جواد محمدی در یادداشتی با عنوان «آسیبشناسی جنبش بیداری اسلامی» به تبیین فرصتها و تهدیدات و بایدها و نبایدهای انقلابهای منطقه پرداخت.
متن یادداشت این کارشناس ارشد مسائل فرهنگی که نسخهای از آن در اختیار این خبرگزاری قرار گرفته، به شرح ذیل است:
تاریخ معاصر خصوصاً تحولات قرن بیستم سرشار از رویدادهای متعدد از جمله انقلابها، جنگها، منازعات ملی و بین المللی است.
برخی از این تحولات و حوادث، تبعات و پیامدهای بلند مدتی داشتهاند و برخی نیز به فراموشی سپرده شدهاند و امروزه دیگر نامی از آنها نیست.
شکل گیری جنبش بیداری اسلامی ملت ایران به رهبری حضرت امام خمینی (ره) و پیروزی انقلاب اسلامی در بهمن ۱۳۵۷ از معدود رویدادهایی است که پیامدها و تحولات منبعث از آن تاثیرات بلند مدتی بر سمت و سوی تحولات بعدی و مسیر تاریخ داشته است.
غلبه یافتن نظام اسلامی بر انواع توطئهها و دخالتهای مستقیم و غیر مستقیم نظام سلطه در طول بیش از ۳ دهه و همینطور نیل به موفقیتهای بزرگی همچون تحقق مردمسالاری اسلامی، دستاوردهای فرهنگی، اجتماعی، اقتصادی، علمی و فنی ایران اسلامی اکنون موجب شده حتی برخی تحلیل گران غربی از آن به عنوان یک «مدل موفق» در منطقه خاورمیانه یاد کنند.
آغاز قیام ملتهای مسلمان منطقه در برابر ظلم، فساد، تحقیر، استبداد و وابستگی نظامهای حاکم بر این کشورها، در اذهان جهانیان یادآور تحولات انقلاب اسلامی ایران و سقوط نظام پهلوی بود. مطالعه و شناخت دقیق و صحیح فرصتها و تهدیدات فراروی جنبش بیداری اسلامی، در کنار بررسی ضعفها و قوتهای آن، به ما در ارزیابی صحیح از اوضاع کمک میکند و راهبردهای لازم را برای حرکت به سوی نیل به اهداف عالیه آن فراهم میکند.
این بررسی به دنبال پاسخ این سؤال است که آسیبها و تهدیداتی که در حال حاضر جنبش بیداری اسلامی در منطقه خاورمیانه و شمال آفریقا را تهدید میکند کدامند؟ و چه راهبردها و اقداماتی را میتوان برای ممانعت از تضعیف و یا انحراف این جنبش تدوین و به اجرا در آورد؟ بایدها و نبایدهای این مسیر کدام است؟
لازم به ذکر است که متاسفانه در گذشته، بسیاری از شکستها و ناکامیهای جنبشهای مردمی در عرصههای داخلی و خارجی، عمدتاً به تحلیل نادرست از فرصتها و تهدیدات از یکسو و ضعف و قوتهای آن از سوی دیگر بر میگردد.
اساساً بستر اصلی و اولیه نظریه بیداری اسلامی مبتنی بر قرآن مجید، سنت رسول اکرم (ص) و معارف اهل بیت (ع) است؛ نظریه کلان بیداری اسلامی امروزه به عنوان نظریهای علمی و دقیق، به صورتی منسجم و عملیاتی توسط مقام معظم رهبری طرح، تبیین و تشریح شده و با اینکه منبعث از مجموعه تحولات تاریخ اسلام و جوامع اسلامی و تجربیات مربوطه است اما اکنون خود مبدل به چارچوب متقنی شده است که ملتهای مسلمان در این قالب قادر به حرکت و اقدام برای نیل به آزادی، عزّت و کرامت و تحقّق اهداف اصیل اسلام ناب خواهند بود.
با نگاه به بیانات و تحلیلهای معظمله، عمق بینش تاریخی و جامعهشناسانه ایشان به موضوع بیداری اسلامی و تحولات آن نمایان میشود؛ معظمله بیداری اسلامی را نه یک پروژه، بلکه یک فرایند تاریخی میدانند اما نظریههای رقیب نیز عمدتاً دو دسته هستند: دسته اول تمامی تحرکات و قیامهای منطقه را در قالب هدف دستیابی به «دموکراسی» آن هم از نوع غربی تحلیل میکنند؛ دسته دوم نیز آن را در قالب «اسلام عرفیگری»، به اهدافی همچون از بین بردن فقر، تحقق آزادی، انتخابات رقابتی و… تقلیل میدهند و اعتقادی به لزوم پیگیری اهدافی همچون «نظامسازی» و «تمدنسازی» ندارند.
نظریهپردازان غربی عمدتاً مبلّغ رویکرد نخست از تحولات منطقه هستند و برخی نیز در منطقه، رویکرد دوم را نمایندگی میکنند. هر دوی این تئوریها به شدت تئوری بیداری اسلامی را مورد سؤال قرار داده و آن را رد میکنند و تاکنون در قالب القای ترس از اسلام سیاسی، شیعههراسی و ایران هراسی با آن برخورد کردهاند.
مبانی و ریشههای بیداری اسلامی
بیتردید نخستین حرکت بیداری اسلامی در تاریخ باز میگردد به طلوع خورشید اسلام در سرزمین حجاز که رسول مکرم اسلام (ص) پیامآور آن بودند و موجب شکل گیری تمدن عظیم اسلامی شدند که قرنها بعد، عظمت فرهنگ، هنر، معماری و پیشرفتهای علمی و فنی آن در دنیا زبانزد شد. در تاریخ معاصر اسلام، علماء و متفکران بزرگی همچون سید جمال الدین اسدآبادی، شیخ محمد عبده، سید قطب و حسن البنّاء هر کدام تلاشهای بسیاری برای آگاه ساختن ملتهای مسلمان و تبیین لزوم قیام علیه استعمارگران و مستکبران زمان برای تحقق عزّت اسلام و مسلمین آغاز کردند اما علیرغم موفقیتهای اولیه، با انواع توطئه چینیها از جانب سلطهگران و وابستگانشان مواجه شدند. سرانجام با آغاز حرکت بیدارگرانه حضرت امام خمینی (ره) در سالهای دهه ۱۳۴۰ در ایران و سپس نجف اشرف بارقه امیدی در دل مسلمانان پدیدار شد.
