تریبون مستضعفین- بهمن سال 1361 و در آستانهی آغاز پنجمین سال پیروزی انقلاب اسلامی، خبرنگار نشریهی «شاهد» وابسته به بنیاد شهید جمهوری اسلامی، مصاحبهای مطبوعاتی با رئیس جمهور وقت، حضرت آیتالله خامنهای ترتیب داده و نظر ایشان را دربارهی مهمترین مسائل روز جویا شده است. بسیاری از مطالب مطرح شده در این مصاحبه هنوز تازگی و طراوت خود را حفظ نموده است و نشاندهندهی دید همهجانبه و دور از افراط و تفریط معظم له میباشد.
اینک و در سی و سومین سالگرد پیروزی انقلاب اسلامی، در راستای سیاست بازنشر آن دسته از آثار و سخنان رهبر معظم انقلاب که در منابع رسمی مورد ضبط و ثبت و نشر قرار نگرفتهاند، این مصاحبه به مخاطبان تقدیم میشود. این مصاحبه برای اولین بار در تریبون مستضعفین منتشر میشود:
* * * * *
بخشهایی از متن:
* [یکی از مشکلات بالقوهی انقلاب] این است که مسئولان جمهوری اسلامی انگیزهی انقلابی را از دست بدهند و تبدیل به یک دستگاهی که فقط به دولت و به ضرورتهای یک حکومت میاندیشد و نه به انقلاب، بشوند. از اول انقلاب ما چند بار دچار یک چنین حالتی شدیم و هر بار خصلت انقلابی بارزی که در مجموع نظام وجود داشته، ما را نجات داده است.
* [یکی دیگر از مشکلات انقلاب این است که احیاناً] ارگانهای سیاسی و اجتماعی و دولتی و انقلابی و نهادهای انقلابی به مواضع قانونی خود بسنده نکنند و در آن مواضع قرار نگیرند و از آن مواضع تخطی کنند. این یک خطر بزرگی است. هر کسی هم این کار را بکند به انقلاب صدمه میرساند، … مرتکب گناه شده و برای انقلاب مشکل درست کرده است و در نهایت به ضعف دستگاه ادارهکنندهی انقلاب یعنی دولت منتهی شده است.
* هر کار بیرویه ضد انقلابی است. این غلط است که کسانی خیال کنند کارهای انقلابی کارهای بیرویه است. بر عکس ما معتقدیم که کارهای انقلابی بارویهترین و صحیحترین و اصولیترین کارها ست. چون انقلاب اصولیترین کارها ست. اگر چنانچه مسئولین امر بخواهند برای کسب وجهه، برای امکان بقا در مناصب و مشاغل، برای پوشاندن خطاها و مشکلاتی که بار آوردهاند و برای هر چیزی از این قبیل، در یک ابعادی انقلابیگری نشان بدهند، این همان غوغاسالاری خواهد بود.
* همهی کسانی که در دل به انقلاب اسلامی نمیاندیشند و به هدفی جز آن میاندیشند، عناصر تهدیدکننده هستند. اگر تشکیلات داشته باشند، خطر بیشتری دارند و اگر وابستگیهای سیاسی جهانی داشته باشند، خطرشان باز هم بیشتر است. اگر پوشش نفاق داشته باشند، خطر بزرگی است، چه راست باشند و چه چپ.
* در میان کتابهایی که ما افتخار میکنیم که در این یکی دو سال تعطیل دانشگاه نوشتهاند و کتابهای درسی دانشگاه ما خواهد بود، چند درصد ترجمه است؟ خواهید دید در حدود هشتاد درصد یا همین حدود یا هفتاد و پنج درصد ترجمه است. یعنی امروز هم که ما خودمان داریم کار میکنیم و مینویسیم و تبیین میکنیم و ترجمه میکنیم، بیشترین کار ما را ترجمه تشکیل داده است؛ [و لذا هنوز به استقلال علمی و فرهنگی نائل نیامدهایم].
* [یک گام اساسی برای خنثی کردن تبلیغات سوء دشمن] سازندگی جمهوری اسلامی و تکمیل و آرایش هر چه بیشتر نظامی است که به عنوان جمهوری اسلامی و به عنوان نظام اسلامی به وجود آمده است که این خود تبلیغ بیبدیل و غیر قابل خدشهای خواهد بود… [و گام دیگر] کار تبلیغاتی است. بایستی در خارج از کشور و در مجامع عظیم جهانی به وسیلهی پیکها و پیامبرهای انقلاب و به وسیلهی ایجاد مجامع بزرگ جهانی در داخل کشور، پیام انقلاب را به گوش آن کسانی برسانیم که به وسیلهی تبلیغات زهرآگین دشمنان ممکن است نسبت به انقلاب ما نوع دیگری بیندیشند.
* خیلی بهموقع خواهد بود اگر ما یک خبرگزاری مشترک با همهی کشورهای دوستمان به وجود بیاوریم که به صورت یک شبکهی خبری مشترکی -چه منطقهای، چه اسلامی- بتواند یک دایرهی وسیعتری را برای گسترش اخبار ما در اختیار ما بگذارد.
* انقلاب اسلامی ایران مانند بدن سالمی است که هر عنصر بیگانه را در خودش نفی و طرد میکند. زیرا که یک بدن سالم یا عنصر بیگانه را جذب و در خود هضم میکند و یا اگر آن عنصر قابل جذب و هضم نبود، آن را دفع میکند. به هر حال آن را در خود تحمل نمیکند.
* [خانوادههای شهدا توجه داشته باشند که] آن چه در این سودا گرفتهاند، بیشتر از آن چیزی است که دادهاند. آنها عزیزی دادهاند، اما در مقابل استقرار نظام الهی را گرفتهاند. و این معاملهای است که اگر انسان پیغمبر خدا را هم در این راه بدهد، زیان نکرده است.
* * * * *
متن کامل مصاحبهی مطبوعاتی با حضرت آیتالله خامنهای در چهارمین سالگرد پیروزی انقلاب شکوهمند اسلامی را بخوانید:
* آقای رئیس جمهور؛ بفرمایید چه خاطرهای از جایگزینی دولت موقت پس از پیروزی انقلاب دارید و این جایگزینی را کلاً چگونه تبیین میفرمایید؟
* بسم الله الرحمن الرحیم.
