اتحادیه اروپا روز دوشنبه، دوم بهمن سال جاری علاوه بر خرید نفت ایران بانک مرکزی جمهوری اسلامی ایران را مورد تحریم قرار داد. پیش از این نیز ایالات متحده آمریکا به تحریم بانک مرکزی ایران پرداخته بود. در این مطلب که از یک گفتگوی مفصل با دکتر سید محمد حسین عادلی ، رئیس اسبق بانک مرکزی و سفیر سابق ایران در انگلستان استخراج شده به نکاتی در ارتباط با تحریم ها پرداخته شده است.
ادبیات تحریم
آنچه که امروز به عنوان تحریمهای اقتصادی شناخته میشود در قرن ۱۷ و ۱۸ میلادی به عنوان جنگ تجاری مطرح بود. جنگ تجاری برای تفوق اقتصادی و سلطه بر دیگران. آخرین سری جنگهای تجاری یا تحریم نیز در اوایل قرن بیستم یعنی از اواسط جنگ جهانی اول تا نزدیک جنگ دوم جهانی صورت گرفت. پس از آن دنیا خود را متمدن یافت و کشورهای جهان توافق کردند که از جنگ تجاری بپرهیزند. استدلال این کار نیز این بود که هرگونه تحریم تجاری موجب محدودیت در آزادی تجارت میشود و چون آزادی تجارت به نفع همه است لذا جنگ تجاری و محدود شدن تجارت درنهایت باعث کاهش نسبی رفاه کشورها میگردد. بنابراین با شعار آزادی تجارت بین المللی سازمان آنکتاد [۱] به وجود آمد. علت اینکه در اقتصاد دنیا اعتقاد راسخ بر این است که تجارت بین المللی آزاد موجب رشد اقتصادی میشود این است که بر اساس نظریه مزیت نسبی وکه بعدها مزیت رقابتی به آن افزوده شد تجارت آزاد باعث میشود که هر کشوری که وضعیت بهتری برای تولید کالای مشخصی دارد بر تولید آن سرمایه گذاری کند و نگرانی از دستیابی به کالاهای دیگر نداشته باشد. در واقع ریشه کنار گذاشتن جنگ اقتصادی تاکید بر بحث مزیت نسبی و مزیت رقابتی کشورها و رشد وضعیت اقتصادی جهان بوده است.
با این حال این به این معنا نیست که کشورها به طور کلی ابزار اقتصادی را برای منازعات خود کنار گذاشتهاند. امروزه تحریم معمولا برای اهداف تجاری و حد اکثر رسانیدن سود و منافع و قدرت اقتصادی صورت میگیرد. یعنی یک کشور برای اینکه امتیاز تجاری از طرف مقابل بگیرد به ابزار تحریم توسل میجوید. به این مسئله در سازمان تجارت جهانی نیز اشره شده است. چون پایه اصلی این سازمان بر آزادی تجارت بنیان گذاشته شده لذا هر اقدامی که باعث محدودیت تجارت شود مذموم و محکوم است. اگر یک کشور، کشور دیگری را تحریم کند دیگری میتواند بر علیه تحریم کننده شکایت کند. در این مواقع دو کشور در کمیتهای مشخص در این سازمان به گفتگو میپردازند و سعی میکنند اختلافات خود را حل و فصل کنند. البته موضوع با این سادگی حل نمیشود و یک جریان پنهان جنگ تجاری همچنان وجود دارد.
اما نوع دیگری از تحریمهای تجاری وجود دارند که برای اهداف سیاسی و به تعبیری برای تغییر رفتار سیاسی طرف مقابل وضع میشوند. در ادبیات تحریم به چنین تحریمی استفاده از زور قبل از جنگ [۲] میگویند. معمولا در این رابطه از نظریه «نردبان تشدید» [۳] که توسط «هرمن کان» [۴] استراتژیست آمریکایی دوران جنگ سرد مطرح شده، استفاده میشود. یعنی اعمال تحریمهای تجاری سخت یکی از پس از دیگری از مراحلی است که در منازعه رو به افزایش دو کشور قبل از جنگ طی میشود. هدف این کار این است که هزینههای کشور تحریم شونده افزایش یابد و این کشور به لحاظ اقتصادی دچار فرسایش شود که اگر منازعه دو کشور به رویارویی نظامی منجر شد، آن کشور به طور ضعیف تری وارد جنگ شود و هزینههای جنگ کاهش یابد.
