ظهر امرز در حالی فیلم سینمایی «گشت ارشاد» در کاخ جشنواره به نمایش درآمد که تقریبا تمام ظرفیت سالن اصلی همایشها برای تماشای این فیلم پر شده بود و حتی برخی از مخاطبان به علت کمبود ظرفیت مجبور شدند ایستاده به تماشای فیلم بنشینند.
اغلب گمان می بردند ساخته تازه سعید سهیلی حداقل به لحاظ خط داستانی هم که شده از جمله کمدیهای متفاوت امسال است، اما هر چه از طول فیلم میگذشت متوجه می شدیم نه خط داستانی اثر، متفاوت است نه به لحاظ ساختاری سهیلی کار تازه ای ارائه داده، بدبختانه بازیهای بازیگرانی مانند حمید فرخ نژاد هم بر مدار کلیشه هایی که پیش از این در کمدیهایی نظیر «آتشکار» و «دموکراسی تو روز روشن» دیده بودیم پیش میرود.
داستان فیلم همان طور که از عنوانش برمی آید درباره گروهی جوان لمپن است که قصد دارند با جا زدن خود به عنوان مامور، به اخاذی از دختران و پسران جوانی بپردازند که در کوچه و خیابان گشت می زنند. این خط داستانی تقریبا حدود سه ربع ابتدایی فیلم را به خود اختصاص داده و بعد از آن داستان عاشقانه ای را شاهدیم که مابین کاراکتر اصلی فیلم «عباس» با دختر همسایه به وجود می آید. داستانی که به شدت به کلیشه های فیلمفارسی شبیه است. پایان بندی فیلم هم دوئلی است که مابین عباس و شخصیتی دیگر که قصد اخاذی از معشوقه وی را دارد، صورت میگیرد. دوئلی به شدت مضحک که کاریکاتوری است از رویارویی «قیصر» با برادران آب منگل!
شاید اگر این لحن روایی کند و خسته کننده از کارگردانی جوان بود می شد امیدوار بود که در کارهای آینده اثری شسته رفته تر را از این کارگردان به چشم ببینیم اما متاسفانه سعید سهیلی کارگردانی است که در نوع خود اثری مانند «چارچنگولی» را خلق کرده که هرچند مایه های کمیک آن کمی به ابتذال پهلو میزد اما حداقل لحن روایی آن بهتر از این فیلم بود.
با ساخت کمدیهایی مانند «سن پطرزبورگ» و «ورود آقایان ممنوع» سطح انتظار مخاطب ایرانی بالاتر از آن رفته که بتوان آن را با جوکهای سخیف و مبتذلی که بناست افراطهای برخورد با جوانان را به سخره بگیرد، راضی کرد. باید طرحی نو در انداخت و متاسفانه «گشت ارشاد» هیچ طرح نویی ندارد و در آن همه چیز بر مداری از اتفاقات تکراری پیش میرود.
Sorry. No data so far.