آن چه که در این زمینه به عنوان خاطره میتوان بیان کرد -که شما خاطره را سؤال کردید- همان جلسهای است که در آن فرمان نخستوزیری آقای مهندس بازرگان به وسیلهی آقای هاشمی رفسنجانی در حضور خبرنگاران خارجی از سراسر دنیا خوانده میشد و ما هم در آن جلسه حضور داشتیم و حالتی که در آن جلسه بر همهی ما حاکم بود، حالت فراموش نشدنی بود. زیرا بعد از سالها آرزو و امید مشاهده میکردیم که یک رویای دور دارد به تحقق میپیوندد و یک دولتی از سوی امام و رهبر انقلاب در حال تشکیل شدن است؛ و شعفی که آن روز همهی ماها داشتیم فراموش نشدنی است. البته آن روز آقای مهندس بازرگان هم در مقابل حکم امام برخورد طبیعی داشت. پاسخ ایشان به این نصب آن چیزی نبود که بعدها در یک سخنرانی در دانشگاه گفتند که خود را تشبیه کردند به یک اتومبیل سواری -آن طور که به یاد دارم- و قولاً و صراحتاً و کنایتاً فهماندند که از ایشان توقع کارهای انقلابی دشوار بنیانکن نباید داشت. در این جلسهای که اشاره کردم، چنین برخوردی ایشان نداشتند. برخورد مؤدبانه بود و آن جلسه تاریخی و فراموش نشدنی بود.
اما این که تبیین من از این مسئله چیست؛ بنده همین اندازه عرض باید بکنم که امام به معرفی بعضی از دوستان و با سابقهی آشناییهای خودشان مهندس بازرگان را به عنوان رئیس یک دولت موقتی که باید زمینه را برای استقرار جمهوری اسلامی فراهم بکند، معین کردند و مهندس بازرگان با سوابقی که داشت و معرفتی که همهی ما و از جمله خود شخص شخیص امام نسبت به سوابق فکری ایشان داشت، دارای چیزی که بتوان روی این نقطه، انگشت گذاشت به عنوان نقطهی منفی نبود. یک فرد معتقد به اسلام بود که رهبری امام را پذیرفته بود و قول میداد که در خط امام حرکت کند و هیچ کار عملی هم قبلاً در این موردها و این زمینه از ایشان دیده نشده بود و حسن ظن همه را به خود جلب کرد و لذا بود که ایشان به نخستوزیری انتخاب شدند. منتهی بعد ترکیب دولت موقت و برنامههایی که پیش آمد، یک مقداری تصورات قبلی را تغییر داد و همانها هم موجب شد که عاقبت ایشان از حکومت کنار بروند و دولت ایشان ساقط شود یا استعفا دهد.
* آقای رئیس جمهور؛ در عرض چهار سالِ گذشته انقلاب اسلامی توانسته است دستاوردهای عظیمی در داخل کشور و در سطح جهان به دست آورد و بسیاری از مشکلات و موانع را از میان بردارد. به نظر جنابعالی موانع و مشکلاتی که انقلاب اسلامی باید در آینده به آنها برخورد کند، چیست؟
* ما چند نوع موانع و مشکلات را در آینده پیشبینی میکنیم. یکی آن چیزی است که از توطئهها و دسائس خارجیان قابل تصور است. چون ما معتقدیم و مطمئنیم که دشمنان خارجی این انقلاب آرام نمینشینند و از اندیشهی مبارزه با این انقلاب و با این جمهوری منصرف نخواهند شد؛ و چه از طریق ایجاد درگیریهای نظامی، چه از طریق فشارهای اقتصادی و چه از طریق تبلیغات نادرست در سطح جهان علیه ما فشارهایی را به وجود خواهند آورد و ما باید آمادگی مقابله با این فشارها را داشته باشیم. و یک نوع هم ناشی میشود از مسائل داخلی که آن هم به نوبهی خود به چند رقم قابل تقسیم است. یک رقم از مشکلاتی که ممکن است در آینده برای ما واقع شود و ریشههایی هم در گذشته و هم در حال حاضر دارد، این است که مسئولان جمهوری اسلامی انگیزهی انقلابی را از دست بدهند و تبدیل به یک دستگاهی که فقط به دولت و به ضرورتهای یک حکومت میاندیشد و نه به انقلاب، بشوند. از اول انقلاب ما چند بار دچار یک چنین حالتی شدیم و هر بار خصلت انقلابی بارزی که در مجموع نظام وجود داشته، ما را نجات داده است. لکن این حالتی است که برای مسئولان یک دولت محتملالوقوع است. این بیماری به طور خلاصه عبارت است از این که مسئولان دولتی تحت تأثیر ضرورتها تصمیم بگیرند و ضرورتها حاکم بر عمل و تصمیم آنها شود؛ به نحوی که نتوانند از انگیزههای انقلابی خود در هدایت این کاروان استفاده کنند و به تدریج آن انگیزهها در آنها کهنه و رنگپریده و به تدریج منتفی شود. این خطری است. اگر چنانچه چنین چیزی واقع شود، انقلاب باطل نخواهد شد، از بین نخواهد رفت، اما مشکلاتی در سر راه مردم به وجود میآورد. این یک امر طبیعی است. حد اقل این مشکلات این است که باز کسان مؤمنی یعنی مؤمنتری و افرادی که به انقلاب میاندیشند، احساس مسئولیت کنند و وارد میدان شوند. این یکی از مشکلاتی است که وجود دارد. یکی دیگر از مشکلاتی که در آینده قابل تصور است که باز در گذشته و در حال حاضر ریشه دارد، تداخلها و دخالتها ست که این یک مشکل عظیمی برای انقلاب میتواند باشد. به این معنی که ارگانهای سیاسی و اجتماعی و دولتی و انقلابی و نهادهای انقلابی به مواضع قانونی خود بسنده نکنند و در آن مواضع قرار نگیرند و از آن مواضع تخطی کنند. این یک خطر بزرگی است. هر کسی هم این کار را بکند به انقلاب صدمه میرساند، هر که میخواهد باشد؛ بر فرض یک ارگان انقلابی باشد، اگر از مواضع قانونی خودش تخطی کرد، این مرتکب گناه شده و برای انقلاب مشکل درست کرده است و در نهایت به ضعف دستگاه ادارهکنندهی انقلاب