در اندیشه حضرت امام خمینی (ره) دلیل اصلی عقبماندگی و ضعف مسلمین، استعمارزدگی کشورها و حکومتهای وابسته آنهاست، لذا دیدگاه ایشان بر اساس تفکیکناپذیری دین از سیاست بنا شده است.
همانگونه که ایشان فرمودند «ما تا به اسلام برنگردیم، تا به اسلام رسولالله برنگردیم، مشکلاتمان سر جای خودش هست، نه میتوانیم قضیه فلسطین را حل کنیم و نه افغانستان را و نه سایر جاها را؛ ملتها باید برگردند به صدر اسلام؛ اگر حکومتها هم با ملتها برگشتند که اشکالی نیست و اگر برنگشتند، ملتها باید حساب خودشان را از حکومتها جدا کنند».
با پیروزی انقلاب اسلامی در ایران در شرایط نظام دو قطبی، که ابرقدرتهای شرق و غرب، جهان را بین خود تقسیم کرده بودند پیام این انقلاب از مرزهای سیاسی آن فراتر رفت و گسترش یافت و امروزه ما شاهد تزلزل پایههای استکبار در منطقه و جهان میباشیم. در حال حاضر حضرت آیتالله خامنهای در جایگاه رهبری انقلاب اسلامی همان نقش کلیدی حضرت امام (ره) را در این عرصه ایفاء میکنند. بر همین اساس اکنون نیز رهبر انقلاب حساسیت اوضاع را گوشزد کرده و میفرمایند «فصل جدیدی در منطقه و جهان شروع شده است، در این پیچ تاریخی دنیا، نظام جمهوری اسلامی ایران میتواند به عنوان الگویی برای ملتهای مسلمان باشد».
معظمله با ریشهیابی تحولات امروز، راه نجات را نشان میدهند و میفرمایند «ضعف و عقبماندگى امتهای مسلمان، همه ناشى از دورى از قرآن، ترک فرهنگ اسلامی و پذیرش فرهنگ مادیگری است. ضعف ما امت مسلمان، عقبماندگى ما، کجرفتارىهاى ما، کجتابىهاى ما در مسائل اخلاقى و زندگى، همه اینها ناشى از دورى از قرآن است. ملتهاى مسلمان بر اثر حاکمیت طغیانگران و طاغوتها به فرهنگ خودشان پشت کردند و فرهنگ مادیگرى را پذیرفتند».
دیدگاه مقام معظم رهبری شامل مبارزه با غرب در ابعاد مختلف و همینطور مبارزه با نظامهای فاسد و وابسته به غرب در منطقه و جهان اسلام میشود. در حقیقت، انقلاب اسلامی ایران ملهم از آموزههای اسلام ناب که همان مکتب اهل بیت (ع) است، بوده و اکنون جنبشهای منطقه نیز ملهم از همین آموزهها و همینطور مدل و الگوی عملیاتی آن یعنی جمهوری اسلامی ایران هستند.
دلائل وقوع قیامهای مردمی در منطقه
در خصوص علل بروز قیامهای مردمی در کشورهای اسلامی منطقه، تحلیلهای مختلفی ارائه میشود که طیفی از رویکردهای اقتصادی- اجتماعی و سیاسی را در بر میگیرد و دلائلی همچون فساد گسترده، تبعیض، فقر و تلاش برای برخورداری از امکانات رفاهی و معیشتی بهتر را مطرح میکنند؛ برخی نیز مبارزه با استبداد، حکومت موروثی، سرکوب و خفقان حاکم بر جامعه را دلیل اصلی قیام مردم میدانند. اگرچه هر یک از این عوامل میتواند در تحلیل انقلابهای هر یک از کشورهای منطقه مورد توجه و بررسی قرار گیرند اما در قالب نظریه بیداری اسلامی میتوان محورهای اصلی ذیل را به عنوان علل بنیادین این قیامها ذکر کرد:
– به ستوه آمدن مردم از ذلت تحمیلی از سوی فرمانروایان وابسته
– احساس تحقیر مردم نسبت به وضعیت سران خود
– جستجو برای بازگرداندن عزت و کرامت امت اسلام.
مقام معظم رهبری در تبیین ریشههای اصلی قیامهای منطقه، دلیل وحشت دشمن از خیزش جوانان مومن و انقلابی منطقه را یادآور شدند و فرمودند «اسلام با پایهها و مبانی استکبار یعنی ظلم و تجاوز و اشغالگری مبارزه میکند به همین علت زورگویان جهانی از نفسِ گرایش ملتها به اسلام متوحش میشوند؛ همچنانکه در حوادث ماههای اخیر منطقه، از ظواهر و نشانههای اسلامی بودن تظاهرات ملتها و پیروزی اسلامگرایان در انتخابات، علناً ابراز نگرانی کردهاند».
چالشها و فرصتهای بیداری اسلامی
الف) نقاط قوت
– یکتاپرستی و اعتقاد به وحدانیت پروردگار
– اعتقاد به اسلام، قرآن کریم و نبوت پیامبر اکرم (ص) به عنوان ریشههای قدرت مسلمانان
– حق طلبی و عدالت خواهی مسلمانان
– برخورداری از روحیه مقاومت و ایستادگی در برابر ظلم
– جمعیت جوان، پرشور و علاقمند به ایفای نقش موثر در تحولات (خصوصاً بانوان مسلمان)
– تجربیات ارزشمند جمهوری اسلامی ایران در «نهادسازی» و «نظامسازی»
– روحیه اعتماد به نفس و خودباوری ملهم از آرای حضرت امام خمینی (ره) و رهبر معظم انقلاب.
