کارشناسان مسائل آمریکا و غرب با اشاره به دلایل شکل گیری جنبش تسخیر گفتند وال استریت مهمترین مراکز پولی و مالی آمریکاست و به همین دلیل تظاهرات معترضین به نظام سرمایه داری از این مکان شروع شد و به این نام شناخته میشود.
پیروز مجتهدزاده درباره ماهیت اعتراضات به نظام سرمایه داری گفت: باید در ابتدا میان جنبش، اعتراض و انقلاب تفاوتی قائل شد. جنبش حرکتی است که به دنبال تغییر مفاهیم در جامعه بوده، بر اساس یک سلسله فلسفه سیاسی، اجتماعی به وجود میآید و در پی تغییر ماهوی و قانون اساسی نظام حکومتی موجود است.
وی افزود: جنبش لاجرم دراز مدت، تقریبا ابدی است و در مراحلی به حزب تبدیل میشود که آن حزب ابدی است برای رسیدن به مقاصدی که از ابتدا زمینههای فلسفی آن چیده شده است.
فعالان جنبش تسخیر در آمریکا با برپایی تظاهرات اعتراض خود را به اشکال جدید سیستم سرمایه داری و طمع کاری مالی و فساد اقتصادی ابراز میدارند و خواستار اصلاح قوانین موجود هستند.
پیروز مجتهدزاده گفت: اعتراض به یک وضعیت خاص موجود است که قصد تغییر را نداشته و تنها در پی اصلاح است؛ اعتراض واکنش طبیعی انسان نسبت به ناملایمات است. این واکنش طبیعی میتواند به صورت فریاد، آه و ناله و حرکتهای دسته جمعی و شعار باشد.
وی افزود: اما در اعتراض قصد شما تغییر حکومت و رژیم و قانون اساسی نیست بلکه در پی رفع مشکل موجود فعلی هستید. این مشکل که مردم را در آمریکا و اروپا به حرکت درآورده نظام اقتصادی ویژهای است که تحت عنوان جهانی شدن در دو دهه اخیر مطرح شده است.
این کارشناس مسائل بین المللی در لندن گفت: معترضین در آمریکا و اروپا از شغل و درآمد خود ناراضی بوده و قصد تغییر وضعیت را در کشورشان نه سطح جهان دارند اما با توجه به آنکه مشکلات مطرح عمیق و گسترده در سطح جهان است بنابراین این یک اعتراض معمولی و عادی نیست و گمان نمیکنم به این زودیها به سرانجام مفیدی برسد چون تغییر نظام اقتصادی بسیار دشوار است.
پیروز مجتهدزاده تاکید کرد: اعتراضات در آمریکا با اعتراضات در اروپا بسیار متفاوت است چون مشکلات یکی نیست. به عنوان مثال در انگلیس مهمترین جنبه اعتراض به اعتراضات دانشجویی نسبت به مسئله شهریه و اعتراضات اتحادیههای کارگری مربوط میشود که در چند سال اخیر چشمگیر بوده است.
وی افزود: این درحالیست که در آمریکا جمعیت کثیری از مردم در پی اشغال شهرها و خیابانها هستند و بحث آنها عمومی است و میگویند سیستم جدید اقتصادی ضعفا را از بین میبرد و به نفع زورگویان و اغنیا است، بنابراین میتوان گفت نوع اعتراض و نوع مشکل فرق دارد و نمیتوان نتیجه کلی گرفت.
مرتضی مکی نیز در این رابطه گفت: با توجه به شعارهایی که معترضین میدهند و اینکه تمام اقشار مختلف یک جامعه در آن حضور دارند میتوان حرکتی را که در آمریکا آغاز شده جنبش نامید. حرکت وال استریت در سطوح مختلف جامعه آمریکا مشاهده شده و این تظاهرات در اکثر شهرهای این کشور ادامه دارد.
وی افزود: حضور بسیار فعال معترضین در شبکههای اجتماعی انگیزه و اراده آنها را برای تداوم این حرکت بیشتر میکند. از شعارهای معترضین میتوان دریافت که این افراد در پی ایجاد یک نظام جدید نبوده بلکه خواستار یک نوع سرمایه داری انسانی هستند.
پیروز مجتهدزاده نیز افزود: همگانی بودن دال بر جنبش بودن نیست؛ جنبش حرکتی همگانی در جامعه است که هدف آن تغییر بنادین اصول حکومتی است و ادامه آن به حزب تبدیل میشود. اشغال کردن به هیچ وجه به معنی جنبش نیست، جنبش حرکتی است که زمینههای فلسفی برای دگرگون کردن نظام حاکم بر جامعه را داشته باشد.
وی افزود: مشکل معترضین این موضوع نیست که آیا دموکراتها بهتر فعالیت میکنند یا جمهوریخواهان و اینکه قانون اساسی خوب کار میکند یا نه، بلکه اعتراض آنها به سیستم اقتصادی زورگویانه حاکم بر جامعه است.
این کارشناس مسائل بین المللی در لندن گفت: وال استریت یکی از مهمترین مراکز پولی و مالی در شهر نیویورک است و به همین دلیل تظاهرات معترضین علیه «طمع کاری» مالی و فساد اقتصادی آن شکل گرفته و مورد توجه رسانههای غرب قرار گرفته است.