یعنی دولت منتهی شده است. ما امروز همین امر را مشاهده میکنیم. یک چنین تداخلهایی وجود دارد و باید هم این تداخلها از بین برود. ما هم انشاءالله همت گماشتیم برای این که این تداخلها را، دخالتها را، از میان ببریم. اگر چنین مقصودی حاصل نشود، یعنی کم کردن این تداخلها میسر و ممکن نشود و اینها ادامه پیدا کند یا احیاناً زیادتر شود، این یکی از خطرات جدی و عمدهی انقلاب است. یکی دیگر از خطراتی که وجود دارد، خطر ناامید شدن و سرد شدن مردم است و این از همهی این خطرات بالاتر است. چون این انقلاب یقیناً و حقیقتاً بر دوش مردم قرار داشته است و قرار دارد و اگر مردم را از این انقلاب گرفتند، این انقلاب هیچ ندارد که بتواند با او از خودش دفاع کند. امروز همین دولتی که در سر کار است، همین مسئولانی که دارند مملکت را اداره میکنند، اینها همه به کمک مردم و به پشتیبانی مردم است. مردم را از اینها بگیرند، قطعاً چنین امکانی نخواهند داشت. اگر مردم ناامید بشوند، چه به وعدههای دولت، چه به وعدههای انقلاب، و سرد بشوند و در صحنههای انقلابی حضور پیدا نکنند، یک خطر جدی است برای انقلاب؛ که البته بایستی آن کسانی که مایهی سردی مردم میتوانند باشند، حواس خود را جمع کنند و این خطای بزرگ و این گناه بزرگ از آنها صادر نشود. یکی دیگر از مشکلاتی که ممکن است پیش بیاید، باز آن هم گاهی گوشه و کنار نشانههایش دیده میشود و باید جلوی آن ایستاد، این است که دولت عکس حالت اولی را -آن حالتی که در اشکال اول ذکر کردیم- پیدا کند. یعنی بخواهد به طور بیرویه، «انقلابیگری» از خودش نشان بدهد؛ که این در حقیقت دیگر انقلابی بودن نیست. چون انقلاب بیرویه نیست. هر کار بیرویه ضد انقلابی است. این غلط است که کسانی خیال کنند کارهای انقلابی کارهای بیرویه است. بر عکس ما معتقدیم که کارهای انقلابی بارویهترین و صحیحترین و اصولیترین کارها ست. چون انقلاب اصولیترین کارها ست. اگر چنانچه مسئولین امر بخواهند برای کسب وجهه، برای امکان بقا در مناصب و مشاغل، برای پوشاندن خطاها و مشکلاتی که بار آوردهاند و برای هر چیزی از این قبیل، در یک ابعادی انقلابیگری نشان بدهند، این همان غوغاسالاری خواهد بود که من یک وقتی در نماز جمعه به آن اشاره کردم. و این یکی از بزرگترین خطرات این جامعه است که متأسفانه کسی هم به آن توجه نمیکند و ما هم که گفتیم حتی شما مطبوعات هم به آن توجه نکردید، از زیر دست شماها هم در رفت. متوجه نشدید که این مسئله چهقدر مهم و حائز توجه است. این همان غوغاسالاری میشود. غوغاسالاری یعنی این که ادارهی کشور به عهدهی اصول و تدابیر نباشد؛ به عهدهی هیاهوها و غوغاها و شارلاتان بازیها باشد و دولت هم نگاه کند، ببیند کجا مناسب است که او هم آن جا شعاری بدهد، این هم یکی از خطرات عمده است. به هر حال اگر ما بخواهیم در مقابله با این مشکلات حرکت کنیم، باید ایمانمان، جهادمان، تقوایمان و وحدتمان را حفظ کنیم و همهی ارگانهای مسئول -چه ارگانهای انقلابی، چه ارگانهای سنتی و دولتی- در آن خط دقیق اطاعت از امام و ولی فقیه قرار بگیرند. اگر این کار عمل شود، همهی این خطرات که گفتم منتفی خواهد شد. یعنی این خطرات، خطرات بالقوه است. خطراتی است که میتوان آنها را با تدبیر خنثی کرد و از آنها در امان بود و راه آن هم این است که این معیارهای اصلی یعنی ایمان، تقوا، جهاد و ماندن در خط امام را به اینها ما توجه کنیم.
* پس از صدور فرمان انقلاب قضایی و فرمان هشت مادهای از سوی حضرت امام، اوضاع جاری و آیندهی کشور را با توجه به دو فرمان فوق چگونه میبینید؟
* هر حرکت انقلابی در یک مقاطعی احتیاج به این دارد که نفس جدیدی به آن دمیده شود. این نفس جدیدی بود به انقلاب عظیم مردم ما در این مقطع و این نفس از سوی کسی دمیده شده که خود او پدر این انقلاب و معلم این انقلاب بوده است و خواهد بود. اگر ما درست این حرکت را بخواهیم ارزیابی کنیم، باید بگویم این یک توبهی بزرگ هم بوده است. توبه از اشتباهات و خطاهایی که ما در طول چهار سال کردیم. من در آغاز صدور این فرمان از امام دیدم که برادران عزیزمان دربارهی این پیام صحبتهای فراوانی میکنند و البته همهی آن صحبتها درست بود. جای یک صحبت را من خالی یافتم و آن این که کسی نگفت که این پیام حاکی از وجود اشتباهات و لغزشهایی بود. این پیام به ما الهام میداد که از لغزشها جلوگیری کنیم و آنها را برگردانیم. این حاکی از وجود لغزشها ست و این یک واقعیت است. در کار اداری و به خصوص دستگاه قضایی اشتباهات زیادی واقع شده بود که البته در اکثر قریب به همهی آنها سوء نیتی وجود نداشت و لیکن لازم نیست لغزش حتماً از روی سوء نیت باشد تا بد باشد. گاهی از روی حسن نیت، انسان یک اشتباه بزرگی را انجام میدهد؛ ولی اشتباه به هر صورت اشتباه است و باید آثار آن را برطرف کرد و جلوی آن را گرفت و امام یک چنین کاری را انجام داد. من این حرکت را یک خیزش جدید در روند عمومی انقلاب و یک نقطهی عزیمتی به سمت هدفهای بزرگی که به تدریج از یادها میرفت به حساب میآورم.