مصونیت بانک مرکزی
بانک مرکزی از ابتدا که در دنیا به وجود آمد به عنوان یک ارگان دولتی به وجود نیامد. از آنجا که وظیفه بانک مرکزی این بود که به اصطلاح به چاپ پول اقدام کند و تعادلی در اقتصاد به وجود بیاورد از سوی دولتها شکل نگرفت. به عبارت دیگر اولین بانک مرکزی در دنیا از سوی شخص خصوصی بوجود آمد. بانک مرکزی انگلستان که دومین بانک مرکزی جهان بود نیز توسط یک شخص خصوصی تاسیس شد. به همین دلیل بانکهای مرکزی در دنیا اگرچه که سازمان دولتی محسوب میشوند ولی از نظر بین المللی به عنوان سازمان عمومی متعلق به مردم تلقی میشود.
به همین علت برای بانک مرکزی در جهان نوعی از مصونیت قائل میشوند. اصل مصونیت بانکهای مرکزی [۵] در برابر دعاوی مختلف اصلی مورد اتفاق نظر همگان است. هر از مدتی که مسئلهای در ارتباط با یک بانک مرکزی رخ میدهد بلافاصله همه به مصونیت این بانک اذعان میکنند. دو تئوری در این ارتباط وجود دارد. یکی تئوری مصونیت مطلق [۶] بانکهای مرکزی است که معتقد است بانک مرکزی از هر جهت مصونتی دارد، چرا که به ملتها ارتباط دارد. تئوری دوم بر مصونیت محدود [۷] بانکهای مرکزی تاکید دارد و معتقد است که این مصونیت باید بر اساس کارکردهای بانک مرکزی مورد توجه قرار گیرد. هر دو این نظرات در موارد مختلف مورد استناد قرار گرفتهاند.
ایالات متحده دارای قویترین قانون مصونیت بانک مرکزی است. قانون فیسا [۸] مصونیت جدی را برای بانک مرکزی قائل میشود. مصونیت بانک مرکزی در آمریکا نه تنها برای بانک مرکزی این کشور مطرح است بلکه بانکهای مرکزی کشورهای دیگر را هم در بر میگیرد. یعنی دعاوی و پروندههایی که علیه بانکهای مرکزی کشورهای دیگر در این کشور مطرح میشود و یا مواردی که تقاضای مسدود شدن قسمتی از داراییهای یک بانک مرکزی خارجی مطرح میشود، بحث مصونیت بانک مرکزی مطرح میشود. آخرین نمونه از این دست مباحث در تابستان گذشته مطرح شد که به پرونده بانک مرکزی آرژانتین مربوط میشد. از آنجا که آرژانتین اوراق قرضه منتشر کرده بود و نتوانسته بود پول این اوراق قرضه را برگرداند کسانی که دارای این اوراق قرضه بودند در آمریکا علیه بانک مرکزی آرژانتین شکایت کردند که با توجه به اینکه این بانک مرکزی نمیتواند اوراق قرضه فروخته شده را خریداری کند، صد میلیون دلار دارایی این بانک در آمریکا مسدود شود. هرچند مدعیان توانستند در دادگاه اول و دوم پیروز شوند ولی در نهایت دادگاه عالی آمریکا رای بر مصونیت بانک مرکزی آرژانتین صادر کرد.
بنابراین بانکهای مرکزی در جهان از مصونیت برخوردار هستند و برخورد با آن به سادگی امکان پذیر نیست.
کارکردهای بانک مرکزی
بانکهای مرکزی به طور کلی چهار یا پنج کارکرد دارند که در اینجا مورد اشاره قرار میگیرند. برخی بانکهای مرکزی همانند بانک مرکزی جمهوری اسلامی ایران هر پنج کارکرد دارند و برخی دیگر فقط چهار کارکرد اول را دارا هستند.
