«محمد کاظم آذین»، ایرانی مقیم آمریکا و عضو «کمپین همبستگی با ایران» (SI) که در سازماندهی مرکزی تظاهرات گسترده روز ۴ فوریه در شهرهای مختلف ایالات متحده آمریکا مشارکت داشته است، با انتشار یادداشتی به تشریح دلایل انزوای سبزهای یک درصدی در روز همراهی جنبش ۹۹ درصد آمریکا با ایران پرداخت.
متن کامل این یادداشت در ادامه آمده است:
به دلیل نفوذ صهیونیستهای امپریالیست در اقتصاد و سیاستگذاریهای استراتژیک در ایالات متحده آمریکا، دشمنی با ایران و انقلاب اسلامی در این کشور جایگاه ویژهای دارد. این پروژه ضد ایرانی، بیش از سی سال است که با پیگیری و میلیونها دلار هزینه از جانب اقلیت یک درصدی سرمایهداران امپریالیست- صهیونیست، چه «دموکرات» و چه «جمهوریخواه»، دنبال شده و با تسلط بر رسانههای خبری به مردم آمریکا و جهان القاء شده است.
ملت بزرگ ایران برای مقابله با این توطئهها و جنایات هزینههای بزرگی پرداخت کرده است. صدها هزار شهید و جانباز و معلول بجا مانده از جنگ و ترور بیش از شانزده هزار وهفتصد تن از شهروندان و مسوولین، از پائینترین درجات حکومتی تا سطح ریاست جمهوری، آمار تکان دهندهای است که باید بدان کمی اندیشید تا به ابعاد دشمنی با این ملت و انقلاب اسلامی ایران از جانب امپریالیستهای صهیونیست پی برد.
گزاف نیست اگر ادعا کنیم که تسلط بر افکار عمومی تودههای جهان و آمریکا با تمام انقلابات اطلاعاتی و «آزادی» تبادل اطلاعات، کماکان در دست امپریالیستهای صهیونیست قرار دارد. تاثیرات فرهنگی-روانی چنان جدی است که تنها تغییر توازن قوای بین المللی به نفع ۹۹ درصد به ویژه لگدمال شدهترین بخش مردم، خواهد توانست این تسلط را برچیند.
آنچه در طی انتخابات دهم ریاست جمهوری تحت عنوان «فتنه سبز» در ایران اتفاق افتاد یکی از خطرناکترین پروژههای این اقلیت ۹۹ درصدی بود که هدفش براندازی جمهوری اسلامی بود. این اقدام با اتکا بر همین تسلط بر افکار عمومی جهان و حتی تاثیرگذاری بر افکار بخشی از مردم ایران و البته خیانت و بیبصیرتی بخشی از نخبگان، میرفت تا صدمات جبران ناپذیر به انقلاب ایران وارد سازد.
به اعتقاد بنده، بدون هدایت مقام رهبری، بصیرت، صبر و عملکرد مثبت و با حوصله آکثریت قاطع ملت و ماموران انتظامی، انقلاب ایران قادر نبود از این آزمون پیروزمند بیرون بیاید.
یک امر مسلم و پذیرفته شده است که هیچ دولت، حکومت و ملتی نیست که حتی بدون دشمنی امپریالیستهای صهیونیست و وجود بهترین شرایط، کمبود نداشته باشد، چه برسد به کشوری مانند ایران که با چنین ابعادی از دشمنی از جانب نطام امپریالیستی-صهیونیستی روبرو بوده است.
در جریان فتنه سبز، اگر چه دشمنان و خائنین به انقلاب آب را گلآلود کردند تا به نفع یک درصد ماهی بگیرند، ولی اکثریت قاطع ملت – حتی آنان که برای مدت کوتاهی گیج شده بودند – از دشمنان و خائنین جدا شدند و بالاخره در روز تاریخی «نهم دی»، این فتنه خاتمه یافت و صف ملت و دشمنان ملت بهتر و بهتر از یکدیگر جدا شد.