* آقای رئیس جمهور، شکی نیست که عوامل منحط انحرافی و نفوذی و کارشکن و ضد انقلاب علیالقاعده نمیتوانند و نباید در دستگاههای اجرایی کشور راه داشته باشند. با توجه به محدودیت کار گزینشها و عدم امکان تحقیق در بعضی موارد به خصوص با توجه به فرامین امام، دستگاههای اجرایی کشور برای جلوگیری از عناصر نفوذی و وابسته به جناح راست و غیر انقلابی از چه شیوههایی باید استفاده نمایند؟ آیا فکر نمیکنید عدم دقت لازم در این امر انتخاب افراد سبب آن شود تا جریاناتی عموماً از ناحیهی نیروهای راست و لیبرال که قبلاً حاکمیت نسبی خود را در رأس امور از دست دادهاند، مجدداً نیروهای خود را در سطوح پایینتر در سیستم اداری کشور تشکل دهند؟ شما چه راه حلی برای پیشگیری از این موارد پیشنهاد میکنید؟
* در این جا چون شما مطالب زیادی گفتید، حرفهای زیادی است که حالا هر مقدار یادم ماند، به آن اشاره میکنم. یک مسئله این است که چه عناصری ما را تهدید میکنند که شما به عنوان لیبرال و راست اشاره کردید. لکن اینها تنها کسانی نیستند که ما را تهدید میکنند. همهی کسانی که در دل به انقلاب اسلامی نمیاندیشند و به هدفی جز آن میاندیشند، عناصر تهدیدکننده هستند. اگر تشکیلات داشته باشند، خطر بیشتری دارند و اگر وابستگیهای سیاسی جهانی داشته باشند، خطرشان باز هم بیشتر است. اگر پوشش نفاق داشته باشند، خطر بزرگی است، چه راست باشند و چه چپ. و ما در میان طیف چپ عناصری را مییابیم که از لحاظ خطر کمتر از عناصر طیف راست نیستند؛ بلکه بیشتر هم هستند. نکتهی دوم این است که آیا نظر امام در مورد پذیرشها این بود که از ورود عناصر ناباب جلوگیری نشود؟ باید بگویم که نظر امام به هیچ وجه این نبوده است. همین عناصر نابابی که گفته شد، چه از گروه راست و چه از گروه چپ، امام معتقدند که اینها در دستگاههای اداری اعم از سیاسی، اقتصادی، فرهنگی و غیره میباید لا اقل به کارهای حساس گماشته نشوند و نتوانند در آن دستگاهها نفوذ کنند -با معنای ویژهای که کلمهی نفوذ دارد-. امام نفرمودند که اینها بررسی نشوند، ارزیابی نشوند و در مورد گزینش آنها دقت لازم به کار گرفته نشود؛ بلکه امام با بعضی از بیضابطگیها و دقتهایی که در حقیقت بیدقتی است و ضابطه گذاردنهایی که در حقیقت بیضابطگی است، مخالفت کردند. همان طور که در بیانات امام هم شنیدید، ایشان اشاره کردند به سؤالاتی که در بعضی از گزینشها از افراد میشود و آنها را تأسفانگیز خواندند. طبیعی است که آن سؤالات فقط آدمهای نفوذی طیف راست و چپ را رد نمیکند، بسیاری از مؤمنین و مخلصین را هم رد میکند و مطمئناً در مواردی طراحان این سؤالها از حسن نیت هم برخوردار نیستند. چه حسن نیتی میتواند در آن کسی وجود داشته باشد که شرط گزینش را این بداند که کسی در میان چهار شماره، چهار تا رقم، شمارهی شناسنامهی امام را مشخص کند که کدام یک از این چهار تا ست؟! چه حسن نیتی این شخص میتواند داشته باشد که این سؤال را مطرح میکند؟ امام این را دیدند، امام از این مطلع شدند، توجه کردید این چه ضابطهای است که سؤال میکنند؟! آقا فلان مسئلهی فقهی چهجور است؟! در فلان جای رساله چه نوشته است؟! اینها ضابطههایی است که در حقیقت اتکای آنها به اتکای بیضابطگی است. امام اینها را رد کردند و نفی کردند. آن فیلترهایی که مؤمنین، مخلصین، انقلابیون و علاقمندان را بیرون میگذارد، آنها را امام ممنوع اعلام فرمودند. و الا امام کی اجازه دادند که افراد نفوذی وارد بشوند؟! نهخیر. دقت بشود که افراد نفوذی وارد نشوند. نفوذی هم فرق نمیکند؛ چه از طیف راست و چه از طیف چپ وارد نشوند. این هم مطلب دوم. یک نکتهی دیگری وجود داشت در مورد مسئلهی تجسس. اشاره کردید که نمیتوانند تحقیق کنند، نمیتوانند بشناسند، نمیتوانند بفهمند، باید بگویم این جور نیست. امام نفرمودند که افراد را نشناسید و تحقیق نکنید. هیچ اشکالی ندارد که شما برای ازدواج در پیرامون خانوادهی طرف ازدواجتان تحقیقات بکنید. نه امام مانع شدند و نه هیچ کس دیگر. وقتی که شما برای پیوند خانوادگی تحقیق میکنید، برای پیوند اداری هم یک مقدار تحقیق تا یک حدودی لازم است. تا چه حدودی؟ تا این حدود که بشناسید و بفهمید که این شخص خائن نیست، -به قول شما- نفوذی نیست، بر طبق مصالح شما و طبق مصالحی که در این دستگاه وجود دارد میاندیشد و عمل میکند. به این اندازه تحقیق کنید و هیچ مانعی هم ندارد. امام هم مانع از این نشدهاند. اما این تحقیق ارزش قضایی ندارد. یعنی آن چیزی که امام جلویش را گرفتند، این است که اگر چنانچه شما تحقیق کردید و معلوم شد فلانی مثلاً نمازخوان نیست و شما او را برای یک کاری میخواهید استخدام بکنید که آن طرف باید نمازخوان باشد، اگر چنانچه این شخص را استخدام نکردند، مانعی ندارد؛ اما نمازخوان نبودن او یک بار قضایی نخواهد بود. یا -بالاتر- اگر ثابت شد این شخص دچار یک حرکتی است که تعقیب قضایی دارد، این تحقیق شما نمیتواند منشأی برای تعقیب قضایی باشد، اما برای شما که میخواهید این شخص را استخدام کنید، میتواند منشأ عدم استخدام باشد و مانعی ندارد. بنا بر این تحقیق و تعقیب حالات هر شخصی به قدری که در گزینش امور مؤثر است، مانعی ندارد، اشکالی ندارد. این را هم امام جلوگیری نکردهاند. در تشخیص فرمان امام اشتباه نشود.
