تجربه ۳۰ ساله انتخابات در ایران نشان دهنده اقبال گروههای مردمی به سمت آن دسته از جریانات سیاسی است که بیشتر به مطالبات اصلی مردم بپردازند.
به طور معمول جبهه متحد اصولگرایان متشکل از گروه موسوم به ۸+۷، جبهه پایداری انقلاب اسلامی در قالب جریان موسوم به سوم تیریهای سال ۸۴، اصلاح طلبان حاضر در جبهه مردم سالاری و در نهایت جبهه ایستادگی از ماهها قبل شکل گرفتهاند و نوعا با غلظت کم و زیاد هر یک مترصد گفتمانی مربوط به خود هستند.
با این حال آنچه در این برهه از گروههای سیاسی دیده میشود، معطوف شدن این گروهها به دعواهای سیاسی و متلکپرانیهای انتخاباتی در نزدیکی انتخابات است و آنچه مغفول مانده است پاسخ به اصلیترین مطالبات مردمی است که میخواهند با توجه به پرداختن گروهها به آن مطالبات رای خود را به صندوقهای رای بیاندازند.
نگاهی گذرا به سایتهای منتسب به گروههای سیاسی نشان دهنده آن است که هر یک از این گروهها قصد دارند یا دیگری را تخریب کنند و یا شبهات مطرح شده از سوی رقیب را پاسخ دهند.
آنچه که بیشتر در این سایتها خودنمایی میکند، یادداشتها، اخبار و تحلیلهایی که در نهایت آن، مواردی متوجه گروه رقیب خواهد شد.
سایتهای گروههای سیاسی غالبا با این تیتر که «آیا فلان دسته یا فلان افراد میتوانند مدعی فلان ادعا و یا فلان کار باشند» یکدیگر را تخریب میکنند.
نپرداختن گروههای سیاسی به مطالبات اصلی مردم و توجه و یا پاسخ روشن به این موارد، به نظر کلید اصلی این انتخابات باشد که هنوز این گروهها یا به آن نپرداختهاند و یا برنامه و پاسخ مناسبی برای آنها ندارند.
از آنجایی که «مشارکت حداکثری» به عنوان اصلیترین مطالبه رهبری تاکنون مطرح شده است به نظر میرسد سرگرم شدن گروهها به تخریب یک دیگر، تنها این مطالبه را مورد خدشه قرار داده است.
توجه به المانهای گفتمان انقلاب اسلامی یعنی توجه به نقش مردم، لزوم پاسخ گو بودن مسئولان، تمرکز بر عدالت خواهی و عدالت طلبی، اعتقاد به کارآمدی اسلام و اعتقاد به جنگ فرهنگی، توجه ویژه به مسئله معیشت مردم و وضعیت اقتصادی از جمله مواردی است که در برنامههای گروههای سیاسی دیده نمیشود.
در واقع میتوان گفت در انتخاباتها مسئله اصلی در لایههای کف جامعه شکل میگیرد و مسئله مردم هیچگاه «وحدت» و «تکثر» و امثالهم نبوده است. کمی که به عقب برگردیم خواهیم یافت که آرایی که در در سبد محمد خاتمی ریخته شد ماحصل شیب قابل ملاحظهای بود که در دوران موسوم به سازندگی سبک زندگی مردم را تغییر میداد. این وجه قابل لمس تا جائی محسوس است که حتی در خاطرات سن و سالدارهای هر خانوادهٔ ایرانی نیز چشمک میزند چه آنکه تغییر معنای «لیبرالی بودن» و «غیرانقلابی بودن» از «فحش» به «ارزش طبقاتی» و بیگانه شدن مردم با این فرهنگ در همین ایام نهادینه شد.
گوی برد در انتخابات سال ۷۶ را جریانی نصیب خویش کرد که خودشان میگفتند برای حضور حداقلی به انتخابات آمده بودند، اما افت گفتمان عدالت خواهی و مطالبات فرهنگی و نارضایتی جامعه از وضع موجود، اقبال مردمی را به سمتی سوق داد که گفتمان دومی را در ضدیت با وضع موجود ترویج میکرد. اصلاح طلبانی که با تابلوی «ما هم هستیم» آمده بودند، توانستند بر وحدت «حداکثری» و «بیسابقه» جریان راست غلبه کنند چه اینکه کاندیدای جریان راست نماد ابقای وضع موجود شناخته شده بود و میز وحدت این جریان به شدت با کف جامعه بیگانه ساخته بود.
دور دوم انتخابات سال ۸۴ نیز در حالی که آیتالله جوادی آملی تا حتی نیکی کریمی از هاشمی رفسنجانی حمایت میکرد اما کاندیدای مقابلی رای آورد که خوشبینترین چهرههای سیاسی نیز به رای آوری وی در این دوره باور نداشتند و اجماع جمعی سیاسیون بر وی کانونی نمیشد.
در انتخاباتها توجه مردم به گروهی است که برای اصلیترین مطالبات مردم برنامه داشته باشد؛ در انتخابات ۹۰ نیز وضع به همین صورت پیش میرود، سیاسیون در فضای توهم آلود خود، تنها دیگری را متهم میکنند که «چرا ما را تخریب میکنید؟»، «چرا…؟!» و دریغ از صحبت و ارائه برنامه برای حل مشکلات مردم.
در سازوکارهای سیاسی شکل گرفته آنچه مظلومانه ذبح شده است، نادیده گرفتنهای ظرفیتهای ایجابی است. ظرفیتهایی مثل قانون دانی، ساده زیستی، مردمی بودن، کاردان بودن، کارآمد و کلان نگر بودن در کجای جمع این چند نفر لحاظ شده است جز اینکه تنها بر ظرفیتهای سلبی افراد با لفظ «مرزبندی» تاکید میشود؟!
چرا کسی به این سوالها پاسخ نمیدهد که چه برنامهای برای مبارزه با فقر و فساد و تبعیض دارد؟ چرا کسی پاسخ نمیدهد که چه راهکاری برای مقابله با نفوذ کانونهای قدرت و ثروت در مجلس دارد؟ چرا گروههای سیاسی و سایتهای منتسب به آنها، پاسخ نمیدهد که برای ساختن مجلس پابرهنهها چه سازوکاری را در نظر گرفته است؟ اکنون که وضعیت کشور به گونهای است که تلاش میشود آشفتگی اقتصادی با تحریمهای گوناگون، به مشارکت در انتخابات لطمه وارد سازد، کدام گروه سیاسی برای برون رفت از چنین وضعیتی سخن میگوید و طرح و برنامه خود را مطرح میکند؟ آیا جز این است که پاسخ روشن به این مطالبات امیدواری مردم به کشور و جامعه را افزایش میدهد و بر شور و نشاط سیاسی میافزاید؟
Sorry. No data so far.