نکته جالب توجه این است که خائنین به ملت به مرکز هدایت کننده خود، یعنی دامان اقلیت یک درصدی، پناهنده شدند تا حیات خود را با تکیه بر زر و زور برای مدتی ادامه دهند.
در جنبش ضد جنگ در غرب و به ویژه آمریکای شمالی نیز بدون شک با وجودی که عدهای تحت تاثیر حربه صهیونیستی «دموکراسیخواهی» هنوز کوشش دارند جای ظالم و مظلوم را مساوی یا مخدوش جلوه دهند، روند عمومی در جهت وحدت هر چه بیشتر نیروهای صلح طلب علیه اقلیت یک درصدی و دفاع از ایران است.
شکست جریان فتنه در ایران باعث شد که اوباما، این امپریالیست دموکرات-صهیونیست، به همان حربههایی توسل جوید که بوش مدتها دنبال کرده بود. این واقعیت، جنبش ضد جنگ را در دفاع از ایران هر چه بیشتر متحد و کمک کرد تا این جنبش خود از تبلیغات «دموکراسیخواهی» کودکانه جدا کند و در دفاع از ملت قهرمان ایران یک پارچهتر از گذشته بپا خیزد.
اعتراض جهانیای که با خواست «نه به جنگ»، «نه به تحریم»، «نه به مداخله در امور داخلی ایران» و «نه به ترور ملت ایران» در کمتر از دو هفته در بیش از ۷۹ شهر در آمریکا و تعدادی از کشورهای جهان شکل گرفت، نشان دهنده چنین روندی است.
مرکز شکل گیری این ائتلاف در نیویورک بود و نمایندگان ایرانی «کمپین همبستگی با ایران» در جلسات رهبری تظاهرات شرکت داشتند. در همان جلسات شعار مرکزی فوقالذکر تعیین شد و نمایندگان نظری جنبش سبز، مستقل از درجه وابستگیشان به محافل یک درصدی، از ائتلاف بیرون رفتند و طبق اخبار موثق توطئه خود را خارج از ائتلاف برای مصادره این تظاهرات با تکیه به منابع مالی دشمنان ایران آغاز کردند.
تا آنجا که بنده اطلاع دارم آنها نیویورک را به عنوان مرکز اصلی برای این مصادره تعیین کرده و با تعداد زیادی پوسترها و پرچمهای بیشباهت به اکثریت ۹۹ درصدی شرکتکننده در تظاهرات و اغفال تعدادی (حدود ۲۰ نفر) فرزندان جوان ایرانیان مقیم آمریکا، از شهرهای مختلف با رنگ سبز به تظاهرات پیوستند.
آنها که ظاهرا مخالفت خود را با جنگ اعلام میکردند دانسته یا نادانسته به وسیله کسانی هدایت میشدند که هدفشان در اساس ضربه به ایران بود و تصمیم داشتند این هدف را با ادغام شعار ورشکسته «دموکراسیخواهی در ایران» با شعار ضد جنگ به پیش ببرند. از آنجا که آنها دست به یک اقدام دیکتاتورمنشانه و توطئهگرانه زده بودند، به سرعت از جانب رهبری تظاهرات طرد شدند و با شعارهای اکثریت قاطع شرکت کنندگان در دفاع بدون قید و شرط ایران مواجه شدند و در انزوا قرار گرفتند.
نیروهای ضد جنگ در آمریکا تظاهرات ۴ فوریه را یک پیروزی بزرگ ارزیابی میکند و رهبران این جنبش بارها اعلام کردهاند که علت این پیروزی مقاومت ملت قهرمان ایران بوده که در عین حال خدمتی است به دیگر ملل تحت ستم و تحت سلطه جهان به ویژه مردم مسلمان خاورمیانه.
Sorry. No data so far.