* در آستانهی پنجمین سال انقلاب اسلامی ایران، ما تا کنون به چه مقدار از اهداف انقلاب رسیدهایم؟
* باید عرض کنم که ما به هدفهای زیادی از این انقلاب رسیدهایم. اما هدفهای زیادتری را در پیش داریم. میتوانیم برخی از آن هدفهایی که به آنها رسیدهایم و هدفهایی که در انتظار آنها هستیم را بشماریم. با این انقلاب ما به هدف تشکیل یک نظام مردمی رسیدیم و در این هیچ شکی نیست که این نظام، مردمی است. به هدف ایجاد یک نظام بر مبنای تعالیم اسلام رسیدیم. به هدف تدوین یک قانون اساسی مستحکم -باز بر مبنای نظام اسلامی- رسیدیم. جریانهای گوناگون مدعی را در این کشور تا کنون شناسایی کردهایم و این یکی از دستاوردهای بزرگ است که میتواند یک هدف به حساب آید. به هدف فعال کردن مردم در زمینهی ابتکار، خلاقیت و جوشش درونی استعداد رسیدیم. امروز مردم ما احساس میکنند که باید نان از عمل خویش بخورند. یعنی ملت بر پای خود استوار است و حالت مرعوبیت در مقابل پیشرفتهای علمی، فرهنگی و حتی فلسفی و صنعتی نسبت به دیگران را از دست داده است. دیگر مرعوب نیستند. به هدف اتحاد و اتفاق کلمهی مردم رسیدیم که این یکی از اهداف است. به بسیاری از هدفهای عملی در زمینهی عمران، آبادی و رسیدگی به امور مستضعفین رسیدهایم. راه زیاد ساخته شده است. برق زیاد به نقاط مستضعفنشین داده شده. خانه زیاد ساخته شده. دانشگاهها به سمت اسلامی شدن رفته است. بسیاری از مراکز توطئه در کشور منهدم شده. کلیهی نهادهای جمهوری اسلامی تشکیل شده است و آخرین نهادی که در حقیقت تضمینکنندهی استمرار این جمهوری بود، نهاد مجلس خبرگان بود که تشکیل شد و دیگر هیچ حالت غیر منتظرهای ندارد. یعنی همهی نهادها تشکیل شده و آماده است. اینها هدفهایی است که به آنها رسیدیم. البته هدفهای زیاد دیگری هم بود که من اسم نیاوردم. مثلاً تشکیل مجلس شورای اسلامی یکی از هدفها بود که یک عده از مردم بنشینند و خود برای موکلینشان یعنی این ملت تصمیم بگیرند و رأی بدهند و منتظر جای دیگری نباشند. استقلال سیاسی یکی از این هدفها بوده که به آن رسیدیم و از این قبیل. اینها هدفهایی است که به آن رسیدهایم که کم هم نیست؛ هدفهای زیادی است. یعنی دستاوردهایی که ما برای این انقلاب داشتیم، دستاوردهای قابل توجهی است. و ما در این زمان کوتاه یعنی چهار سال، در کمتر انقلابی این همه دستاورد داشتهایم. و بنده وقتی که نگاه میکنم به این چهار سال گذشته و مخصوصاً به یکی دو سال گذشته میبینم که ما سالیان پرباری را پشت سر گذاشتیم. اما با این همه هدفهایی که هنوز به آنها نرسیدیم، بیشتر است از هدفهایی که به آنها رسیدیم. ما به هدف استقلال ملی خودمان نرسیدهایم -استقلال کامل اقتصادی-. امروز ما هنوز برای ایجاد دستاوردهای معمولی و روزمرهی زندگی محتاج دیگران هستیم. مجبوریم که پول بدهیم و از بیرون بخریم. معاملهگری و اقتصاد بیرون هم تابع سیاست است؛ تابع سیاستهایی است که دارند. گاهی اقتضا میکند که با آن چه که به ما میفروشند از ما بهرهکشی کنند. ما هنوز نتوانستهایم که به استقلال کامل اقتصادی برسیم. ما نتوانستهایم هنوز به استقلال کامل علمی و فرهنگی برسیم. با این که فرهنگ ما یکی از فرهنگهای غنی است و سابقهدار و ریشهدار است، ما در بسیاری از مسائل فرهنگی همچنان محتاج بیگانگان هستیم. شما بروید در این دانشگاه؛ حتی دانشگاهی که امروز تشکیل شده است، ببینید در میان کتابهایی که ما افتخار میکنیم که در این یکی دو سال تعطیل دانشگاه نوشتهاند و کتابهای درسی دانشگاه ما خواهد بود، چند درصد ترجمه است؟ خواهید دید در حدود هشتاد درصد یا همین حدود یا هفتاد و پنج درصد ترجمه است. یعنی امروز هم که ما خودمان داریم کار میکنیم و مینویسیم و تبیین میکنیم و ترجمه میکنیم، بیشترین کار ما را ترجمه تشکیل داده است. و آن گاه ما به استقرار یک نظام عادلانهی کامل اسلامی هنوز نائل نشدهایم. ما در باب روابط اجتماعی و به ویژه روابط اقتصادی در داخل جامعه و در باب بسیاری از خلقیات و خصال اجتماعی و مردمی همچنان اسیر نظامهای سنتی گذشته هستیم. هنوز در میان مردم ما برخورداریها یکسان نیست، کار و تلاش یکسان نیست. و البته نمیخواهم ادعا کنم که در نظام اسلامی برخورداریها صد درصد یکسان است؛ اما میخواهم ادعا کنم که در نظام اسلامی، امکاناتِ در اختیار همه صد درصد یکسان است و در نظام ما هنوز به آن جا نرسیدهایم. نکتهی دیگری که در این جا قابل توجه است، این است که آن چه ما تا کنون گذراندهایم، گامهایی هستند به سوی آن چه که باید بگذرانیم. اینها از هم گسسته و بیارتباط نیستند. یعنی ما الان نباید احساس کنیم که چون هدفهایی را در پیش رو داریم پس ناکام هستیم. بلکه باید احساس کنیم چون هدفهایی را گذراندهایم یا گامهایی به سوی آن هدفهای نهایی پیش رفتیم، پس کامیاب هستیم، منتها کامیاب مرحلهای. اگر در یک سال بعد، دو سال بعد از آن چه که فعلاً در آن قرار داریم، یک قدم جلوتر رفته باشیم، این کامیابی ادامه خواهد داشت. باید کوشش کنیم که غیر از این وضع، وضع دیگری پیش نیاید. یعنی خدای ناکرده در جا نزنیم. منحرف یا به عقب برگشته نشویم.
* در آستانهی آغاز پنجمین سال پیروزی انقلاب هستیم و هر انقلابی هم ممکن است دچار آفات و انحرافات بشود. علاوه بر مبانی که به آن اشاره کردید، حضرت عالی به عنوان رئیس جمهوری، به عنوان یک هشدار به امت بفرمایید انقلاب اسلامی از کجا ممکن است ضربه بخورد؟
* فکر کنم در یک سؤالی قبلاً این مطلب مطرح شد و من جواب دادم، منتهی آن سؤال به این صورت بود که مشکلات ما چگونه است؟ این را میشود به این تعبیر ذکر کرد که از کجا ممکن است ضربه بخوریم. لکن حالا چون شما مجدداً سؤال کردید، من به اجمال و در کوتاهسخنی به این سؤال شما پاسخ میدهم. انقلاب ما از نقطهی حرکت دشمنان خارجی و داخلی ممکن است ضربه بخورد و آفات انقلاب، ضربهی دشمنان خارجی و داخلی است. دشمنان خارجی ما مشخص اند که چه کسانی هستند. اما دشمنان داخلی ما عبارت اند از رویهها و شیوهها و خلقها و خصلتهای نادرست. همان چیزهایی که ما آنها را کنار گذاشتیم و توانستیم انقلاب را پیروز کنیم. ما بیتفاوتی را کنار گذاشتیم، انقلاب پیروز شد. بیایمانی را کنار گذاشتیم، موفق شدیم. و به قرآن روی آوردیم، راه ما باز شد. ایمان و جهاد دو سلاح بزرگ برای این پیروزیها بودند.