ب) نقاط ضعف
– فقدان یا ضعف نهادهای مدنی و تشکلهای اجتماعی و مذهبی منسجم مردمی
– برخی تعصبات ملی، قومی و قبیلهای و در برخی کشورها؛ مبنای وحدت همانا قبیله و عشیره است (عربستان، یمن، اردن، لیبی)
– قشریگری و سطحینگری در فهم شریعت و دستورات اسلام
– فقر و بیسوادی و عقبماندگی و تسلط فرهنگ بدوی در برخی مناطق
– خلاء رهبری واحد و مقتدر در برخی کشورها که میتواند موجب انحراف قیامها شود
– بعضاً راضی شدن مردم به کاهش اختیارات شاه و مشروطه شدن نظام (اردن و مراکش)
– گاهی کمکاری و نقص در برنامهها و فعالیتهای انقلابیون
– نبود برنامهریزیهای راهبردی و آیندهنگر و انعطافپذیر
– بعضاً عدم شناخت درست مقاطع حساس و عدم بهرهبرداری صحیح از آن
– شیفتگی و پذیرش برخی دیدگاههای غربی تحت عنوان «نواندیشی اسلامی».
ج) تهدیدها
تهدید در اصطلاح به معنای هر آنچه است که ثبات و امنیت را به خطر اندازد؛ همچنین هر اقدام و تحرک بالقوه و احتمالی سیاسی، نظامی، اقتصادی و فرهنگی که موجودیت و منافع حیاتی فرد، نهاد یا کشوری را به خطر اندازد و نیز به موانع و چالشهایی که ما را از رسیدن به هدف بازداشته یا باعث کاهش سرعت ما در دستیابی به آن گردد، تهدید محسوب میشود.
رهبر معظم انقلاب در این خصوص میفرمایند «دشمن یک سناریوی جامع و سر و ته داری را برای نظام اسلامی و برای حرکت اسلامی و بیداری اسلامی تدارک دیده است، خوشبختانه ما کفایت برخورد با این سناریو را داریم، در این تردیدی نیست».
اساساً از آنجا که عوامل بیرونی قابل کنترل نیستند، با تکیه بر نقاط قوت جنبش باید تهدیدات بیرونی را خنثی کرد.
تهدیدات متوجه حرکتهای بیداری مسلمانان منطقه عمدتاً شامل موارد ذیل است:
– احتمال ترور نخبگان صالح و موثر و یا بدنام کردن آنها
– خریدن برخی افراد سست عنصر
– حرکات تفرقهافکنانه قومی و مذهبی
– حصر اقتصادی، تحریم و بلوکهکردن سرمایههای ملی ملتها
– هجوم همه جانبه تبلیغاتی و رسانهای
– القای تحلیلهای انحرافی و غیرواقعی از قیامها
– پیشنهاد بدیلهای انحرافی گوناگون به نهضتهای مردمی
– روی کار آمدن عناصر متعهّد به آمریکا و غرب
– فریب و قانعکردن مردم با دستاوردهای جزیی و ابتدایی
– شبیهسازی انقلابها در مورد کشورهای مستقل اسلامی منطقه
– جنگ نرم و تهاجم فرهنگی غرب علیه ملتهای مسلمان
– اعطای امتیازات مادی، رفاهی و معیشتی و برخی آزادیها برای آرامکردن انقلابیون
– تلاش غرب برای ایجاد اختلاف بین شیعه و سنّی و القای خطر قدرتگیری شیعیان (عراق، بحرین و لبنان)
– احتمال بازگشت عوامل وابسته به غرب از راههای مختلف
– دامن زدن به هرج و مرج، بیثباتی و ناامنی اقتصادی و اجتماعی با هدف نگران کردن مردم
– القای ناکارآمدی دین در اداره امور جامعه
– ارائه تصویر آرمانی از ارزشهای آمریکایی و لیبرال دموکراسی غربی
– تلاشهای فراوان غرب برای جلوگیری از الگو شدن جمهوری اسلامی در منطقه و دیدهنشدن آن
– اعتماد به دشمن و افتادن در دام لبخندها و حمایتهای آنها.
د) فرصتها
منظور از فرصت، وجود زمینه یا شانس مطلوب در محیط بیرونی برای یک فرد، سازمان یا کشور است که با بهرهبرداری از آن میتوان به نتایج یا عواید قابل توجهی دست یافت.
همچنین فرصت شرایطی است که به کشورها این توانایی را میدهد که با بهرهگیری صحیح از آنها، اهداف ملی خود را محقق و تهدیدات را دفع کنند.
با هدف تقویت و تداوم جنبش بیداری با استفاده از فرصتهای محیطی موجود باید نقاط ضعف درون جنبش را بیاثر و خنثی کرد؛ فرصتهای حرکتهای بیداری اسلامی در منطقه عمدتاً شامل موارد ذیل است:
– شکست راهبردهای آمریکا در منطقه و گسترش تنفر مردم (عراق، افغانستان و لبنان)
– بحران اقتصادی و اجتماعی نظام سرمایهداری و جهان غرب
– شکل گیری جنبش اعتراضی وال استریت در شهرهای آمریکا و اعتراضات متعدد در شهرهای اروپایی (انگلستان، اسپانیا، یونان، پرتغال، ایتالیا و…)
– افزایش خودآگاهی و بیداری ملتها در سراسر جهان
– مردم دنیای غرب امروز به دنبال راه نجات از تمدن مادی هستند
– سردی روابط دولت اسلامگرای ترکیه با رژیم صهیونیستی
– تظاهرات داخلی گسترده یهودیان علیه حکام رژیم صهیونیستی (اعتراضات سال ۲۰۱۱)
– افزایش تقاضای جهانی به انرژی و افزایش قیمت حاملهای انرژی
جایگاه و نقش جمهوری اسلامی ایران.
وقوع انقلاب اسلامی ایران در بهمن ۱۳۵۷ در شرایطی بود که نظام شاهنشاهی آن به استکبار جهانی اتکا داشت؛ اساساً انقلاب اسلامی در تعارض با نظام بین الملل، ارزشها و هنجارهایی را مطرح کرد که ضمن تضاد با منافع قدرتهای جهانی حامی حفظ وضع موجود، موجب بروز چالش در نظام بین الملل شد.
ایران اسلامی با طرح این ارزشها در سیاست خارجی خود، تلاش کرد تا افکار عمومی ملل محروم جهان را جهت تغییر در نظام بین الملل تحتتاثیر قرار دهد و ارزشهای مطرح شده را تبدیل به هنجار سازد.
در حقیقت جمهوری اسلامی ایران، خود به عنوان یک مدل موفق در کنار ملتهای منطقه، بخشی از جبهه جهانی بیداری اسلامی محسوب میشود و لذا باید نقش خود را به خوبی ایفاء کند.
