایشان شده است، با درک قدرت الهی رهبری که با حمایت تودههای مردم عینیت پیدا کرده است، تمامی تلاش خود را میکنند تا به رهبری و پیروان واقعی ایشان اینگونه وانمود کنند که «دفاع از رأی مردم و جمهوریت نظام» که با حمایت رهبر انقلاب از دولت (ضمن انتقاد و توصیه به نقد و نقدپذیری) و همچنین ایستادن ایشان در برابر فتنهی ۸۸ محقق شد، یک اشتباه راهبردی بوده است غافل از این که رابطهی «امام و امت» در گفتمان انقلاب اسلامی چیزی نیست که با شاخصهای ماکیاولیستی گفتمان «حکومت نخبگان» سنجیده شود و تحت تاثیر قرار گیرد.
Sorry. No data so far.