هر یک از اینها از ما گرفته شود، آفت انقلاب است. آفت انقلاب ما عجب و خود بیش از واقع بینی است. اختلاف است و بیایمانی است. رکود در جهاد فی سبیل الله است و منظورم از جهاد فقط جهاد در جبهههای جنگ نیست؛ بلکه جهاد سازندگی هم یکی از جهادها ست. این کارها را اگر ما ترک بکنیم، اینها آفات انقلاب ما خواهد بود.
* آقای رئیس جمهور؛ تداوم انقلاب اسلامی در گروی چه مسایلی است و نقش ارگانهای انقلابی مخصوصاً جهاد سازندگی در این تداوم به نظر شما چیست؟
* تداوم انقلاب به این است که علل این تداوم شناخته و تأمین شود. این علل عبارت اند از وحدت، ایمان، جهاد، انگیزهی انقلابی، حضور مردم در صحنه، مهربانی ملت و دولت، عمل به احکام اسلامی و حرکت به سمت هدفهای اسلامی، عدالت اجتماعی کامل، حکومت قرآنی کامل؛ اینها آن هدفهای نهایی هستند و مبارزه و جهاد و فداکاری. اینها عوامل تداوم انقلاب اند. یکی دیگر از عوامل تداوم انقلاب عبارت است از حفظ سیاست «نه شرقی، نه غربی» و عدم تمایل به یک طرف. یکی دیگر عبارت است از حفظ پیوند ولایت فقیه. و اینها همه و بسیاری دیگر، عوامل تداوم این انقلاب خواهند بود. اما این که نقش ارگانهای انقلابی چیست؟ به نظر بنده ارگانهای انقلابی و نهادهای انقلابی میتوانند نقشهای بسیار بزرگی را ایفا کنند. به این ترتیب که به آن وظیفهای که با آن وظیفه و بر مبنای آن فلسفه به وجود آمدند، به آن وظیفه وفادار بمانند، آن را انجام بدهند و در راه انجام این وظیفه کوتاهی نکنند، دچار مصلحتاندیشی و سیاسیکاری نشوند. جهاد سازندگی و بقیهی نهادهای انقلابی اگر چنانچه از تلاش و کار و تکلیفی که برای آن تکلیف به وجود آمده و آن تکلیف را بر دوش خود نهاده اگر رفت به سمت کار سیاسی و جبههگیری و موضعگیری سیاسی، آن وقت یک شمشیر کند خواهد بود. یک موجودی بیاثر خواهد بود و باید نگذاریم این جور بشود. باید آن وظیفهای که به عهدهی جهاد است، یعنی رسیدگی به امور روستاها و رسیدگی به زندگی مردم روستا و کمک به سازندگی انقلابی کشور -در مورد جهاد سازندگی-، و مبارزه با ضد انقلاب، مبارزه با دشمن متجاوز مسلح در مورد سپاه پاسداران و حفظ انتظامات شهری به شکل انقلابی -در مورد کمیتههای انقلاب- و دربارهی هر یک از نهادهای دیگر همان هدفی که برای آن به وجود آمدهاند، باید همهی نهادهای انقلابی در حفظ اینها کوشا باشند. در این صورت میتوانند به پیشرفت انقلاب و تداوم انقلاب کمک بکنند. و اگر نباشند، یعنی وجود نداشته باشند، واقعاً به انقلاب صدمه میخورد. وجود هم داشته باشند، اما از این هدفها تخطی کنند و بروند سراغ یک سری کارهای دیگر، باز هم برای انقلاب مفید نخواهند بود. آن وقت در یک شرایطی حتی به انقلاب ممکن است صدمه هم بخورد.
* آقای رئیس جمهور؛ در چهارمین سالگرد انقلاب اسلامی با توجه به این که سال 60، سومین سال پیروزی انقلاب را امام سال قانون نامیدند، به چه میزان در تحقق و عمل به قانون اساسی موفق بودهایم و مشکلات و نارساییها را در این زمینه در چه میدانید؟
* حقیقت این است که در یک جامعهی انقلابی و در یک نظام مردمی که همهی مردم در او حق اندیشیدن و اظهار نظر کردن به خود میدهند و این حق را نیز دارند، اجرای یک قانون به شکل کامل و صد در صد دشواریهایی دارد و ما نیز از اول انقلاب این دشواریها را داشتیم. من در پاسخ این سؤال شما باید به همین اندازه بگویم که ما هر چه زمان گذشته است به سمت اجرای کامل قانون بیشتر پیش رفتیم. سال 60 که امام فرمودند قانون باید اجرا شود، قانون در دشوارترین مصادیق خود اجرا شد. شما مطلع هستید که آن سال، سالی بود که بر طبق قانون یک رئیس جمهور عزل شد و این یک نمونهی بسیار بزرگ و البته دشوار از اجرای قانون بود و در عین حال شد. و از آن تاریخ به بعد هر چه پیش رفتیم به سمت اجرای بیشتر قانون پیش رفتهایم و یکی از نمونههای برجسته برای گامهای بلند جمهوری به سمت اجرای هر چه بیشتر قانون فرمان اخیر امام و تشکیل ستاد پیگیری آن فرمان است.
* آقای رئیس جمهور در ظرف چهار سال گذشته در رسانههای گروهی غرب و شرق اتهامات زیادی را بر ما بستند و شاید تا اندازهای از رسیدن ندای مظلومیت ما به گوش جهانیان جلوگیری کردند. به نظر جنابعالی با فرا رسیدن پنجمین سال پیروزی انقلاب اسلامی چگونه باید در معرفی اهداف مقدس انقلاب اسلامی به ملتهای جهان اقدام کنیم و در مقابله با ایادی استکبار جهانی (رسانههای گروهی جهان) چه تدابیری را میاندیشید؟
* ما دو نوع کار برای این مقصود باید انجام بدهیم. یکی کار عملی است و آن سازندگی جمهوری اسلامی و تکمیل و آرایش هر چه بیشتر نظامی است که به عنوان جمهوری اسلامی و به عنوان نظام اسلامی به وجود آمده است که این خود تبلیغ بیبدیل و غیر قابل خدشهای خواهد بود. اگر ما دستگاههای قانونگذاری و اجراییهی کشور را آن چنان که شایستهی نظام جمهوری اسلامی است بسازیم، به تدریج همهی گفتهها دربارهی ما خنثی خواهد شد. و اما کار دوم، کار تبلیغاتی است. بایستی در خارج از کشور و در مجامع عظیم جهانی به وسیلهی پیکها و پیامبرهای انقلاب و به وسیلهی ایجاد مجامع بزرگ جهانی در داخل کشور، پیام انقلاب را به گوش آن کسانی برسانیم که به وسیلهی تبلیغات زهرآگین دشمنان ممکن است نسبت به انقلاب ما نوع دیگری بیندیشند. البته در این راه خیلی بهجا ست کشورهای دوست ما در راه نشر افکار جمهوری به ما کمک کنند و سیاستهای ما را در رسانههای خود منتقل کنند و خیلی بهموقع خواهد بود اگر ما یک خبرگزاری مشترک با همهی کشورهای دوستمان به وجود بیاوریم که به صورت یک شبکهی خبری مشترکی -چه منطقهای، چه اسلامی- بتواند یک دایرهی وسیعتری را برای گسترش اخبار ما در اختیار ما بگذارد.