جمهوری اسلامی ایران با عنایت به مجموعه نقاط قوت و برتریهای خود در این بین نقش ویژهای دارد؛ این نقاط قوّت عبارتند از موقعیت ژئوپلیتیکی، کثرت جمعیّت، وسعت و منابع طبیعی ایران در کنار عوامل غیر مادی همچون نظام سیاسی اسلامی، مردمی و انقلابی، رهبری هوشمندانه و فرهنگ غنی و تاریخ پربار آنکه همواره از بدو تأسیس نظام اسلامی هدفی جز عزّت و اقتدار مسلمین و وحدت امت اسلام نداشته است.
دیگر مولفههای تواناییهای نظام عبارتند از برخورداری از توان غلبه بر تهدیدات داخلی و خارجی، اعتماد متقابل مردم و نظام، ثبات سیاسی، اعتبار بین المللی، پیشرفتهای علمی و فنی از جمله در علوم پزشکی، سلولهای بنیادی، فناوریهای نانو، فضایی، هستهای و دفاعی و غیره.
اساساً دفاع از حقوق ملتها و همراهی با ملتهای مسلمان و مظلوم و مخالفت با زورگویان و دیکتاتورها همواره بخش مهمی از اهداف اولیه انقلاب اسلامی ایران بوده است.
در این بین، عدم انحراف انقلاب اسلامی از اهداف و اصول خود بر عکس دیگر انقلابهای جهان نیز به آن جلوه ویژهای داده است.
دو تجربه ارزشمند جمهوری اسلامی ایران در این خصوص عبارت است از:
الف- شروع نهضت و پیروزی انقلاب اسلامی
ب- نظامسازی (تدوین نخستین قانون اساسی مبتنی بر شریعت اسلام و ایجاد ساختار و سازوکارهای سیاسی و اجرایی آن).
«ملت ایران این تجربه بزرگ را امروز در مقابل ملتهای دیگر قرار داده است؛ تجربه موفقیت ناشی از دو عامل بصیرت و صبر است. بصیرت یعنی گم نکردن راه، اشتباهنکردن راه، دچار بیراهه و کجراهه نشدن، تاثیر نپذیرفتن از وسوسههای خناسان و اشتباه نکردن کار و هدف و صبر یعنی ایستادگی. نسلها دست به دست به یکدیگر تحویل میدهند». رهبر انقلاب در بیانات خودشان مأموریت بزرگ فرهنگی و بین المللی نظام را اینچنین ابلاغ میکنند «در این اوضاع پیچیده و حساس، دستگاه سیاست خارجی کشور در عرصه گسترده و مؤثر دیپلماسی جهانی، باید حرف نویِ جمهوری اسلامی را برای ملتها و برای جهان تبیین کند».
دولتهای غربی به دلیل نگرانی از خیزش مسلمانان و به خطر افتادن منافع نامشروعشان انواع اتهامات را به جمهوری اسلامی ایران نسبت میدهند.
لازم به ذکر است جمهوری اسلامی هیچگاه خواهان القای مدل سیاسی و حکومتی خود به این کشورها نبوده اما اسلامی بودن این انقلابها بر کسی پوشیده نیست… حرکتهای انقلابی در این کشورها توسط مردم مسلمان و با شعارهای اسلامی همراه بوده و پیروزیهای بزرگ احزاب اسلامگرا در انتخابات اخیر این کشورها این مدعا را ثابت میکند… شعارها نیز نشان میدهد مردم به دنبال مکاتب سوسیالیستی و لیبرالیستی و غیره نیستند بلکه انقلابیون و رهبران آنها بارها و به انحای مختلف در سخنان خود بر مردمسالاری و بر اسلام تاکید کردهاند.
همانگونه که رهبر معظم انقلاب فرمودهاند «حرکت عظیم ملتها، نشانه بیداری آنهاست و این بیداری به استناد واقعیات گسترده و تردیدناپذیر، صبغه اسلامی دارد؛ البته این بیداری اسلامی به معنای آن نیست که همه آنها حکومت اسلامی میخواهند یا مدل حکومت اسلامی ایران را قبول دارند».
واقعیتی که بارها از مسئولین عالیرتبه نظام شنیده شده این است که جمهوری اسلامی ایران قصد مصادره انقلابهای عربی به نفع شیعیان را ندارد:
«جمهوری اسلامی را متهم میکنند که این حرکات را به راه انداخته است، غلط است؛ این یک تهمت بیجا و بیمورد است و احتیاجی به این کار نیست».
حمایت جمهوری اسلامی ایران از حزبالله لبنان به خاطر شیعه بودنشان نیست. ایران از حماس و جهاد اسلامی فلسطین هم که دو جنبش اسلامی سنّی مذهب هستند حمایت میکند؛ زیرا اصل «اقامه عزت اسلامی» و «مبارزه با متجاوز» مطرح است؛ فریاد «الله اکبر» و «لا اله الا الله» که امروزه از سوی انقلابیون مصری و یمنی و بحرینی شنیده میشود، مختص شیعیان نیست بلکه شعار جهان اسلام است.
البته در این خصوص بسیار باید مراقب بود چرا که طبق نظر مقام معظم رهبری «در تضعیف الگو شدن ایران، دو عامل موثر است: یکی نقصها، کمکاریها، به سمت دنیا کشیده شدنها و بىسیاستیهای ما و یکی هم بزرگنمایی عیبهای ما توسط دشمنان. اگر عامل اول یعنی اشکالات خودمان را رفع کردیم، خداى متعال دومى یعنی تبلیغ دشمن را خنثى خواهد کرد. عامل دیگر، مربوط به دشمن است که اشکالات ما را صد برابر بزرگ میکند؛ عیبهائى هم که نداریم به ما نسبت میدهند».
مقام معظم رهبری همچنین در جایی دیگر میفرمایند «میگویند چرا ایران از مردم بحرین پشتیبانى میکند، ما ۳۲سال است که از مردم فلسطین پشتیبانى میکنیم؛ مگر ملت فلسطین شیعهاند؟».
سیاستهای دوگانه و ریاکارانه کشورهای غربی در قبال امت اسلام و موج اعتراضات در غرب در مواجهه با موج بیداری اسلامی در کشورهای منطقه تلاش فراوان کشورهای غربی را برای همراه نشان دادن خود با مردم در برخی کشورها علیرغم دوستی دیرینه آنها با سران مستبد این کشورها دیده میشود.