اولین کارکرد بانک مرکزی اعمال سیاستهای پولی است. در واقع اولین کارکرد بانک مرکزی این است که به انتشار پول ملی اقدام میکند و ارزش پول ملی را حفظ میکند. ارزش پول از طریق ایجاد پایه پولی صورت میگیرد. پایه پولی به این معنا است که از طریق فروش نفت یا طرق دیگر ارز به دست میآید و این ارزرا به ریال تبدیل میشود. در واقع بانک مرکزی این ارز را پشتوانه ریال میکند که میتواند ریال لازم منتشر کند در حالی که اگر این رابطه قطع شود ریال بدون پشتوانه میماند و تورم سه و حتی چهار رقمی میشود.
دومین کارکرد بانک مرکزی تنظیم سیاست ارزی است. تنظیم سیاست ارزی عمدتا از طریق اقدامی که آن را عملیات بازار آزاد [۹] مینامند انجام میشود.. این کارکرد دقیقا کاری است که در حال حاضر بانک مرکزی جمهوری اسلامی در هفتههای اخیر در حال انجام آن بوده است. یعنی در بازار آزاد ارز دخالت میکند و ارز میفرشد تا قیمت آن را متعادل نگه دارد.
در ارتباط با این دو کارکرد، همه بانکهای مرکزی دنیا جمع شدهاند صندوقی درست کردهاند به نام صندوق بین المللی پول [۱۰] که در واقع مرکز بانکهای مرکزی دنیا است. مهمترین کارکرد این صندوق این است که هر بانک مرکزی در جهان هم ارز و هم پول ملی خود را در اختیار آن قرار میدهد و از همین رو در دخالت هائی که صندوق بین المللی پول در بازار بین المللی میکند از این طریق، البته به سهم خود، شرکت میکند. سهم ایران صندوق و در بازار آزاد جهانی ۱. ۶۶ درصد است. برخی بانکهای مرکزی دیگر کشورها سهم بیشتری دارند و برخی کمتر. بنابراین همه بانکهای مرکزی سهامدار این صندوق هستند. از این روست که میگویند بانکهای مرکزی باید مصونیت داشته باشند چرا که اینها شرکای حفظ تعادل پولی جهانی به شمار میایند لا اقل از نظر تئوریک..
سومین کارکرد بانک مرکزی مدیریت ذخایراست. یعنی بانک مرکزی به نگهداری کلیه ذخایر ارزی و طلای کشور میپردازد و این ذخایر را مدیریت میکند.
چهارمین کارکرد بانک مرکزی به فعالیتهای تجاری [۱۱] مربوط است. یعنی برای واردات کالاهای اساسی و حساس به گشایش اعتبار اسنادی یا ال. سی. [۱۲] اقدام میکند.
پنجمین کارکرد بانک مرکزی که در کشور ما اختصاصی است و در بسیاری از کشورها این کارکرد وجود ندارد به اختصاص درآمد نفتی مربوط میشودکه قبلا به طور مستقیم و الان به صورت غیر مستقیم انجام میشود.
کارکردها و مسئله مصونیت
چنانچه اشاره شد بانک مرکزی در جهان دارای مصونیت است اما در مصونیت بحثی هست که اگر بانک مرکزی کارکرد تجاری داشته باشد مصونیت آن در آن بخش قابل نقض است. چرا که کار تجاری مربوط به عموم مردم نیست. برخی تفاسیر درآمد نفتی ما را هم جزو این فعالیتهای تجاری قرار میدهند. اما دارایی بانک مرکزی که مربوط به خود بانک مرکزی است نباید مورد تعرض قرار بگیرد و مصونیت دارد چرا که به عموم مردم است.
اهداف و آثار تحریم بانک مرکزی
اولین اثر تحریمها مسدود کردن دارایی بانک مرکزی بوده است. کما اینکه اطلاع داریم که اولین جایی که بانک مرکزی ما را تحریم کرده انگلیس است و داراییهای بانک مرکزی را مسدود کرده است. این مسئله به شمول سپردههای بانک مرکزی در نزد بانکهای خارجی نیز هست. بنابراین داراییهای ما در انواع و اقسام حسابها در بانکهای ایرانی و یا نزد بانکهای دیگری مسدود میشود. چرا که در هر موسسه مالی باشد چون نهایتا به بانک مرکزی مربوط است مشمول تحریمها قرار میگیرد. البته طبق اعلام بانک مرکزی خودمان ما در زمان تحریم منابعی متعلق به بانک مرکزی در انگلیس نداشتیم. همین مطلب را در مورد اتحادیه اروپا نیز اعلام کردهاند.