وی افزود: اولین سوالی که به ذهن متبادر میشود این است که آیا این رویدادها با اهداف سیاسی صورت میگیرد یا نه اما واقعیت این است اعتراض و اعتصاب بخش همیشگی و دائمی پدیده دموکراتیک است، یعنی دموکراسی از تظاهرات مردم ایجاد میشود.
پیروز مجتهدزاده تاکید کرد: فعالان جنبش تسخیر در آمریکا با برپایی تظاهرات اعتراض خود را به اشکال جدید سیستم سرمایه داری و طمع کاری مالی و فساد اقتصادی ابراز میدارند و خواستار اصلاح قوانین موجود هستند.
این کارشناس مسائل بین المللی در لندن اعتراض، اعتصاب و تظاهرات را یک فرض و اصل در نظامهای دموکراتیک خواند و گفت: به نظر من مدت زمان زیادی است که آمریکا به سمت لابی کراسی میرود و هر روز از مفهوم «حکومت مردم» دور و دورتر میشود.
وی افزود: البته باید میان اعتراض و انتقاد مسالمت آمیز و بلوا تفاوت قائل شد. اعتراض در چارچوب قوانین دموکراسی بوده و فرد معترض با کسب مجوز و هماهنگی پلیس به خیابانها میآید اما در آشوب و بلوا که اقدامی غیردموکراتیک بوده معترض اموال عمومی را تخریب میکند و خشونت بیش از اندازه را به همراه دارد.
پیروز مجتهدزاده گفت: نمونههایی از این آشوب را در انگلیس میتوان مثال زد که معترضین بدون کسب مجوز و در اقدامی خودسرانه به خیابانها آمده و اموال عمومی را آتش زده و غارت کرده و باعث برهم زدن نظم عمومی و اختلال در شهر شدند.
وی با اشاره به برخورد شدید پلیس با معترضین در انگلیس، اتفاقات در این کشور را بلوا خواند که به صورت غیرقانونی انجام شده که باعث تحریک نیروهای امنیتی شده بود اما نارضایتی از سیستم حکومتی آنقدر زیاد بود که مردم توجه نمیکردند اعتراض آنها قانونی است یا غیرقانونی.
پیروز مجتهدزاده گفت: البته باید به این نکته اشاره کرد که در کشورهای دموکراتیک پلیس آموزشهای لازم را در برخورد با بلواگران و تحمل هجومها دیده است و در صورت صدمه زدن به معترضین بیش از حد انتظار قانونی از کار اخراج میشود.
این کارشناس مسائل بین المللی در لندن تاکید کرد: اما آنچه که در آمریکا در حال رخ دادن است با ناآرامیهای اخیر در انگلیس تفاوت محسوسی را دارد زیرا معترضین از حق خود استفاده کرده و طی یک برنامه منظم دست به تظاهرات زدند که بخشی از دموکراسی است.
همگانی بودن دال بر جنبش بودن نیست؛ جنبش حرکتی همگانی در جامعه است که هدف آن تغییر بنادین اصول حکومتی است و ادامه آن به حزب تبدیل میشود. اشغال کردن به هیچ وجه به معنی جنبش نیست، جنبش حرکتی است که زمینههای فلسفی برای دگرگون کردن نظام حاکم بر جامعه را داشته باشد.
پیروز مجتهدزاده گفت: در دموکراسیها هیچ جنبش و حرکتی سیاسی نیست و محصور به مطالبات خاصی است که میتواند در چشم انداز دراز مدت جنبه سیاسی به خود گیرد اما در نظامهای غیر دموکراتیک هر حرکت و جنبشی اساسا سیاسی تلقی میشود مگر اینکه بتوان برای آن دلیل دیگری بیان کرد.
این کارشناس مسائل بین المللی در لندن تاکید کرد: در نظامهای غیر دموکراتیک خود به خود همه چیز سیاسی تلقی میشود. حتی در برخی از نظامها که نه دموکراتیک هستند و نه دیکتاتوری که آنها را اقتدارگرا میتوانیم بخوانیم و قدرت نیمه متمرکز است، همانند جوامع غیر دموکراتیک احتمال اینکه حرکتها به سمت سیاسی شدن سوق پیدا کنند خیلی زیاد است.
وی افزود: در این نظامها به دلیل فرهنگ سیاسی که توسعه نیافته است، حزب نمیتواند شکل بگیرد. در حالی که حزب ضمن چارچوب دادن به خواستههای سیاسی جامعه وظیفه نظم دادن به حرکتهای سیاسی و قانونمند کردن اعتراضها را هم بر عهده دارد. وقتی حزب نتواند شکل بگیرد، دموکراسی به مفهوم کامل آن نمیتواند پا بگیرد.
پیروز مجتهدزاده گفت: اما در نظامهای دموکراتیک که اعتراض امری معمولی به نظر میرسد حزب وجود دارد که در آن قدرت بین احزاب در گردش است و هدف از چنین اعتراضاتی بهبود بخشیدن به فرآیند دموکراسی است.
وی افزود: البته ناگفته نماند که فرآیند دموکراسی یک طرفه نیست و علاوه بر حکومت مردم باید با قانونمندی دموکراسی را به حاکمیت تحمیل کند.
Sorry. No data so far.