هر چند در ابتدای این حرکتها شاهد حمایت دولتهای غربی از سران دیکتاتور از جمله مبارک بودیم، لیکن با تغییرات سریع در مصر مواضع کشورهای غربی به سرعت تغییر کرد.
این تغییر در مواضع وزیر خارجه و رئیس جمهوری آمریکا، صدر اعظم آلمان در روزهای منتهی به سرنگونی مبارک به وضوح قابل مشاهده بود.
سیاست کشورهای غربی در مواجه با این تحولات حفظ نظامهای موجود با حداقل تغییرات و همراهی ظاهری با مردم برای کنترل اوضاع است لیکن در کشورهای مختلف اسلامی برای دستیابی به منافع کشورهای استکباری این سیاست نیز تغییر میکند.
در تحولات بحرین شاهد نفاق آشکار غرب هستیم؛ در کشورهایی مانند مصر، لیبی و تونس، غرب برای موجسواری و کنترل اوضاع، خود را همراه مردم و مخالف رژیمهای حاکم (دوستان قدیمی غرب) نشان داد.
این در حالی است که رسانههای غربی در بحرین ضمن سکوت و سانسور خبری سرکوب مردم مظلوم این دیار توسط حکام وابسته و ظالم آن با چراغ سبز به نیروهای عربستان و امارات متحده عربی برای ورود به این کشور در کشتار مردم دخیل بوده و از رژیم مستبد آل خلیفه حمایت میکنند. این سیاست تبعیض آمیز نشان آشکاری از ادعای دروغین آمریکا و کشورهای غربی در خصوص حمایت از ملتها و حقوق بشر است.
چگونه نظامی که مجلس قانونگذاری ندارد، قانون اساسی مدون ندارد، زنان برای رانندگی با حقارت و هزینه فراوان مواجه میشوند و اساساً نام این کشور به نام خاندان حاکم است، اختناق مذهبی و تضییع حقوق مسلمانان بیداد میکند، زنان حق رای ندارند، شکاف طبقاتی گسترده در جامعه، علیرغم ثروت افسانهای شاهزادگان وجود دارد، در عین حال در برابر حرکتهای بیداری اسلامی سیاست مخالفت و سرکوب را دنبال میکند و مورد حمایت و تشویق کشورهای غربی که ادعای حمایت از ملتها را دارند نیز قرار میگیرد؟ همه این شواهد دال بر ادعای کذب و ریاکارانه قدرتهای غربی است.
این سیاست سرکوب را از جانب رژیم غاصب صهیونیستی علیه مردم مسلمان فلسطین و حمایت دولتهای غربی به سرکردگی آمریکا، انگلیس، فرانسه و آلمان نیز میبینیم.
دروغ بودن ادعای حمایت از دموکراسی توسط این کشورها زمانی مشخص میشود که پس از نخستین انتخابات در فلسطین و پیروزی حماس در سال ۲۰۰۶ میلادی شاهد کودتا و برخورد نظامی و تحریم توسط اسرائیل و حامیان رژیم اشغالگر علیه حماس در فلسطین هستیم.
تجربه پیروزی انقلاب اسلامی در ایران نشان داده که در برابر بیداری اسلامی برخورد تند و خشن و به عبارت دیگر برخورد سرکوبگرانه راه به جایی نمیبرد؛ زیرا سرکوب کردن میتواند پیروزی یک جنبش را به تاخیر اندازد اما هیچگاه نمیتواند آن را از بین ببرد.
در خصوص اعتراضات در سوریه باید اذعان کرد که تحولات در این کشور با قیام ملتهای منطقه تفاوت ماهوی دارد و دست آمریکا و صهیونیسم در حوادث سوریه بر خلاف وجه ضد آمریکایی و ضد صهیونیستی سایر قیامها مشهود است.
اگرچه ضروری است خواستههای معترضین در سوریه شنیده شود و دولت سوریه به مطالبات آنها پاسخ درخوری بدهد اما معترضین باید بسیار مراقب باشند که دشمن مترصد بهرهبرداری از فضای به وجود آمده است و آمریکا و اسرائیل درصددند ضربه سنگینی را که از سقوط مبارک در مصر متحمل شدهاند، در سوریه جبران کنند.
سه شاخص «مردمی بودن»، «ضد استعماری بودن» و «دینی بودن» جنبشهای منطقه مبین این نکته است که اعتراضات مردمی در سوریه در قالب این جنبش قرار نمیگیرد.
رهبر انقلاب در بیاناتشان جهت تبیین موضوع، یک شاخص کلیدی معرفی میکنند و میفرمایند «اگر در حرکتی شعارها به نفع آمریکا و صهیونیسم باشد، آن حرکت انحرافى است».
بیداری اروپا و آمریکا با الگوگیری از انقلابیون مسلمان
بیداری مسلمانان مقیم اروپا و آمریکا طی سالهای اخیر موجب نگرانی دولتمردان غربی شده است؛ افزایش جمعیت مسلمانان مقیم این کشورها و تمایل آنها (خصوصاً جوانان) به حفظ هویت و اعتقاداتشان که منجر به عدم تاثیرپذیری و اختلاط آنها با فرهنگ و سبک زندگی غربی شده است، به دغدغه اول رهبران غرب تبدیل شده و البته فشارهای غرب علیه اقلیتهای مسلمان نیز بیشتر شده است.
کاریکاتورهای توهین آمیز علیه رسول مکرم اسلام (ص)، ممنوعیت حجاب در برخی کشورها و به شهادت رساندن خانم مروه شربینی (شهیده حجاب) و همینطور تداوم حمایتها از رژیم صهیونیستی و تضییع حقوق ملت فلسطین بارها موجب خشم و عکس العمل مسلمانان مقیم اروپا و غرب شده است.
دولتمردان غربی از الگوگیری شهروندان خود در نحوه اعتراضات و استفاده از شیوهها و نمادهای انقلابیون مسلمان خاورمیانه هراسان هستند.
