به گزارش تریبون مستضعفین محمدحسین نیرومند در آخرین یادداشت سایت شخصیاش به نقد عملکرد حوزه هنری سازمان تبلیغات اسلامی پرداخت.
وی با اشاره به سخنی از رئيس سازمان تبلیغات اسلامی (که حوزه هنری زیر مجموعه آن است) مبنی بر این که نمیتوان در هزینه کردن بیتالمال سعی و خطا کرد، ضمن بررسی عملکرد حوزه هنری در تولید محصولات سینمایی مدعی شده است «چیزی به نام مدیریت فرهنگی در تولیدات سینمایی حوزه هنری وجود ندارد»
گرچه شاید نقد نیرومند به آثار ارزشمندی همچون «یه حبه قند» و «زادبوم» چندان وارد نباشد و زیر سؤال بردن مضامین هنری و انقلابی قدرتمندی مانند داستان فیلم «سیزده پنجاه ونه» تنگنظرانه باشد ولی نقد رویکرد سرگردان هنری در نهادهایی مانند حوزه هنری سازمان تبلیغات اسلامی چندان قابل انکار نیست.
محمد حسین نیرومند کاریکاتوریست و روزنامهنگار که مدتهاست در حوزه هنری سازمان تبلیغات اسلامی به مشاوره و کارهای دیگر میپردازد.
متن کامل یادداشت وی در ادامه میآید:
اخیرا رئیس محترم سازمان تبلیغات اسلامی گفته اند: «آزمون و خطا در بحث بیت المال جایی ندارد. ما باید به مباحث نظارتی تن دهیم.» حجت الاسلام دکتر خاموشی در ادامه می افزاید:« نظارت برای مدیری که امکانات زیادی در اختیار دارد لازم است و این برای خود مدیر مطلوب و ضروری است.» نگارنده مدتی است مترصد فرصتی است تا درباره وضعیت تولید فیلم در حوزه هنری مرقومه ای داشته باشد اما بهانه ای برای این منظور فراهم نبوده است، خوشبختانه رئیس محترم سازمان تبلیغات اسلامی با بیان مطلب پیش گفته این جسارت را به نگارنده دادند تا برمبنای دو پاراگراف نقل قول شده از ایشان مطالبی را که در پی آمده است، بنگارد.
قبل از ورود به بحث باید به دو نکته اشاره شود. نخست این که امید است منظور ایشان از نظارت بر مدیران این باشد که بحث نظارت تنها به دستگاه های نظارتی ختم نمی شود بلکه می تواند دامنه ی گسترده تری یافته و نظارت رسانه ها و اصحاب فرهنگ را نیز شامل شود. بر این اساس خوانندگان محترم، متن حاضر را نوعی نظارت رسانه ای جهت ارزیابی عملکرد سازمان تبلیغات اسلامی در حوزه سینما تلقی نمایند.
دوم این که اگر قرار باشد ارزیابی درستی از فعالیت ایشان ارائه شود لاجرم باید ملاک های لازم برای این ارزیابی را در اختیار داشته باشیم. آقای خاموشی ملاک بسیار ارزشمندی را برای ارزیابی فعالیت مدیران کشور ارائه می نمایند پس این اجازه را خواهیم داشت تا جمله حکیمانه« آزمون و خطا در بحث بیت المال جایی ندارد» را به عنوان محکی برای عملکرد آقای دکتر خاموشی به کار گیریم. اما نباید تنها به این محک ارزیابی اکتفا نمود از این رو نظر مقام معظم رهبری را در ارتباط با حوزه هنری سازمان تبلیغات اسلامی به عنوان ملاکی دیگر مورد توجه قرار می دهیم. معظم له می فرمایند:« حوزه هنري بايد به عنوان يک پايگاه هميشه حزب اللهي بماند و در کار نفوذ ارزشها و معارف ديني در بدنه هنر از همه جلوتر باشد.»
قبل از ورود به بحث اصلی لازم است به نکته ی مهمی اشاره شود. با توجه به شناختی که از تولید فیلم در حوزه هنری دارم به جرات می توان گفت تقریبا همه فیلم های حوزه هنری با حمایت و موافقت ایشان تولید می شود، از این رو موفقیت یا عدم موفقیت تولید فیلم در حوزه هنری بیش از هرکس دیگری متوجه آقای خاموشی خواهد بود. به عبارتی کارنامه تولید فیلم در حوزه هنری کارنامه رئیس سازمان تبلیغات اسلامی نیز هست.