* در پیامی که خطاب به سمینار سراسری مسئولین بنیاد شهید صادر فرمودید، خواستار ایجاد یک جریان معنوی به لحاظ حفظ ارزشهای شهید و شهادت شدید. لطفاً بفرمایید راه حلهای عملی برای ایجاد این جریان از نظر جنابعالی کدام است و بنیاد شهید با کمک چه ارگانهایی قادر به اجرای این نقش خواهد بود؟
* در آن پیام نقطه نظر اصلی من این بود که شهادت از شکل یک ارزش معنوی که بزرگترین، سنگینترین و ارزشمندترین پدیده در یک جامعه میتواند باشد، به یک ارزش مادی و مالی و احیاناً وسیلهای برای تفاخر یا بهرهمندیهای نوع دیگر بدل نشود و اعتقادم این بوده است که بنیاد شهید به عنوان تنها نهادی که به صورت کامل به مسائل شهید و شهدا و خانوادههای شهدا میپردازد، آن مرجعی است که این منظور را باید از آن خواست.
خوشبختانه بنیاد شهید به خاطر فعالیت مسئولان کارآمدش به خوبی توانسته است خانوادههای شهدا را از کمبودهایی که بیشتر جنبههای مادی دارد، خلاص کند و البته از جنبههای عاطفی و معنوی هم به این خانوادهها رسیدگی شده است. لکن همهی اینها غیر از آن چیزی است که مهمترین مسئله در باب شهید و شهادت است و آن عبارت است از این که شهادت به صورت یک ارزش در جامعه مطرح باشد و به صورت یک ارزش تقویت بشود و روی بازماندگان شهیدان از این جهت کار بشود.
البته اشاره کردید به راههای عملی. راههایی وجود دارد که شنیدم در سمینار یاد شدهی بنیاد شهید در مورد تدابیر عملی این مقصود مذاکرات و مطالعاتی هم انجام گرفته و بنده هم همان وقت به بعضی از شرکتکنندگان در آن سمینار نظراتی را ارائه دادم که احتمال میدهم در سمینار مطرح شده باشد. لکن به هر حال راههای عملی برای این کار زیاد است. نخستین گامی که بایستی در این راه برداشته شود، این است که بنیاد شهید واحدی را مأمور رسیدگی به این مسئله بکند و کسانی بنشینند اطراف گوناگون این مسئله را بررسی کنند. و آن چه را که انجام گرفته در این باب، ارزیابی و برای آن چه که باید انجام بگیرد هم برنامهریزی کنند. البته اگر چنانچه چنین واحدی تشکیل بشود، ما فکر میکنیم که میتوانیم همفکری و اعلام نظر هم بکنیم.
* انقلاب اسلامی ایران تا چه حد توانسته است ارزشهای مکتبی خود را حفظ کنند؟ به عبارت دیگر در جمهوری ما تا چه حد مکتب در آن مجسم شده است؟
* نکتهای در این باب وجود دارد که خیلی قابل توجه است و آن این که ما بر خلاف انقلابهای دیگر هر چه از مبدأ انقلاب پیش رفتیم، به ارزشهای مکتبی نزدیکتر و به پیوندهای مکتبی بستهتر شدیم و این یکی از بزرگترین خصوصیات انقلاب ما ست. و من این را به صورت یک تشبیهی در یکی از خطبههای نماز جمعه در اوایل سال 60 یا اواخر 59 بیان کردم و گفتم که انقلاب اسلامی ایران مانند بدن سالمی است که هر عنصر بیگانه را در خودش نفی و طرد میکند. زیرا که یک بدن سالم یا عنصر بیگانه را جذب و در خود هضم میکند و یا اگر آن عنصر قابل جذب و هضم نبود، آن را دفع میکند. به هر حال آن را در خود تحمل نمیکند. مثلاً در یک معدهی سالم چنین وضعی کاملاً مشهود است. ما از اول انقلاب هر مقدار که به جلو آمدیم دیدیم که به مبانی مکتبی آمیختهتر شدیم. عناصر مکتبی را در میان خودمان جایگزینتر دیدیم. عناصر غیر مکتبی را مطرود مشاهده میکنیم و این حالتی است که در انقلابهای دیگر کمنظیر است. در اوایل انقلاب هنوز جرأت و گستاخی این وجود نداشت که کسانی بگویند باید حدود اسلامی جاری بشود. امروز این کار عملاً در باب قضا در مجازات در حال انجام است. آن زمان کسی پیدا میشد که صریحاً و علناً در یک مجمع عمومی بگوید و در روزنامهها هم منتشر بشود که احکام اسلامی نه قابل تحمل است، نه قابل اجرا ست و نه مفید است. امروز چنین حرفی را هیچ گاه کسی نمیزند. بلکه جزء مسلمات مجلس قانونگذاری و دولت مجری و بقیهی مردم است که باید همهی احکام بر مبنای اسلام باشد. آن مقداری هم که بر مبنای اسلام نیست، حالت منتظرهای وجود دارد که بر طبق موازین اسلامی و احکام اسلامی باشد. بنا بر این ما میبینیم که به سمت ارزشهای مکتبی بیشتر حرکت کردهایم و به آنها نزدیکتر شدهایم و البته یک انقلاب سالم همین است. انقلاب باید روزبهروز کامل شود. لذا کمال انقلاب به این است که به ارزشهای مکتب نزدیک بشود.