پیش بینی مقام معظم رهبری در این خصوص که در فاصله کوتاهی به حقیقت پیوست، موجب شگفتی و تعجب تحلیل گران جهان شد؛ به گونهای که اعتراضات گسترده مردم در شهرهای اروپا و آمریکا موجب وحشت دولتمردان این کشورها شد و البته برخورد خشونتبار آنها با معترضین را در پی داشت.
رهبر انقلاب فرموده بودند «مبارزه با ظلم، بیعدالتی و تبعیض چون مبتنی بر فطرت انسانی است؛ لذا این جنبش تا قلب اروپا و آمریکا هم میرود. اساس مشکل دنیاى اسلام، آمریکاست که امروز به شدت ضعیف شده است».
جوانان و بیداری اسلامی
نکته مهم و درخور توجه جنبش بیداری اسلامی در کشورهای منطقه این است که اقشار مختلف مردم و همینطور نخبگان در آن مشارکت فعال داشتهاند اما جوانان خصوصاً زنان نقش پررنگتری نسبت به سایرین دارند.
ابراهیم جعفری نخست وزیر سابق عراق در این خصوص میگوید «زنان و جوانان پرچمدار اصلاح در کشورهای عربی هستند و لازم است در کلیه هماندیشیها و گفتوگوهای فراگیر در خصوص مسائل مربوط به جنبش نیز مشارکت فعال داشته باشند».
وی همچنین نسبت به تلاشها برای ایجاد فتنه قومی و مذهبی در کشورهای منطقه هشدار داده و با تاکید بر ممنوعیت اقدامات خشونتبار تصریح میکند «شورای مرکزی مجمع جهانی بیداری اسلامی بر مسالمتآمیز بودن انقلابهای منطقه و استفاده از سلاح کلام و قلم تأکید دارد».
رهبر معظم انقلاب نیز خطاب به جوانان میفرمایند «شما جوانهاى عزیز الگوى جوانهاى دنیا شدید؛ جوان تعیین کننده و تحولآفرین است، موتور پیشرفت است».
در تحولات منتهی به پیروزی انقلاب اسلامی در ایران همانگونه که جوانان مومن و انقلابی ایران تحت هدایت حضرت امام خمینی (ره) نقش کلیدی ایفا کردند؛ اکنون نیز بار اصلی مسئولیت انقلابهای منطقه و مبارزه علیه استبداد و تسلط بیگانگان بر عهده جوانان منطقه است و اهداف کوتاه مدت و بلند مدت این جنبش تنها با حضور فعال و موثر قشر جوان البته با هدایت علمای دین و روشنفکران این جوامع محقق خواهد شد.
اهداف و راهبردهای جنبش بیداری اسلامی
الف) اهداف کوتاه مدت
در حالت مطلوب باید سقوط نظامهای حاکم و سپس «واژهسازی»، «نهادسازی» و «نظامسازی» باشد.
ب) هدف بلند مدت
جنبش اسلامی میبایست تحقق وحدت، عزّت و اقتدار امت اسلام و حرکت به سمت تأسیس «تمدن نوین اسلامی» را پیگیری کند.
پایههای این تمدن اسلامی نوین هم عبارتند از دین اسلام، عقلانیت، علم و اخلاق.
ج) راهبردهای پیشنهادی کوتاه مدت
با توجه به مجموعه نقاط قوت و ضعف جنبش و همینطور فرصتها و تهدیدات آن میتوان راهبردهای ذیل را پیشنهاد کرد:
– لزوم ارتباطگیری، حرف زدن و روحیهدادن و روحیه گرفتن مسلمانان با یکدیگر
– تعامل فکری و همکاری با برادران اخوانی منطقه
– بهرهگیری از امکانات ادبی، هنری، رسانهای مسلمین با کمک فناوریهای ارتباطی مدرن
– بیان حقایق مربوط به موارد نقض حقوق بشر در غرب و پیگیری حقوقی آنها
– افشای دروغها و سیاستهای دوگانه دول غربی
– رایزنیهای سیاسی و دیپلماتیک با کشورهایی همچون عراق، ترکیه، قطر، عمان و الجزایر
– فعال سازی سازمان کنفرانس اسلامی
– دیپلماسی پارلمانی فعال از طریق اتحادیه مجالس کشورهای اسلامی
– تقویت پیوندها با علماء و بزرگان فکری و مذهبی کشورهای اسلامی
– تشویق مشارکت حداکثری در انتخابات پس از سقوط نظامهای دیکتاتوری
– ادامه مقاومت و تلاش برای آزادی فلسطین و پیگیری تحقق شعار «همه فلسطین برای همه فلسطینیان»
– برنامهریزی و نظامسازی خصوصاً مردمسالاری اسلامی
– مقابله موثر با توطئه غرب در ترویج اسلام ستیزی، شیعهستیزی و ایران هراسی
– افشای سیاستهای دوگانه رسانههای غربی در خصوص تحولات منطقه و جهان
– لزوم شکلگیری پارلمانهای مردمی و مشارکت همه اقشار در رأیگیری
– ضرورت تغییر در مناسبات اجتماعی و ایفای نقش مردم در فرایندهای تصمیمگیری
– برقراری حکومت قانون، پارلمان منتخب، جامع مدنی مقتدر، پایان تبعیض علیه شیعیان
– تاسیس سازمان مستقل حقوق بشر از سوی کشورهای اسلامی
– ضرورت تحول ساختاری در شورای همکاری خلیج فارس که هم اکنون به عنوان باشگاه رژیمهای پادشاهی و همکاری با یکدیگر برای مقابله با اراده ملتهای عضو عمل میکند
– افشای ماهیت پلید و ضد اسلامی رژیم سعودی و ارتباط دوستانه آن با دشمنان جهان اسلام
– حمایت از اسلامگرایان میانهرو برای کنار زدن اسلامگرایان افراطی
– لزوم توجه به نقش افکار عمومی به خصوص دنیای غرب و تاثیر گذاری بر آن
– استفاده از قابلیتهای جنگ سایبری و فضای مجازی
– لزوم راه اندازی رسانههای جدید و مستقل در هر یک از کشورهای اسلامی
– لزوم ایجاد شبکههای مجازی و حقیقی میان نخبگان و تودههای کشورهای اسلامی
– شناخت ماهیت قیامها در هر کشور و برنامهریزی برای هر کشور بر اساس اقتضائات آن
– افشای سکوت جامعه جهانی در برابر نقض حقوق انسانی (به عنوان نمونه در بحرین)
– باید اعتبار غرب را با طرح مسائل منطقه و جهان اسلام با پرسشهای اساسی زیر سؤال برد
– لزوم تحلیل منسجم اوضاع و همافزایی و انسجام در عملکردها و تصمیمسازیها
– تشدید فشارهای حقوقی و روانی بر حکومتهایی که در مقابل اراده ملتها ایستادگی میکنند
– اعمال «سیاست استمرار سؤال» به منظور تحریک افکار عمومی جهان
– سفر دیپلماتها به اروپا برای تقویت نگاه حقوق بشری اروپا به موضوع بحرین و یمن
– استفاده از پتانسیل مجامع بینالمللی، منطقهای و سازمانهای حقوق بشری به موضوع بحرین
– جریانسازی رسانهای قوی علیه سکوت غرب و اقدامات سرکوبگرانه آل سعود.