به دستور رئیس محترم سازمان تبلیغات اسلامی معاونت سینمایی حوزه هنری موظف می شود تا برای سی امین سالگرد انقلاب اسلامی فیلم «زادبوم» را به کارگردانی آقای ابوالحسن داودی حمایت نماید. این فیلم با سرمایه گذاری حوزه هنری و مشارکت تهیه کننده فیلم در سال 1387 تولید می شود. فیلمی که قرار است در پاسداشت سی امین سالگرد انقلاب شکوهمند اسلامی تولید شود، فیلمی از کار در می آید که هرگز امکان اکران عمومی در سینماهای کشور پیدا نمی کند! فیلمی که با سرمایه گذاری یک نهاد انقلابی ساخته شده است، توسط شورای پروانه نمایش وزارت فرهنگ و ارشاد سلامی دچار ممیزی اساسی می شود! قبلا نیز فیلم سینمای تولید شده در حوزه هنری به نام «زمان می ایستد» به کارگردانی علیرضا امینی توقیف شده بود و هرگز امکان پخش نیافت!
فیلم «پرچم های قلعه کاوه» جزء آخرین ساخته های محمد نوری زاد است. تولید این فیلم در سال 1386 برای حوزه هنری بیش از یک میلیارد و دویست میلیون تومان آب می خورد! فیلمی که سقف فروش اکران سینمایی اش به ده میلیون تومان هم نمی رسد! محمد نوری زاد آن روز، شاید نوری زاد امروز نباشد اما بی تردید او آن روز هم هنرمندی نبود که حوزه هنری این مبلغ هنگفت را برای ساخت فیلمش هزینه کند. به نظر می رسد عدم شناخت از توانایی هنری نوری زاد توسط رئیس سازمان تبلیغات اسلامی و یا شاید هم، تئوری معروف نوری زاد در مواجهه با مدیران فرهنگی کشور که «توهین کن، بترسان و سرمایه کارت را جور کن» منجر به تولید این فیلم شده باشد!
چند ماه پس از فتنه سال 88 جمع کثیری ازهنرمندان و سینماگران در نشستی خدمت مقام معظم رهبری حضور بهم می رسانند. در این نشست مجید مجیدی از وضعیت کنونی کشور لب به گلایه می گشاید و چنین می گوید: «به خاطر اينکه از ريشه ها جدا شديم، تهي شديم ريشه هايي که متعلق به ائمه معصومين است … روز به روز از معنويت فاصله گرفتيم، به شعارزدگي محض رسيديم، در آن دوران زيبا ما اينجوري نبوديم.» در پاسخ به این هنرمند، مقام معظم رهبری فرمودند:«من اين حرفها را قبلا هم از ايشان شنيده بودم و اشک ايشان را که از خلوص بود ديده بودم… آن روزي که روزهاي دفاع مقدس بود همان روزها هم همين جور دعواها بود، خيال نکنيد نبود، به حافظه مراجعه کنيد، اين دعواها بود. خودم جبهه بودم وگاهي از تهران مي آمدند نکاتي را مي گفتند بعد ديدم در سال هاي 63، 64 و 65 هم بچه ها در کتاب خاطرات خود نيز به آنها اشاره مي کردند…آن موقع کنار آن بهشت، جهنمي بود، الان هم کنار اين جهنمي که شما حس مي کنيد بهشت هايي وجود دارد.» مدت کوتاهی بعد از این جلسه فیلمنامه سیزده پنجاه و نه به دستور آقای خاموشی در شورای فیلمنامه حوزه هنری مطرح می گردد. فیلمنامه ای که موضوع آن دقیقا بر اساس نوستالوژی آقای مجیدی و عملا مغایر با نظر مقام معظم رهبری است نوشته شده است. این فیلمنامه در شورای فیلمنامه حوزه رد می شود اما از آنجا که ظاهرا سیاست گذاری تولید باید مبتنی بر نظر آقای مجیدی باشد تا نظر مقام معظم رهبری، از این رو با حمایت های مالی آقای خاموشی فیلم سینمایی «سیزده پنجاه ونه» به کارگردانی سینماگر حزب اللهی(!) آقای سامان سالور در خارج از حوزه هنری تولید می شود.گرچه اطلاعی دقیقی از نقش آقای دکتر خاموشی در تولید فیلم «زمستان است» به کارگردانی آقای رفیع پیتز ندارم اما حمایت از اینگونه هنرمندان حزب اللهی در حوزه هنری سابقه دیرینه دارد!