اثر دیگر تحریم بانک مرکزی احتمال اختلال در سیاستهای پولی ما است. درست است که میتوانیم بدون پشتوانه و بدون اینکه دلار و ارز مربوطه را داشته باشیم به انتشار پول اقدام کنیم اما ریسک چنین کاری بسیار بالا است. یعنی چاپ اسکناس بدون پشتوانه کافی میتواند فجایعی در اقتصاد به بار بیاورد. احتمال اختلال در سیاست ارزی نتیجه دیگر تحریم بانک مرکزی میتواند باشد. چرا که در این شرایط بانک مرکزی دلار یا ارز کافی برای اینکه در بازار دخالت کند تا ارزش پول ملی را حفظ کند در اختیار ندارد.
آخرین نتیجه تحریم بانک مرکزی که به لحاظ اهمیت در مرتبه اول قرار دارد بلوک شدن درآمد نفت ایران است. بزرگترین بخش درآمد یک کشور صادر کننده نفت ناشی از نفت است که با تحریم بانک مرکزی در واقع درآمد نفت به نوعی مسدود میشود. جالب است که آنها بیش از آنکه به تحریم نفت بپردازند به تحریم بانک مرکزی همت گماردهاند. چرا که تحریم بانک مرکزی برخلاف تحریم نفت میتواند ضرر کمتری به بازار نفت وارد بیاورد در حالیکه صادر کننده نفت را دچار مشکل میکند. بنابراین با فشارهای بانکی و مالی و تحریم بانک مرکزی معاملات نفتی را به سوی مبادله تهاتری نفت سوق میدهند. این موجب میشود که نفت ایران به طور کامل از بازار نفت حذف نشود و بنابراین شوکی به بازار نفت وارد نشود و در نتیجه قیمت نفت بالا نرود و یا کمتر دچار شوک شود. در حالیکه فرشنده نفت با مشکل میتواند از پول نفت خود را دریافت کند. به نظر میرسد هدف اصلی غرب از تحریم بانک مرکزی همین مسدود کردن درآمد نفت است.
سخن آخر
بنابرآنچه گفته شد به نظر میرسد هدف غرب از تحریم بانک مرکزی ایران، ایجاد کردن شرایطی برای محروم کردن فروشنده نفت از منافع حاصل از آن است و یا بهتر بگوئیم هزینههای آن را بالا ببرد و چون خود آمریکا معاملاتی با ایران ندارد لذا به تحریمهای فرامرزی روی آوردهاند یعنی نه تنها بانکهای خود را از تعامل با ایران منع میکنند بلکه اعلام کردهاند که هر بانکی که با ایران تعاملات بانکی و نفتی داشته باشد مورد تحریم قرار میدهند. در دهه ۹۰ تحریمهای داماتو که از سوی آمریکا وضع شد، تحریمهای فرامرزی محسوب میشدند، اما در آن زمان هیچ کشوری با آمریکا همراهی نکرد و عملا این تحریمهای فرامرزی اجرا نشد. ولی در حال حاضر دیده میشود که با این تحریمها همراهی صورت میگیرد.
آنچه در مورد این تحریمها مهم است این است که گرچه راههای گریز در امور تجاری وجود دارد ولی فشار و هزینهها از این طریق بیشتر میشود. نکته دیگر اینکه اینکه کشورهای دیگر را هم به این سو سوق میدهد تا بانکهای ما را عملا تحریم کنند. گرچه به نظر میرسد که این کارها به این سادگیها هم قابل اجرا نیست.
با این وجود به دلیل مصونیت بانک مرکزی و عمومی بودن این بانک بسیاری از کشورهای جهان تمایل چندانی برای تحریم بانک مرکزی ندارد مگر اینکه ما آنها را به این سو سوق دهیم. برخی اقدامات تحریک آمیز ممکن است دیگر کشورها را به همراهی با این تحریمها ترغیب کند. باید دیپلماسی کارآمد و فعالی را تدوین و اجرا کرد تا دیگر کشورها به این سمت حرکت نکنند چرا که بسیاری از کشورهای دیگر جهان علاقهای به این کار ندارند و به دنبال منافع ملی خود هستند.
Sorry. No data so far.