د) راهبردهای پیشنهادی بلند مدت
– تبیین، ترویج و تعمیق مبانی و معارف اسلام ناب
– بازتعریف رویکرد جهانی شدن با توجه به مفهوم انتظار
– گفتمان سازی فرهنگی در سطح جهان مبتنی بر اسلام ناب
– معرفی پیامها، دستاوردها و الگوهای موفق جمهوری اسلامی ایران در سطح جهان
– بهرهگیری متوازن و موثر از ظرفیتهای تبلیغی- دینی، رسانهای، محیط مجازی، علمی – آموزشی و هنری و سازمانهای مردمنهاد
– معرفی و اشاعه ارزشها، آثار و دستاوردهای فرهنگ و تمدن اسلامی – ایرانی
– ترویج آموزههای اسلام ناب به ویژه قرآن، معنویت، اخلاق و رفتار اسلامی و حج ابراهیمی در میان ملل مسلمان
– گسترش اخوت و وحدت اسلامی و تقریب مذاهب اسلامی
– گسترش خودباوری و بیداری اسلامی و ساماندهی جبهه متحد امت اسلام در مقابل استکبار
– تاکید بر وحدت حول آموزههای اسلام و قرآن به جای وحدت در قالب قبیله و عشیره
– ریشهیابی و تلاش برای از بین بردن افراطگری مذهبی، تعصب، انحصارگرایی و تکفیر
– تقویت روحیه انقلابی در استفاده از ظرفیتهای مناسکی همچون حج و نماز جماعت
– تقویت و ترویج اندیشه اسلام سیاسی جهان شمول
– معرفی آرمانها و گفتمان انقلاب اسلامی و شخصیت و اندیشههای امام خمینی (ره) و مقام معظم رهبری.
رهبر معظم انقلاب با تشریح دشمنیهای استکبار جهانی علیه ملتهای منطقه میفرمایند «میخواهند ملتهاى این منطقه، از لحاظ فرهنگى، مقلد محضِ اروپاییها باشند؛ از لحاظ نظامى، ذلیل و آسیبپذیر و ضعیف باشند؛ از لحاظ اخلاقى، فاسد باشند، دچار انحطاطهاى گوناگون اخلاقى باشند؛ از لحاظ مذهبى هم کاملاً سطحى و قانع به مذهب فردى و احیاناً مذهب تشریفاتى باشند. در تحلیل هاى جهانى سعى میکنند عامل اصلى این قیامها ندیده گرفته شود. اشاره میکنند به مسائل اقتصادى و غیر اقتصادى که البته مؤثر است اما عامل اصلى این حرکت عظیم مردم، احساس تحقیرى است که در مردم از وضعیت سران خود به وجود آمد.»
ایشان همچنین میفرمایند «دسایس و دخالتهاى استکبار موجب شده ملتهاى مسلمان با یکدیگر دست برادرى ندهند و یکدیگر را درک نکنند».
بایدها و نبایدها
– بیداری و هشیاری و غافل نشدن از واقعیات قضایای اخیر
– اتحاد و یکپارچگی، به مثابه سلاح مهم ملتها در مواجهه با ابرقدرتها و حکام مزدور
– پرهیز شدید از سست شدن عزم راسخ و متوقف نکردن این حرکت مبارک
– ممنوعیت اقدامات خشونتبار و تروریستی
– پرهیز از ایجاد بوروکراسی سازمانی و مصلحتگرایی تشکیلاتی در جنبش و دولتهای بر آمده از آن
– پرهیز از ناامیدی و سستی و کاهلی بر اساس آموزههای قرآنی طبق آیه ۱۰۴ سوره مبارکه نساء: «لاتهنوا فی ابتغاء القوم ان تکونوا تألمون فانهم یألمون کما تألمون و ترجون من الله ما لایرجون»
– هوشیاری در برابر حیله مستکبران بینالمللی و قدرتهایی که از این قیامها لطمه دیدهاند
– سرگرم نشدن به دستاوردهای این مقطع
– ضرورت توجه به شعارها و مطالبات مردم (مصر، بحرین، یمن و…)
– لزوم مراقبت جوانان، روشنفکران و عالمان دینی برای ممانعت از ترس و طمع و غفلت انقلابیون
– لزوم توجه و اعتماد به جوانان و اعتماد به نفس بخشی به قشر جوان
– باید علمای دین و الازهر شریف نقش خود را کاملاً برجسته کنند، مردم توقع دارند
– حساس بودن به حوادث اخیر و تحلیل درست موضوع از سوی اساتید دانشگاهها
– عدم خودمحوری و لزوم ارتباط با دیگران
– پرهیز از بروز اختلاف و به جان هم افتادن انقلابیون و رخنه در پشت جبهه
– مرعوب شدن از هیمنه ظاهری مستکبران
– عدم احساس تمام شدن کار با سقوط حاکم وابسته، فاسد و دیکتاتور
– پرهیز از اختلافات مذهبی، قومی، نژادی و قبیلهای
– پرهیز از پذیرش الگوهای لائیک، لیبرال، ملیگرا و مارکسیستی در مرحله نظامسازی
– دوری از تحجر، قشریگری و تعصبات جاهلانه و افراطی
– بازخوانی دائمی اصول انقلاب و تطبیق آنها با محکمات اسلام و حفظ آنها از انحراف
– مغرور شدن و دشمن را غافل دانستن
– همفکری و همگرایی میان گروههای مختلف سیاسی – مذهبی معارض
– توجه به شرایط، اقتضائات و تجربیات سیاسی گروهها و احزاب اسلامی پیروز انتخابات
– کمک به فرایند دولتسازی توسط جریانهای اسلامی از جمله اخوان المسلمین مصر به عنوان الگویی در برابر مدل وهابیگری عربستان
– لزوم شکل گیری افق مفهومی مشترک در میان نخبگان
– لزوم پرهیز از اقدامات نسنجیده و زمینهساز مداخله نظامی بیگانگان
– لزوم افشای تصویر مجازی که غرب برای هر یک از این کشورها ساخته و لزوم تبیین تصویر حقیقی هر کشور (مقابله با تصویر سازی مجازی)
– توجه به دغدغههای رفاهی و اجتماعی مردم
– تاکید بر اشتراکات دینی و اسلامی و پرهیز از طرح موضوعات و مباحث اختلاف زا
– توجه به ظرفیتهای غیر دولتی و مردمی برای تعامل با ملل مسلمان منطقه
– واکنش علما و مراجع جهان اسلام به نقض گسترده حقوق بشر در بحرین
– لزوم معرفی پیام انقلاب اسلامی و موفقیتهای ۳۲ ساله نظام
– ارسال پیام متین و منطقی انقلاب و نظام جمهوری اسلامی ایران به ملتها و دولتهای منطقه از سوی مسئولان کشور.