* بسیار شنیده و میشنویم که دولت و انقلاب آن چنان که باید در بعد اقتصادی تلاش چشمگیری نداشته است و این که زمزمه میشود که دولت در جهت طرد و حذف و سرکوب محتکرین و سرمایهداران و سودجویان در چند سالهی اخیر که در جهت مکیدن خون انقلاب و مردم به صورت مستقیم و غیر مستقیم با امپریالیسم جهانخوار همپیمان و همقسم بودهاند، کاری نکرده است و اگر هم صحبتی بوده است در حد شعار و نصیحت تنها بوده است. آیا فکر میکنید این افکار و اوهام تنها از ناحیهی نیروهای چپ و الحادی و یا نیروهای فرصتطلب و ضد انقلابی مطرح است و یا نه، واقعاً اقتصاد کشور در این بُعد از انقلاب با کاستیهایی روبهرو است؟ آیا میتوان امیدوار بود در سال پنجم انقلاب دولت یک مبارزهی جدی و پیگیر را با تروریستهای اقتصادی اعمال بکند؟
* تلاش دولت برای بهبود اقتصاد دارای ابعاد مختلفی است و یک بعد آن برخورد با محتکران یعنی آنان که ما به آنها تروریست اقتصادی میگوییم، باشد. اگر فرض کنیم که دولت در این بعد تلاش لازم را انجام نداده است، این به آن معنی نیست که دولت در راه بهبود کار اقتصاد تلاشی انجام نداده است. من باید بگویم که جزء وسیعترین و موفقترین تلاشهای دولت، تلاش در زمینهی بهبود مسائل اقتصادی است و این را ما در ملاحظهی ارقام و آمار موجود در باب صادرات و واردات، ارز و مبادلات جهانی خودمان به راحتی میتوانیم به دست بیاوریم و تأثیر این حرکت در بهبود وضع کارخانجات، به راه افتادن روند تولید و امثالهم کاملاً مشهود است. آن بعدی که شما اشاره کردید، یعنی مبارزه با محتکرین که خون مردم را یا میمکند و یا حالا هم جرعهجرعه سر میکشند، این بیشتر کار دستگاه قضایی است تا کار دولت. دولت با محتکرین چگونه روبهرو خواهد شد؟ دستگاه قضایی باید با محتکرین روبهرو بشود. احتکار چیزی است که مربوط به کار دستگاه قضایی است. البته این سؤال شما هم سؤال قابل توجهی است که آیا این حرفها، این شایعات، شعار طرفهای چپ و گروههای فرصتطلب است یا واقعیاتی است، من باید بگویم البته در میان این گفتهها و شعارها واقعیاتی وجود دارد که دولت به هر صورت به سمت ترمیم این واقعیات در حال حرکت است. یعنی به سمت بهبود وضع حرکت میکند. اما از شعارهای گروههای چپ و فرصتطلب هم شما غافل نباشید. آنها هم از چیزکی چیزها میسازند و برای توجیه خودشان شعار میدهند. خیلی راحت میشود شعار داد؛ و عمل، بسیار دشوارتر از شعار دادن است. و دولت هر کاری بکند، گروههای چپ میتوانند شعارهایی بدهند که روی دست دولت بزنند. اگر به یاد داشته باشید، وقتی که لانهی جاسوسی گرفته شده بود، یک عده از گروههای چپ اول با این کار مخالفت میکردند. علت مخالفت هم این بود که چرا غیر از خودشان کسی این کار را انجام داده است؛ یعنی نمیخواستند. بعد که در ذهن مردم جا افتاد، دیدند نه، مخالفت فایدهای ندارد. و بنا کردند شعارهای تندتر از خود آن بچههایی که این کار را انجام داده بودند و این شجاعت را کرده بودند، بنا کردند شعارهای تندتر از آنها را دادن. شعارهایی که اصلاً در آن زمان شعارهای درستی نبود؛ که حالا کاری به آن شعارها نداریم. اما اجمالاً شعارهای تندتری میدادند. در اول انقلاب اگر به یاد داشته باشید، بعضی از نیروهای چپ اعلام میکردند که بایستی کشاورزی کشور در طول مدت کوتاهی درست شود. بله، گفتن این حرف خیلی آسان است. شعارش خیلی راحت است. اما یک کشاورزی مرده در یک کشور چهل میلیونی با داشتن مثلاً بیست میلیون روستایی چگونه به این آسانی امکانپذیر خواهد بود. دولت در سمت انجام این هدفها پیشرفتهایی داشته است. پیشرفتها هم خوب بوده و معلوم نیست اگر گروههای دیگری غیر از دولت کنونی سر کار بودند، بهتر از این میتوانستند کار بکنند. بنده اعتقادم این است که به این اندازه هم نمیتوانستند کار کنند. این دولت، دولتی است که در همهی زمینهها موفق شده است. چون کار برای مسائل اقتصادی عبارت است از بالا بردن تولید، به حرکت در آوردن چرخهای تولید در کشور، ایجاد اشتغال، زنده کردن روح فعالیت و خلاقیت، -و در کشور ما به خصوص- پرداختن به مسئلهی کشاورزی و صنایع داخلی. اینها مسائل عمده است. مسئلهی مبارزه با آن افراد (محتکرین) هم البته یکی از مسائل است. این را هم بگویم که مسئلهی محتکرین و اینها را یک مقداری بعضیها عمده میکنند. کمبود جنس یا گرانی جنس تماماً مربوط به وجود محتکرین و انبارداران بزرگ نیست. به خیلی از چیزهای دیگر مربوط است. نداشتن بندر، کمبودهای بندری، کمبودهای جادهای، کمبود ارزی در یک دورهای -که بحمدالله فعلاً کمبودی نداریم-، دسترسی نداشتن در سطح جهانی به همهی اجناسی که مورد احتیاج [هستند]، و اشکالاتی که در کار تولید داخلی وجود دارد، همهی اینها عوامل مهمتری هستند از یک تعدادی که احیاناً جنسی را قاچاق یا انبار میکنند و یا احتکار میکنند.
* یقیناً پیروزیهای انقلاب اسلامی در داخل و خارج از کشور، نتیجهی ایثار ملت مسلمان ما و خون شهدا و جانبازانی است که در این راه از تمامی تعلقات مادی و معنوی خود بریدهاند. پیام شما برای خانوادهی شهدا، جانبازان انقلاب و امت شهیدپرورمان چیست؟
* اولاً اظهار ارادت و اخلاص به این خانوادهها و تواضع در مقابل بزرگی و بزرگواری آنها. ثانیاً اظهار این حقیقت که آنها چیزی را نباختهاند و خسارتی بر آنها وارد نیامده است. زیرا آن چه در این سودا گرفتهاند، بیشتر از آن چیزی است که دادهاند. آنها عزیزی دادهاند، اما در مقابل استقرار نظام الهی را گرفتهاند. و این معاملهای است که اگر انسان پیغمبر خدا را هم در این راه بدهد، زیان نکرده است. به دلیل این که پیغمبر خدا هم حاضر بود فداکاری کند و حسین بن علی علیه السلام هم آمادهی فداکاری بود. پس این نشان میدهد آن چیزی که در مقابل این فداکاریها گرفته میشود، اهمیت و عظمتش از آن چه که داده میشود حتی در حد حسین بن علی علیه السلام و انبیای الهی اهمیتش بیشتر است. پس خوشدل باشند، امیدوار باشند، هم به آینده و هم به کرم الهی و فضل پروردگار و بدانند که خسارتی به آنها متوجه نشده است.
Sorry. No data so far.