فیلم سینمایی «یه حبه قند» با برآورد هشتصد و پنجاه میلیونی برای 75 درصد فیلم در حوزه به تصویب می رسد. این فیلم با هزینه ای حدود یک میلیارد و چهار صد میلیونی آماده نمایش می شود. آقای میر کریمی پس از پایان فیلم در اولین اکران خصوصی اش که اتفاقا آقای خاموشی نیز در آن شب حضور دارند، فیلم «یه حبه قند» را ایرانی ترین فیلم سینمای ایران قلمداد می کنند. بعید می دانم منظور کارگردان محترم از این توصیف، شکل و قالب بیانی آن باشد، بلکه منظور ایشان قطعامعطوف به موضوع و مضمون این فیلم است. با این وصف با عنایت به بودجه محدود حوزه هنری در تولید فیلم بر اساس کدام اولویت سازمان تبلیغات اسلامی، اقدام به تولید آن شده است؟ آیا اولویت تولید – نه برای سازمان تبلیغات اسلامی- بلکه برای رئیس آن، ساخت ایرانی ترین فیلم سینمایی ایران است یا اسلامی ترین آن؟ نگاهی به تولیدات سال های اخیر حوزه هنری گواه آن است که اکثر تولیدات این نهاد اسلامی نه تنها نمی تواند نقشی در نفوذ ارزشها و معارف ديني در بدنه هنر کشور داشته باشد، بلکه متاسفانه نمی تواند حتی نشانگر تولید فیلم در یک پایگاه حزب اللهی باشد. چنانچه روزی نهاد های نظارتی بر اساس انتظارات رهبری تولیدات سینمایی حوزه هنری را مورد سنجش قرار دهد، بی شک کارنامه تولیدات سینمایی حوزه هنری یا به عبارت درست تر کارنامه رئیس سازمان تبلیغات اسلامی مطلقا درخشان نخواهد بود.
تنوع موضوعی فیلم های تولید شده با درون مایه های متکثر که نسبت چندانی با سیاست های مصوب سازمان تبلیغات و حوزه هنری ندارد، کمبود تولید فیلم هایی با مضامین دینی و انقلابی در کارنامه حوزه هنری، حضور سینماگرانی که باور چندانی به آرمان های انقلاب اسلامی ندارند، خرید فیلم پس از تولید آن که گواه بیلان کار است و متاسفانه تصویب تولیدات سینمایی در لابی های خصوصی، توسط تهیه کنندگان و کارگردانان بدون توجه به نظر کارشناسان دلسوز که بعضا شائبه سیاسی کاری نیز در آن دیده می شود، همه مبین آن است که چیزی به نام مدیریت فرهنگی در تولیدات سینمایی حوزه هنری وجود ندارد. از این روست که پس از گذشت سه ده تولید درحوزه هنری، متاسفانه تلاشی برای تحقق سینمایی مبتنی بر اندیشه های اسلامی مشاهده نمی شود. همین که چنین تلاشی در تولیدات حوزه دیده نمی شود می تواند دلیلی برای عدم موفقیت کارنامه حوزه هنری و آقای دکتر خاموشی باشد.
به هر حال از آنچه بیان شد می توان به این نتیجه ساده رسید که اگر تولید فیلم های پیش گفته مبتنی بر آزمون و خطا نباشد، آنگاه باید پذیرفت که چند میلیارد بیت المال بر باد رفته، یک آزمون و خطای مدیر فرهنگی نیست، بلکه تجلی دیدگاه فرهنگی او در شکل گیری این گونه تولیدات خواهد بود!
Sorry. No data so far.