از لوازم اصلی موفقیت در مسیر نیل به اهداف جنبش بیداری اسلامی همانا تبیین صحیح و واقعبینانه وضعیت موجود است؛ تحلیل نادرست از فرصتها و تهدیدها از یکسو و ضعف و قوتهای مرتبط با جنبش بیداری اسلامی میتواند به تضعیف و در نهایت فراموشی اهداف اصلی جنبش بیانجامد.
بررسیها نشان میدهد اکنون نقاط تمرکز اصلی دشمن بر کشورهای خاصی همچون مصر، سوریه و بحرین قرار دارد؛ مصر زمان دیکتاتوری مبارک، ستون سیاست خاورمیانهای آمریکا در منطقه بود و تاثیرگذاری این کشور بر جوامع عرب منطقه بسیار زیاد است.
البته در این شرایط نباید موضوع فلسطین به فراموشی سپرده شود و رهایی ملت مظلوم فلسطین از ستمهای ۶۳ ساله صهیونیستها و حامیانشان همچنان باید در اولویت اول جهان اسلام باشد و در ترسیم اهداف و برنامههای جنبش بیداری اسلامی مورد توجه اساسی قرار گیرد.
خطر اصلی در مورد جنبش عظیم بیداری اسلامی را که در کلام رهبر معظم انقلاب نیز بدان اشاره شده، میتوان در این دو عنوان اصلی خلاصه کرد: «فرصتطلبی» و «شبیهسازی».
فرصتطلبی عبارت است از وارد شدن نظام سلطه به قصد فریب انقلابیون و راضی کردن مردم به همان دستاوردهای جزیی و ابتدایی اولیه.
منظور از شبیهسازی نیز، توطئه و دخالت در امور داخلی کشورهای مستقل جبهه مقاومت برای ایجاد ناآرامی و براندازی است که این اقدام در خصوص ایران و سوریه مصداق دارد.
در این خصوص ضرورت همفکری و وحدت نظر نخبگان فکری جوامع اسلامی دو چندان میشود؛ باید برنامه ریزی مشخص در ابعاد کوتاه مدت، میان مدت و بلند مدت برای هر کشور، مبتنی بر شرایط خاص آن کشور صورت پذیرد.
تأسیس یک مجمع دائمی تحت عنوان «مجمع جهانی بیداری اسلامی» که دبیرخانه آن در تهران مستقر شده، از اقدامات ضروری و به جای جمهوری اسلامی بود و هدفش این است که از این طریق بتوان با همفکری و تضارب آرا بین نخبگان فکری و اندیشمندان کشورهای اسلامی به تقویت و استحکام این جنبش برای نیل به اهداف عالیهاش مساعدت کند.
همچنین در مصوبه پایانی اجلاس دو روزه بیداری اسلامی در تهران، بر شکل دهی سریع ساختار و تشکیلات مجمع جهانی بیداری اسلامی و بر ضرورت سازماندهی گروههای تماس برای رایزنی و ارتباط با فعالان و نهادهای مردمی تاکید شده است.
برپایی دورهای اجلاسیههای مزبور در کنار فعال سازی کمیسیونها و کارگروههای مختلف آن ملتهای مسلمان را قادر خواهد ساخت جنبش حاضر را با قدرت و صلابت به پیش برده و از تضعیف و انحراف آن ممانعت کند.
با شکست قطعی طرح آمریکایی «خاورمیانه بزرگ» و فراهمشدن بسترهای شگل گیری خاورمیانهای جدید بر پایه اسلام، عصر تازهای در تاریخ اسلام آغاز شده است؛ بدون شک نظامهای آینده کشورهای منطقه بر بسترهای فرهنگ اسلامی بنا خواهد شد؛ البته ما نباید الزاماً برپایی مدل حکومتی جمهوری اسلامی ایران را در این کشورها انتظار داشته باشیم.
یقیناً در نظامهای تازه تأسیس، شریعت اسلام از منابع اصلی تدوین قانون اساسی آنها خواهد بود؛ به علاوه سرمایه اجتماعی موجود در این جنبشها و اعتماد موجود در بین مجموعه گروه و فعالین این حرکتها به مثابه پتانسیل عظیمی – در صورت مدیریت هوشمندانه – میتواند آینده درخشانی را برای این جوامع ترسیم کند.
در ایران نقش پر رنگ علمای شیعه در طول مبارزه با نظام ستمشاهی یکی از مولفههای اساسی پیروزی آن بود و امروزه پیشگامی علمای شیعه را در بحرین نیز شاهد هستیم؛ لذا ضروریست رهبران دینی و روشنفکران کشورهای اسلامی و نقش مردمی آنها در تحولات منطقه تقویت شده تا به عنوان گروه مرجع، نقش هدایتگری، کادرسازی و نظامسازی برای آینده انقلابها داشته باشند.
Sorry. No data so far.